خداوند تعالی پس از ارسال آخرین فرستاده اش و انزال آخرین کتاب آسمانی خود، برای هدایت بشر، دوازده امام معصوم عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ را توسّط آخرین پیامبرش معرّفی نمود، تا انسان ها با شناخت و معرفت آن ها، و مراجعۀ به محضر آن بزرگواران، از گمراهی نجات یافته، به سعادت رستگاری نائل شوند، و شکر این بزرگترین نعمت الهی را بجا آورند.
البته مسلمانان در طول تاریخ، این افتخار را پیدا کردند که با یازده نفر از این امامان هدایت، زندگی کرده و از محضر آنها استفاده نمایند. ولی با کمال تأسّف از میان آنان، فقط تعداد بسیار کمی قدر این نعمت بزرگ را دانسته و از آن استفادۀ درست نموده اند، و بقیّه مردم با ظلم و دشمنی نسبت به آن بزرگواران، ناشکری وکفران نعمت کرده، موجبات خشم و غضب خداوند را فراهم نمودند.
لذا پس از شهادت یازدهمین امام معصوم، یعنی حضرت امام حسن عسکری علیه اسلام ، مردم از درک نعمت حضور امام، که فضیلت بزرگی از طرف خداوند برای امّت اسلام بود، محروم شدند و به خاطر گناهان و معاصی خود، به غضب الهی دچار شدند، یعنی خداوند آخرین حجّت خودش، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از دیدگان آن ها مخفی نمود و دوران غیبت کبری آغاز گردید.
مرحوم شیخ کلینی قدس سره در کتاب شریف کافی، روایتی را از محمد بن فرج نقل نموده که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَيْهِ السَّلاَمُ در نامه ای به من مرقوم فرمودند:
إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ.
هنگامی که خدای تبارک و تعالی بر آفریده های خود غضب نماید، ما ائمّه را از مجاورت با آنها دور می نماید.
وضعیّت مسلمانان در دوران غیبت، به خاطر دوری از امام معصوم و حجّت پروردگار، روز به روز بدتر می شود، تا جایی که بسیاری از شیعیان، اعتقادشان نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از دست می دهند.
مرحوم شیخ صدوق قدس سره در کتاب کمال الدّین، روایتی را از صقر بن ابی دُلَف نقل نموده که گفت: از حضرت ابن الرّضا، جواد الائمّه عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ شنیدم که می فرمودند:
همانا امام بعد از من پسرم علی است، امر او امر من، و سخن او سخن من، و اطاعت از او اطاعت از من است؛ و امام پس از او پسرش حسن است، امر او امر پدرش، و سخن او سخن پدرش، و اطاعت از او اطاعت از پدرش می باشد.
سپس حضرت سکوت کردند، پس من عرض کردم: ای پسر رسول خدا! پس امام بعد از حسن کیست؟ پس ایشان گریۀ شدیدی کردند و سپس فرمودند: همانا بعد از حسن پسرش، قائم به حق است، که انتظارش کشیده می شود.
پس من به ایشان عرض کردم: ای پسر رسول خدا! چرا ایشان «قائم» نامیده شده است؟ حضرت فرمودند:
لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ، وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ، فَقُلْتُ لَهُ: وَ لِمَ سُمِّيَ الْمُنْتَظَرَ؟ قَالَ: لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا، فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ، وَ يُنْكِرُهُ الْمُرْتَابُونَ، وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ الْجَاحِدُونَ، وَ يَكْذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ، وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ، وَ يَنْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُونَ.
چون او زمانی قیام می کند که یادش از بین رفته و اکثر معتقدان به امامت او، از عقیدۀ خود برگشته اند.
به ایشان عرض کردم: چرا او را منتظَر مى گويند؟ فرمودند: زيرا برای او غیبتی است که روزهایش زياد می شود و مدّتش طولانى گردد پس مخلصان، منتظر قيامش می باشند و شکّ كنندگان، انكارش می كنند، و منكران، يادش را مسخره می كنند، و تعيين كنندگان وقت ظهورش، دروغ می گويند، و شتاب كنندگان در غیبتش، هلاک می شوند، و تسليم شوندگان در آن، نجات می يابند.
سختی این مطلب برای انسان زمانی است که بداند در دوران غیبت به نحوی اعتقادش را از دست می دهد که خودش هم متوجّه نمی شود، البته این کار زمان زیادی هم نمی خواهد، بلکه از یک صبح تا به شب برای بی دین شدن کافی است!
منبع:
روضاتی، سیدمحمدجعفر
جلوه های مهدوی در آیینه فاطمی