17
مرداد

تقرير1

1- امام پنجم فرمود:
هر كه يك روز از ماه رجب را روزه دارد از اول يا وسط يا آخر ماه خدا بهشت را بر او بايست كند و روز قيامت با ما همدرجه اش سازد و هر كه دو روز از رجب را روزه دارد باو گويند كردار از سر گير كه خدا آنچه گذشت از برايت آمرزيد و هر كه سه روز از رجب روزه گيرد باو گويند گذشته و آينده ات آمرزيده شد براى هر كه از برادران گنهكارت خواهى شفاعت كن و براى آشنايانت و هر كه هفت روز از رجب را روزه دارد هفت در دوزخ بر او بسته گردد و هر كه هشت روز از رجب را روزه دارد هشت در بهشت به رويش باز شود تا از هر كدام خواهد در آيد.

صفحات: 1· 2


free b2evolution skin
17
مرداد

اسرار2

خشوع
يكى از امورى كه از براى سالك در جميع عبادت، خصوصاً نماز - كه سر آمد همه عبادات است و مقام جامعيت دارد - لازم است، خشوع است. و حقيقت آن عبارت است از خضوع تام ممزوج با حب يا خوف. و آن حاصل شود از ادراك عظمت و سطوت و هيبت جمال و جلال، و تفصيل اين اجمال آن است كه قلوب اهل سلوك به حسب جبلت و فطرت مختلف است.
پاره‏اى از قلوب، عشقى و از مظاهر جمالند و به حسب فطرت متوجه به حمال محبوب هستند؛ و چون در سلوك ادارك ظل جميل يا مشاهده اصل جمال كنند، عظمت مختفيه در سر جمال آنها را محو كند و از خود بى خود نمايد. چون در هر جمالى جلالى مختفى و در هر جلالى جمالى مستور است پس، هيبت و عظمت و سطوت جمال، آنها را فرو گيرد و حالت خشوع در مقابل جمال محبوب براى آنها دست دهد. و اين حالت در اوائل امر موجب تزلزل قلب و اضطراب شود، و پس از تمكين حالت انس رخ ده و وحشت و اضطراب حاصل از عظمت و سطوت، مبدل به انس و سكينه شود و حالت طمانينه دست دهد؛ چنانچه حالت قلب خليل الرحمن (عليه السلام) چنين بوده.
و پاره‏اى از قلوب، خوفى و از مظاهر جلالند. آنها هميشه ادراك عظمت و كبريا و جلال كنند و خشوع آنها خوفى باشد؛ و تجليات اسماء قهريه و جلاليه بر قلوب آنها شود؛ چنانچه حضرت يحيى - على نبينا و آله و عليه السلام - چنين بوده. پس خشوع، گاهى ممزوج با حب است و گاهى ممزوج با خوف و وحشت است، گرچه در هر حبى وحشتى و در هر خوفى حبى است.
و مراتب خشوع به حسب مراتب ادراك عظمت و جلال و حسن و جمال است. و چون امثال ماها با اين جال از نور مشاهدات محروميم، ناچار بايددر صدد تحصيل خشوع از طريق علم يا ايمان بر آييم. قد افلح المؤمنون الذين هم فى صلاتهم خاشعون(1). خشوع در نماز را از حدود و علائم ايمان قرار اده؛ پس هر كس در نماز خاشع نباشد، به حسب فرموده ذات مقدس حق از زمره اهل ايمان‏ خارج است و نمازهاى ماها كه مشفوع با خشوع نيست از نقصان ايمان يا فقدان آن است. و چون اعتقاد و علم غير از ايمان است، از اين جهت اين علمى كه به حق و اسماء و صفات او و ساير معارف الهيه در ما پيدا مى‏شود غير از ايمان است.
شيطان به شهادت ذات مقدس حق علم به مبدأ و معاد دارد، مع ذلك كافر است؛ خلقتنى من نار و خلقته من طين(2) گويد، پس حق تعالى و خالفيت او را مقر است؛ انظرنى الى يوم يبعثون(3) گويد، پس معاد را معتقد است؛ علم به كتب و رسل و ملائكه دارد، با اين وصف خداوند او را كافر خطاب كرده و از زمره مؤمنين خارج فرموده.
پس اهل علم و ايمان از هم ممتازند، هر اهل اعلمى اهل ايمان نيست.
پس بايد، پس از سلوك علمى خود را در سلك مؤمنين داخل كند و عظمت و جلال و بهاء و جمال حق - جلت عظمته - را به قلب برساند تا قلب خاشع شود، و الا مجرد علم، خشوع نمى‏آورد؛ چنانچه مى‏بينيد در خودتان كه با اعتقاد به مبدأ و معاد و اعتقاد به عظمت و جلال حق، قلب شما خاشع نيست.
سالك طريق آخرت - خصوصاً با قدم معراف صلوتى - لازماست قلب خود را با نور علم و ايمان خاشع كند و اين رقيقه الهيه وبارقه‏ رحمانيه را در قلب، هر اندازه ممكن است متمكن نمايد بلكه بتواند در تمام نماز حفظ اينحالت را بنمايد. و حالت تمكن و استقرار در اول امر گرچه براى امثال ماها قدرى صعب و مشكل است ولى با قدرى ممارست و ارتياض قلب، امرى است بسى ممكن.
عزيزم! تحصيل كمال و زاد آخرت، طلب و جديت مى‏خواهد و هر چه مطلوب بزرگتر باشد جديت در راه آن سزاوارتر است؛ البته معراف قرب الهى و مقام تقرب جوار رب العزه با اين حال سستى و فتور و سهل انگارى سدت ندهد؛ مردانه بايد قيام كرد تا به مطلوب رسيد.
شما كه ايمان به آخرت داريد، و آن نشئه را نسبت به اين نشئه طرف قياس نمى‏دانيد چه در جانب سعادت و كمال يا در جانب شقاوت و وبال. چه كه آن نشئه عالم ابدى دائم است كه موت و فناناپذير است، سعيدش در راحت وعزت و نعمت هميشه ايست آنهم راحتى كه در اين عالم شبيه ندارد، عزت و سلطنتى الهى كه در اين نشئه نظير ندارد، نعمتهايى كه رد متخيله كسى مخطور ننموده است.
و همينطور در جانب شقاوت آن كه عذاب و نقمت و وبلش در اين عالم نظير و مثل ندارد و راه وصول به سعادت، اطاعت رب العزه است. و در بين اطاعات و عبادات هيچ يك به مرتبه اين نماز كه معجونى است جماع الهى كه متكفل سعادت بشر است و قبولى آن موجب قبولى جميع اعمال است نمى‏باشد، پس بايد در طلب آن جديت تام نماييد و از كوشش مضايقه نكنيد و در راه آن تحمل مشاق نماييد، با آنكه مشقت هم ندارد. بلكه اگر چندى مواظبت كنيد و انس قلبى حاصل شود، در همين عالم از مناجات با حق لذت‏ها مى‏بريد كه با هيچ يك از لذات اين عالم طرف نسبت نيست؛ چنانچه از مطالعه احوال اهل مناجات با حق، اين مطلب روشن شود.

