اما دومى آنها منصور دوانيقى است
اما دومى آنها منصور دوانيقى است
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
كه حضرت او را به عنوان خونريزترين آنها معرفى كرد، ابوجعفر عبدالله المنصور در 12 ذى حجه سال 136 هجرى خليفه شد، گويند از عجائب آنكه ولادت و خلافت و مرگ منصور هر سه در ماه ذى حجه بوده است او حدود بيست و دو سال حكومت جابرانه كرد، عده بسيارى از اولاد پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را كه فاميل او هم بودند به بدترين وجه قتل عام كرد.
او پنج مرتبه يا بيشتر تصميم به قتل امام صادق عليه السلام گرفت ، روزى در سالى كه به حج آمده بود به شخصى به نام ابراهيم بن جبله دستور داد كه برو و جامه هاى جعفر بن محمد را در گردن او بينداز و او را كشان كشان نزد من بياور، اين عمل آنقدر شنيع بود كه ماءمور او از انجام آن شرم كرد و آستين حضرت را گرفت ، حضرت فرمود: به همان روش كه تو را امر كرده مرا ببر، آن مرد گفت : به خدا سوگند كه اگر كشته شوم شما را به آن طريق نخواهم برد.
او قصرى داشت به نام حمراء كه وقتى در آن مى نشت آنروز را روز ذبح و سر بريدن مى گفتند، در همان ايام ، ربيع حاجب را در پى حضرت فرستاد كه شبانه به هر حالتى كه حضرت را ديدى بياور، و نگذار تغيير حالت دهد! ربيع پسر سنگدل خود را فرستاد، شبانه نردبان گذاشت و بى خبر وارد شد، حضرت مشغول نماز بود، نگذاشت حضرت جامه عوض كند، حضرت را با يك پيراهن و سر و پاى برهنه در حالى كه سنش از هفتاد متجاوز بود در حاليكه خودش سواره و حضرت پياده بود حركت داد، در ميان راه ضعف بر حضرت غالب شد، حضرت را سوار كرد و نزد منصور آورد و او جسارتها به حضرت كرد ليكن به اعجاز الهى حضرت نجات يافت
در يك اقدام بى شرمانه به حاكم خود در مدينه پيغام داد تا خانه را بر امام صادق عليه السلام آتش زند، آن ملعون اين كار را كرد و خانه حضرت را به آتش كشيد، آتش وارد خانه و دالان شد، كه ناگاه حضرت صادق در حاليكه از ميان آتش عبور مى كرد فرمود: منم پسر ريشه هاى زمين ، منم پسر ابراهيم خليل الله .
و سرانجام حضرت را با زهر به شهادت رساند.
نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب