6
مهر

تأثیرات سیاسی جهانی شدن بر زمینه سازی انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)

«جهانی شدن» ضمن به وجود آوردن تحولاتی عمیق و ایجاد مرحله ای نوین از زندگی برای بشر، آثار متعددی برجای گذاشته است. با توجه به این که یکی از مباحث مهم اندیشه مهدویت، بررسی زمینه های انقلاب جهانی امام زمان می باشد؛

 

 

 


«جهانی شدن» ضمن به وجود آوردن تحولاتی عمیق و ایجاد مرحله ای نوین از زندگی برای بشر، آثار متعددی برجای گذاشته است. با توجه به این که یکی از مباحث مهم اندیشه مهدویت، بررسی زمینه های انقلاب جهانی امام زمان ( می باشد؛ در این پژوهش تلاش شده است بیان شود که جهانی شدن چگونه به لحاظ سیاسی، می تواند زمینه ساز انقلاب جهانی امام زمان ( باشد. این نوشتار، ضمن اشاره به برخی آثار سیاسی جهانی شدن، با روشی توصیفی ـ تحلیلی، به فرصت هایی اشاره می کند که بسترهای مثبت یا منفی شکل گیری قیام و انقلاب امام زمان (عج) را به وجود می آورند.
 
مقدمه

بر اساس آینده نگری دینی، سرانجام، جهان شاهد انقلابی بزرگ می باشد که به شکل گیری حکومتی جـهانی مـنجر می شود: (وَ لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ ( (انبیاء: 105). طبق آموزه های اسلامی، چنین حکومتی با انقلاب جهانی امام زمان (عج) محقق خواهد شد. شکل گیری این انـقلاب جـهانی، همانند همه انقلاب ها، بدون زمینه ها و بسترهای مناسب، امکان پذیر نخواهد بود. به تعبیر شهید صدر: انقلاب مهدی (عج)، از نظر اجرا همانند همه انقلاب ها به زمینه های عینی و خارجی بستگی دارد و باید فـضایی مـناسب مـوجود باشد (صدر، 1379: ص108).

هر چند ایـن قـیام بـا امدادهای غیبی همراه است؛ اما تمامیت آن با معجزه و امداد غیبی نخواهد بود و همانند انقلاب های تاریخی و حتی برنامه های اصلاحی رهبران دینی، بـا بـهره گیری از وسـایل و اسباب طبیعی، با یکسری مقدماتی انجام می گیرد. بـرای شـکل گیری چنین انقلابی، باید زمینه هایی در سطح جهانی ایجاد شود تا زیرساخت های این انقلاب مقدس شکل بگیرد. آیت الله مکارم شیرازی در ایـن زمـنیه مـی گویند: اگر بنا است جهان کنونی پر از بیدادگری و ظلم و فساد، از لبۀ پرتـگاه فنا و نیستی کنار رود؛ باید انقلابی وسیع در آن صورت گیرد (مکارم شیرازی، 1386: ص67). ایشان برای شکل گیری چنین انقلابی سه نوع آمادگی را ضـروری مـی دانند کـه عبارتند از: «آمادگی های فکری و فرهنگی»، «آمادگی های اجتماعی» و «آمادگی های تکنولوژی و ارتباطی».

بعد سـیاسی جـهانی شدن، با ایجاد تحولاتی عظیم توانسته است در شکل گیری چنین آمادگی هایی نقش بسزایی داشته باشد و زمینه های تحقق انـقلابی فـراگیر و خـیزشی عمومی را بیش از پیش فراهم کند.

با توجه به این که انقلاب امـام زمان (عج) فـراگیر و جهانی است، جهانی شدن ظرفی را فراهم ساخته که زمینه های شکل گیری انقلابی به وسعت کرۀ زمـین را کـه مـتون دینی وعده داده اند؛ فراهم کرده است؛ چرا که در قرون گذشته، تصور خیزش و انقلابی هـمگانی، هـماهنگ و فراگیر وجود نداشت و به واسطه وجود قلمروگرایی و نیز وجود فاصله های مکانی و نبود امـکانات پیـشرفته ارتـباطی، عملا زمینه های انقلابی جهانی و هماهنگ، با ابهاماتی همراه بود. اما امروزه به واسطه قـلمروزدایی و از بـین رفتن فاصله های مکانی و زمانی و امکان ارتباط فوری با تمام نقاط عالم، بستر تـحقق خـیزشی جـهانی، بیش از پیش فراهم شده است. در ادامه این نوشتار به برخی از آثار جهانی شدن که بستر هایی مـناسب بـرای قیام و انقلاب امام زمان (عج) فراهم کرده اند؛ اشاره می شود.

مفهوم شناسی

پیش از ورود بـه بـحث، لازم است به تبیین برخی مفاهیم اساسی این نگاشته اشاره کنیم:

الف) جهانی شدن

با طرح بحث «جـهانی شدن»، انـدیشمندان زیـادی در این عرصه ورود پیدا کرده و حجم عظیمی از استنتاجات را ارائه کرده اند؛ اما هـنوز تـعریف واحدی برای آن ارائه نشده و ابهامی معنادار بر این مفهوم، سایه افکنده است؛ زیرا این پدیده به حـد نـهایی تکامل خود نرسیده است (هانس، 1381: ص14 ). به همین دلیل، زاویه دید اندیشمندان، به مـقوله جـهانی شدن، موجب تعاریف متعددی در این عرصه شده اسـت.

بـرخی از نـظریه پردازان، بعد اقتصادی جهانی شدن را در نظر گرفته، مـی گویند: جـهانی شدن حاصل یکپارچگی اقتصادی، مالی و زیست محیطی است (کومسا، 1388: ص183). جیمز روزنا[1]با تکیه بـر بـرچیده شدن مرزهای طبیعی و جغرافیایی مـعتقد اسـت: جهانی شدن، فـرایندی اسـت کـه در ورای مرزهای ملی گسترش یافته و افراد، گـروه ها، نـهادها و سازمان ها را به انسجام رفتارهای یکسان با شرکت در فرایندها، سازمان ها یا نظام های فـراگیر و مـنسجم وا می دارد ( روزنا، 1387: ص23 ).

آنتونی گیدنز[2] جهانی شدن را نـتیجه طبیعی رشد و گسترش مـدرنیته قـلمداد می کند و می گوید: جهانی شدن، سیمای ظـاهری جـهان و همچنین نحوۀ نگریستن ما به جهان را دگرگون می سازد (گیدنز، 1389: ص76 ).

یان آرت شولت[3]مـعتقد اسـت که به واسطه جهانی شدن، در شـکل بـندی فـضای اجتماعی تغییری نـوین ایـجاد شده است که در ایـن فـضا، مرزهای ملی کم رنگ شده و فضای جامعه بشری طبق فاصله های مکانی و سرزمینی شناسایی نـمی شوند. بـه تعبیر او، نوعی «قلمرو زدایی» ایجاد شـده اسـت. وی می گوید: جـهانی شدن حـاکی از نـوعی تغییر گسترده در ماهیت فـضای اجتماعی است (شولت، 1382: ص50).

همان طور که بیان شد، ارائه تعریفی جامع از جهانی شدن کاری دشوار است؛ ولی باتوجه بـه بـیانات مذکور، می توان از جهانی شدن تعریفی ارائه کرد که با مـحور ایـن نـوشتار مـتناسب اسـت: جهانی شدن عبارت اسـت از فـرایند فشردگی زمان و مکان که به واسطه آن، عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی، در جامعه جهانی واحد ادغام مـی شوند.

ب) جـهانی سازی

در تـعریف «جهانی سازی» گفته اند: گسترش فرهنگ یک کشور یـا یـک بـلوک بـه سـراسر کـرۀ زمین، یا تلاش برای گستردن جهانی الگوها وایده های خاص. این تلاش به آن علت صورت می گیرد تا بر کشورهای دیگر جهان تاثیر گذارده، آن ها را در یک نظم نوین و دلخـواه گرد هم آورد (شیرودی، 1386: ص9).

بسیاری از نظریه پردازان، جهانی سازی را در واقع «پروژه ای» می دانند که کارگزارانی دارد و آن را به سمت و سوی خاصی در سطح جهان هدایت می کند. آنان اعتقاد دارند که جهانی سازی توسط نظام لیبرال دموکراسی غرب، بـه دلیـل تسلط بر کل دنیا به راه افتاده است. طبق این دیدگاه، جهانی شدنی که دنیای غرب از آن دم می زند، همان جهانی سازی، غربی سازی، آمریکایی سازی و یا جهان گرایی آمریکایی است. به عبارتی دیگر، نـظام لیـبرال دموکراسی غرب تلاش می کند با استفاده از فن آوری ارتباطات رسانه ای در زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، برای کشورهای دنیا قوانینی وضع و در این زمینه ها بر سـایر مـلت ها اعمال نفوذ کند و این، هـمان چـیزی است که از آن به «نظم نوین جهانی» «نظام تک قطبی» و «امپراتوری جهانی امریکا» تعبیر می شود.

مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: این جهانی شدن، اسمش جـهانی شدن اسـت؛ اما باطنش امریکایی شـدن اسـت…. هدف به صورت لخت و پوست کنده جز این چیز دیگری نیست؛ اما می خواهند در زیر نام های زیبا - جهانی شدن و تحوّل و پیشرفت - این هدف را پنهان کنند (مقام معظم رهبری: 9/12/1379).

لستر تارو، یکی از دلایل مـخالفت بـا جهانی شدن را آمریکایی بودن آن می داند و می گوید: جهانی شدن طرح ساختمانی آمریکایی است که بدون مشارکت آنان و به رغم اعتراضاتی که می کنند، در حال بنا شدن است… برخی از احساسات ضد آمریکایی به این دلیـل بـروز می کند کـه دیگران می بینند آمریکایی ها از جهانی شدن منافع زیادی به دست می آورند؛ چون الگوی جهانی بر الگوی آمریکایی مبتنی اسـت (لستر تارو، 1383: ص144).

بنابراین، مفهوم «جهانی شدن» با مفهوم «جهانی سازی» متفاوت است؛ زیـرا «جـهانی شدن» فـرایندی طبیعی است که جوامع بشری را در بستر پیشرفت در عرصه های متعدد قرار داده است؛ اما «جهانی سازی» جریانی است که فـرایند جـهانی شدن را به واسطه استفادۀ حداکثری از زیرساخت ها و بعد سخت افزاری، به سمت و سوی خاصی سـوق مـی دهد. بـه عبارت دیگر، جهانی شدن که فرایندی طبیعی است، همانند ظرفی است که جهانی سازی به نوعی مـحتوای آن محسوب می شود؛ یعنی زمانی که عده ای خاص، این فرایند و حرکت روبه رشد بـشری را، در دست بگیرند و با اِعـمال ارادۀ «هـدفمندشان»، محتوایی خاص برای آن ظرف تعیین کنند؛ جهانی سازی محقق شده است.

ج) انقلاب امام زمان (عج)

«انقلاب» از نظر لغوی به معنای «برگردیدن و واژگون شدن و برگشتن از کاری و حالی است» (دهخدا، 1373: ج3، ص3579) و از نظر اصطلاحی: به آن رویدادها، یا بـه طور دقیق تر رشته رویدادهایی محدود می شود که از ایجاد تغییر مقامات حکومت یا حتی رژیم فراتر است و به تغییرات اجتماعی ـ اقتصادی بنیادی در جامعه منجر می شود (راش، 1390: ص223).

شهید مطهری با بیان این که «انـقلاب، مـاهیت مردمی دارد می گوید: انقلاب عبارت است از: طغیان و عصیان مردمی که محکوم یک نظام هستند و از آن نظام ناراضی و خشم گین اند علیه آن نظام حاکم، برای این که وضع مطلوبی که آرمان آن هاست، به وجـود بـیاید (مطهری، 1372: ج24، ص196).

در بستر تاریخ، همواره انقلاب هایی ایجاد شده که هر کدام به نوبه خود دارای ویژگی ها و ایدئولوژی هایی بوده است. در عصر کنونی، جهان شاهد انقلاب های زیادی بوده است، از جمله «انقلاب فرانسه (1789م)، انـقلاب روسـیه (۱۹۱۷م)، انقلاب چین (1949م)، انقلاب اسلامی ایران (1978م) و همچنین انقلاب های زنجیره ای در کشورهای عربی که هر کدام به نحوی بر عرصه سیاسی اجتماعی تاثیرگذار بوده است. متون دینی ادیان مختلف، مخصوصا دین اسـلام، از وقـوع یـک انقلاب جهانی در آیندۀ تاریخ خـبر دادهـ اند کـه به «قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)» معروف است و یکی از بزرگ ترین انقلاب های بشری می باشد و تحولاتی بنیادین در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در تـمام دنـیا ایـجاد می کند.

