7
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق» قسمت دوم

«دلایل قرآنی بر امامت حضرت مهدی علیه السلام» 
پرسش دوم این است چگونه می شود با اینکه نام حضرت مهدی علیه السلام در قرآن نیامده است به امامت آن حضرت باور اشته باشیم؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت:

 

 

 

اولا؛ اگر میزان به باورها این باشد اگر فرعی از فروعات، اصلی از اصول دین در قرآن آمده است باور کنیم و اگر نیامده باشد آن را نپذیریم و بدعت بدانیم، پس باید اکثر دستورات و باورهای دینی را بدعت بدانیم به عنوان مثال هر چند اصل حکم نماز در قرآن آمده است ولی کمیت نماز «دو رکعت صبح، سه رکعت مغرب، چهار رکعت ظهر، عصر، و عشاء» و کیفیت نماز در قرآن نیامده است، در حالی که کمیت و کیفیت نماز از باورهای ضروری دین است که مسلمین هر روز به آن عمل می کنند، و این باورهایی است که از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهل ‌بیتش که ثقل اصغراند به امت اسلامی آموزش داده شده است و کلیات نماز که در قرآن آمده است با این کیفیت و کمیت برای امت اسلامی ‌‌تفسیر نموده اند، امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز همین حکم را دارد برفرض اینکه در قرآن نیامده باشد در روایات از پیامبر و اهل بیت آمده است و همین برای اثبات باورمندی به امامت حضرت مهدی کفایت می کند.

ثانیا؛ هرچند به صورت تفصیلی نام حضرت مهدی در قرآن نیامده است ولی ایات متعدی، مانند سوره های: مائده/56 [وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون‏]، مجادله/22 [لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏]، صافات / 173 [وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُون‏]، انفال / 7 [وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ ]، قصص/ 5 [وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏]، نور/ 55 [وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‏]، توبه / 32 - 33 [يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ - هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏]، فتح / 28 [هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيدا]، صف / 8 - 9 [يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ - هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏] و … . (لطف الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2 - 1، ج 2، ص 156 - 160، انتشارات جامعه مدرسین)

که به نوعی دلالت بر زنده بودن امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می کند و در تفسیر روایاتی ذیل این آیات آمده است و این آیات تطبیق بروجود مقدس آن حضرت شده است، از همین رو ست مرحوم کلینی رضوان اللّه علیه در کتاب کافی ازامام جواد علیه السلام روایت کرده است که شما شیعیان برای اثبات امامت حضرت مهدی به سوره قدر احتجاج کنید«، زیرا در سوره قدر آمده است، هر سال لیلت القدری دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با همراهی روح (جبرئیل سلام اللّه علیه)، همه احکام و امور را به زمین نازل می کنند. وقتی فرشتگان، احکام و امور را به زمین می آورند، باید آن را به کسی بسپارند. چون افراد عادی نمی توانند میزبان فرشتگان باشند و احکام صادره را تحویل بگیرند، پس تنها کسی که در روی زمین مهمان دار فرشتگان و تحویل گیرنده این امور و مقدّرات است، وجود مبارک ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف است؛ بنابراین با توجه به روایاتی که مرحوم کلینی نقل کرد، از نظر قرآن، در شب قدر که همه فرشتگان به همراهی جبرئیل سلام اللّه علیه یا روح، مقدّرات امور را نازل می کنند، باید آن را به کسی بسپارند و به او گزارش بدهند؛ گیرنده این امور وجود مبارک ولی عصر است(ثقة الاسلام کلینى، اصول کافی ج1،ص246)

منبع:«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق» سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
4
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق» قسمت اول

اگر بخواهیم در نهم ربیع الاول «1445»که ادامه روز امامت حضرت مهدی علیه السلام پس از شهادت پدرش امام حسن عسکری علیه السلام است شناخت و معرفت لازم پیدا کنیم در صورتی چنین معرفتی حاصل می شود که بتوانیم پرسش هایی که در زمینه امامت طولانی آن حضرت وجود دارد را بشناسیم و پاسخ آن پرسش ها را بدانیم، از همین رو در این یادداشت به تحلیل «پرسش و پاسخ های کلیدی» در راستای امامت حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء خواهیم پرداخت.

 

 

 

 

1-«دلیل ضرورت استمرار امامت»
نخستین پرسش این است چه دلیلی وجود دارد «امامت» پس از نبوت تاظهور عالم قیامت استمرار کند و در همه ادوار و زمان حتما امام حی و زنده وجود داشته باشد؟ 
در پاسخ به این پرسش دلایل متعددی کلامی و عقلی وجود دارد ما در این یادداشت تنها سه دلیل عقلی و کلامی را در پاسخ به این پرسش تقریر و توضیح می دهیم؛

دلیل اول «واسطه فیض» 
برهان اول بر استمرار امامت، «واسطه فیض بودن» امام علیه السلام است‌؛ به این معنا هر چند خداوند متعال بدون هیچ واسطه ای می تواند در عالم هستی تصرف کند فیض و برکات معنوی و مادی آن را در سراسر کائنات ساری و جاری کند، ولی اراده حضرت حق بر این تعلق گرفته که توسط «وسائط اسباب» فیضش را به عالم هستی از جمله انسان ساری و جاری نماید، از همین رو به حکم عقل و نقل (آیات ۳۰ و ۲۱۳ سوره بقره) تنها واسطه فیض معنوی در هر عصر و زمانه ای انسان کاملی است که خود وصل به عالم قدس است و سرشار از فیوضات معنوی از عالم بالا و عالم معنا است که واسطه بین خلق و خالق، غیب و شهادت می شود و دستگیری از بندگان الهی می کند.

از همین روست که امام صادق علیه‌السلام فرمود: «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ* وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا قَالَ ع وَ لَمْ تخلو [تَخْلُ‏] الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ فِيهَا ظَاهِرٌ مَشْهُورٌ أَوْ غَائِبٌ مَسْتُورٌ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ ع فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ؛ ما امامان، امان اهل زمین هستیم؛ چنان که ستاره ها امان اهل آسمان اند. ماییم که خدا بوسیله ما آسمان را نگاه داشته تا بر زمین نیفتد. جز با اجازه او و براى ما آن را نگهداشته تا بر اهلش موج نزند و براى ما باران ببارد و رحمت خویش نشر کند و زمین برکات خود را بیرون دهد. اگر امام در زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می برد. از روزى که خدا آدم را آفرید، خالى از حجت نیست که یا ظاهر و مشهور بوده است و یا غایب و مستور و تا قیامت هم خالى نمی ماند. او، حجت خدا است. اگر چنین نباشد، خدا را نمی پرستند. سلیمان، راوى حدیث، می گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: چگونه مردم از امام غائب بهره مند شوند؟ فرمود: چنان که با آفتاب پس ابر بهره مند می شوند». ( الأمالی شیخ صدوق،، ص 186، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362 هجرى شمسى»

پس از این توضیح دقیق نتیجه می گیریم اگر امامان معصوم ـ و در عصر حاضر امام زمان (عج) و امور عالم خلقت ـ از جمله زمین و ساکنان آن ـ را بر عهده نمی گرفتند؛ امور زمین و مردمش از هم می پاشید. بنابراین باید واسطه بین آفریننده و پدیده های مادی، کسی باشد که دارای خلقت مادی و جسمانی و علاوه بر آن دارای درجه ای از شرافت معنوی باشد که شایستگی ارتباط بین آفریننده و آفریدگان را احراز کند و چنین افرادی جز خلفای ذات مقدس پروردگار (پیامبران و جانشینان آنان) کسی نمی تواند باشد.

دلیل دوم؛ «قاعده لطف» 
دلیل دوم بر ضرورت استمرار امامت بعد از نبوت «قاعده لطف» است، به این معنا اگر بخواهد نسبت به هدف و غرض از خلق و آفرینش انسان که وصال و لقاء و قرب الهی است، نقض غرضی پیش نیاید، به حکم عقل برخداوند متعال لازم و واجب است هرآنچه که موجب قرب انسان به ذات اقدس، و موجب بعد و دوری از معصیت می شود برای انسان فراهم نماید، و لطف به این معنا در این است همانگونه که حق تعالی از آغاز خلقت هرگز زمین را از حجت خودش که انبیاء الهی است خالی نگذاشته است بعد از نبوت نیز زمین را ازحجت خودش از امام که عهده دار «ریاست عامه الهی درامور دین و دنیاست» و موجب حراست از دین خدا، تربیت نفوس مستعد انسانی، حفظ و بقای مذهب، وجود الگو در جهت پیشرفت بشر می شود خالی نگذارد. 

از همین روست شیخ شهاب الدین سهروردی در اثبات وجود حضرت ولی عصر(ع) از طریق قاعده لطف می گوید: 
«در جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسی که قائم به حکمت باشد و نشانه های خداوند نیز در او باشد، خالی نبوده است. این چنین کسی خلیفه خداست در زمین و تا زمین و آسمان برپاست چنین خواهد بود … پس در هر زمان اگر چنین شخص باشد که خدایی و نمونه کامل علم و عمل است، ریاست جامعه با اوست و او خلیفه خداوند در روی زمین است و زمین هیچ گاه از چنین انسانی خالی نخواهد بود… اینکه می گوییم ریاست با اوست ،مقصود الزام حکومت ظاهری او نیست؛ بلکه گاه امام خدایی، حکومت تشکیل می دهد و آشکار است و مبسوط الید و گاه در نهایت پنهانی (غیبت) به سر می برد. این امام همان کسی است که مردم او را قطب زمان «ولی عصر» می نامند. ریاست جامعه با این انسان است؛ اگر چه نشانی از او در دست نباشد. البته اگر این رئیس ظاهر باشد و در راس حکومت قرار گیرد، زمان نورانی خواهد شد.(مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ۲ ،ص ۲۱و۲۲) چنان که شیخ طوسی می گوید: اصل وجود امام ، لطف است و تصرف آن حضرت لطف دیگر و این ما هستیم که موجب غیبت آن حضرت شده ایم (عدمه منّا). (کشف المراد ، ص ۳۶۳)

دلیل سوم؛ «قاعده احتمالات»
دلیل سوم عقلی بر امامت حضرت مهدی سلام الله علیه «قاعده احتمالات» است‌، شهيد صدر(رحمة الله عليه) درباره اثبات وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راه «حساب احتمالات» مى فرمايد:
«قضيه مهدى(عجل الله تعالی فرجه) حقيقتى است كه امت اسلامى در طول قرن ها با آن زندگى نموده است و خصوصا در طول هفتاد سال سُفرا و نواب خاص حضرت(عجل الله تعالی فرجه) در خلال معاشرتشان با مردم به آن تذكر داده اند، در حالى كه هيچ كس در اين مدت حرف خلافى از آنها نشنيده است. آيا انسان مى تواند باور كند كه دروغى بتواند نه تنها در مدت هفتاد سال؛ بلكه قرن ها دوام آورد و يا چهار نفر به عنوان نايب آن حضرت(عجل الله تعالی فرجه) بر او اتفاق داشته باشند بدون آنكه هيچ گونه شك و ترديدى براى كسى پديد آيد و بدون آنكه بين آن چهار نايب كمترین علاقه خاصى وجود داشته باشد تا مجوز توافق بر كذب شود.

از قديم الايام گفته شده كه ريسمان دروغ كوتاه است و نيز منطق حيات و زندگانى ثابت مى كند كه از جهت علمى و به حساب احتمالات محال است كه دروغى به اين شكل بتواند دوام آورده و اطمينان تمام امت را جلب نمايد: (بحث حول المهدي(عج)، الصدر، ، ص 109 و 110»

منبع: «تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin