5
شهریور

اربعین در آئینه احادیث

در عدد اربعین خصوصیتی وجود دارد که سایر عددها آن خصوصیت را ندارند.

 

 

 

غالب انبیاء ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ در سن چهل سالگی به مقام رسالت رسیدند.

قال علی(علیه السلام) فی جواب سائل: «فهو عزیزٌ بعثه الله و له أربعون سنۀً»  علی(علیه السلام) در پاسخ به سن مبارک حضرت عزیر فرمودند که سن شریف ایشان در ابتدای رسالت چهل سال بود.

وجود نازنین رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در چهل سالگی به رسالت الهی مبعوث شدند. در حدیثی آمده است: «صدع(صلی الله علیه و آله و سلم) بالرّسالۀ یوم السابع و العشرین من رجبٍ، و له یومئذٍ أربعون سنۀً» حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)، در روز بیست و هفتم رجب در حالی که چهل سال داشتند به رسالت الهی برگزیده شدند.

در معارف عرفانی، عدد چهل جایگاه خاصی دارد. مرحوم علامه مجلسی پس از نقل دعایی که متضمن اسماء حسنی الهی است، نقل می کند: «عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): لو دعا بها رجلٌ أربعین لیلۀ جمعۀٍ غفر الله له» اگر کسی چهل شب جمعه به درگاه الهی دعا کند خداوند او را بیامرزد.

و یاد نمودن خداوند با اذکار خاص به عدد چهل سفارش زیادی شده یا شب زنده داری و خواندن نماز شب آن هم چهل شب و استغفار نمودن در قنوت آخر موجب می شود که خداوند انسان را از استغفار کنندگان در سحرها قرار دهد. عن الصّادق(علیه السلام) قال: «من قال آخر قنوته فی الوتر: «أستغفرالله و أتوب إلیه» مائۀ مرّۀٍ أربعین لیلۀً کتبه الله من المستغفرین بالأسحار» و نیز عنایت خداوند شامل می شود چهل نفری را که در امر خیری اقدام نموده اند. قال النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): «لا یجتمع أربعون رجلاً فی أمرٍ واحدٍ إلاّ استجاب الله» جمع نمی شوند چهل نفر مسلمان در تقاضایی از خداوند مگر اینکه مورد اجابت باری تعالی واقع می شود و اخلاص چهل صباح نیز برکاتی بدنبال دارد. عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): «من أخلص العبادۀ لله أربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمۀ من قلبه علی لسانه» کسی که چهل روز عبادات خود را خالص کند خداوند چشمه های حکمت را در دل او گشوده و بر زبانش جاری می سازد.

سحرگه رهروی در سرزمینی

همی گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف

که در شیشه بماند اربعینی

در خصوص حفظ نمودن احادیث از امام صادق(علیه السلام) رسیده است: «من حفظ من شیعتنا أربعین حدیثاً بعثه الله عزّ و جلّ یوم القیامۀ عالماً فقیهاً و لم یعذّب» هر یک از پیروان ما که چهل حدیث را (در ابعاد مختلف آن) حفظ نماید، خداوند تبارک و تعالی روز قیامت او را فردی دانشمند محشور نماید که گرفتار عذاب الهی نگردد.

کمال عقل انسانی در چهل سالگی تحقق می یابد. قال ابو عبدالله(علیه السلام): «إذا بلغ العبد… أربعین سنۀً فقد انتهی منتهاه» امام صادق(علیه السلام) فرمودند: وقتی انسان به چهل سالگی رسد عقل او به کمال خود خواهد رسید.

در آیین اسلام به نماز جماعت بسیار سفارش شده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بعضی از ثمرات مداومت بر شرکت در نماز جماعت را چنین بیان فرموده اند: «من صلّی أربعین یوماً فی جماعۀٍ یدرک تکبیرۀ الأولی کتب له براء تان: براءۀٌ من النار و براءۀٌ من النّفاق» کسی که چهل روز مرتب در نماز جماعت از آغاز شرکت نماید خداوند او را در دو چیز بیمه و مصون خواهد داشت: یکی از آتش و دیگری از گرفتاری نفاق و دورویی.

دعا کردن برای چهل مؤمن: «من قدّم أربعین من المؤمنین ثمّ دعا استجیب له» امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که دعا کند در حق چهل مؤمن قبل از اینکه برای خود دعا کند، خداوند دعای او را به اجابت می رساند.

و همسایه شامل چهل خانه از اطراف منزل است که در لسان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ نسبت به آن تأکید فراوان شده، عن علی(علیه السلام): «الجوار أربعون داراً من أربعۀ جوانبها» علی(علیه السلام) فرمودند: همسایه شامل چهل خانه از چهار سمت منزل مسکونی هر شخصی خواهد بود.

قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «إنّ السّماء و الأرض لتبکی علی المؤمن إذا مات، أربعین صباحاً و إنّما لتبکی علی العالم إذا مات، أربعین شهراً» پیامبر اسلام فرمودند: زمانی که مؤمن از دنیا رحلت می کند آسمان و زمین چهل روز برای او گریه می کنند و نیز زمانی که عالمی رحلت نماید تا چهل ماه آسمان و زمین در فراق او خواهد گریست.

عن علی(علیه السلام): «إذا صلّی علی المؤمن أربعون رجلاً من المؤمنین و اجتهدوا فی الدعاء له استجیب لهم» وقتی چهل نفر از مؤمنین بر جنازه مؤمنی نماز بخوانند و برای او دعا کنند، خداوند دعای آن چهل نفر را اجابت می کند.

اربعین در فرهنگ عاشورا

در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین روز شهادت حسین بن علی(علیه السلام) گفته می شود که مصادف با بیستم ماه صفر المظفر است. از سنّت های مردمی، گرامی داشت چهلم اموات است که نه تنها در میان ما مسلمانان، بلکه در میان نصارا و یهود نیز مورد توجه بوده است.مردم در چهلمین روز وفات عزیزان خویش، خیرات و صدقات می دهند و مجلس یادبودی برپا می کنند.

در روز بیستم صفر که مصادف با اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) است، «جابر بن عبدالله انصاری» صحابی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از مدینه منوره برای زیارت قبر مطهر آن حضرت به کربلا آمد و اولین کسی بود که قبر امام را زیارت کرد.

در استمرار این حرکت بزرگ الهی «جابر بن عبدالله انصاری»، شیعیان نیز همه ساله در اربعین حسینی(علیه السلام) عظیم ترین مراسم سوگواری را در کشورها و شهرهای مختلف به یاد حماسه عاشورای حسینی(علیه السلام) برپا می کنند و همراه با دسته های سینه زنی و عزاداری به تعظیم شعائر دینی می پردازند.

اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید

گوئیا زینب محزون ز سفر می آید

باز در کرب و بلا شیون و شینی بر پاست

کز اسیران رو شام خبر می آید

عن ابی عبدالله(علیه السلام): قال: «بکی علیّ بن الحسین أربعین سنۀً» امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «امام سجاد(علیه السلام) بر وقایع جانکاه عاشورا چهل سال گریست.

قال ابو عبدالله(علیه السلام): «إنّ السّماء بکت علی الحسین(علیه السلام) أربعین صباحاً بالدّم» امام ششم فرمودند: بدرستی که آسمان چهل روز بر مصائب سید الشهدا ـ حضرت امام حسین(علیه السلام) ـ خون گریست.

قال أبو عبدالله(علیه السلام): «إنّ الأرض بکت أربعین صباحاً بالسواد» و نیز فرمودند: زمین نیز با تغییر رنگ خود چهل روز گریان بود.

قال ابو عبدالله(علیه السلام): «إنّ الشمس بکت أربعین صباحاً بالکسوف و الحمرۀ» و نیز فرمودند: خورشید با گرفتگی و تغییر رنگ چهل روز در مصائب سید الشهداء گریه کرد.

منبع:اربعین در آئینه احادیث/سید علی میر باقری


free b2evolution skin
3
شهریور

اربعين، تداوم عاشورا

اگر شيعه را به گراميداشت چهلمين روز درگذشت آن روز بى‏ نظير فرمان داده ‏اند و به «زيارت اربعين» سفارش كرده‏ اند، براى آن است كه آن مطلع‏ الفجر عزت و آزادگى فراموش نشود و آن «صبح روشن» در محاق غربت و نسيان قرار نگيرد.

 

 

 


به ياد كربلا دل‏ها غمين است
دلا خون گريه كن چون اربعين است
مرام شيعه در خون ريشه دارد
نگهبانى ز خطّ خون چنين است

 

كدامين برگ دفتر عشق خونين كربلاى حسينى را ورق زنيم، تا تجلى حماسه‏ ها، روح و روان‏مان را حياتى تازه بخشد؟

كدامين صفحه از كتاب سرخ عاشورا و تاريخ كربلا را از نظر بگذرانيم، تا تلألؤ معجزه‏ ها، ديدگان جان‏مان را نور و صفا دهد؟

«اربعين»، آينه باز تابنده آن حماسه ‏ها و باورهاست.

مگر مى ‏توان در جاى جاى اين دفتر خونين و تاريخ زرين، جز حماسه و كرامت يافت؟

هر قدم و هر عمل حسين بن‏ على و ياران او و وارثان راهش و پيام‏ رسانان خونش، حماسه ‏اى ماندگار است.

«حسين»، معلم حماسه و آموزگار سرورى و اسوه خداجويى و شهادت‏ طلبى است.

كربلاى او جلوه‏ گاه حقيقت است،

و اربعين او، بازگشايى همان كتاب جاويد، كه سطر سطرش بيدارگر و الهام ‏بخش است.

چهل روز از شهادت سالار شهيدان و آن حماسه ماندگار مى ‏گذرد، حماسه پيروزى خون بر شمشير!

چهل روز است كه «حسين» و «عاشورا» و «كربلا» با يك تلاقى مقدس، خون حيات و آزادگى و حريت و مردانگى را در رگ‏ هاى امت دوانده و دفاع از فضيلت و انسانيت و حق را در تابلويى به عظمت تاريخ نگاشته است.

چهل روز از تأسيس دانشگاهى مى‏گذرد كه امام حسين(ع) در كلاس‏ هاى گوناگون آن، تمامى درس ‏هاى الهى و انسانى را براى آينده تاريخ بيان كرده است و نسل‏ هاى بشرى را در همه ادوار، به آموختن آن درس‏ ها فرا خوانده است.

اگر در ايران اسلامى، امتى در سايه هدايت‏ هاى ولايت، قد برافراشت و درس‏ها و پيام ‏هاى عاشورا را به صحنه آورد، لبيك‏ گويى به فراخوان حسينى بود.

اگر در انقلاب ملت ما «اربعين در اربعين» پديد آمد و موج خون‏ ها را به ساحل بيدارى همگانى رساند، باز هم درسى از آن «عاشورا» و «اربعين» بود كه در پى شهادت حسين بن ‏على(ع) راهى پيش پاى انسان‏ هاى آزاده گشود.


جهاد حضرت سجاد و زينببيان خطبه‏ هاى آتشين است

قيام كربلا تا صبح محشرسراسر درس بهر مسلمين است
و تاريخ پر از خون و شهادت سراسر اربعين در اربعين است

آرى، «اربعين حسينى»، آينه تمام نماى رشادت‏ ها و فداكارى ‏هايى است كه در «عاشوراى حسينى» رخ داد.

اگر عاشورا، معمار اشك را به آينه‏ كارى رواق چشم ‏ها فرستاد،

اگر كربلا، معبرى از خون و حماسه سر راه بيداران و بيدارگران كشور،

اگر «خون»، سلاحى برتر از شمشير گشت،

«اربعين» تكرار آن سازندگى و معبرسازى و شهادت‏طلبى است.

اربعين، نگاهى مجدد به «عاشورا» است و مرورى دوباره بر مضامين بلند خطبه ‏هاى آتشين عقيله بنى ‏هاشم حضرت زينب و اسير آزادى‏بخش حضرت سجاد(ع) است.

اربعين، گرچه تجديد حزن و اندوه آل ‏اللّه‏ است و فصل گريستن بر شهداى مظلوم عترت مصطفى محسوب مى‏شود و بهار اشك ريختن بر خاك پاك شهيدان نينواست، ولى يادآور شور عاشورا و حماسه حسينى و ظلم‏ ستيزى مكتب كربلاست.

ما سال‏ هاست كه با اربعين، پيوند «خون و گريه» داريم.

قرن‏ هاست كه اربعين را شكستن دوباره بغض عاشورا در حنجره مظلوميت مى‏شناسيم و شكفتن مجدد غنچه غم بر شاخه دل‏مان مى‏ دانيم.

ولى از ياد نخواهيم برد كه تاريخ پر از حماسه ما و برگ‏ هاى سبز انقلاب سرخ ما، سراسر «اربعين در اربعين» بود.

امروز هم آموزش ‏هاى عاشورا و اربعين در گوش دل و ژرفاى جان‏مان جارى است.

ميثاق‏مان با اربعين ناگسستنى است.

باشد كه «اربعين»ها را تداوم «حركت عاشورا» بشناسيم.

اگر شيعه را به گراميداشت چهلمين روز درگذشت آن روز بى‏ نظير فرمان داده‏ اند و به «زيارت اربعين» سفارش كرده‏ اند، براى آن است كه آن مطلع‏ الفجر عزت و آزادگى فراموش نشود و آن «صبح روشن» در محاق غربت و نسيان قرار نگيرد.

منبع: سایت اندیشه قم


free b2evolution skin
1
شهریور

در اربعين با اربعين

خالق بزرگ جهان به خلق جهانش مشغول بود و گل وجود آدمي چون خميري به يد قدرت الاهي در انتظار … و بالاخره انسان پس از چهل روز، صلاحيت حضور در جمع مخلوقين را دريافت کرد.

 

 



همه ساله بيستم صفر، سفره دل حسيني ها گشوده و در حسينيه ها باز مي شود و مشک هاي پر اشک سقا به دنبال جان هاي تشنه ي تازه از اسارت برگشته مي گردد تا سيرابشان سازد. اين روز عظيم معروف به اربعين است. اربعين يا چهلم در تاريخ شيعه فقط يکبار اتفاق افتاد و آن بازگشت اسرا از شام بود که مصادف شد با حضور صحابي بزرگ، جابر بن عبدالله انصاري بر مزار سالار شهيدان. اين تقارن در اربعين واقعه عاشورا واقع شد و از آن پس جابر، اولين زائر امام حسين ـ عليه السلام ـ نام گرفت و زيارت اربعين هم به او تعليم داده شد. اين واژه بهانه اي شد تا گشتي به تاريخ انسان بزنيم و سرّ اين عدد را کشف کنيم. عددي که در خيلي جاها به چشم مي خورد از خلقت تا قيامت اين عدد همراه آدمي هست حتي عرف امروز مراسم چهلم را جزو فرهنگ پذيرفته است. آيا تا به حال از خود پرسيده ايم که چرا در ميان انبياء و امامان هيچ کدام از ايشان حتي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مراسم اربعين ندارد، اما امام حسين ـ عليه السلام ـ اين چنين مراسمي دارد و هم زيارت مخصوصه؟!! و آيا اربعين پيامي دارد که از آن بي خبريم؟ پس لازم است از اول سرگذشت انسان شروع و بگرديم تا سري در سرّ خدا در آوريم.

خدا و اربعين
خالق بزرگ جهان به خلق جهانش مشغول بود و گل وجود آدمي چون خميري به يد قدرت الاهي در انتظار … و بالاخره انسان پس از چهل روز، صلاحيت حضور در جمع مخلوقين را دريافت کرد. از آن پس به مادران مأموريت داده شد که فرزندان آدم را در رحم خود نگهداري و پس از تکميل، تحويل عالم خاکي بدهد. و قرار شد که سير تکاملي هم چهل روزه باشد. يعني از هر مرحله اي به مرحله ديگر و از شکلي به شکل ديگر چهل روز طول بکشد تا آماده زندگي چندين ساله در کره خاکي باشد. بشر از وقتي پا به عرصه وجود نهاد کتابچه ي راهنما در دست داشت به او ياد دادند: هر چيزي را تا ديد، لب نزند به هر چيزي نگاه نکند. چون انسان هر غذايي را مي خورد تا چهل روز آثارش باقي است.

انسان و اربعين
انسان، گاه چنان خويش را در نور مي بيند که انگار از نور پديد آمده است و تا چهل روز در نور است، و گاه خود را در تاريکي مطلق مي بيند و تا چهل روز در سياهي. بعد ها مي فهمد که آن نورانيت و شادابي چهل روزه معلول تناول طعام حلال و پاک بوده است و اگر خداي نکرده لبي از مي، نجس کند تا چهل روز در تاريکي است و حتي نمازش هم نمي تواند نجاتش دهد. نمازي که نورانيتش ترديد نيست براي شراب خوار، فقط ظلمت است.با سپري شدن دوره کوتاه مدت آدم ـ عليه السلام ـ در بهشت، پا به دنيا گذاشت. و هنوز چند صباحي از هبوط اش نگذشته بود که قابيل بر هابيل قد برافراشت و در جنگي نا برابر و خصمانه کاري کرد که نبايست اتفاق مي افتاد. هابيل کشته شد پدر در غم پسر چهل شبانه روز گريست و اين اولين عزادار و اولين اربعين بود که تاريخ ثبت کرد. پاداش اين اشک و صبر فرزندي به نام هبه الله نصيب آدم ـ عليه السلام ـ شد.

انسان ها پس از يکديگر آمدند و آمدند … تا جمعيت جهان به قدري زياد شد که حرفها در دلها اثر نکرد نوح ـ عليه السلام ـ با آن همه عظمت هر قدر تلاشش مضاعف مي شد، کمتر نتيجه مي گرفت. آن گاه در پي بي ثمر ماندن تبليغ اش، خداوند تا چهل سال مرد ها را عقيم کرد و زنان را نازا.و کم کم آژير خطر نواخته شد و تنها عده کمي از مردم در کشتي نشسته و نجات پيدا کردند. نا اهلان قوم نوح با پسرش که در جهالت خود غرق بودند و کوچکترينشان چهل ساله بود، در آب غرق شدند. دريايي از آب، که به ظاهر آب بود، اما قهر خدا بود. و باز هم تکرار ـ آن قدر تکرار مي شد که تا اين انسان خاک نشين، عرش نشان شود. بار ديگر نبوت يونس پيامبر شد، امتحانش را پس داد و چهل روز در شکم ماهي زنداني شد. در آن جا بود که ذکر يونسيه را تعليم اش دادند. از آن پس انسان ياد گرفت اگر چهل روز ذکر يونسيه را بخواند، از ظلمت به نور مي رسد. همانطور که يونس آن ذکر را گفت و نجات يافت نبي ديگري اربعين ديگري را به يادگار گذاشته است. داود ـ عليه السلام ـ به نقل از علي ـ عليه السلام ـ مورد خطاب و نداي خدا قرار گرفت. اي داود تو خوب عبدي هستي اگر از بيت المال برداشت نمي کردي و از دست رنج خود مي خوردي. اين سخن بر داود سنگين آمد تا چهل روز گريست تا خداوند آهن را در اختيارش قرار داد.موسي کليم الله هم يک اربعين را تجربه کرد. او ابتدا سي روز روزه گرفت و در پايان مناجاتش خطاب رسيد ده روز ديگر بايد صبر کني و آن را به چهل روز رساني. وي براي گرفتن رسالت رفته بود اما قومش با هارون سر ناسازگاري نهاده و گوساله پرست شدند. با عبور از گذار پر مخاطره ي انسان اين بيم مي رود که نکند روزي من هم دچار ظلمت شوم؛ که خاتم پيام رسانان، آخرين نسخه را چنين داده اند:

هر کس چهل روز خويش را براي خدا خالص کند، سرچشمه حکمت و عرفان از وجودش، به جوش آيد و بر زبانش جاري شود. از اين پس چله نشيني ها رونق گرفت و جويبار حکيمان پر آب و جاري شد. البته اين راه بي همرهي خضر قطعا تاريک و ظلمات است به همين خاطر دو راهنما براي انسان گذاشتند. در برون و درون انسان دو چراغ هدايت تعبيه شد. عقل از درون و امام ـ عليه السلام ـ از برون، ناظر انسان شد. اين راهنماي بيروني همچنان با انسان هست تا گام به گام او را به جنت رهنمون کند. راهنماي بيروني هر آن چه زيبنده اين راه است را در سبد بشر به يادگار نهاده است که نام او حديث است. بايد ها، نبايد ها، شايسته ها و غير آن، همه و همه در اين سبد وجود دارد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: هر کس از سخنان ما چهل سخن حفظ کند (و به کار گيرد) کنت له شفيعا. شفاعتش مي کنم. چيزي نيست که نگفته باشند حتي درباره انار خوردن فرموده اند: انار بخوريد (ميوه اي بهشتي) انار در قلب شما نورانيت مي آورد و تا چهل روز شيطان را کر مي کند. ربا را از زندگي دور کنيد که ربا، با چهل بار عمل زشتي که از بردن نامش عرق شرم بر جبين مي نشيند، برابري مي کند. بي ترديد انسان در کوران زندگي به لحاظ خواهش هاي نفساني و نداشتن سد سکندري، به چاله هايي مي افتد که نياز به نردبان ترقي دارد کار نيک غذاي روح و زشتکاري فرسايش آن است. گناه در زندگي انسان مثل خوره، دار و ندار آدمي را از بين مي برد. طعام، قوت بدن و اطعام خورش روح است. هر دو نياز انسان است حال اگر با گناه حرماني پديد آمد و دشت سرسبز به کوير تبديل شد، اين جا است که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نسخه پيچيده اند که: چهل بار سوره توحيد، بخوانيد تا خداوند گناهان شما را ببخشد.سوره توحيد باراني است که روح در آن شسته مي شود.

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اربعين
آدمي در افتان و خيزان زندگي است که رشيد مي شود و تا صبر و حوصله، و گذشت زمان نباشد اين مهم به منزل مقصود نمي رسد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به سفارش خداوند به غاري براي عبادت رفتند و چهل روز لب فرو بسته و به دستور خداوند طعام و خوراک مي خورد و پس از گذشت چهل روز غذايي بهشتي آوردند و ميل نمودند که فرمودند : ثمره آن غذاي بهشتي، فاطمه ـ سلام الله عليها ـ شد. و حضرت با تمام جمال و کمال، و جواني که داشتند با زني با کمال و متمکن ازدواج کردند. گرچه همسرش به لحاظ سني از حضرت بزرگتر بود اما جواني 25 ساله با زني چهل ساله به راحتي کنار هم زندگي خوبي را شروع کردند.

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در سن چهل سالگي بود که به غار حرا رفت و با پرونده اي عظيم به نام دين، به خانه برگشت و اين خديجه بود که درک مي کرد پيامبر چه انبان پرقيمتي بر دوش دارد. به شوي خويش گفت: قدري استراحت فرما. ملحفه اي بر وي انداخت. حضرت رسول هم با انديشه اي ژرف و شيرين به خواب نوشين فرو رفت. خستگي سفر، چشمانش را بر هم گذاشت اما قلبش را نه. پيامبر در دل پرونده اي را مرور مي کرد که سرنوشت انسان هاي پيرامونش در آن ثبت شده بود. برخي از صحنه هاي دهشت انگيز و پر مخاطره که خواب را از هر آدم بيداري سلب مي کند. خاطراتي چون واقعه عاشورا. پر حزن و اندوه و اشک. واقعا اين چه عزايي است که تاريخ نمونه اش را سراغ ندارد. آن جا که آسمان و زمين و خورشيد و کوه ها و دريا ها و فرشتگان چهل روز بر اين واقعه اشک بريزند، تکليف همه روشن است.

آفتاب به هنگام طلوع و غروب چنان سرخ مي شد که چون سيلاب خون از ديدگان خورشيد مي چکيد.و آخرين حجت خدا در زيارت خويش بفرمايد: گريه بر تو اي حسين؛ هر صبحگاه و شام گاه باد که به جاي اشک، خون بايد گريست.-بالاخره بنا بر قول و قرار آن چه بود اتفاق افتاد. چون دين بر عهده امامان يکي پس از ديگري انجام گرفت.و امام حسين ـ عليه السلام ـ را در عصر عاشورا با لبان تشنه شهيد کردند. به راستي در ميان اين همه وقايع مهم چرا عدد «چهل» اين قدر خود نمايي مي کند؟ سرّ اين مطلب چه چيزي مي تواند باشد؟ به نظر مي رسد که اين عدد در عالم تکوين نشان از رسيدن هر پديده اي به مرحله تکامل است نظام هستي بر اساس قرار دادي که خداوند تنظيم کرده است مي­بايست مسير هدايت را به گونه اي طراحي کرد که موجودات پس از عبور از دالان «چهل» به آن هدف اصلي برسند.

منبع:

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، در اربعين با اربعين

 


free b2evolution skin
1
شهریور

دلنوشته درباره زیارت اربعین

از روز تیغ تا امروز، چهل بار آفتاب داغ بر کربلا تابیده و صحرا غمین شده اسـت. رخ بـه سوی محبوب داری و از جان درود میدهی: «درود بر تـو اي ولی خدا… درود بر تـو اي دوستدار و محبوب و برگزیده خدا، درود بر بنده خالص و فرزند بنده خاص خدا، درود بر حسین علیه السلام….» فرزند ولی خدا، فرزند امیرالمؤمنین «علیه السلام» اینک درکنار یاران مدفون اسـت و علی اکبر نزدیک‌ترین فرد بـه اوست.

 

 

 

پیکر مطهر قمر بنی هاشم، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آن دورتر بـه خاک شده اسـت. هرکدام همانجا کـه موقع شهادت بر خاک افتادند. کاروان از شام برمی‌گردد. زینب خودش رابه گودال قتلگاه میرساند. زنان و کودکان مثل همـه چهل روز گذشته زجه میزنند. اشک‌هاي فرزندان امام حسین «علیه السلام» سرازیر شده اسـت. «السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات. درود بر اسیر اندوه‌ها و کشته آب چشمان…»

 

 

 

و اینک پس از قرن‌ها تـو هستی کـه باید شهادت دهی. تـو کـه بـه اربعین رسیده‌اي و میخواهی با اربعینی‌ها هم‌نوا شوی: «پروردگارا! گواهی می دهم کـه آن حضرت ولی تـو و فرزند ولی توست. برگزیده تـو و فرزند برگزیده توست…» این شهادت دادنی سخت اسـت. شهادتی کـه بار وظیفه‌ات را سنگین‌تر می کند. تـو کـه بـه مقام معرفت، هرچند معرفتی کوچک و شناختی در وسع و اندازه خودت رسیده‌اي…

 

 

 

تـو کـه امام و ولی و پیشوایت را شناخته‌اي، نمی تواني حتی پس از قرن‌ها نسبت بـه این واقعه بی‌تفاوت باشی. پس می گویی: «گواهی میدهم کـه تـو بـه عهد خدا وفا کردی ودر راه خدا جهاد کردی تا هنگام شهادتت فرا رسید… پروردگارا! مـن تـو را گواه می گیرم، کـه مـن دوست آن حضرت و دوست دوستداران او هستم…» تا آنجا کـه روز بلند می شود، ادامه میدهی و زیارت را تا آخر می خوانی:

 

 

 

«صلوات الله علیکم و علی ارواحکم و اجسادکم و شاهدکم و غائبکم و ظاهرکم و باطنکم. آمین رب العالمین. درود خدا بر شـما باد و بر جسم جان پاک شـما، حاضر و غایب شـما، بر ظاهر و باطن شـما…» اجابت رابه پروردگار عالمیان می‌سپاری. زیارتی دل چسب از راه دور یا نزدیک خوانده‌اي و قلب را جلا داده‌اي. قبول باشد.

 


 

متن احساسی در مورد روز اربعین
دخترک لبه دامن را روی مچ لاغر پایش می‌اندازد. نمی خواهد بابا «علیه السلام» اثر حلقه‌هاي اسارت را ببیند. دارند بـه خانه برمی‌گردند اما دخترک خانه را آن قدر دور و خودش را آن قدر خسته و ناتوان میبیند کـه رسیدن بـه آن برایش ناممکن می نماید. فرات نزدیک اسـت اما حالا دیگر حتی آب هم نمی خواهد. پریشان اسـت. شاید اگر او و دیگر بچه‌ها آب نخواسته بودند، حالا عمو عباس «ع» این جا بودو برایش پناه میشد.

 

ادامه »


free b2evolution skin
29
مرداد

اربعین و شعر اربعین

اربعین
در فرهنگ اسلامی و در معارف عرفانی، عدد چهل جایگاه خاصی دارد. چلّه نشینی برای اجابت دعا یا رسیدن به مقامات سلوک و عرفان معروف است. همچنین حفظ کردن چهل حدیث، حفظ اخلاصِ در چهل صباح (روز)، کمال عقل در چهل سالگی، دعا برای چهل مؤمن، چهل شب چهارشنبه، و بسیاری از این نمونه ها.

 

 

 

 

در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین روز شهادت حسین بن علی(ع) گفته می شود که مصادف با بیستم ماه صفر است. در این روز دوستداران آن حضرت مراسم سوگواری را در کشورها و شهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی برپا می کنند و باعزاداری بر مصیبت بزرگ سید و سالار شهیدان و خاندان با وفایش به تعظیم شعائر دینی می پردازند.

نخستین اربعین
در چهلمین شامگاه شهادت سید و سالار شهیدان دو عاشقِ دلباخته حضرت ـ جابر بن عبداللّه انصاری و عطیه عوفی ـ به عشق زیارت تربت سیدالشهدا(ع) برمزار آن امام همام و یاران نیک کردار و وفادارش حاضر شدند و قبور امام و یارانش را زیارت کردند. این امر، شروعی برای تکریم و پاسداشت اربعین حسین(ع) و اصحابش و اولین اربعین حسینی بود.

رمز تداوم
تکریم و پاسداشت اربعین و احیای خاطره غمبار عاشورا رمز تداوم شور عاشورایی در زمان های بعد بوده. و همین ویژگی سبب احیای تشیع و سیره راستین ائمه اطهار علیهم السلام شده است.

قتلگاه
هنگام حرکت کاروان، اسرا به عمر سعد گفتند: شما را به خدا، ما بر کشتگان مان عبور دهید. چون اسیران بدن های پاره پاره شهدا را مشاهده کردند که در زیر سم اسبان لگدکوب شده فریاد برآوردند و به فغان و ناله پرداختند و نقل می کنند که در این هنگام اهل خیام خود را از بالای شتران بر شهدا و کشتگان شان افکندند.

دراین بین زینب علیهاالسلام بر کنار جنازه برادر قرار گرفته، دست های خود را زیر آن پیکر مقدس برد و به طرف آسمان بالا آورد و گفت: «خداوندا این قربانی را از ما قبول کن». سپس رو به مدینه فرمود: «ای رسول خدا، ای آنکه ملائکه زمین و آسمان بر تو درود می فرستند، این حسین توست که اعضای او را پاره پاره کرده اند و سر او را از قفا بریده اند. این حسین توست که جسد او در صحرا افتاده و بادها بر او می وزند و خاک بر او می نشانند.

بوی عطر
پس از رفتن قافله کربلا، صحنه عجیبی بر صحرای کربلا مستولی شد. اجساد مطهر اهل بیت رسول خدا(ص) و یاران امام(ع) غرقه درخون روی زمین افتاده بودند و بر آنها خاک نشسته بود. منظره ای بسیار دردآور بود. از بدن های مطهر آنان نور به آسمان می تابید و نسیمی که بر آن اجساد عزیز می گذشت عطر خوشی می افشاند. در آن میان پیکر سید جوانان بهشت به گونه ای بود که از مشاهده آن حتی دل سنگ پاره می شد. انوار الهی از آن بدن مطهر ساطع و بوی عطر از پیرامون آن پیکر مقدس به مشام می رسید.

خطبه ای دندان شکن
زینب ای شیرازه ام الکتاب
ای به کام تو، زبان بوتراب
ای بیانت سر به سر توفان خشم
نوح می دوزد به توفان تو چشم


آنگاه که زنان کوفه با مشاهده احوال کاروان حسینی زاری می کردند و گریبان خود چاک می زدند و مردان کوفی به همراه آنان می گریستند، حضرت زینب بر سر مردم نهیب زد که «خاموش باشید!» آنگاه پس از ستایش خداوند و درود بر رسولش فرمود: «ای مردم کوفه، ای جماعت نیرنگ و افسون و بی بهرگان از غیرت و حمیّت، اشک چشمتان خشک مباد و ناله هایتان آرام نگیرد، مَثَل شما مَثَل آن زنی است که تار و پودِ تافته خود را درهم ریزد و رشته های آن را از هم بگسلد. شما سوگندهایتان را دست آویز فساد و نابودی خود قرار دادید».

کلامی نورانی
در میان وِلوِله اهل کوفه، امام زین العابدین(ع) با اشاره مردم را به سکوت دعوت کرد. آنگاه پس از حمد و ثنای الهی و درود بر جد گرامی اش فرمود: «ای مردم هر کس مرا می شناسد، می داند که من کیستم و آنکه مرا نمی شناسد بداند که من علی فرزند حسین هستم که او را در کنار فرات با کامی خشکیده و عطشناک و بدون هیچ گناهی، از دم شمشیر گذراندند. من فرزند آن کسی هستم که پرده حریم حرمت او را دریدند و اموال او را به غارت بردند و افراد خانواده او را به زنجیر اسارت کشیدند.

ای مردم، شما را به خدا سوگند، آیا به خاطر دارید که به پدرم نامه ها نوشتید و او را دعوت کردید، ولی با او نیرنگ باختید؟ با او پیمان بستید و بیعت کردید، ولی او را تنها گذاردید و با او به پیکار برخاستید. شما را نابودی باد! چه بد توشه ای برای خود اندوختید و رأی شما چه زشت و ناپسند بود.

مادر عاشور
کربلا می مرد اگر زینب نبود
شیعه می پژمرد اگر زینب نبود
بدون شک نام زینب، بانوی صبور و پرصلابت و خطیب قاطع و افشاگر، تداعی گر نام و یاد عاشورا و اربعین است. او مادر عاشورا است که زندگی اش با ماجرای جانسوز و همیشه جاوید کربلا گره خورده و تبیین کننده اهداف نهضت عاشورا است.

ترویج دین اگر چه به قتل حسین بود
تکمیل دین به موی پریشان زینب است
وصال خون
پس از مدتی که اهل بیت علیهم السلام در شام بودند، به دستور یزید، «نعمان» وسائل سفر آنان را فراهم نمود و به همراهی مردی امین آنان را روانه مدینه منوره کرد.

اهل بیت به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهی جاده عراق و مدینه رسیدند در این هنگام از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد چون به کربلا رسیدند، جابربن عبداللّه انصاری را دیدند که با تنی چند از بنی هاشم و خاندان پیامبر برای زیارت امام حسین(ع) آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند. زینب در میان جمع زنان گریبان چاک می زد و با صدایی حزین که دل ها را جریحه دار می کرد، می گفت: «وا اَخاهُ ! واحسیناهُ! وا حَبیبَ رَسولِ اللّه ِ و ابن مکَةَ و منی و ابنَ فاطمة الزهراء و ابن علیٍ المرتضی. آهٍ ثم آهٍ». بدین صورت خاندان داغدیده رسالت تا سه روز برای عزیزان خود سوگواری کردند و پس از آن عازم مدینه شدند.

دفن شهد
هنگامی که امام و یارانش به شهادت رسیدند، عمر سعد بر کشته های سپاه خود نماز خواند و آنها را به خاک سپرد و پیکر پاک شهیدان را به همان حال رها کرد.

پس از سه روز، قبیله بنی اسد جهت خاک سپاری شهدا به سوی قتلگاه روانه شدند. نخست تصمیم داشتند پیکر امام را دفن کنند ولی پیکر او و سایر شهدا را که سر بر بدن نداشتند نشناختند. مانده بودند که چه کنند. ناگاه دیدند سوار ناشناسی نزد آنان آمد و گفت: برای چه به اینجا آمده اید؟ گفتند: برای دفن این اجساد مطهر آمده ایم، ولی بدن ها را نمی شناسیم. همین که آن سوار ـ که کسی جز امام سجاد(ع) نبود ـ این جمله را شنید، با صدای بلند گریه کرد. سپس به آنها فرمود: من شما را راهنمایی می کنم. سپس شروع به شناسایی اجساد نمود و به کمک بنی اسد آنها را به خاک سپردند.

خطبه شور
خطبه یعنی اعتراض آتشین
خطبه یعنی درد زین العابدین
خطبه یعنی تشنگی آموختن
در کنار آب لب را دوختن


خطبه شورانگیز و افشاگر امام سجاد(ع) لرزه بر یزید می اندازد و امام پس از تحمل رنج ها و سختی های فراوان لب به سخن می گشاید تا تمام آمال یزید و یزیدیان نقش بر آب شود. آن حضرت می فرماید: «ای مردم، خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است: به ما علم، بردباری، سخاوت، فصاحت و شجاعت ارزانی داشت و محبت ما را در قلوب مؤمنان نهاد و ما را بدین ویژگی بر دیگران برتری داد که پیامبر بزرگ اسلام، امیرالمؤمنین علی(ع)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا، حمزه و امام حسن و امام حسین دو فرزند بزرگوار رسول اکرم را از ما قرار داد. ای مردم من فرزند مکه و منایم؛ من فرزند زمزم و صفایم؛ من فرزند کسی هستم که حجرالاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود؛ من فرزند حسین شهید کربلایم؛ من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم؛ من فرزند آنم که در خون خود آغشته شد و پسر اویم که فرشتگان در ماتم او گریستند».

ورود به مدینه
کاروان آل البیت به جانب شهر مدینه رهسپار شدند. بشیر بن جذلم می گوید: به آرامی می رفتیم تا به شهر مدینه نزدیک شدیم. حضرت سجاد(ع) فرمود تا بار از شتران برداشته، خیمه ها را برافراشتند و اهل حرم در آن خیمه ها فرود آمدند. امام مرا طلبید و فرمود: خدای تعالی پدرت جذلم را رحمت کند که شاعری نیکو بود. آیا تو را نیز از شعر بهره ای هست؟ عرض کردم: آری یابن رسول اللّه . فرمود: هم اکنون وارد شهر مدینه شو و خبر شهادت اباعبداللّه (ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن.

بشیر می گوید بر اسب خویش سوار شدم و با شتاب وارد شهر مدینه شدم و به جانب مسجد نبوی رفتم. چون بدانجا رسیدم با صدایی رسا اشعاری را که در همان لحظه سروده بودم خواندم. سپس رو به مردم کردم و گفتم این علی بن الحسین(ع) است که با عمه و خواهرانش در بیرون شهر فرود آمده اند و من فرستاده اویم که شما را از ماجرایی که بر آنان رفته است آگاه سازم. وقتی این خبر را به مردم رساندم در مدینه هیچ زنی نماند مگر این که از خانه خود، در حالی که زاری می کرد و می گریست بیرون آمد. من مانند آن روز را به یاد ندارم که گروه بسیاری از مردم یک دل و یک زبان گریه کنند.

مدینه آشنای غم
اهل بیت علیهم السلام در روز جمعه ـ هنگامی که خطیب سرگرم خواندن خطبه نماز جمعه بود ـ وارد مدینه شدند و مصائب حسین(ع) و آنچه را بر او وارد شده بود برای مردم بازگو کردند.

داغ ها تازه شد و باز حزن و اندوه آنان را فرا گرفت و در سوگ شهیدان کربلا نوحه سرایی کرده می گریستند. این نوحه سرایی ها و گریستن ها سرآغازی برای پیدایش موجی عظیم و جاودانه برای احیای دین اسلام و آثار آن، و براندازی ستم در جهان شد که تا هم اکنون ادامه دارد.

ندامت
اهل عراق پس از شهادت امام حسین(ع) تأسف خوردند و از آنچه کرده بودند و منجر به شهادت امام شده بود پشیمان شدند. آنان دریافتند که خطای بزرگی مرتکب شده اند و پی بردند که این گناه از آنها بخشیده نمی شود و این لکه ننگ از دامان آنها شسته نمی گردد، مگر اینکه کشندگان آن حضرت را کیفر دهند و آنها را به قتل برسانند، یا خود دراین راه کشته شوند و همین حقیقت انگیزه قیام های متعدد بعد از عاشورا شد.

ادامه »


free b2evolution skin