 


د) زمینه سازی

«زمینه سازی» به معنای مقدمه چینی، آمـاده سـاختن، استعداد، اعداد زمینه و تهیه مقدمات برای منظوری است (دهخدا، 1373: ج3، ص12934). اما زمینه سازی موضوع این نوشتار، به معنای وجود رابطه عـلی و مـعلولی بـین جهانی شدن و انقلاب امام زمان (عج) نیست و بدان معنا نیست که چـون جهانی شدن، برخی فرصت ها را ایجاد کرده است؛ پس لاجرم انقلاب امام زمان (عج) باید محقق شود؛ بلکه مراد از زمینه سازی، «هـم سـویی» بـرخی آثار جهانی شدن با انقلاب جهانی امام زمان (عج) می باشد؛ به نحوی کـه بـسترهای مناسبی برای تحقق انقلاب جهانی امام عصر (عج) فراهم شده که این بسترها قبلا وجود نداشته اند.

تـاثیر جـهانی شـدن بر انقلاب جهانی مهدوی

همان طور که بیان شد، تحولات بزرگ اجـتماعی، هـمواره نـیازمند مقدماتی طبیعی هستند تا در سایه این مقدمات، بتوانند در لایه های گوناگون جوامع بشری، به خـوبی تـاثیر گـذار باشند. قیام و انقلاب امام زمان (عج) نیز نه تنها از این قاعده مستثنا نیست، بلکه چـون در مـقیاسی جهانی صورت می گیرد، به طریق اولی نیازمند مقدمه چینی و زمینه سازی گسترده ای است. بر ایـن اسـاس بـعضی از آثار جهانی شدن ـ که می تواند برای قیام و انقلاب امام زمان (عج) بستر هایی مناسب فراهم کند ـ عـبارت اسـت از:

1. رشد آگاهی های سیاسی

جهانی شدن، باعث افزایش و رشد آگاهی ها، در عرصه های مختلف شده است که یـکی از مـصادیق این دانش ها، رویکرد سیاسی مسائل جامعه است. در واقع، به واسطه زیرساخت هایی که جهانی شدن فراهم کرده، اطـلاعات سـیاسی فراوانی در دسترس عموم قرار گرفته و جهان به سمت سیاسی شدن هر چـه بـیشتر، افـزایش آگاهی های سیاسی، کاهش رژیم های اقتدارگر، کوچک شدن دنیا و جامعه مدنی جهانی به پش می رود. علاوه بر افـزایش ایـن اطـلاعات، تسهیلات اطلاع رسانی بر این امر موثر است. در حقیقت از نظر فنی، گـسترش تـکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی، همانند رسانه های صوتی و تصویری و زیرساخت هایی چون اینترنت و ماهواره، نقش بسیار مهمی در رشد آگاهی های سـیاسی ایـفا کرده اند. مانوئل کاستلز در این مورد می گوید: رسانه ها، منبع اساسی اطلاعات و عقاید سـیاسی مـردم است (کاستلز، 1385: ج2: ص390). قدرت آگاهی بخشی سیاسی رسـانه ها در جـوامع، آنـ قدر پررنگ می باشد که برخی از نظریه پردازان ارتباطات مـعتقدند، امـروز جهان در دست کسی است که رسانه ها را در اختیار دارد (بگدیکیان، 1382: ص5).

به واسطه بعد فنی و تـکنولوژیک جـهانی شدن، آگاهی های سیاسی، گسترده شده و فـهم جـامعه جهانی نـسبت بـه حـاکمیت ها و نظام های سیاسی موجود، بیش از پیش افـزایش یـافته و اهداف و برنامه های آنان روشن تر شده است. انسان امروزی به این نکته ظـریف و در عـین حال، تعیین کننده پی برده است کـه نظام مدیریتی جهان، از جـهات مـتعددی توانایی ادارۀ جهان را ندارد و نه تـنها نـمی تواند بشر را به کمال و سعادت برساند؛ بلکه روز به روز جامعه جهانی را به سوی گمراهی، فـقر، فـساد و تباهی سوق می دهد. امروزه افـکار عـمومی بـه مدد تکنولوژی های مـدرن، فـهمیده اند که اصلاح ساختار مـدیریتی جـهان و تبدیل تعدد مدیریت به وحدت مدیریت، یکی از عوامل نجات بخش بشر از خطر نابودی و انحطاط اسـت (پسـندیده، 1381: ص42 ).

طبق روایات، یکی از زمینه های سیاسی شـکل گیری انـقلاب جهانی امـام عـصر (عج)؛ آن اسـت که در عرصه سیاسی، تـمام کسانی که مدعی به سعادت رساندن بشرند، به قدرت برسند و جهانیان به مرور زمان دریـابند کـه هیچ مکتب بشری، قادر نیست انـسان را بـه سـاحل نـجات بـرساند. امام صادق (ع) مـی فرمایند: مـَا یکونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّی لَا یبْقَی صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَی النَّاسِ حَتَّی لَا یقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعـَدَلْنَا ثـُمَّ یقـُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل؛ امر قیام مهدی مـا مـحقق نـخواهد شـد، مـگر ایـن که تمام اصناف مردم به حکومت برسند تا نتوانند بگویند اگر حکومت به دست ما داده می شد، عدالت و حق را اجرا می کردیم. بعد از رسیدن همه طبقات به حکومت، آن گاه مـهدی ما ظاهر می شود و حق و عدالت را اجرا می کند (نعمانی،1428: ص274 ).

از طرفی دیگر، رشد آگاهی های سیاسی این فرصت را فراهم می کند تا جامعه جهانی از حاکمیت بی نظیر امام زمان ( و زیبایی هایی که این حاکمیت در ابـعاد مـختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، برای بشر به ارمغان می آورد؛ آشنا سازد. این آگاهی مقدس می تواند زمینه احساس نیاز و تشنگی به چنین حکومتی را در دل و جان مردم افزایش دهد. ره آورد این دانـش افزایی سـیاسی، آن است که افکار عمومی با مقایسه بین حاکمیت های بشری و حکومت امام زمان (عج)، می تواند حاکمیت سیاسی مطلوب را بشناسد و در جهت تحقق آن گام بردارد.

امروزه بـه واسـطه رشد آگاهی های سیاسی که جـهانی شدن ایـجاد کرده است، افکار عمومی به این نکته پی برده است که مردم دنیا باید در زیر سایه مدیریت سیاسی واحدی به سر ببرند و این امر زمـینه پذیـرش عمومی قیام و انقلاب امـام زمان (عج) را آسان خواهد کرد.

همان طور که نقش مردم در دوران حکومت امام زمان (عج) پر رنگ می باشد، نقش آنان در زمینه سازی و تحقق قیام و انقلاب جهانی امام زمان (عج) بسیار تعیین کننده است. تفکر مردم سالارانه زمـینه سـاز ظهور، بر این اصل استوار است که ایجاد هرگونه تغییر و تحول در جوامع انسانی، به دست خود انسان ها و با اراده و خواست آنان محقق می شود. قرآن کریم می فرماید: (اِن اللهَ لا یغَیرُ ما بـِقَوْمٍ حـَتی یغَیرُوا مـا بِأَنْفُسِهِمْ)؛ در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند (رعد: 11).

 روایاتی که وضـعیت سیاسی اجتماعی دوران پیشا ظهور را ترسیم کرده اند، نحوۀ تغییر درونی مردم دنـیا و احـساس نـیازشان را به مصلحی جهانی نمایان ساخته اند؛ به نحوی که مقبولیتی عمومی، بسترساز انقلاب جهانی امام عصر (عج) می شود. مـردم آن دوران «بـه چنان عطش و شیفتگی می رسند که اضطرار حکومت جهانی موعود را با تمام وجود درک مـی کنند و آن را تـنها نـظام تحقق بخش آرمان ها و اهداف عالی انسانی می دانند و به آن عشق می ورزند (رامین، 1388: ص98). روایات زیادی گویای ایـن عطش و شیفتگی می باشد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: إِنهُ لَا یخرج حَتی لَا یکونُ غَائِبٌ اَحَب اِلی اَلنـاسِ مِنهُ مِما یَلقَونَ مـِنَ الشـَّر… ؛ مهدی موعود قیام نمی کند تا زمانی که هیچ غایبی در نزد مردم محبوب تر از وی نباشد و این به دلیل شرارت ها و ناروایی هایی است که مردم دیده اند (مقدسی شافعی، 1428: ص94). پیامبر اکرم (ص) نیز می فرمایند: تَأْوِي إِلَیهِ أُمَّتُهُ کمَا تـَأْوِي النَّحْلُ إِلَی یَعْسُوبِهَا…؛ امت به حضرت مهدی پناه می برند، آن گونه که زنبور به ملکه خویش پناه می برد (ابن طاووس، 1416: ص147).

2. رشد فوق قلمروگرایی

«قلمروگرایی یعنی وضعیتی که در آن، جغرافیای اجتماعی، به یک قلمرو یـا سـرزمین کاملا مربوط است (شولت، 1382: ص50). در فرایند جهانی شدن، «قلمروگرایی» کمرنگ شده و دنیا در حال کوچک شدن است. در این فرایند، حتی روابط بین المللی به نوعی روابط قلمروی محسوب می شود و آنچه دنیای جدید شاهد آن اسـت، ایـن که روابط، از قلمرو خاص و حتی بین المللی، به روابط جهانی تبدیل شده و روابط مذکور قلمرویی در فراسوی جغرافیا پیدا کرده است؛ به نحوی که برخی دم از «مرگ جغرافیا» زده اند ( مورای، 1388: ص19).

خطوط مـرزی کـه خطوطی اعتباری و قراردادی هستند، به واسطه جهانی شدن کارایی خود را از دست داده و این خطوط، نسبت به زمان های گذشته نفوذپذیرتر شده اند. کنیچی اومایی[4] می گوید: مرزهای ملی در مقایسه با گذشته محدودیت کم تری ایـجاد مـی کنند. بـخشی از آن مرهون فن آوری است؛ در حـالی کـه بـخش دیگر نتیجه موافقت نامه های بین المللی و دو جانبه، به ویژه در زمینه تجارت بوده است. دنیا به طور روزافزون به مکانی بدون مرز تـبدیل مـی شود (اومـایی، 1386: ص51).

مالکوم واترز نیز می گوید: امکان وجود جهان بـدون مـرز به قدری زیاد شده است که یک فرهنگ سیاسی مشترک در این زمینه در جوامع مختلف وجود دارد (واترز، 1379: ص174 ).

رشد فوق قـلمروگرایی آنقدر افـزایش یافته که دیگر سخن گفتن از «دهکدۀ جهانی» مارشال مک لوهـان[5] نیز به تاریخ پیوسته است، تا جایی که برخی از نظریه پردازان، ایدۀ «کلبۀ جهانی» را مطرح می کنند. مانوئل کاستلز[6] می گوید: مـا در دهـکدۀ جـهانی زندگی نمی کنیم، بلکه در کلبه هایی فراخور حال هر منطقه زندگی می کنیم کـه در سـطحی جهانی تولید و در محدوده محلی توزیع شده اند (کاستلز، 1385: ج1: ص397).

آنتونی گیدنز در مورد رشد فوق قلمروگرایی و تاثیرش بر جـامعه امـروزی مـی گوید:

دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، ما را بسیار بیش از مردمان زمان های گـذشته بـه دیـگران، حتی به کسانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند، وابسته می کند. این پیوند میان امـور مـحلی و امـور جهانی در تاریخ بشر کاملا تازگی دارد و طی سی یا چهل سال گذشته شتاب زیادی گـرفته کـه نتیجه پیشرفت های نمایان و چشم گیر در فناوری ارتباطات و اطلاعات و حمل و نقل است (گیدنز، 1389: ص74).

براساس روایات اسـلامی، بـا شـروع انقلاب جهانی امام زمان (عج) و تشکیل حکومت مهدوی، مرزها هویت خود را از دست می دهند و پهنه زمـین بـه کشوری پهناور تبدیل می شود. امام باقر ( می فرمایند:… یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ یظْهِرُ اللهُ عـَز وَ جـَل بِهِ دَینَهُ عَلَی الدّینِ کلّهِ… (صدوق، 1395: ج1، ص331). دولت او به شرق و غرب جهان می رسد و خداوند به واسطه او دین خـود را بـر همه ادیان غالب می گرداند. در چنین جهانی که تبدیل به یک کشور بـدون مـرز شـده است، تمامی حاکمان ظالم، توسط امام زمان (عج) برکنار می شوند: «لَیعْزِلَنَ عَنْکمْ أُمَرَاءَ الْجَوْر» (مجلسی، 1403: جـ 51، ص120 ) و افـرادی لایـق و شایسته در راس امور سیاسی قرار می گیرند. «یفَرِّقُ الْمَهْدِی أَصْحَابُه فِی جمیعِ البُلْدَان… (کـامل سـلیمان، 1376: ج2، ص650).

آنچه در مورد برداشته شدن مرزها در عصر ظهور وعده داده شده است، نکته ای است که در عصر جـهانی شدن بـر آن تاکید می شود و عملا در بسیاری از جاها مورد پذیرش قرار گرفته است؛ چرا کـه نـظریه پردازان جهانی شدن تلاش می کنند نظام سیاسی اجتماعی را در عـرصه های مـختلف بـه سمت و سوی وحدت و یکی شدن سوق دهـند و وجـود مرزها و ایجاد موانع ساختگی، تنها باعث عقیم ماندن آرمان رسیدن بشر به وحـدت و افـزایش رفاه همگانی است (جهانیان، 1384: ص 158).

جـهانی شـدن نوید حـکومتی واحـد مـی دهد؛ چنین رویکردی: ملت ها را به این نـتیجه رسـانده که برای آینده ای بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده ای کوچک دانـست. ایـن رویداد، آمادگی مردم را برای پذیرش حـاکمیتی فراگیر، بیش تر کرده است. البـته اسـتکبار جهانی تئوری دهکده جهانی را در جـهت حـفظ منافع خود و تک قطبی شدن جهان پی گیری می کند؛ اما چه بسا اراده الهی بـه دسـت دشمنان خدا نیز انجام گـیرد (کارگـر، 1388: ص25).

بـنابراین، به واسطه رشـد جـهانی شدن، کمرنگ شدن مرزها و از مـیان بـرداشتن آن ها، مورد قبول افکار عمومی قرار گرفته و این مسئله، همسو با انقلاب و خیزشی اسـت کـه برای رسیدن به حکومتی واحد و یـکپارچه شـکل می گیرد.

3. پیـدایش سـازمان های جـهانی

پیدایش «سازمان های جهانی»، یـکی از بارزترین جنبه های بعد سیاسی جهانی شدن است. سازمان هایی مانند سازمان ملل متحد، صندوق بین المللی پول و سازمان تـجارت جـهانی، از جمله مهم ترین سازمان های جهانی هستند. ایـن سـازمان ها بـه ایـن دلیـل جهانی و فراملی اند کـه نـه در یک دولت، بلکه در عرصه بین المللی اختیار فعالیت دارند (هیوود، 1392: ص206). این سازمان ها یک شبکه تار عنکبوتی جهانی تـشکیل مـی دهند کـه از طریق آن، تعیین هدف و تصمیمات مربوط به نـحوۀ تـخصیص مـنابع جـریان مـی یابد (واتـرز، 1379: ص 165).

تاثیر و تاثّر این سازمان ها و جهانی شدن، بسیار در هم تنیده است؛ به نحوی که این سازمان ها در جریان جهانی شدن نقش بسزایی دارند. به تعبیر جوزف استیگلیتز، کنترل جهانی شدن در دست سـه سازمان بین المللی است که اکثر برنامه ریزی ها برای جهانی شدن در دست این سه موسسه و نهادهای وابسته به آن ها می باشد. وی می گوید: سه مؤسسه بین المللی، کنترل جهانی شدن را در دست دارند. این سه سازمان، صندوق بـین المللی پول، بـانک جهانی و سازمان تجارت جهانی می باشند (استیگلیتز، 1388: ص30).

با گذشت زمان زیادی از شکل گیری سازمان های جهانی، این سازمان ها هنوز نتوانسته اند مرهمی بر زخم های جامعه بشری بگذارند. به عنوان نمونه جوزف اسـتیگلیتز کـه مدتی رئیس اقتصاددانان بانک جهانی بوده است، در مورد صندوق بین المللی پول می گوید: پس از نیم قرن که از فعالیت های این سازمان می گذرد، به روشنی می توان دریـافت کـه صندوق بین المللی پول در رسیدن به اهـداف خـود شکست خورده و به اهداف بنیادین خود که همانا کمک به کشورهای در حال سقوط اقتصادی بوده؛ نرسیده است (همان: ص35).

بنابر این، پیدایش سازمان های جهانی (که بـه واسـطه فرایند جهانی شدن حاصل شـده اند) گـویای این نکته است که اولا انسان امروزی از نظام مدیریتی حاکم بر دنیا قطع امید کرده است؛ چرا که: واقعیت این است که جهان تاکنون گونه های مختلفی از سیستم های مدیریت را تجربه کرده است که هیچ کدام نـتوانسته گـمشدۀ بشر، یعنی عدالت و سعادت را برای بشر به ارمغان آورد (پسندیده، 1381: ص42). تأسیس سازمان ملل متحد، شورای امنیت، پلیس بین الملل، دادگاه جهانی لاهه، بانک جهانی و سایر سازمان های بین المللی؛ نمونه ای است از اقـداماتی که انسان ها در انـتظار اجرای بنیادی ترین خواست فطری خود، یعنی عدالت از سوی آن ها هستند (قنبری، 1385: ص140 ).

ثانیا افکار عمومی مدیریت واحد جـهانی را می پسندد که تمامی مردم دنیا باید زیر سایۀ مدیریت سیاسی واحـدی بـه سـر ببرند: امروز کشورها پذیرفته اند که باید قدرتی جهانی وجود داشته باشد تا مرجع رسیدگی به داد مظلومان عالم بـه حـساب آید و ملت ها را بر گرد خویش آورد. تشکیل سازمان ملل و قطعنامه واحد… همه گواه بـر ایـن اسـت که جهان به سوی پذیرش حکومت جهانی به پیش می رود (صداقت، 1388: ص333).

بنابراین، جهانی شدن بستری را فراهم کـرده که زمینه ها و شرایط برای خیزش عمومی در جهت شکل گیری حکومتی عدالت محور و اسـتقبال از آن، حاصل شود؛ چـرا کـه شکل گیری یک قیام عمومی به منظور تحقق حکومتی عدالت محور و واحد، اگر در گذشته دور از ذهن بود؛ امروزه به دلیل ناکارامدی سازمان های جهانی و احساس نیاز افکار عمومی به مدیریتی واحد و فراگیر، مـیّسر شده و این رویکرد منطقی، گمشدۀ انسان عصر حاضر می باشد.

بی تردید سازمان ها و نهادهای مطرح بین المللی که در تحقق جهانی شدن نقش اساسی دارند، با وجود فعالیت های مثبتی که در عرصه بین المللی انجام داده اند؛ نه تـنها نـتوانسته اند شعارها و وعده هایی را که به انسان های تشنه صلح و عدالت و امنیت داده اند، عملی سازند، بلکه روز به روز، با شعارهایشان زاویه می گیرند؛ اما:

گسترش سازمان های جهانی در چند دهه گذشته، ذهن انسان ها را از عرصه ملی و مـحلی بـه عرصه فراگیر جهانی سوق داده است (بهروزی لک، 1388: ص168) و اولین فرصتی که جهانی شدن در اختیار ایدۀ مهدویت قرار داده، ایجاد آمادگی در جهانیان برای پذیرش حکومت واحد جهانی و عدالت محور است (عرفانی، 1386: ص122 ).

به همین دلیل اسـت کـه مردم در عصر پیشا ظهور، چنان دچار اضطرار می شوند که برایشان هیچ غایبی محبوب تر از منجی واقعی وجود ندارد؛ «اِنّهُ لایخرُجُ حتّی لا یَکوُنُ غائبٌ أحبَّ اِلی الناسِ مِنهُ مِمّا یلقون مـِن الشـّر» (مـقدسی شافعی، 1428: ص94) و هنگام شروع قیام، به خـوبی از آن اسـتقبال مـی شود.

4. احساس نیاز به امنیت فراگیر

امروزه ضرورت امنیت در حوزه های مختلف بر کسی پوشیده نیست.

در مباحث روابط بین الملل، دولت در تامین امنیت دارای نـقش اولیـه و انـحصاری است (کارولین، 1382:ص 25)؛ اما یکی از ویژگی های اصلی جهانی شدن آن اسـت کـه از برون و از درون بر دولت فشار وارد می آورد تا محیط امنیتی ایجاد شده توسط دولت را تغییر دهد (آقارضایی، 1391: ص133). به تعبیر یان ارت شولت دولت ها در مـواجهه بـا جـهانی شدن، دیگر نمی توانند به معنای سنتی خود مختار باشند (شولت، 1382: ص168).

بـنابراین، دولت ها در تامین امنیت خود دیگر نمی توانند تصمیم گیر نهایی باشند و در بسیاری از مواقع، در جهت تامین امنیت ملی خود، امنیت دیـگران را بـه خـطر می اندازند. رابرت جرویس[7] در این زمینه می گوید: تلاش های یک دولت برای دستیابی بـه امـنیت، در دیگر دولت ها احساس ناامنی به وجود می آورد (جرویس، 1389: ص98).
از نظر اقتصادی:

بی ثباتی در بازارهای مالیِ جهانی به طـور هـمسان، مـوجب افزایش عدم امنیت در میان قشرهای ثروتمند و فقیر دنیا شده است. زنجیره های طـولانی نـوسانات ارزی، سـقوط بازارهای سهام و اوراق قرضه، سرمایه گذاران را در اضطراب دائمی نگه داشته است (شولت، 1382: ص268). از نظر اجتماعی نیز: دگـرگونی اجـتماعی و روا ن شناختی و جابجایی از ملیت گرایی تک بُعدی به کثرت گرایی گردیده و به ظهور هویت های چندرگه می انجامد (همان: ص233 ). از نظر فـرهنگی نـیز: جهانی شدن، کشورهای جهان سوم را با بحران هویت و حاکمیت روبه رو ساخته است (مالک، 1382: ص37).

عـلاوه بـر ایـن ها، به واسطه پیشرفت تکنولوژی در صنعت اسلحه سازی، روز به روز شاهد تولید نسل جدیدی از سلاح های مرگبار هـستیم کـه قدرت تخریب و ویرانگری بسیار بالایی دارند و آشکارا، امنیت جوامع بشری را تحدید و تهدید مـی کنند.

جـیمزکرث[8] در مـورد جهانی شدن و تهدیدهای امنیتی آن می گوید: همه انقلاب ها، سنت ها و رسوم مردمان را در هم می شکنند، و از این رو، در واقع احـساس ایـمنی، امنیت و حتی هویت آنان را در معرض تهدید قرار می دهند. انقلاب عالم گیری که جـهانی شدن نـام گـرفته است نیز به سهم خود، امنیت هر یک از مردمان روی زمین را به درجاتی تهدید می کند (کـرث، 1380: ص342).

بـا تـوجه به مطالب مذکور، روشن می شود که یکی از مشکلاتی که جامعه جهانی در عـصر پیـشاظهور با آن دست و پنجه نرم می کند، «عدم امنیت» است. در چنین وضعیتی، احساس نیاز به امنیت فراگیر و جـهانی مـی شود؛ چرا که ریشه بسیاری از قیام های تاریخی عدم امنیت در عرصه های مختلف بوده اسـت.

روایـاتی که حوادث آخرالزمان را ترسیم کرده اند، نبود امـنیت را بـه خـوبی ترسیم نموده اند. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: … إذَا صَارَتِ الدُّنـْیا هـَرْجاً وَ مَرْجاً وَ تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ وَ أَغَارَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ… فَیبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جـَلَّ عـِنْدَ ذَلِک مَهْدِینَا؛ آن گاه که دنیا از هـرج و مـرج پر شد و انـواع فـتنه ها جـهان را فرا گرفت و عدم امنیت راه زندگی را بـر مـردم مسدود کرد، مردم اموال یکدیگر را به غارت بردند؛… در این موقع، خداوند مهدی ایـن امـت را مأمور به قیام می فرماید (خزاز رازی، 1360: ص63).

شیوع ناامنی در عصر پیـشا ظـهور، نشان دهندۀ ناکارآمدی نظام های سـیاسی اسـت که با سوار شدن بر موج جهانی شدن، نه تنها قادر به تأمین امـنیت و عـدالت برای جامعه جهانی نیستند، بـلکه روز بـه روز آتـش ناامنی را برافروخته تر مـی کنند و ایـن روند باعث می شود تـا انـسانی که تشنه امنیت است، به این نتیجه برسد که نظام های سیاسی موجود، توان بـرآورده کـردن این نیاز ضروری را ندارند و از دولت ها و سـردمداران سـیاسی خویش قـطع امـید کـنند و به منجی واقعی چـشم امید داشته باشند و در جهت ظهور او کوشش و تلاش کنند زیرا طبع انسان چنین است که بـرای رسـیدن به وضعیت مطلوب تلاش و کوشش مـی کند و اگـر انـسان ها امـروزه بـه شعارهای پوشالی نـظام های بـین المللی دل خوش کرده اند، به دلیل احساس کاذبی است مبنی بر این که می پندارند نظام های بشری می توانند امنیت را بـرایشان فـراهم کـنند: مردم جهان باید بفهمند آنچه در قرن 18 و 19 مـیلادی دربـارۀ آیـندۀ درخـشان تـمدن بـشری در پرتو پیشرفت های ماشینی به آن ها نوید داده می شد، در واقع درِ باغ سبزی بیش نبود؛ و یا همچون سرابی بوده در یک بیابان سوزان در برابر دیدگان مسافران تشنه کام. نه تنها صلح و رفـاه و امنیت مردم جهان تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنی های مادی و معنوی گسترش یافت…. پی بردن به عمق وضع خطرناک کنونی، نخست حالت تفکر، سپس تردید و سرانجام یأس از وضع موجود جهان و آمـادگی بـرای یک انقلاب همه جانبه بر اساس ارزش های جدید را به وجود می آورد (مکارم شیرازی، 1386: ص81).
5. بسترسازی در جهت گسترش ظلم و ستم

یکی از مسائلی که جزء مسلمات عصر پیشا ظهور می باشد، این است کـه در آن دوران، ظـلم و ستم زمین را فرا می گیرد. روایات بسیاری که از پیامبر خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) بیان شده چنین تصریح کرده اند:… یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظـُلْماً وَ جـَوْراً…؛ زمین پر از قسط و عدل می شود، هـمان طـور که پر از ظلم و جور شده است (نعمانی، 1428: ص81) و نیز: «… فَیمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ زمین پر از قسط و عدل می شود، بعد از آن که پر از ظلم و جـور شـده است (ابن طاووس، 1400: ص177).

یـکی از عـواملی که باعث شده است، فراگیر شدن زمین از ظلم و ستم که در روایات با عبارات «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ» و «کَمَا مُلِئَتْ» به آن تصریح شده، محقق شود؛ راهکارهای سیاسی غلطی است که برخی نـظریه پردازان بـرای بالندگی جامعه بشری مطرح کرده اند؛ به نحوی باعث شده روابط سیاسی اجتماعی سمت و سویی غیر الهی پیدا کند و بشر روز به روز بیش تر در منجلاب فساد و تباهی فرو رود.

صرف نظر از آثار مـثبت جـهانی شدن، بنا بـه تصریح بسیاری از نظریه پردازان، جهانی شدن دارای آثار منفی بسیاری است که مخالفت های زیادی را در سراسر گیتی، در میان دولتـمردان، اقتصاددانان و دانشمندان علوم اجتماعی برانگیخته است (مالک، 1382: ص182).

اندیشمندان در قالب کتاب، مـقاله و سـخنرانی و… آثـار منفی جهانی شدن را به جامعه جهانی گوشزد کرده اند؛ به طوری که: بخش قابل توجهی از ادبیات موجود دربارۀ جـهانی شدن، بـه نوشته هایی اختصاص دارد که به رغم مشاهدۀ شاخص ها و عوارض جهانی شدن در عرصه جوامع بشری، نـگاه مـنتقدانه بـه آن ها داشته و سعی در نشان دادن عوارض منفی و عواقب شوم این پدیده دارند (نادمی، 1388: ص146 ).

این آثار مـنفی، جامعه جهانی را دچار چالش هایی کرده است که روز به روز بر دامنۀ آن ها افزوده مـی شود و زمینه های ظلم و ستم و فـساد و دوری بـشر را از کمال و سعادت فراهم کرده است. بی تردید این آثار، مصداقی بارز برای جمله «کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً…» می باشند.

نقش جهانی شدن در آکنده شدن جهان از ظلم و جور بسیار پررنگ می باشد و به واسطه آثار مـنفی بسیار زیادی که توسط جهانی شدن ایجاد می شود، ظلم و ستم به اشکال گوناگون جهانی و بین المللی شده است.

به عنوان نمونه، امروزه به مدد پیشرفت ها ی فنی، علاوه بر افزایش جنگ و خونریزی، جنگ ها شـکلی دیـگر به خود گرفته اند؛ به گونه ای که استفاده از جنگ افزارهای مدرن، جنگ افزارهای هسته ای، سلاح های بیولوژیکی و شیمیایی و میکروبی، بمب افکن های پیشرفته، ناوهای جنگی، زیردریایی های هسته ای، سلاح های خودکار لیزری، پهپادهای رادارگریز، رباط های جنگنده و… روز به روز افـزایش یـافته است. ترویج فرهنگ خشونت طلبی و ظهور پدیدۀ شوم جنگ های مدرن، آثار بسیار مخرب و چالش های بی شماری را دربر دارد و باعث قربانی شدن مردم عادی، به ویژه زنـان و کـودکـان می شود. امروزه آمارهای بالایی از کـشته شـدن غیرنظامیان بی گناه وجود دارد که از نظر انسانی هیچ توجیه عقلایی ندارد.مسلما این روند، به وجود آمدن ظلمی آشکار در حق جامعه بشری را موجب شده است.

نیز امروزه به واسطه تـصمیم های نـابه جای سـیاسی، اقتصادی و فرهنگی که سیاستمداران اتـخاذ مـی کنند و بـا اجرای آن در عرصه بین الملل، به کمک سازمان های عریض و طویل بین الملل، عرصه های متعددی از جامعه بشری با ظلم و ستم عجین شده اسـت.

امـا ایـن ظلم و ستم ها، نارضایتی هایی وسیع و بالتبع خیزش هایی اصلاح گـرایانه در سـراسر گیتی را باعث می شوند و به واسطه ناهنجاری هایی که ایجاد می شود، انقلاب جهانی امام عصر (عج) آغاز و بستری مناسب برای انقلاب امـام عـصر (عج) فـراهم می شود؛ چرا که این انقلاب جهانی، زمانی کلید زده می شود کـه مردم از این نابسامانی ها و ظلم و ستم ها خسته شوند و دنبال راه چاره ای باشند. آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه می گویند: نخستین نـشانه ای کـه بـا مشاهدۀ آن می توان نزدیک شدن هر انقلابی ـ از جمله این انقلاب بزرگ را ـ پیـش بـینی کرد، گسترش ظلم و جور و فساد و تجاوز به حقوق دیگران و انواع مفاسد اجتماعی و انحرافات اخلاقی است کـه خـود عـامل توسعه فساد در جامعه است. طبیعی است فشار که از حد گذشت، انفجار رخ مـی دهد (مـکارم شیرازی، 1386: ص160).

این انفجارهای اجتماعی به نحوی زمینه ساز انقلاب جهانی امام عصر (عج) می باشند.

از منظر ایشان: بـه هـر حـال ظهور این نشانه ها به تنهایی شرط تحقق یافتن آن انقلاب بزرگ نیست، بلکه مقدمه ای اسـت بـرای بیدار ساختن اندیشه ها، شلاق هایی است برای بیداری ارواح خفته و خواب آلود و زمینه ای است برای فـراهم شـدن آمـادگی های اجتماعی و روانی. جهانیان خواه ناخواه مجبور به تجزیه و تحلیل ریشه های این ناهنجاری ها و همچنین نـتایج و عـواقب آن ها خواهند شد و این خود، آگاهی عمومی را پایه گذاری می کند و در پرتو آن یقین می کنند کـه ادامـه وضـع کنونی امکان پذیر نیست، بلکه انقلابی باید کرد؛ انقلابی در تمامی زمینه ها، برای بنیان گذاری یک نـظام عـادلانه الاهی و مردمی (همان: ص170).
6. تضعیف نهادهای ملی

فرایند جهانی شدن به طور طبیعی، خـودمختاری و اسـتقلال عـمل دولت ها را کاهش می دهد و اقتدار آن ها را تضعیف می کند. تضعیف نهادهای ملی و کاهش حاکمیت دولت ها، نتیجه عـوامل مـتعددی اسـت که یکی از این عوامل، «فن آوری های ارتباطاتی»، همانند ماهواره ها، اینترنت و فکس است که بـر عـملکرد نهادهای ملی تاثیرمی گذارند.

«قوانین بین المللی» یکی دیگر از این عوامل است. به تعبیر وارویک ای مورای:[9]یکی از عـواملی کـه در شکل گیری تئوری اضمحلال قدرت دولت ها تاثیر داشته است، ظهور قوانین جهانی اسـت کـه در سطحی بالاتر از دولت وضع می گردند ( مورای، 1388: ص232).

این قـوانین بـا فـشار بر دولت ها به جهت یکسان سازی برنامه های مـعین و مـشخص، حاکمیت دولت ها را به شدت تضعیف کرده است.

بنابراین، در عصر جهانی شدن، حاکمیت ملی دولتـ ها بـسیار کم رنگ شده است و اصولا دولت ها نـمی توانند با شـهروندان خـود هـر طور که صلاح می دانند، رفتار کـنند (هـلد، 1382: ص23 )؛ بلکه روند روبه رشد جهانی شدن باعث شده که قدرت های سیاسی دچار تـزلزل شـوند و رهبران کشورها در برقراری ثبات سیاسی مـوفق نباشند و زمینه های اختلافات بـالا بـگیرد. مسلمانان با غیر مسلمانان اخـتلاف پیـدا می کنند و حتی اختلاف، میان خود مسلمانان نیز بروز می یابد. امام باقر( می فرمایند: … وَ اخـْتَلَفَ أَهـْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ نَعَمْ وَ أَهـْلُ الْقـِبْلَةِ وَ یـلْقَی النَّاسَ جُهْدٌ شـَدِیدٌ مـِمَّا یمُرُّ بِهِمْ مِنَ الْخـَوْفِ…؛ در مـیان ساکنان شرق و غرب عالم و حتی در بین اهل قبله اختلاف پدیدار می گردد. مردم به واسطۀ خـوفی کـه دارند، به سختی شدیدی دچار مـی شوند (نـعمانی، 1397: ص226).

اختلافات در عـرصه های سـیاسی نـیز شدید می شود، به نـحوی که مردم از حاکمان جوامع بشری به ستوه می آیند و دست به قیام هایی می زنند که این قـیام ها بـاعث تزلزل حکومت حاکمان جور می شود و زمـانی کـه حـکومت حـاکمان ظـالم دچار تزلزل و بـی ثباتی شـد، بسترهای ظهور آخرین حجت الاهی، بیش از پیش فراهم می شود: پیش از ظهور امام زمان (عج)، حکومت های ستمگر بـه ضـعف مـی گرایند و این زمینه ای می شود تا حکومت جهانی حـضرت مـهدی ( را بـپذیرند (طـبسی، 1386: ص29 ).

امـام سـجاد (ع) دربارۀ این آیه شریفه (حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یوعَدُونَ فَسَیعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُ عَدَدا[10] ؛ تا آن گاه که ببینند آن چه وعده داده شده است و به زودی خواهند دانست چه کسی یـاوران کم تری دارد و ناتوان تر است) فرموده اند: «ما یوعدون فی هذه الآیة القائم المهدی و اصحابه و انصاره و اعداؤه تکون اضعف ناصرا و اقل عددا اذا ظهر القائم»؛ وعده ای که در این آیه داده شده است، به حضرت قـائم و اصـحاب و یاران و دشمنان مربوط است؛ آن گاه که امام زمان (عج) قیام کند دشمنانش ناتوان ترین دشمنان خواهند بود و کم ترین نیروها را خواهند داشت (کلینی، 1407: ج2، ص417 ).

بنابراین: در گوشه گوشه جهان، قبل از ظهور عدل کامل، قـیام هایی رخ می دهد که همگی چه به حق و در جهت حق و چه باطل و در جهت باطل، به نوعی پیشنیاز آماده شدن عالم برای در آغوش کشیدن منجی مـوعود اسـت. به عبارت دیگر، این قـیام ها صـورت می گیرند تا بستر مناسب برای حوادث ظهور فراهم گردد (موسسۀ فرهنگی موعود، 1387: ص16 ).

نتیجه گیری

طبق آموزه های دین اسلام، سرانجام امام زمان (عج) با قیام و انـقلابی بـه وسعت کل جهان، زمـین را پر از عـدل و داد می کند. در شکل گیری این انقلاب جهانی، امدادهایی غیبی مشاهده می شود؛ ولی اساس و بن مایه آن بر معجزه نیست؛ بلکه باید زمینه های تحقق آن به صورت طبیعی شکل بگیرد. یکی از موضوعاتی که در بسترسازی انقلاب امام عـصر( نـقش دارد، «روند جهانی شدن» می باشد که در این نوشتار، بعد سیاسی آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهانی شدن توانسته است با «افزایش آگاهی های سیاسی»، «رشد فوق قلمروگرایی»، «پیدایش سازمان های جهانی»، «احساس نیاز بـه امـنیت فراگیر»، «بـسترسازی در جهت گسترش ظلم و ستم» و «تضعیف نهادهای ملی»؛ بیش از پیش زمینه ها و بسترهای مناسبی برای شکل گیری انقلاب و خیزشی عـمومی فراهم کند. امروزه افکار عمومی به این باور رسیده است کـه بـرای رسـیدن به آرامش واقعی، نظام های سیاسی بشری نمی توانند برای آن ها کاری کنند و این آگاهی مقدس، بسترساز مقدس ترین انـقلاب جـهانی می باشد. البته ادعای نگارنده این نیست که به دلیل مهیا شدن این بـستر، ظـهور بـه زودی محقق می شود؛ چرا که ما نمی دانیم جهانی شدن تا چه اندازه ای باید گسترش یابد و با آثـار مثبت و منفی خود، تا چه میزان عرصه های زندگی بشری را متحول نماید؛ مضافاً ایـن که در تحقق ظهور عوامل و فـاکتورهای مـتعددی دخیل هستند که روند و تبیین بسیاری از آن زوایا در معادلات معمول نمی گنجد.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، تأثیرات سیاسی جهانی شدن بر زمینه سازی انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم