داستانك42
كمك دهنده هاى نورانى
آخرين سفير و رسول الهى ، حضرت محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله ، در آخرين روزهاى عمر پر بركت خود، خليفه اش اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را كنار بستر خويش خواند و پس از توصيه هائى پيرامون مسائل مهمّ در امور مختلف ، فرمود: يا علىّ! تنها كسى كه مرا غسل مى دهد تو هستى .
حضرت علىّ بن ابى طالب عليه السلام اظهار داشت : فدايت گردم ! آيا من به تنهائى توان غسل دادن جسد مطهّر شما را دارم ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: جبرئيل عليه السلام مرا به اين موضوع دستور داد و او هم از خداوند متعال چنين دستورى را گرفته بود.
حضرت علىّ عليه السلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! چنانچه به تنهائى توان غسل شما را نداشتم ، آيا مجاز هستم كه از شخص ديگرى كمك بگيرم ؟
در اين موقع جبرئيل عليه السلام به پيامبر خاتم خطاب كرد: اى محمّد! به علىّ بفرما: كه خدايت تو را سلام مى رساند و دستور مى دهد: خودت بايد پسر عمويت رسول خدا را غسل دهى .
و اين سنّت الهى است كه پيغمبر را فقط خليفه او غسل مى دهد.
پس از آن پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى علىّ! توجّه داشته باش كه تو تنها نخواهى بود؛ زيرا كمك دهندگانى از طرف خداوند رحمان خواهند آمد تا تو را در غسل من يارى نمايند و آن ها بهترين يار و ياور مى باشند.
حضرت علىّ عليه السلام سؤ ال نمود: يا رسول اللّه ! فدايت گردم ! آن نيروهائى كه مرا در اين امر كمك مى نمايند، چه كسانى هستند؟
پاسخ داد: جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل ، ملك الموت ، اسماعيلِ ماءمور بر آسمان دنيا، ايشان در غسل من ، تو را كمك خواهند نمود.
پس در اين هنگام ، حضرت علىّ عليه السلام جهت تواضع در پيشگاه مقدّس الهى ، سر به سجده نهاد و عرضه داشت :
(( الحمد للّه الّذى جعل لى اءعوانا و إ خوانا، هم امناء اللّه تعالى ))
يعنى ، شكر و سپاس خداوندى را كه براى من در غسل پيامبرش يارانى مى فرستد كه اءمينان عرش اويند.(70)
چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي