7
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق» قسمت دوم

«دلایل قرآنی بر امامت حضرت مهدی علیه السلام» 
پرسش دوم این است چگونه می شود با اینکه نام حضرت مهدی علیه السلام در قرآن نیامده است به امامت آن حضرت باور اشته باشیم؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت:

 

 

 

اولا؛ اگر میزان به باورها این باشد اگر فرعی از فروعات، اصلی از اصول دین در قرآن آمده است باور کنیم و اگر نیامده باشد آن را نپذیریم و بدعت بدانیم، پس باید اکثر دستورات و باورهای دینی را بدعت بدانیم به عنوان مثال هر چند اصل حکم نماز در قرآن آمده است ولی کمیت نماز «دو رکعت صبح، سه رکعت مغرب، چهار رکعت ظهر، عصر، و عشاء» و کیفیت نماز در قرآن نیامده است، در حالی که کمیت و کیفیت نماز از باورهای ضروری دین است که مسلمین هر روز به آن عمل می کنند، و این باورهایی است که از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهل ‌بیتش که ثقل اصغراند به امت اسلامی آموزش داده شده است و کلیات نماز که در قرآن آمده است با این کیفیت و کمیت برای امت اسلامی ‌‌تفسیر نموده اند، امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز همین حکم را دارد برفرض اینکه در قرآن نیامده باشد در روایات از پیامبر و اهل بیت آمده است و همین برای اثبات باورمندی به امامت حضرت مهدی کفایت می کند.

ثانیا؛ هرچند به صورت تفصیلی نام حضرت مهدی در قرآن نیامده است ولی ایات متعدی، مانند سوره های: مائده/56 [وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون‏]، مجادله/22 [لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏]، صافات / 173 [وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُون‏]، انفال / 7 [وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ ]، قصص/ 5 [وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏]، نور/ 55 [وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‏]، توبه / 32 - 33 [يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ - هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏]، فتح / 28 [هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيدا]، صف / 8 - 9 [يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ - هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏] و … . (لطف الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2 - 1، ج 2، ص 156 - 160، انتشارات جامعه مدرسین)

که به نوعی دلالت بر زنده بودن امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می کند و در تفسیر روایاتی ذیل این آیات آمده است و این آیات تطبیق بروجود مقدس آن حضرت شده است، از همین رو ست مرحوم کلینی رضوان اللّه علیه در کتاب کافی ازامام جواد علیه السلام روایت کرده است که شما شیعیان برای اثبات امامت حضرت مهدی به سوره قدر احتجاج کنید«، زیرا در سوره قدر آمده است، هر سال لیلت القدری دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با همراهی روح (جبرئیل سلام اللّه علیه)، همه احکام و امور را به زمین نازل می کنند. وقتی فرشتگان، احکام و امور را به زمین می آورند، باید آن را به کسی بسپارند. چون افراد عادی نمی توانند میزبان فرشتگان باشند و احکام صادره را تحویل بگیرند، پس تنها کسی که در روی زمین مهمان دار فرشتگان و تحویل گیرنده این امور و مقدّرات است، وجود مبارک ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف است؛ بنابراین با توجه به روایاتی که مرحوم کلینی نقل کرد، از نظر قرآن، در شب قدر که همه فرشتگان به همراهی جبرئیل سلام اللّه علیه یا روح، مقدّرات امور را نازل می کنند، باید آن را به کسی بسپارند و به او گزارش بدهند؛ گیرنده این امور وجود مبارک ولی عصر است(ثقة الاسلام کلینى، اصول کافی ج1،ص246)

منبع:«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق» سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
6
مهر

تأثیرات سیاسی جهانی شدن بر زمینه سازی انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)

«جهانی شدن» ضمن به وجود آوردن تحولاتی عمیق و ایجاد مرحله ای نوین از زندگی برای بشر، آثار متعددی برجای گذاشته است. با توجه به این که یکی از مباحث مهم اندیشه مهدویت، بررسی زمینه های انقلاب جهانی امام زمان می باشد؛

 

 

 


«جهانی شدن» ضمن به وجود آوردن تحولاتی عمیق و ایجاد مرحله ای نوین از زندگی برای بشر، آثار متعددی برجای گذاشته است. با توجه به این که یکی از مباحث مهم اندیشه مهدویت، بررسی زمینه های انقلاب جهانی امام زمان ( می باشد؛ در این پژوهش تلاش شده است بیان شود که جهانی شدن چگونه به لحاظ سیاسی، می تواند زمینه ساز انقلاب جهانی امام زمان ( باشد. این نوشتار، ضمن اشاره به برخی آثار سیاسی جهانی شدن، با روشی توصیفی ـ تحلیلی، به فرصت هایی اشاره می کند که بسترهای مثبت یا منفی شکل گیری قیام و انقلاب امام زمان (عج) را به وجود می آورند.
 
مقدمه

بر اساس آینده نگری دینی، سرانجام، جهان شاهد انقلابی بزرگ می باشد که به شکل گیری حکومتی جـهانی مـنجر می شود: (وَ لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ ( (انبیاء: 105). طبق آموزه های اسلامی، چنین حکومتی با انقلاب جهانی امام زمان (عج) محقق خواهد شد. شکل گیری این انـقلاب جـهانی، همانند همه انقلاب ها، بدون زمینه ها و بسترهای مناسب، امکان پذیر نخواهد بود. به تعبیر شهید صدر: انقلاب مهدی (عج)، از نظر اجرا همانند همه انقلاب ها به زمینه های عینی و خارجی بستگی دارد و باید فـضایی مـناسب مـوجود باشد (صدر، 1379: ص108).

هر چند ایـن قـیام بـا امدادهای غیبی همراه است؛ اما تمامیت آن با معجزه و امداد غیبی نخواهد بود و همانند انقلاب های تاریخی و حتی برنامه های اصلاحی رهبران دینی، بـا بـهره گیری از وسـایل و اسباب طبیعی، با یکسری مقدماتی انجام می گیرد. بـرای شـکل گیری چنین انقلابی، باید زمینه هایی در سطح جهانی ایجاد شود تا زیرساخت های این انقلاب مقدس شکل بگیرد. آیت الله مکارم شیرازی در ایـن زمـنیه مـی گویند: اگر بنا است جهان کنونی پر از بیدادگری و ظلم و فساد، از لبۀ پرتـگاه فنا و نیستی کنار رود؛ باید انقلابی وسیع در آن صورت گیرد (مکارم شیرازی، 1386: ص67). ایشان برای شکل گیری چنین انقلابی سه نوع آمادگی را ضـروری مـی دانند کـه عبارتند از: «آمادگی های فکری و فرهنگی»، «آمادگی های اجتماعی» و «آمادگی های تکنولوژی و ارتباطی».

بعد سـیاسی جـهانی شدن، با ایجاد تحولاتی عظیم توانسته است در شکل گیری چنین آمادگی هایی نقش بسزایی داشته باشد و زمینه های تحقق انـقلابی فـراگیر و خـیزشی عمومی را بیش از پیش فراهم کند.

با توجه به این که انقلاب امـام زمان (عج) فـراگیر و جهانی است، جهانی شدن ظرفی را فراهم ساخته که زمینه های شکل گیری انقلابی به وسعت کرۀ زمـین را کـه مـتون دینی وعده داده اند؛ فراهم کرده است؛ چرا که در قرون گذشته، تصور خیزش و انقلابی هـمگانی، هـماهنگ و فراگیر وجود نداشت و به واسطه وجود قلمروگرایی و نیز وجود فاصله های مکانی و نبود امـکانات پیـشرفته ارتـباطی، عملا زمینه های انقلابی جهانی و هماهنگ، با ابهاماتی همراه بود. اما امروزه به واسطه قـلمروزدایی و از بـین رفتن فاصله های مکانی و زمانی و امکان ارتباط فوری با تمام نقاط عالم، بستر تـحقق خـیزشی جـهانی، بیش از پیش فراهم شده است. در ادامه این نوشتار به برخی از آثار جهانی شدن که بستر هایی مـناسب بـرای قیام و انقلاب امام زمان (عج) فراهم کرده اند؛ اشاره می شود.

مفهوم شناسی

پیش از ورود بـه بـحث، لازم است به تبیین برخی مفاهیم اساسی این نگاشته اشاره کنیم:

الف) جهانی شدن

با طرح بحث «جـهانی شدن»، انـدیشمندان زیـادی در این عرصه ورود پیدا کرده و حجم عظیمی از استنتاجات را ارائه کرده اند؛ اما هـنوز تـعریف واحدی برای آن ارائه نشده و ابهامی معنادار بر این مفهوم، سایه افکنده است؛ زیرا این پدیده به حـد نـهایی تکامل خود نرسیده است (هانس، 1381: ص14 ). به همین دلیل، زاویه دید اندیشمندان، به مـقوله جـهانی شدن، موجب تعاریف متعددی در این عرصه شده اسـت.

بـرخی از نـظریه پردازان، بعد اقتصادی جهانی شدن را در نظر گرفته، مـی گویند: جـهانی شدن حاصل یکپارچگی اقتصادی، مالی و زیست محیطی است (کومسا، 1388: ص183). جیمز روزنا[1]با تکیه بـر بـرچیده شدن مرزهای طبیعی و جغرافیایی مـعتقد اسـت: جهانی شدن، فـرایندی اسـت کـه در ورای مرزهای ملی گسترش یافته و افراد، گـروه ها، نـهادها و سازمان ها را به انسجام رفتارهای یکسان با شرکت در فرایندها، سازمان ها یا نظام های فـراگیر و مـنسجم وا می دارد ( روزنا، 1387: ص23 ).

آنتونی گیدنز[2] جهانی شدن را نـتیجه طبیعی رشد و گسترش مـدرنیته قـلمداد می کند و می گوید: جهانی شدن، سیمای ظـاهری جـهان و همچنین نحوۀ نگریستن ما به جهان را دگرگون می سازد (گیدنز، 1389: ص76 ).

یان آرت شولت[3]مـعتقد اسـت که به واسطه جهانی شدن، در شـکل بـندی فـضای اجتماعی تغییری نـوین ایـجاد شده است که در ایـن فـضا، مرزهای ملی کم رنگ شده و فضای جامعه بشری طبق فاصله های مکانی و سرزمینی شناسایی نـمی شوند. بـه تعبیر او، نوعی «قلمرو زدایی» ایجاد شـده اسـت. وی می گوید: جـهانی شدن حـاکی از نـوعی تغییر گسترده در ماهیت فـضای اجتماعی است (شولت، 1382: ص50).

همان طور که بیان شد، ارائه تعریفی جامع از جهانی شدن کاری دشوار است؛ ولی باتوجه بـه بـیانات مذکور، می توان از جهانی شدن تعریفی ارائه کرد که با مـحور ایـن نـوشتار مـتناسب اسـت: جهانی شدن عبارت اسـت از فـرایند فشردگی زمان و مکان که به واسطه آن، عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی، در جامعه جهانی واحد ادغام مـی شوند.

ب) جـهانی سازی

در تـعریف «جهانی سازی» گفته اند: گسترش فرهنگ یک کشور یـا یـک بـلوک بـه سـراسر کـرۀ زمین، یا تلاش برای گستردن جهانی الگوها وایده های خاص. این تلاش به آن علت صورت می گیرد تا بر کشورهای دیگر جهان تاثیر گذارده، آن ها را در یک نظم نوین و دلخـواه گرد هم آورد (شیرودی، 1386: ص9).

بسیاری از نظریه پردازان، جهانی سازی را در واقع «پروژه ای» می دانند که کارگزارانی دارد و آن را به سمت و سوی خاصی در سطح جهان هدایت می کند. آنان اعتقاد دارند که جهانی سازی توسط نظام لیبرال دموکراسی غرب، بـه دلیـل تسلط بر کل دنیا به راه افتاده است. طبق این دیدگاه، جهانی شدنی که دنیای غرب از آن دم می زند، همان جهانی سازی، غربی سازی، آمریکایی سازی و یا جهان گرایی آمریکایی است. به عبارتی دیگر، نـظام لیـبرال دموکراسی غرب تلاش می کند با استفاده از فن آوری ارتباطات رسانه ای در زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، برای کشورهای دنیا قوانینی وضع و در این زمینه ها بر سـایر مـلت ها اعمال نفوذ کند و این، هـمان چـیزی است که از آن به «نظم نوین جهانی» «نظام تک قطبی» و «امپراتوری جهانی امریکا» تعبیر می شود.

مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: این جهانی شدن، اسمش جـهانی شدن اسـت؛ اما باطنش امریکایی شـدن اسـت…. هدف به صورت لخت و پوست کنده جز این چیز دیگری نیست؛ اما می خواهند در زیر نام های زیبا - جهانی شدن و تحوّل و پیشرفت - این هدف را پنهان کنند (مقام معظم رهبری: 9/12/1379).

لستر تارو، یکی از دلایل مـخالفت بـا جهانی شدن را آمریکایی بودن آن می داند و می گوید: جهانی شدن طرح ساختمانی آمریکایی است که بدون مشارکت آنان و به رغم اعتراضاتی که می کنند، در حال بنا شدن است… برخی از احساسات ضد آمریکایی به این دلیـل بـروز می کند کـه دیگران می بینند آمریکایی ها از جهانی شدن منافع زیادی به دست می آورند؛ چون الگوی جهانی بر الگوی آمریکایی مبتنی اسـت (لستر تارو، 1383: ص144).

بنابراین، مفهوم «جهانی شدن» با مفهوم «جهانی سازی» متفاوت است؛ زیـرا «جـهانی شدن» فـرایندی طبیعی است که جوامع بشری را در بستر پیشرفت در عرصه های متعدد قرار داده است؛ اما «جهانی سازی» جریانی است که فـرایند جـهانی شدن را به واسطه استفادۀ حداکثری از زیرساخت ها و بعد سخت افزاری، به سمت و سوی خاصی سـوق مـی دهد. بـه عبارت دیگر، جهانی شدن که فرایندی طبیعی است، همانند ظرفی است که جهانی سازی به نوعی مـحتوای آن محسوب می شود؛ یعنی زمانی که عده ای خاص، این فرایند و حرکت روبه رشد بـشری را، در دست بگیرند و با اِعـمال ارادۀ «هـدفمندشان»، محتوایی خاص برای آن ظرف تعیین کنند؛ جهانی سازی محقق شده است.

ج) انقلاب امام زمان (عج)

«انقلاب» از نظر لغوی به معنای «برگردیدن و واژگون شدن و برگشتن از کاری و حالی است» (دهخدا، 1373: ج3، ص3579) و از نظر اصطلاحی: به آن رویدادها، یا بـه طور دقیق تر رشته رویدادهایی محدود می شود که از ایجاد تغییر مقامات حکومت یا حتی رژیم فراتر است و به تغییرات اجتماعی ـ اقتصادی بنیادی در جامعه منجر می شود (راش، 1390: ص223).

شهید مطهری با بیان این که «انـقلاب، مـاهیت مردمی دارد می گوید: انقلاب عبارت است از: طغیان و عصیان مردمی که محکوم یک نظام هستند و از آن نظام ناراضی و خشم گین اند علیه آن نظام حاکم، برای این که وضع مطلوبی که آرمان آن هاست، به وجـود بـیاید (مطهری، 1372: ج24، ص196).

در بستر تاریخ، همواره انقلاب هایی ایجاد شده که هر کدام به نوبه خود دارای ویژگی ها و ایدئولوژی هایی بوده است. در عصر کنونی، جهان شاهد انقلاب های زیادی بوده است، از جمله «انقلاب فرانسه (1789م)، انـقلاب روسـیه (۱۹۱۷م)، انقلاب چین (1949م)، انقلاب اسلامی ایران (1978م) و همچنین انقلاب های زنجیره ای در کشورهای عربی که هر کدام به نحوی بر عرصه سیاسی اجتماعی تاثیرگذار بوده است. متون دینی ادیان مختلف، مخصوصا دین اسـلام، از وقـوع یـک انقلاب جهانی در آیندۀ تاریخ خـبر دادهـ اند کـه به «قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)» معروف است و یکی از بزرگ ترین انقلاب های بشری می باشد و تحولاتی بنیادین در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در تـمام دنـیا ایـجاد می کند.

 

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

جلوه های محبت امام مهدی علیه السّلام

در بحث فوائد امام غایب درباره‌ی آثار وجودی آن حضرت بحث کردیم و توضیح دادیم که بقای عالم و تداوم زندگی همه‌ی خلق وابسته‌ی به وجود آن بزرگوار است و در این مجال سخن درباره‌ی جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از محبت بی کران امام غایب است که در گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، تجّلی و نمود یافته است تا بر همگان روشن شود که امام خوبی و مهربانی، در عین غیبت و پنهانیِ، شعاع مهرش در همه جا گسترده و به تناسب ظرف ها و ظرفیّت ها همه را فرا گرفته است و لطف و عنایتش همچون چشمه‌ای خروشان، جریانی پیوست

 

 



یکی از زوایای ناشناخته‌ی امام عصر علیه السّلام، مهر و محبّت آن بزرگوار به انسان ها و به ویژه شیعیان است. متأسفانه از گذشته‌ی دور چنین بوده است که امام را تنها با شمشیر و خونریزی و قهر و انتقام معرفی کرده و چهره‌ای خشن از آن حضرت نشان داده اند؛ حال آنکه آن حضرت مظهر رحمت بی کران الهی و پدر مهربان امّت و همدمی دلسوز و همراهی خیرخواه است.
بجاست پیش از هر کلامی، از زبان او و پاکانی که درباره‌ی او فرموده اند بشنویم:
در حدیث قدسی در پایانِ ذکر امام معصوم آمده است:
وَ أٌکملُ ذَلِکَ بِابنِهِ م ح م د رَحمَةً لِلعَالَمِین. 
و تکمیل می کنم [سلسله امامان] را به فرزندش (م ح م د) به عنوان رحمتی برای همه جهانیان.
و در سخنی از خود حضرت آمده است:
أنَّ رَحمَةَ رَبَّکُم وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ وَ أنَا تِلکَ الرَّحمَة. 
همانا رحمت پروردگارتان همه چیز را فرا گرفته و من آن رحمت بیکران الهی هستم.
و در بیان معصومان علیهم السّلام چنین توصیف شده است.
و أشفَقَ عَلَیهِم مَن أبَائِهِم وَ أُمَّهاتِهِم. 
[امام] دلسوزتر است بر مردم از پدران و مادرانشان.
أُوسَعُکُم کَهفاً وَ أَکثَرُکُم عِلما وَ أٌوصَلُکُم رَحِما. 
[حضرت مهدی علیه السّلام] از همه‌ی شما، مردم را بیشتر پناه می دهد و از همه ی شما علمش افزون تر و رحمت و لطفش از همه فراگیرتر است.
آری، امام تجّلی رحمت خدا است که در وسعت سینه‌ی او، کران تا کران عشق به انسان ها موج می زند و اگر قهر دارد بر گروهی اندک است که نه انسان، بلکه گرگهایی انسان نمایند که زندگی بشریت را با درنده خوئی خود زشت و سیاه کرده اند  و روشن است که قهر با اینان، عین مِهر است با مردمان وگرنه او میر مهر است نه امیر قهر.
امام زمان مربی بزرگ و معلم دلسوز انسان و پدر مهربان مردم است و در همه اوقات و لحظات صلاح حالِ ایشان را رعایت می کند و در عین بی نیازی از ایشان، بیشترین لطف و عنایت را نثارشان می سازد؛ چنانکه خود فرمود:
لَو لَا مَا عِندَنَا مِن مَحَبَّةِ صَلَاحِکُم وَ رَحمَتِکُم وَ الإِشفَاقِ عَلَیکُم لَکُنَّا عَن مُخَاطَبَتِکُم فِی شُغُل. 
اگر این گونه نبود که ما دوستدار اصلاح کار شما هستیم و به شما نظر لطف و رحمت داریم از توجه و التفات به شما [به دلیل کارهای ناپسندتان] احتراز می کردیم.
بنابراین امام زمان گرچه غایب است ولی ابر رحمتی است که پیوسته می بارد و کویر تفتیده‌ی مردم را حیات و نشاط می بخشد و محروم کسی است که از این کانون مهر، مهربانی ها را نچشد و محبت ها را حس نکند.
اللهم هَب لَنَا رَأفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیرَه. 


جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مهربانی امام زمان صلی الله علیه و آله و سلم

در بحث فوائد امام غایب درباره‌ی آثار وجودی آن حضرت بحث کردیم و توضیح دادیم که بقای عالم و تداوم زندگی همه‌ی خلق وابسته‌ی به وجود آن بزرگوار است و در این مجال سخن درباره‌ی جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از محبت بی کران امام غایب است که در گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، تجّلی و نمود یافته است تا بر همگان روشن شود که امام خوبی و مهربانی، در عین غیبت و پنهانیِ، شعاع مهرش در همه جا گسترده و به تناسب ظرف ها و ظرفیّت ها همه را فرا گرفته است و لطف و عنایتش همچون چشمه‌ای خروشان، جریانی پیوسته و مداوم است.
1. غم خواری

از مهم ترین و برترین صفات مومن، هم گرایی و همدردی با برادران دینی است. مومنان در جامعه اسلامی چونان پیکر واحدی هستند که درد و غم هر یک سبب رنج دیگران و آسایش و شادی هر کدام باعث سرور دیگران خواهد بود، زیرا آنها به تصریح قرآن برادرند. در روایات متعدّد ائمه معصومین علیهم السّلام احساس هم دردی و غم خواری خود را نسبت به شیعیان بیان کرده اند که این حسّ زیبا سبب آرامش و تسلّای دلِ دوستان ایشان است و قوت قلبی است که آنها را در فراز و نشیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های زندگی دلگرمی داده و صبوری و مقاومت آنها را تقویت می کند.
امام رضا علیه السّلام می فرماید:
مَا مِن أحَدٍ مِن شِیعَتِنَا یَمرَضُ إِلَّا مَرِضنَا لِمَرضِةٍ وَ لَا اغتَمَّ إَلَّا اغتَمَمنَا لِغَمِّمهِ وَ لَا یَفرَحُ إِلَّا فَرِحنَا لِفَرَحِه؛ 
هیچ یک از شیعیان، مریض نمی‌شود مگر اینکه ما نیز در بیماری او بیمار می شویم و اندوهگین نمی‌شود مگر اینکه ما نیز در غم ایشان محزون می شویم و شادمان نمی‌گردد مگر اینکه ما نیز به خاطر شادی او شادمانیم…
یکی از شیعیان امام صادق علیه السّلام گوید:
بر آن حضرت وارد شدم و عرض کردم: از «عمرو بن اسحاق» حدیثی به من رسیده است. فرمود: آن را عرضه کن. گفتم: وی بر امیرالمومنین علی علیه السّلام داخل شد، پس از آن حضرت آثار زردی بر صورتی دید و فرمود: این زردی چیست؟
پس بیماری خود را توضیح داد. آن حضرت به او فرمود: ما خوشحال می شویم به خوشحالی شما و اندوهگین می شویم به اندوه شما و بیمار می شویم به بیماری شما… امام صادق علیه السّلام فرمود: عمرو راست گفته است. 
بنابراین امام به دلیل شدت رأفت و محبتی که نسبت به پیروانش دارد، بیشترین اتصال و ارتباط را با شیعیان خود دارد و به دلیل همین محبت و دوستی فزاینده است که در غم و رنج آنها شریک است مانند مادری که به دلیل شدت دوستی و ارتباط با فرزندش به هنگام بیماری او، بیمار می شود؛ چنان که با بهبودی و شادی او نشاط پیدا می کند زیرا که فرزند، همچون جان شیرین برایش عزیز و دوست داشتنی است.

 

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق» قسمت اول

اگر بخواهیم در نهم ربیع الاول «1445»که ادامه روز امامت حضرت مهدی علیه السلام پس از شهادت پدرش امام حسن عسکری علیه السلام است شناخت و معرفت لازم پیدا کنیم در صورتی چنین معرفتی حاصل می شود که بتوانیم پرسش هایی که در زمینه امامت طولانی آن حضرت وجود دارد را بشناسیم و پاسخ آن پرسش ها را بدانیم، از همین رو در این یادداشت به تحلیل «پرسش و پاسخ های کلیدی» در راستای امامت حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء خواهیم پرداخت.

 

 

 

 

1-«دلیل ضرورت استمرار امامت»
نخستین پرسش این است چه دلیلی وجود دارد «امامت» پس از نبوت تاظهور عالم قیامت استمرار کند و در همه ادوار و زمان حتما امام حی و زنده وجود داشته باشد؟ 
در پاسخ به این پرسش دلایل متعددی کلامی و عقلی وجود دارد ما در این یادداشت تنها سه دلیل عقلی و کلامی را در پاسخ به این پرسش تقریر و توضیح می دهیم؛

دلیل اول «واسطه فیض» 
برهان اول بر استمرار امامت، «واسطه فیض بودن» امام علیه السلام است‌؛ به این معنا هر چند خداوند متعال بدون هیچ واسطه ای می تواند در عالم هستی تصرف کند فیض و برکات معنوی و مادی آن را در سراسر کائنات ساری و جاری کند، ولی اراده حضرت حق بر این تعلق گرفته که توسط «وسائط اسباب» فیضش را به عالم هستی از جمله انسان ساری و جاری نماید، از همین رو به حکم عقل و نقل (آیات ۳۰ و ۲۱۳ سوره بقره) تنها واسطه فیض معنوی در هر عصر و زمانه ای انسان کاملی است که خود وصل به عالم قدس است و سرشار از فیوضات معنوی از عالم بالا و عالم معنا است که واسطه بین خلق و خالق، غیب و شهادت می شود و دستگیری از بندگان الهی می کند.

از همین روست که امام صادق علیه‌السلام فرمود: «نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ* وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا قَالَ ع وَ لَمْ تخلو [تَخْلُ‏] الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ فِيهَا ظَاهِرٌ مَشْهُورٌ أَوْ غَائِبٌ مَسْتُورٌ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ ع فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ؛ ما امامان، امان اهل زمین هستیم؛ چنان که ستاره ها امان اهل آسمان اند. ماییم که خدا بوسیله ما آسمان را نگاه داشته تا بر زمین نیفتد. جز با اجازه او و براى ما آن را نگهداشته تا بر اهلش موج نزند و براى ما باران ببارد و رحمت خویش نشر کند و زمین برکات خود را بیرون دهد. اگر امام در زمین نباشد، زمین اهل خود را فرو می برد. از روزى که خدا آدم را آفرید، خالى از حجت نیست که یا ظاهر و مشهور بوده است و یا غایب و مستور و تا قیامت هم خالى نمی ماند. او، حجت خدا است. اگر چنین نباشد، خدا را نمی پرستند. سلیمان، راوى حدیث، می گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: چگونه مردم از امام غائب بهره مند شوند؟ فرمود: چنان که با آفتاب پس ابر بهره مند می شوند». ( الأمالی شیخ صدوق،، ص 186، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362 هجرى شمسى»

پس از این توضیح دقیق نتیجه می گیریم اگر امامان معصوم ـ و در عصر حاضر امام زمان (عج) و امور عالم خلقت ـ از جمله زمین و ساکنان آن ـ را بر عهده نمی گرفتند؛ امور زمین و مردمش از هم می پاشید. بنابراین باید واسطه بین آفریننده و پدیده های مادی، کسی باشد که دارای خلقت مادی و جسمانی و علاوه بر آن دارای درجه ای از شرافت معنوی باشد که شایستگی ارتباط بین آفریننده و آفریدگان را احراز کند و چنین افرادی جز خلفای ذات مقدس پروردگار (پیامبران و جانشینان آنان) کسی نمی تواند باشد.

دلیل دوم؛ «قاعده لطف» 
دلیل دوم بر ضرورت استمرار امامت بعد از نبوت «قاعده لطف» است، به این معنا اگر بخواهد نسبت به هدف و غرض از خلق و آفرینش انسان که وصال و لقاء و قرب الهی است، نقض غرضی پیش نیاید، به حکم عقل برخداوند متعال لازم و واجب است هرآنچه که موجب قرب انسان به ذات اقدس، و موجب بعد و دوری از معصیت می شود برای انسان فراهم نماید، و لطف به این معنا در این است همانگونه که حق تعالی از آغاز خلقت هرگز زمین را از حجت خودش که انبیاء الهی است خالی نگذاشته است بعد از نبوت نیز زمین را ازحجت خودش از امام که عهده دار «ریاست عامه الهی درامور دین و دنیاست» و موجب حراست از دین خدا، تربیت نفوس مستعد انسانی، حفظ و بقای مذهب، وجود الگو در جهت پیشرفت بشر می شود خالی نگذارد. 

از همین روست شیخ شهاب الدین سهروردی در اثبات وجود حضرت ولی عصر(ع) از طریق قاعده لطف می گوید: 
«در جهان هیچ گاه از حکمت و از وجود کسی که قائم به حکمت باشد و نشانه های خداوند نیز در او باشد، خالی نبوده است. این چنین کسی خلیفه خداست در زمین و تا زمین و آسمان برپاست چنین خواهد بود … پس در هر زمان اگر چنین شخص باشد که خدایی و نمونه کامل علم و عمل است، ریاست جامعه با اوست و او خلیفه خداوند در روی زمین است و زمین هیچ گاه از چنین انسانی خالی نخواهد بود… اینکه می گوییم ریاست با اوست ،مقصود الزام حکومت ظاهری او نیست؛ بلکه گاه امام خدایی، حکومت تشکیل می دهد و آشکار است و مبسوط الید و گاه در نهایت پنهانی (غیبت) به سر می برد. این امام همان کسی است که مردم او را قطب زمان «ولی عصر» می نامند. ریاست جامعه با این انسان است؛ اگر چه نشانی از او در دست نباشد. البته اگر این رئیس ظاهر باشد و در راس حکومت قرار گیرد، زمان نورانی خواهد شد.(مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ۲ ،ص ۲۱و۲۲) چنان که شیخ طوسی می گوید: اصل وجود امام ، لطف است و تصرف آن حضرت لطف دیگر و این ما هستیم که موجب غیبت آن حضرت شده ایم (عدمه منّا). (کشف المراد ، ص ۳۶۳)

دلیل سوم؛ «قاعده احتمالات»
دلیل سوم عقلی بر امامت حضرت مهدی سلام الله علیه «قاعده احتمالات» است‌، شهيد صدر(رحمة الله عليه) درباره اثبات وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راه «حساب احتمالات» مى فرمايد:
«قضيه مهدى(عجل الله تعالی فرجه) حقيقتى است كه امت اسلامى در طول قرن ها با آن زندگى نموده است و خصوصا در طول هفتاد سال سُفرا و نواب خاص حضرت(عجل الله تعالی فرجه) در خلال معاشرتشان با مردم به آن تذكر داده اند، در حالى كه هيچ كس در اين مدت حرف خلافى از آنها نشنيده است. آيا انسان مى تواند باور كند كه دروغى بتواند نه تنها در مدت هفتاد سال؛ بلكه قرن ها دوام آورد و يا چهار نفر به عنوان نايب آن حضرت(عجل الله تعالی فرجه) بر او اتفاق داشته باشند بدون آنكه هيچ گونه شك و ترديدى براى كسى پديد آيد و بدون آنكه بين آن چهار نايب كمترین علاقه خاصى وجود داشته باشد تا مجوز توافق بر كذب شود.

از قديم الايام گفته شده كه ريسمان دروغ كوتاه است و نيز منطق حيات و زندگانى ثابت مى كند كه از جهت علمى و به حساب احتمالات محال است كه دروغى به اين شكل بتواند دوام آورده و اطمينان تمام امت را جلب نمايد: (بحث حول المهدي(عج)، الصدر، ، ص 109 و 110»

منبع: «تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
3
مهر

ارتباط با امام زمان علیه السلام در عصر غیبت

موضوع بحث ما, ارتباط و دیدار حضرت در دوران غیبت کبری است. آیا شیعیان از چنین امکانی برخوردارند و می توانند از محضر آن حضرت در این زمان بهره برند و جمال بی مثال ایشان را ببینند و مسائل علمی و دینی خویش را از حضورش بپرسند, یا چنین امکانی نیست.

 

 

 

 

در این جا دو اعتقاد به وجود امام زمان و حجت حق(عج) از ضروریات مذهب شیعه است. برابر روایات و ادلّه, وجود امام در هر زمانی, لازم است. زمین بدون حجت باقی نمی ماند. در این زمان که حجت الهی در پرده غیب به سر می برد, این پرسشها مطرح می شود:

آیا ارتباط با آن حضرت, امکان دارد, یا خیر؟ آیا شیعیان و پیروان حضرت, می توانند از محضر آن بزرگوار, بهره مند گردند, یا خیر؟

سخن در این مقوله, از امکان عقلی نیست, بلکه سخن در این است که آیا برابر موازین و روایاتی که داریم, چنین امری می شود تحقق یابد, یا خیر. در این باره, دو دیدگاه وجود دارد:

1. دیدگاهی که امکان ارتباط را تأیید نمی کند و لزومی برای آن نمی بیند.

2. دیدگاهی که بر امکان ارتباط و وقوع آن اصرار می ورزد.

آنچه ما در این مقاله, به بحث خواهیم گذارد, ادله و مستندات هر یک از این دو دیدگاه است. هر دو نظر, گروهی طرفدار و معتقد دارد. این نکته در خور دقت است: نه آنان که ارتباط را نمی پذیرند از اسلام و تشیع بدورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند, از ایمان بیشتری برخوردار; چرا که هر یک ادله ای بر ادعای خود ارائه می دهند و به روایاتی تمسک می جویند.

گرچه امروز, این از باورهای دینی عموم فرض شده است, به گونه ای که منکر آن, نزد برخی, متهم خواهد شد. ولی بزرگانی مانند: شیخ مفید, فیض کاشانی, شیخ جعفر کاشف الغطاء و نعمانی, ارتباط با امام زمان(عج) را برای شیعیان در غیبت کبری, ممکن نمی دانند.

بنابراین, موضوع, آن گونه که تصور می شود, روشن و بدیهی نیست و بحثی در خور می طلبد. آنچه ما را بر این بحث وا داشته, چند نکته است.

1. درباره ارتباط با امام زمان, کتابهایی نوشته شده و در این اواخر, رواج فوق العاده ای یافته که مشحون از حکایتها و داستانها و مطالبی است که برخی از آنها, بیقین, نادرست و برخاسته از تصورات و خیالبافیهای نویسندگان! آنهاست و در برخی, شمّه ای از حقیقت وجود دارد.

2. نقل این داستانها و حکایتها, باعث می شود که یک عقیده درست و صحیح, به ناصوابهایی آمیخته گردد و عقائد خرافی و ناصحیح و غیرمستدل و مستند, در میان مردم رواج یابد. وقتی که آقا و خانمی به راحتی و آسانی اهل مکاشفه شوند و آن را در کتاب خود بنویسند; چرا دیگران به چنین مقامی نرسند. زمانی که مدعی مکاشفه, پا را فراتر نهد و در بیداری حضرت رسول اکرم(ص) و برخی از معصومین(ع) را ببیند1 چرا دیگران از این نعمت محروم باشند.

رواج این گونه کتابها و حکایتها, باعث شده که در برخی از مناطق کشور, شاهد حوادث و اتفاقات نابخردانه و عوام فریبانه و خرافی باشیم:

کسی در منطقه ای مدعی می شود که قطره ای از خون سر امام حسین(ع) ریخته و یا سر مبارک حضرت را دیده, یا چوپانی مدعی می شود که غلام شاه چراغ است و از وی دستورهایی دریافت کرده است و خانمی که از دست شوهر فرار کرده به مسجد روستایی می رود و مدعی می شود که مسجد نظر کرده است و مریضهایی که به مسجد بیایند شفا می یابند, آن دیگر, امام زاده جدیدی کشف می کند و مردم یک منطقه, برای زیارت امامزاده بسیج می شوند و در مورد دیگر, دختر, یا زنی نظر کرده می شود و حاجت مردم را برآورده می کنند و… اینها برخاسته از حکایتها و رؤیاها و کتابهایی است که بدون هیچ ضابطه و قاعده ای رواج می یابد و جوّی ناسالم و به دور از حقیقت و عوام پسند, به وجود می آید و مردمان معتقد را از سرچشمه زلال اسلام ناب و راستین به دور می کنند و در باتلاق خرافات فرومی برند.

3. پیامد ناگوار این کتابها و عقاید برگرفته از حکایت و خواب, جوی را به وجود می آورد که اهل تعقل و اندیشه را به عقائد شیعه بدبین می کند و زمینه انحرافهای فکری را فراهم می آورد و در نتیجه, مخالفان تشیع, امکان رشد و گسترش می یابند و عقاید ناصواب عوام و عوام زدگان به نام تشیع ثبت و به دیگران انتقال می یابد و یک عقیده ای که در اصلِ آن , تمام فرق اسلامی توافق دارند, به گونه ای مطرح می شود که فرسنگها با اسلام فاصله دارد و میدان دفاع را بر اندیشه وران اسلامی و درست اندیشان و مصلحان, تنگ می کند.

اینها همه باعث شد که ما این موضوع را از نظر ادله; روایات بررسی کنیم و بدون توجه به داستانها و افسانه ها, در این باره به قضاوت بنشینیم; زیرا بیشتر داستانها, مربوط به مردم عادی و عوام است که معمولاً, عده ای از آنان ادعایی نداشته اند. امّا متأسفانه, امروزه گروهی در لباس اهل علم و به ظاهر غیرعوام, عوامانه می اندیشند و برخلاف علمای گذشته که شهرت به فیض دیدار یافته اند و خود به هیچ وجه چنین ادعایی نکرده اند, اینان داستانها از ملاقات و مکاشفات خود نقل کرده اند که برابر توقیع شریف, باید آنان را (کذّاب مفتر) دانست.

از این روی, بحث ارتباط با امام زمان و مشاهده حضرت را با مروری به غیبت صغری, می آغازیم و در دوران غیبت کبری, به ادله موافق و مخالف ارتباط می پردازیم و در پایان نیز, نگاهی به داستانهایی که در این باره وجود دارد می افکنیم و به نتیجه گیری می پردازیم.

 

ادامه »


free b2evolution skin