چند نمونه از دلایل امامت حضرت رضا علیه السلام
چند نمونه از دلایل امامت حضرت رضا علیه السلام
1- تصریح و اشارات امام کاظم علیه السلام بر امامت حضرت رضا علیه السلام ؛این مطلب را جمع کثیرىنقل کرده اند از جمله از اصحاب نزدیک و مورد اطمینان و صاحبانعلم و تقوا و فقهاىشیعیان امام کاظم علیه السلام که به نقل آن پرداخته اند، عبارتند از:
داوودبن کثیر رِقّى ، محمّد بن اسحاق بن عمّار، علىّ بن یقطین ، نعیم قابوسى و افراد دیگرکه ذکر آنان به طول مى انجامد.
داوود رِقّى مى گوید: به اباابراهیم امام کاظم علیه السلام عرض کردم : فدایت شوم ! سنّ وسالم زیاد شده و پیر شده ام، دستم را بگیر و از آتش دوزخ مرا نجات بده ،بعد از توصاحب اختیار ما یعنى امام ما کیست ؟
آن حضرت اشاره به پسرش امام رضا علیهالسلام کرد و فرمود:هذا صاحِبُکُمْمِنْبَعْدِى؛ امام شما بعد از من این پسرم مى باشد.
2- محمّدبن اسحاق مى گوید: به ابوالحسن اوّل امام کاظم علیه السلام عرض کردم : آیا مرا به کسى که دینم را از او بگیرم،راهنمایى نمى کنى ؟
در پاسخ فرمود:آن راهنما این پسرم على علیه السلام است. روزى پدرم امام صادق علیه السلام دستمرا گرفت و کنار قبر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم برد و به من فرمود:پسر جان ! خداوند متعال در قرآن مىفرماید:… اِنّى جاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِیفَة …؛ من در روى زمین جانشین وحاکمى قرار خواهم داد، خداوند وقتى سخنى مىگوید و وعده اى مى دهد، به آن وفا مى کند
3- نعیم بن صحاف مى گوید: من و هشام بن حَکَم و علىّ بن یقطین در بغدادبودیم ،على بن یقطین گفت : در حضور عبد صالح امام کاظم علیه السلام بودم ، بهمن فرمود:اى على بن یقطین ! این على ،سرور فرزندان من است ، بدان که من کُنیه خودم یعنى ابوالحسن را به او عطا کردم .
و در روایت دیگر آمده است که : هشام بن حَکَم پس از شنیدن این سخن از على بن یقطین دستش را بر پیشانى خود زد وگفت : راستى چه گفتى ؟ او چه فرمود؟!. على بن یقطین در پاسخ گفت :سوگند به خدا! آنچه گفتم امام کاظم علیهالسلام فرمود.
آنگاه هشام گفت :سوگند به خدا! امر امامت بعد از اوامام هفتم همان است که به حضرت رضا علیه السلام واگذار شده است .
4- نعیم قابوسى مى گوید: امام کاظم علیه السلام فرمود:پسرم على ،بزرگترین فرزند و برگزیده ترین فرزندانم ومحبوبترین آنان در نزدم مى باشد واو به جفرمى نگرد و هیچ کس جزپیامبر یا وصىّ پیامبر به جفر نمى نگرد.