پندار34
آن جا عقل جز عقالی بیش نیست چرا که اهل تفکر است و گفته اند تفکر فی آلاء الله و لا تفکر وا فی ذات الله : آلاء الله حجب ذات اند ومرزی فی مبالین عدم و وجود از آن حیث که یار را جلوه می دهند. چشم عقل در حجاب می نگرد و از آینه غافل است
آن جا عقل جز عقالی بیش نیست چرا که اهل تفکر است و گفته اند تفکر فی آلاء الله و لا تفکر وا فی ذات الله : آلاء الله حجب ذات اند ومرزی فی مبالین عدم و وجود از آن حیث که یار را جلوه می دهند. چشم عقل در حجاب می نگرد و از آینه غافل است
اهل نظر اگر عقل را در برابر عشق نهاده اند از آن است که عقل اهل اعتبار است و درک و وصف ، و محرم راز نیست. اگر منکر راز نشود، او را همین قدر می رسد که دریابد رازی هست، و دیگر هیچ. راز لایدرک و لایوصف است و بیرون از حدود اعتبارات عقل؛ چشمه ای مکنون در ظلمات وادی حیرت. اما عقل از حیرت می گریزد . عقل گرفتار عالم حدوث است و از تفکر در قدم می گریزد، چراکه آن راز به تفکر گشوده نمی شود. عقل در جست و جوی نور است و راز، پرده نشین سیاهی های نا کجا آباد غیب هویت.
حکیم عالم را سراسر رازی نامکشوف بیند و دریابد که حقیقت مقصود وصول است نه حصول. بال های اشتیاق وصل را باید گشود که با پای حصول نمی توان بر آسمان بر شد.
انسان امروز از غایات آفرینش خویش در غفلت است و در سایۀ این غفلت بهشت خویش را در زمین می جوید. أفمن یمشی مکبأ علی وجهه أهدی امّن یمشی سوتأ علی صراط مستقیم؟