امام خميني (ره)

1) همانا رستگار شدند مؤمنانى كه رد نمازشان خاشع اند. سوره مؤمنون (23): آيات 1 و 2.
2) مرا از آتش و او را از گل آفريده‏اى. سوره اعرف (7)، آيه 12.
3) مرا تا روزى كه برانگيخته شوند مهلت ده. سوره اعراف (7): آيه 14.


free b2evolution skin
17
مرداد

اسرار1

آداب مشترك در همه عبادات
امام خمينى قدس سره

توجه به عزت ربوبيت و ذلت عبوديت
يكى از آداب قلبيه در عبادات و وظايف باطنيه سالك طريق آخرت، توجه به عز ربوبيت و ذل عبوديت استد و آن يكى از منازل مهمه سالك است؛ كه قوت سلوك هر كس به مقدار قوت اين نظر است، بلكه كمال و نقص انسانيت تابع كمال و نقص اين امر است. و هر چه نظر انيت و انانيت و خودبينى و خود خواهى در انسان غالب باشد، از كمال انسانيت دور و از مقام قرب ربوبيت مهجور است.
و حجاب خودبينى و خود پرستى از جميع حجب ضخيم‏تر و ظلمانى‏تر است، و خرق اين حجاب از تمام حجب مشكل‏تر و خرق همه‏ حجب را مقدمه است، بلكه مفتاح مفاتيح غيب و شهادت و باب الابواب عروج به كمال روحاينت، خرق اين حجاب است.
تا انسان را نظر به خويشتن و كمال و جمال متوهم خود است، از جمال مطلق و كمال صرف محجوب و مهجور است؛ و اول شرط سلوك الى الله خروج از اين منزل است، بلكه ميزان در رياضت حق و باطل همين است. پس هر سالك كه با قدم انانيت و خودبينى و در حجاب انيت و خود خواهى طى منزل سلوك كند، رياضتش باطل و سلوكش الى الله نيست، لكه الى النفس است:
مادر بتها بت نفس شما است(1).
سالك الى الله را ضرور است كه به مقام ذل خود پى برد و نصب العين او ذلت عبوديت و عزت ربوبيت باشد. و هر چه اين نظر قوت گيرد، عبادت روحانى‏تر شود و روح عبادت قوى‏تر شود، تا اگر به دستگيرى حق و اولياى كمل (عليهم السلام) توانست به حقيقت عبوديت و كنه آن واصل شود، از سر عبادت لمحه ‏اى در مى ‏يابد.

