30
تیر

طفل شش ماهه حسین علیه السلام

یکی از فرزندان امام حسین«علیه السلام»که شیر خوار بود و از تشنگی،روز عاشورا بی تاب=شده بود.امام،خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم،کسی جز این کودک نمانده است.نمی بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش […]

 
 




یکی از فرزندان امام حسین«علیه السلام»که شیر خوار بود و از تشنگی،روز عاشورا بی تاب=شده بود.امام،خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم،کسی جز این کودک نمانده است.نمی بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟

در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید.امام حسین«علیه السلام»خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. در کتابهای مقتل،هم از«علی اصغر»یاد شده،هم از طفل رضیع(کودک شیرخوار)و در اینکه دو کودک بوده یا هر دو یکی است،اختلاف است.

در زیارت ناحیه مقدسه،درباره این کودک شهید،آمده است:«السلام علی عبد الله بن الحسین،الطفل الرضیع،المرمی الصریع،المشحط دما،المصعد دمه فی السماء،المذبوح بالسهم فی حجر ابیه،لعن الله رامیه حرمله بن کاهل الأسدی». و در یکی از زیارتنامه های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به»از این کودک،با عنوانهای شیرخواره،ششماهه،باب الحوایج،طفل رضیع و…یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود.

طفل ششماهه تبسم نکند،پس چه کند

آنکه بر مرگ زند خنده،علی اصغر توست

«علی اصغر،یعنی درخشانترین چهره کربلا،بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت …چشم تاریخ،هیچ وزنه ای را در تاریخ شهادت،به چنین سنگینی ندیده است.»علی اصغر را«باب الحوائج»می دانند،گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، اما مقامش نزد خدا والاست.

در گلخانه شهادت را

می گشاید کلید کوچک ما


وقتی که امام حسین(علیه السلام) داغ شهادت خاندان و فرزندان خود را دید فریاد زد:
هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم)؟ …
آیا کسی هست از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کند؟
ناله بانوان حرم برخاست. امام(علیه السلام) به خیمه‌ها آمد و فرمود:
ناوِلوُنی علیًّا الطفلَ حتّی اوَدِّعَهُ فَجَعَلَ یُقَبّلُهُ

وَ یَقُولُ: وَیْلٌ لهؤلَاءِ الْقَوْمِ إذَا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ..
کودکم را بیاورید تا وداعش کنم. حضرت او را می بوسید و می فرمود: بدا به حال این قوم، آنگاه که جدّ تو با ایشان مخاصمه کند.
علی اصغر در آغوش حضرت بود که حرمله بن کاهل تیری افکند و گلوی او را درید. امام(علیه السلام) خون او را به کف دست گرفت، چون پر شد، به آسمان افشاند و فرمود: «خدایا چنانچه اینک پیروزی ما مقدر نیست، آن را بهترین توشه ما بساز.»
علامه مجلسی می‌افزاید امام حسین(علیه السلام) فرمودند:
«هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی انَّهُ بِعَیْنِ اللهِ»
هر مصیبتی را که بر من فرود آمده، از این که در محضر خداست، آسان می‌کند.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
از آن خون که بر آسمان افشاند، قطره‌ای به زمین برنگشت. که اگر برمیگشت عذاب نازل می شد. 

اصغر که نسیم عشق مویش بوسید *خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می‌خواست حسین تا ببوسد لب او *تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
***
اگرچه سینه را غم می‌خراشد *مرا با حرمله کاری نباشد
اگرچه تا قیامت اشکبارم ولی *من یک سخن با تیر دارم
چرا ای تیر بر حنجر نشستی *بر آن بی بال و پر تا پرنشستی
چه می‌شد کاشکی سرگشته بودی *به قلب حرمله برگشته بودی
جوابی داد و بر درد من افزود *به اشک گرم و آه سردم افزود
نه تنها چهره او دیدنی بود *گلوی نازکش بوسیدنی بود
بگفتم گرچه قصد بوسه کردی *گرفتی بوسه باید بازگردی
بگفتا بس‌که بُد شیرین شمایل *از او بگرفتن دل بود مشکل
بگفتا تا ابد همراز دردم *چو بیرون آمدم خون گریه کردم

منبع : فرهنگ عاشورا , جواد محدثی

 


free b2evolution skin
30
تیر

وقایع روز چهارم محرم سال ۶۱ هجری

عبیداللّه بن زیاد: یزید دستور داده بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.

 

 

 


پس از روز سوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری، روز چهارم، عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین (ع) تشویق و ترغیب نمود.

سخنرانی «عبیداللّه بن زیاد» علیه امام حسین علیه السلام در مسجد کوفه
در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و خود به منبر رفت و گفت: اى مردم! شما خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنان را چنان شناختید، که می‌خواهید! و یزید را می شناسید که خوش رفتار و پسندیده روش است! و به زیر دستان احسان مى‌‏کند! و عطایاى او به جاست! و پدرش معاویه هم در زمان خودش چنین بود و این پسرش یزید هم بعد از او بندگان را گرامی می‌دارد! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.

سپس از منبر به زیر آمد و عطایای وافری به مردم داد و آن ها را به کمک عمر بن سعد به جنگ حسین (ع) فرستاد و براى مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا دهند که مردم براى حرکت آماده باشند و خود و همراهانش به سوى نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شمر بن ذى الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند.

لشکر کشی شمر بن ذی الجوشن به سمت کربلا
پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، شمربن ذى الجوشن اولین فردى بود که با چهار هزار نفر سپاهى آزموده براى جنگ با امام حسین علیه ‏السلام اعلام آمادگى کرد و بعد یزید بن رکاب کلبى با دو هزار نفر و حصین بن نمیر با چهار هزار نفر و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر به سپاه عمر بن سعد پیوستند. اما شرورترین نیروهای عبیدالله بن زیاد، لشکر شمر بن ذی الجوشن بود که به استعداد چهار هزار تن به قصد نبرد حتمی با اهل بیت پیامبر(ص) به سمت سرزمین کربلا رفتند. ورود شمر به کربلا، مصادف با روز نهم ماهمحرم بود.

سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی (ع) به سمت عراق آغاز شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری می‌کرد. او از جمله افرادی بود که عبیدالله بن زیاد او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل به دارالاماره فرستاد. پس از آنکه امام حسین به کربلا رسید،عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بوداما شمر، ابن زیاد را که به نظر می‌رسید با قصد عمر بن سعد موافق است به جنگ با امام تشویق کرد. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد، او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه به کربلا فرستاد تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن دهد و به دنبال این نامه گفت ای عمر سعد، اگر این‌کار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار. در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود.

منبع: پایگاه بلاغ

 


free b2evolution skin
29
تیر

نگاهی گذرا به زندگی حضرت رقیه سلام الله علیها

چنانچه معروف است دختری از دختران امام حسین (ع) در کودکی در کربلا حضور داشت که صحنه های عطش، غارت خیمه ها را با دو چشم خود دید.

 

 

 


شناسنامه حضرت رقیه (علیهاالسلام)
حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام است . بر اساس نوشته‏ های بعضی کتاب‏های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش‏تر همسر امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه‏السلام) به عقد امام حسین (علیه‏السلام) درآمده است. در مورد تاریخ تولد حضرت رقیه چیزی معلوم نیست.
در تعداد دختران امام حسین و نامهای آنها اختلاف وجود دارد. آنچه از منابع بدست می آید امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر بنامهای فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است. در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است. اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و… اختلاف است.

 

 

 


لهوف سید ابن طاووس و حضرت رقیه (س)
یکی از کتاب‏های کهن که در زمینه حضرت رقیه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. وی می‏ نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه ‏السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه‏ السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید.
سن حضرت رقیه (س) و تاریخ شهادت ایشان
تاریخ شهادت: ۵ صفر سال ۶۱ هجری قمری
مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال ۶۱ ه .ق، پرپر شده است.
چگونگی شهادت و مرقد مطهر حضرت رقیه (س)
بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت.
از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت.
مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب علیها السلام است.

منبع: سایت بلاغ


free b2evolution skin
28
تیر

جلوه های بلا و مصیبت در کربلا

خدای متعال در حادثه عاشورا، ربِ سیدالشهدا(علیه السلام) است و دارد او را پرورش می دهد، از این زاویه حادثه در نهایت زیبایی ست.

 

 

 

بلا، مبدا قرب به خدا

یکی از جلوه های جمال بلای ولی خدا، همین است که این بلا مبدأ قرب همه است؛ همه با آن پاک می شوند و ترفیع درجه پیدا می کنند؛ البته غیر از اینکه خود ولیِّ خدا درجاتش رشد پیدا می کند که باطن حادثه هم همین است. اول خود حضرت دریافت می کند، بعد به دیگران می دهد. البته درک این جمال هم منوط به همین است که انسان آن مقام را پیدا کند

«إِنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ…».

وقتی انسان از پایین نگاه می کند، جمال قابل درک نیست. وقتی از آن منظر به عالم نگاه کنیم، همۀ عالم زیباست؛ از جمله بلای ولیِّ خدا از آن زاویه ای که منسوب به خداست، در اوجِ زیبایی ست. ربوبیت خدا در پرورش یک گل هم زیباست، ولی ربوبیت خدا در پرورش اولیای خدا ربطی به ربوبیت خدا در پرورش یک گل ندارد. زیباترین ربوبیت خدا ربوبیت او نسبت به اولیائش است؛

بنابراین، از آن زاویه ای که خدای متعال در حادثه عاشورا، ربِ سیدالشهدا(علیه السلام) است و دارد او را پرورش می دهد، از این زاویه حادثه در نهایت زیبایی ست. البته هر چشمی هم نمی تواند این جمال را درک بکند. باید مقام عند ربک، عند الله یا عندهُ پیدا کنید. خود آن ها چون این مقام را دارند و «مِن عنده»، این است که می توانند این جمال را درک کنند. یکی از زیباترین جلوه جمال ربوبیت الهی، ربوبیت خدا نسبت به سیدالشهدا(علیه السلام) در روز عاشورا است؛ این ربوبیت مبدا رشد همۀ عوالم است. واسطه در عبادت، خضوع و قرب، همه، عوالم حادثۀ عاشوراست.

 

 

 

 

عاشورا؛ بلای عظیم

جلوة دیگر عاشورا جلوة بلاست که این ضیافت بلا و خون است که سنگین ترین بلا برای سیدالشهدا(علیه السلام) رقم خورده و حضرت با تمام وجود از او استقبال کردند و تحمل کردند. ائمه هدات معصومین(علیهم السلام) این جلوة دوم عاشورا را زنده نگه داشتند و به ما دستور دادند که این بُعد عاشورا را زنده نگه داریم. آن ها این بُعد عاشورا را احیا کردند. یعنی بلای عظیم را زنده نگه داشتند. این بُعد عاشورا، بُعد مصیبت و حزن و اندوه و بکاء است که ورود به متن جمال عاشورا و برخورداری از ضیافتی که خدای متعال برای سیدالشهدا(علیه السلام) در عاشورا گسترده جز از وادی بلا ممکن نیست. کسی که وارد وادی بلا می شود به ضیافت عاشورا نمی رسد. در ادبیات عرفانی تعبیری آمده که قابل پذیرش نیست.

 

ادامه »


free b2evolution skin
27
تیر

مسلم اولین شهید راه حرکت امام حسین(ع)

طبق نقل‌های تاریخی در ترتیب جریانی که در کوفه اتفاق افتاد؛ بعد از عبد اللّه بن یَقطُر یا قیس بن مسهر، مسلم بن عقیل و هانى بن عروه در کوفه به شهادت رسیدند.

 

 

 


پرسش: اولین شهید در راه حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کوفه مسلم بن عقیل بود؟

پاسخ:
درباره اولین شهید در راه حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کوفه باید گفت:
1. در برخی از منابع تاریخی آمده: پس از آن‌که امام حسین(علیه السلام) از مکه خارج شد، در پاسخ نامه مسلم که در آن خواستار آمدن امام(علیه السلام) شده و اتحاد مردم را به اطلاع آن‌حضرت رسانده بود، امام حسین نامه‌اى به وسیله عبد اللّه بن یَقطُر حمیرى‏، نزد مسلم فرستاد. عبد اللّه، توسط حُصَین بن تمیم(یا نُمَیر) در قادسیه دستگیر شد، وى او را نزد عبید اللّه بن زیاد فرستاد، عبید اللّه ماجراى او را جویا شد، ولى او اطلاعاتى در اختیار وى قرار نداد، از این‌رو، گفت: بالاى دار الاماره برو و دروغگو فرزند دروغگو [منظورش امام حسین(علیه السلام) بود] را لعنت نما و سپس پایین بیا، تا درباره‌ات بیندیشم، وى بالاى دار الاماره رفت، وقتى مشرف بر مردم شد، گفت: مردم! من فرستاده حسین پسر فاطمه دخت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) به سوى شما هستم، بیایید و او را یارى کنید و در برابر پسر مرجانه و پسر سمیّه، فرومایه فرزند فرومایه، از حسین حمایت و پشتیبانى نمایید. عبید اللّه فرمان داد او را از بالاى دار الاماره به زمین افکندند و استخوان‌هایش درهم شکست و اندک رمقى در بدنش باقى مانده بود، که عبد الملک بن عمیر لخمى وارد شد و با کاردى سر از بدن او جدا ساخت و زمانى که او را بر این کار مورد نکوهش قرار دادند، گفت: من خواستم او را راحت کنم. بر طبق این نقل، اولین شهید مربوط به حرکت امام حسین(علیه السلام) به کوفه عبد الله بن یقطر حمیری بوده است.

2. در برخی دیگر از منابع همان جریان بالا را برای قیس بن مسهر نقل کرده‌اند.

بنابراین، طبق نقل‌های تاریخی در ترتیب جریانی که در کوفه اتفاق افتاد؛ بعد از عبد اللّه بن یَقطُر یا قیس بن مسهر، مسلم بن عقیل و هانى بن عروه در کوفه به شهادت رسیدند.

منبع: بلاغ
 


free b2evolution skin