هیچ پدری صبر نمیکند تا فرزندش از دنیا برود، بلکه تمام تلاشش را میکند که او زنده بماند.
بدون شک یکی از راز و رمزهای ماندگاری مذهب شیعه در طول تاریخ - با اینکه خلفای اموی و عباسی بسیار تلاش کردند که شیعه را نابود کنند و شیعیان را تنها به جرم شیعه بودن، میکشتند- قیام خونین کربلا بوده است، در همه زمانها و حتی تحت سختترین شرایط، هر ساله شیعیان دور هم جمع شده و برای ارباب بیکفن خود اشک ریخته و جگر آتش گرفته خود را مرهم نهادهاند.
دشمن نیز به خوبی به این نکته پی برده است و در سالهای بعد از جنگ تحمیلی تمام قد به جنگ با عاشورا و امام حسین(علیهالسلام) آمده و تمام تلاش خود را به کار گرفته تا بتواند فرهنگ جهاد و شهادت و امام حسین(علیهالسلام) را از این مردم بگیرد. لذا با وارد کردن شبهات مختلف و البته سست و بیاساس، بر عاشورا، میکوشد آن را بیارزش جلوه دهد.
یکی از این شبهات، همین جمله است که آیا ممکن است پدری اینقدر سنگ دل باشد که برای نجات خود و ترحم دشمن بر او، بچه شش ماهه خود را جلوی تیررس دشمن ببرد و او را قربانی خود کند؟ مخاطب نیز با خواندن این جمله، با خود میگوید عجب انسان بیرحم و سنگدلی!؟ لذا چهره امام حسین(علیهالسلام) در نزد او تخریب میشود و حال آنکه اصلا قضیه اینگونه نبوده است.
در رابطه با شهادت حضرت علی اصغر دو نقل وارد شده که طبق یک نقل اصلا بچه را نزد دشمن نیاورد و لحظه به میدان رفتن، حضرت به خواهرش زینب کبری(سلاماللهعلیها) فرمود بچه من را بیاور تا او را ببوسم و خداحافظی کنم، بچه را آوردند و حضرت او را در بغل گرفت و خواست ببوسد، ناگهان تیری به بچه اصابت کرد و بچه را به شهادت رساند، لذا طبق این نقل اصلا آوردن بچه در مقابل دشمن نبوده و در کنار خیمهها و برای خداحافظی با بچه بوده که تیر به او اصابت کرد.
نقل دوم میگوید: حضرت در حال آماده شدن برای رفتن به میدان نبرد بود که به یکباره خواهرش زینب کبری خدمت حضرت آمد و عرضه داشت بچه شش ماهه شما از تشنگی در حال تلف شدن است، اینجا بود که امام حسین(علیهالسلام) دید بچه واقعا در حال مردن است، لذا اگر آب به او نرسد از دنیا میرود، به همین خاطر لباس جنگ را درآورد و لباس دیگری پوشید و عمامه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را بر سر نهاد و به سوی دشمن رفت و بچه را روی دست گرفت و فرمود: «يا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ أَخي وَ أَوْلادي وَ أَنْصارِي وَ ما بَقِي غَيْرُ هذَا الطِّفْلِ، وَ هُوَ يَتَلَظّى عَطَشَاً مِنْ غَيْرِ ذَنْب اَتاهُ إِلَيْكُمْ، فَاسْقُوهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ: اى مردم! شما برادر و فرزندان و يارانم را كشتيد و كسى جز اين طفل كه بى هيچ گناهى از تشنگى مى سوزد، نمانده است، او را با جرعه آبى سيراب كنيد» اینجا بود که وجدان برخی از مردم تکان خورد و با خود گفتند راست میگوید این بچه که گناهی ندارد، حتی حضرت فرمود خودتان به او مقداری آب بدهید، اینجا بود که عمرسعد دستور داد که حرمله گلوی بچه را هدف بگیرد.»
لذا اینکه در شبهه آمده حضرت بچه را آورد تا مردم به او رحم کنند و او را نکشند، کاملا دروغ و بی اساس است و چنین کلامی در سخنان حضرت وجود ندارد که ای مردم مرا نکشید یا از این جملات، بلکه تنها چیزی که حضرت فرمودند این است: «يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل: اى مردم اگر به من رحم نمى كنيد به اين طفل خردسال رحم كنيد» این جمله هم اصلا ربطی به درخواست برای نجات خود ندارد.
اما چرا حضرت بچه شش ماهه را جلوی دشمن آورد؟ علت این کار هم معلوم است چون اگر آن بچه را نمیآورد و چند ساعت دیگر به او آب نمیرسید، بدون شک از تشنگی تلف میشد و خود به خود از دنیا میرفت، لذا خواهرش زینب کبری(سلاماللهعلیها) به نزد برادر میآید و با حالت سراسیمه عرضه میدارد، این بچه را دریاب، یعنی کاری بکن، لذا این کار حضرت نهایت تلاش یک پدر برای نجات جان فرزند بود، به این امید که شاید جوانمردی در بین لشگر باشد و جرعهای آب به آن طفل صغیر بدهد. بنابراین حرکتی کاملا عاقلانه و منطقی بوده است و به طور طبیعی این احتمال حداقل 50 درصد وجود داشت که از روی دلسوزی به بچه آب بدهند.
ممکن است برخی بگویند که حضرت علم غیب داشت و میداند به او آب نمیدهند، پس چرا بچه را جلوی دشمن و در تیررس دشمن میبرد؟
در پاسخ میگوییم: اولا: ائمه اطهار(علیهمالسلام) مامورند که در امور عادی علم غیب را دخالت ندهند، یعنی مانند یک انسان معمولی عمل کنند، بر حساب احتمالات؛ لذا حداقل 50 درصد احتمال داشت که به ایشان پاسخ مثبت داده شود، لذا تلاش ایشان برای گرفتن آب کاملا معقول و منطقی بود.
ثانیا: خود را جای ایشان بگذاریم، هیچ پدری صبر نمیکند تا فرزندش از دنیا برود، بلکه تمام تلاشش را میکند که او زنده بماند، حال به ایشان خبر رسیده بچه شش ماهه از تشنگی در حال تلف شدن است و تا لحظات دیگر ممکن است از دنیا برود، اتفاقا اینجا اگر حضرت هیچ کاری نمیکرد، متهم بود و بعدها میگفتند چرا امام هیچ تلاشی برای آوردن آب برای نوزادش نکرد؟ مطمئنا اگر حضرت بچهاش را جلوی دشمن نمیآورد؛همین معاندین اشکال میکردند که چرا امام حسین(علیهالسلام) هیچ کاری نکرد تا فرزندش از تشنگی نمیرد.
نکته سوم اینکه: شاید هدف حضرت این بود که همه عالم بداند این قوم و این لشگر چقدر سنگدل و چقدر ناجوانمرد هستند که حتی به نوزادی شش ماهه هم رحم نمیکنند، این نهایت قساوت و شقاوت آنان بود، لذا حضرت فرمود شما با من سر جنگ دارید اما این بچه بیگناه است و ربطی به جنگ ندارد و تنها جرعهای آب میخواهد.
بنابراین شهادت حضرت علی اصغر سند مظلومیت امام حسین(علیهالسلام) بود و اینکه ایشان با چه افراد جنایت کار و شقی و سنگدلی روبرو بودند و هر آدم آزادهای وقتی قضیه شهادت علی اصغر را میشنود، خود به خود محزون شده و راه حق را پیدا میکند.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| شهادت علی اصغر سندی بر مظلومیت سید الشهدا(ع)