1) مادر بتهايت نفس شماست.


free b2evolution skin
17
مرداد

حديث20

حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.
(دلال الامامه و کنزالعمال ، ج‌ 7، ص225)


free b2evolution skin
17
مرداد

حكايت32

غذا

جناب شيخ دنبال غذاهای لذيذ نبود، بيشتر وقت ها از غذاهای ساده، مثل سيب زمينی و فرنی استفاده می‌كرد. سر سفره، رو به قبله و دو زانو می‌نشست و به طور خميده غذا میخورد، و گاهی هم بشقاب را به دست می‌گرفت هميشه غذا را با اشتهای كامل میخورد، و گاهی مقداری از غذای خود را در بشقاب يكی از دوستان كه دستش می‌رسيد میگذاشت. هنگام خوردن غذا حرف نمی‌زد و ديگران هم به احترام ايشان سكوت می‌كردند. اگر كسی او را به مهمانی دعوت می كرد با توجه، قبول يا رد می‌كرد، با اين حال بيشتر وقت ها دعوت دوستان را رد نمی‌كرد.
از غذای بازار پرهيز نداشت، با اين حال از تأثير خوراك در روح انسان غافل نبود و برخی دگرگونی های روحی را ناشی از غذا می دانست. يك بار كه با قطار در راه مشهد می‌رفت، احساس كوری باطن كرد، متوسل شد، پس از مدتی به او فهماندند كه: اين تاريكی در نتيجه استفاده از چای قطار است.
شغل

خياطی يكی از شغلهای پسنديده در اسلام است. لقمان حكيم اين شغل را برای خود انتخاب كرده بود.
جناب شيخ برای اداره زندگی خود، اين شغل را انتخاب كرد و از اين رو به « شيخ رجبعلی خياط » معروف شد. جالب است بدانيم كه خانه ساده و محقر شيخ، با خصوصياتی كه پيشتر بيان شد، كارگاه خياطی او نيز بود.

يكی از فرزندان شيخ در اين باره می‌گويد: ابتدا پدرم در يك كاروانسرا حجره‌ای داشت، و در آن خياطی می‌كرد. روزی مالك حجره آمد و گفت: راضی نيستم اينجا بمانی. پدرم بدون چون و چرا و بدون اين كه حقی از او طلب كند، فردای آن روز چرخ و ميز خياطی را به خانه آورد و حجره را تخليه كرد و تحويل داد، از آن پس در منزل، از اتاقی كه نزديك در خانه بود برای كارگاه خياطی استفاده می‌كرد.

يكی از دوستان شيخ می‌گويد: فراموش نمی‌كنم كه روزی در ايام تابستان در بازار جناب شيخ را ديدم، در حالی كه از ضعف رنگش مايل به زردی بود. قدری وسايل و ابزار خياطی را خريداری و به سوی منزل می‌رفت، به او گفتم: آقا! قدری استراحت كنيد، حال شما خوب نيست. فرمود:

«عيال و اولاد را چه كنم؟! »

در حديث است كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند :

« إن الله تعالي يحب أن يري عبده تعباً في طلب الحلال؛
خداوند دوست دارد كه بنده خود را در راه به دست آوردن روزی حلال، خسته ببيند. »

« ملعون ملعون من ضيع من يعول؛
ملعون است، معلون است كسی كه هزينه خانواده خود را تأمين نكند. »

كيمياي محبت زندگينامه  شيخ رجبعلي خياط

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم