31
مرداد

روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان :فرصت‌شناسی برای تعلیم معارف

سیدالشهدا(ع)از هر فرصت مناسبی برای تربیت دینی و اخلاقی دوستداران خود استفاده کرده است. حضرت بعضی از افراد نیازمند را مستعد تعلیم معارف می‌دید و از این فرصت استفاده می‌کرد. نقل است:

 

 

 

 

 

مردى از انصار خدمت امام(ع) آمد تا درخواستی کند. حضرت فرمود: «آبروى خود را نگهدار و حاجت خود را در نامه‌اى نوشته بیاور که خواسته‌ات را به خواست خدا برآورده سازم». او نوشت: «فردی 500 دینار از من طلب دارد و با اصرار آن را مى‌خواهد، به او بفرما به من مهلت دهد». چون امام(ع) نوشته را خواند، وارد منزل شد و کیسه­اى که هزار دینار داشت، بیرون آورد و به او فرمود: «با 500 دینار آن بدهى خود را بپرداز و با 500 دینار دیگر زندگى خود را بچرخان».

امام حسین(ع) با استفاده از این فرصت نیکو، نکته اخلاقی بسیار مهمی را به آن شخص آموزش داد و فرمود:

جز نزد یکى از این سه نفرحاجت مبر: دیندار، جوانمرد یا داراى شرافت خانوادگى. دیندار، دین خود را (با برآوردن حاجتت) حفظ مى­کند. جوانمرد، از مردانگى خود شرم مى­کند (که پاسخت را ندهد)، اما آنکه شرافت خانوادگی دارد، مى­فهمد با رو انداختن به او از آبروى خود گذشتى، از این رو در حفظ آبرویت مى‌کوشد.

امام حسین(ع) ضمن آموزش آبروداری و صیانت از کرامت انسانی به مخاطب، گروه­های انسانی قابل رجوع هنگام نیاز را معرفی نمود.

منبع:روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان/فرج‌الله میرعرب


free b2evolution skin
31
مرداد

نگاهی کوتاه به زندگی حضرت رقیه (علیهاالسلام)

چنانچه معروف است دختری از دختران امام حسین (ع) در کودکی در کربلا حضور داشت. صحنه های عطش، غارت خیمه ها را با دو چشم خود دید. رقیه سه ساله نیمه شب در خرابه شام در کنار رأس پدر غریبانه جان داد.

 

 



شناسنامه حضرت رقیه (علیهاالسلام)
حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام است . بر اساس نوشته‏ های بعضی کتاب‏های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش‏تر همسر امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه‏السلام) به عقد امام حسین (علیه‏السلام) درآمده است. در مورد تاریخ تولد حضرت رقیه چیزی معلوم نیست.
در تعداد دختران امام حسین و نامهای آنها اختلاف وجود دارد. آنچه از منابع بدست می آید امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر بنامهای فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است. در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است. اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و… اختلاف است.

 

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_


لهوف سید ابن طاووس و حضرت رقیه (س)
یکی از کتاب‏های کهن که در زمینه حضرت رقیه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. وی می‏ نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه ‏السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب (علیهاالسلام) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه‏ السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید [و خویشتن دار باشید.

 

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_


سن حضرت رقیه (س) و تاریخ شهادت ایشان
تاریخ شهادت: 5 صفر سال 61 هجری قمری
مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است.

 

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_


چگونگی شهادت و مرقد مطهر حضرت رقیه (س)
بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت.
از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت.
مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب علیها السلام است.

منبع:پایگاه بلاغ


free b2evolution skin
29
مرداد

اربعین و شعر اربعین

اربعین
در فرهنگ اسلامی و در معارف عرفانی، عدد چهل جایگاه خاصی دارد. چلّه نشینی برای اجابت دعا یا رسیدن به مقامات سلوک و عرفان معروف است. همچنین حفظ کردن چهل حدیث، حفظ اخلاصِ در چهل صباح (روز)، کمال عقل در چهل سالگی، دعا برای چهل مؤمن، چهل شب چهارشنبه، و بسیاری از این نمونه ها.

 

 

 

 

در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین روز شهادت حسین بن علی(ع) گفته می شود که مصادف با بیستم ماه صفر است. در این روز دوستداران آن حضرت مراسم سوگواری را در کشورها و شهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی برپا می کنند و باعزاداری بر مصیبت بزرگ سید و سالار شهیدان و خاندان با وفایش به تعظیم شعائر دینی می پردازند.

نخستین اربعین
در چهلمین شامگاه شهادت سید و سالار شهیدان دو عاشقِ دلباخته حضرت ـ جابر بن عبداللّه انصاری و عطیه عوفی ـ به عشق زیارت تربت سیدالشهدا(ع) برمزار آن امام همام و یاران نیک کردار و وفادارش حاضر شدند و قبور امام و یارانش را زیارت کردند. این امر، شروعی برای تکریم و پاسداشت اربعین حسین(ع) و اصحابش و اولین اربعین حسینی بود.

رمز تداوم
تکریم و پاسداشت اربعین و احیای خاطره غمبار عاشورا رمز تداوم شور عاشورایی در زمان های بعد بوده. و همین ویژگی سبب احیای تشیع و سیره راستین ائمه اطهار علیهم السلام شده است.

قتلگاه
هنگام حرکت کاروان، اسرا به عمر سعد گفتند: شما را به خدا، ما بر کشتگان مان عبور دهید. چون اسیران بدن های پاره پاره شهدا را مشاهده کردند که در زیر سم اسبان لگدکوب شده فریاد برآوردند و به فغان و ناله پرداختند و نقل می کنند که در این هنگام اهل خیام خود را از بالای شتران بر شهدا و کشتگان شان افکندند.

دراین بین زینب علیهاالسلام بر کنار جنازه برادر قرار گرفته، دست های خود را زیر آن پیکر مقدس برد و به طرف آسمان بالا آورد و گفت: «خداوندا این قربانی را از ما قبول کن». سپس رو به مدینه فرمود: «ای رسول خدا، ای آنکه ملائکه زمین و آسمان بر تو درود می فرستند، این حسین توست که اعضای او را پاره پاره کرده اند و سر او را از قفا بریده اند. این حسین توست که جسد او در صحرا افتاده و بادها بر او می وزند و خاک بر او می نشانند.

بوی عطر
پس از رفتن قافله کربلا، صحنه عجیبی بر صحرای کربلا مستولی شد. اجساد مطهر اهل بیت رسول خدا(ص) و یاران امام(ع) غرقه درخون روی زمین افتاده بودند و بر آنها خاک نشسته بود. منظره ای بسیار دردآور بود. از بدن های مطهر آنان نور به آسمان می تابید و نسیمی که بر آن اجساد عزیز می گذشت عطر خوشی می افشاند. در آن میان پیکر سید جوانان بهشت به گونه ای بود که از مشاهده آن حتی دل سنگ پاره می شد. انوار الهی از آن بدن مطهر ساطع و بوی عطر از پیرامون آن پیکر مقدس به مشام می رسید.

خطبه ای دندان شکن
زینب ای شیرازه ام الکتاب
ای به کام تو، زبان بوتراب
ای بیانت سر به سر توفان خشم
نوح می دوزد به توفان تو چشم


آنگاه که زنان کوفه با مشاهده احوال کاروان حسینی زاری می کردند و گریبان خود چاک می زدند و مردان کوفی به همراه آنان می گریستند، حضرت زینب بر سر مردم نهیب زد که «خاموش باشید!» آنگاه پس از ستایش خداوند و درود بر رسولش فرمود: «ای مردم کوفه، ای جماعت نیرنگ و افسون و بی بهرگان از غیرت و حمیّت، اشک چشمتان خشک مباد و ناله هایتان آرام نگیرد، مَثَل شما مَثَل آن زنی است که تار و پودِ تافته خود را درهم ریزد و رشته های آن را از هم بگسلد. شما سوگندهایتان را دست آویز فساد و نابودی خود قرار دادید».

کلامی نورانی
در میان وِلوِله اهل کوفه، امام زین العابدین(ع) با اشاره مردم را به سکوت دعوت کرد. آنگاه پس از حمد و ثنای الهی و درود بر جد گرامی اش فرمود: «ای مردم هر کس مرا می شناسد، می داند که من کیستم و آنکه مرا نمی شناسد بداند که من علی فرزند حسین هستم که او را در کنار فرات با کامی خشکیده و عطشناک و بدون هیچ گناهی، از دم شمشیر گذراندند. من فرزند آن کسی هستم که پرده حریم حرمت او را دریدند و اموال او را به غارت بردند و افراد خانواده او را به زنجیر اسارت کشیدند.

ای مردم، شما را به خدا سوگند، آیا به خاطر دارید که به پدرم نامه ها نوشتید و او را دعوت کردید، ولی با او نیرنگ باختید؟ با او پیمان بستید و بیعت کردید، ولی او را تنها گذاردید و با او به پیکار برخاستید. شما را نابودی باد! چه بد توشه ای برای خود اندوختید و رأی شما چه زشت و ناپسند بود.

مادر عاشور
کربلا می مرد اگر زینب نبود
شیعه می پژمرد اگر زینب نبود
بدون شک نام زینب، بانوی صبور و پرصلابت و خطیب قاطع و افشاگر، تداعی گر نام و یاد عاشورا و اربعین است. او مادر عاشورا است که زندگی اش با ماجرای جانسوز و همیشه جاوید کربلا گره خورده و تبیین کننده اهداف نهضت عاشورا است.

ترویج دین اگر چه به قتل حسین بود
تکمیل دین به موی پریشان زینب است
وصال خون
پس از مدتی که اهل بیت علیهم السلام در شام بودند، به دستور یزید، «نعمان» وسائل سفر آنان را فراهم نمود و به همراهی مردی امین آنان را روانه مدینه منوره کرد.

اهل بیت به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهی جاده عراق و مدینه رسیدند در این هنگام از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد چون به کربلا رسیدند، جابربن عبداللّه انصاری را دیدند که با تنی چند از بنی هاشم و خاندان پیامبر برای زیارت امام حسین(ع) آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند. زینب در میان جمع زنان گریبان چاک می زد و با صدایی حزین که دل ها را جریحه دار می کرد، می گفت: «وا اَخاهُ ! واحسیناهُ! وا حَبیبَ رَسولِ اللّه ِ و ابن مکَةَ و منی و ابنَ فاطمة الزهراء و ابن علیٍ المرتضی. آهٍ ثم آهٍ». بدین صورت خاندان داغدیده رسالت تا سه روز برای عزیزان خود سوگواری کردند و پس از آن عازم مدینه شدند.

دفن شهد
هنگامی که امام و یارانش به شهادت رسیدند، عمر سعد بر کشته های سپاه خود نماز خواند و آنها را به خاک سپرد و پیکر پاک شهیدان را به همان حال رها کرد.

پس از سه روز، قبیله بنی اسد جهت خاک سپاری شهدا به سوی قتلگاه روانه شدند. نخست تصمیم داشتند پیکر امام را دفن کنند ولی پیکر او و سایر شهدا را که سر بر بدن نداشتند نشناختند. مانده بودند که چه کنند. ناگاه دیدند سوار ناشناسی نزد آنان آمد و گفت: برای چه به اینجا آمده اید؟ گفتند: برای دفن این اجساد مطهر آمده ایم، ولی بدن ها را نمی شناسیم. همین که آن سوار ـ که کسی جز امام سجاد(ع) نبود ـ این جمله را شنید، با صدای بلند گریه کرد. سپس به آنها فرمود: من شما را راهنمایی می کنم. سپس شروع به شناسایی اجساد نمود و به کمک بنی اسد آنها را به خاک سپردند.

خطبه شور
خطبه یعنی اعتراض آتشین
خطبه یعنی درد زین العابدین
خطبه یعنی تشنگی آموختن
در کنار آب لب را دوختن


خطبه شورانگیز و افشاگر امام سجاد(ع) لرزه بر یزید می اندازد و امام پس از تحمل رنج ها و سختی های فراوان لب به سخن می گشاید تا تمام آمال یزید و یزیدیان نقش بر آب شود. آن حضرت می فرماید: «ای مردم، خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است: به ما علم، بردباری، سخاوت، فصاحت و شجاعت ارزانی داشت و محبت ما را در قلوب مؤمنان نهاد و ما را بدین ویژگی بر دیگران برتری داد که پیامبر بزرگ اسلام، امیرالمؤمنین علی(ع)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا، حمزه و امام حسن و امام حسین دو فرزند بزرگوار رسول اکرم را از ما قرار داد. ای مردم من فرزند مکه و منایم؛ من فرزند زمزم و صفایم؛ من فرزند کسی هستم که حجرالاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود؛ من فرزند حسین شهید کربلایم؛ من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم؛ من فرزند آنم که در خون خود آغشته شد و پسر اویم که فرشتگان در ماتم او گریستند».

ورود به مدینه
کاروان آل البیت به جانب شهر مدینه رهسپار شدند. بشیر بن جذلم می گوید: به آرامی می رفتیم تا به شهر مدینه نزدیک شدیم. حضرت سجاد(ع) فرمود تا بار از شتران برداشته، خیمه ها را برافراشتند و اهل حرم در آن خیمه ها فرود آمدند. امام مرا طلبید و فرمود: خدای تعالی پدرت جذلم را رحمت کند که شاعری نیکو بود. آیا تو را نیز از شعر بهره ای هست؟ عرض کردم: آری یابن رسول اللّه . فرمود: هم اکنون وارد شهر مدینه شو و خبر شهادت اباعبداللّه (ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن.

بشیر می گوید بر اسب خویش سوار شدم و با شتاب وارد شهر مدینه شدم و به جانب مسجد نبوی رفتم. چون بدانجا رسیدم با صدایی رسا اشعاری را که در همان لحظه سروده بودم خواندم. سپس رو به مردم کردم و گفتم این علی بن الحسین(ع) است که با عمه و خواهرانش در بیرون شهر فرود آمده اند و من فرستاده اویم که شما را از ماجرایی که بر آنان رفته است آگاه سازم. وقتی این خبر را به مردم رساندم در مدینه هیچ زنی نماند مگر این که از خانه خود، در حالی که زاری می کرد و می گریست بیرون آمد. من مانند آن روز را به یاد ندارم که گروه بسیاری از مردم یک دل و یک زبان گریه کنند.

مدینه آشنای غم
اهل بیت علیهم السلام در روز جمعه ـ هنگامی که خطیب سرگرم خواندن خطبه نماز جمعه بود ـ وارد مدینه شدند و مصائب حسین(ع) و آنچه را بر او وارد شده بود برای مردم بازگو کردند.

داغ ها تازه شد و باز حزن و اندوه آنان را فرا گرفت و در سوگ شهیدان کربلا نوحه سرایی کرده می گریستند. این نوحه سرایی ها و گریستن ها سرآغازی برای پیدایش موجی عظیم و جاودانه برای احیای دین اسلام و آثار آن، و براندازی ستم در جهان شد که تا هم اکنون ادامه دارد.

ندامت
اهل عراق پس از شهادت امام حسین(ع) تأسف خوردند و از آنچه کرده بودند و منجر به شهادت امام شده بود پشیمان شدند. آنان دریافتند که خطای بزرگی مرتکب شده اند و پی بردند که این گناه از آنها بخشیده نمی شود و این لکه ننگ از دامان آنها شسته نمی گردد، مگر اینکه کشندگان آن حضرت را کیفر دهند و آنها را به قتل برسانند، یا خود دراین راه کشته شوند و همین حقیقت انگیزه قیام های متعدد بعد از عاشورا شد.

ادامه »


free b2evolution skin
29
مرداد

روش های امام حسین در تربیت اخلاقی پیروان : تبیین عملی معارف

يکی‌ از دستورات‌ دلپذير و تربيتی‌ اسلام،‌ اين‌ است‌ که‌ اگر کسی‌ به‌ شما خوبی کرد، به‌ بهتر از آن‌ جواب دهید. اين‌ کار موجب گسترش‌ نيکی‌ ميان‌ افراد جامعه‌ و توسعه فرهنگ محبت و اخلاق نیک می‌‌شود. رفتار امام‌ حسين‌(ع)، يکی‌ از جلوه‌‌های‌ آشکار اين‌ سخن‌ است‌.‌ أَنس‌ بن ‌مالک‌ می‌‌گويد:

 

 

 

نزد امام‌ حسين‌(ع)بودم‌، کنيزکی‌ در حالی‌ که‌ دسته‌‌ای‌ ريحان‌ به‌ دست‌ داشت‌، وارد شد و آن‌ را تقديم‌ امام‌ نمود. حضرت‌ فرمود: «تو را به‌ خاطر خداوند آزاد کردم»‌. با تعجب‌ پرسيدم:‌ «کنيزکی‌ برای‌ شما دسته‌‌ای‌ ريحان‌ آورد و به‌ شما سلام‌ کرد. شما او را آزاد کرديد!؟». امام(ع) فرمود: «خداوند اين‌‌گونه‌ ما را ادب‌ کرده‌ است؛ زيرا‌ فرموده ‌است‌: وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسيبا؛ هر گاه‌ کسی‌ به‌ شما تحيت‌ و درود گفت و سخن یا رفتار خوشایندی با شما داشت‌، شما نيز جواب‌ او را به‌ همان‌ يا بهتر از آن‌ بگوييد؛ و جواب‌ بهتر اين‌ کنيز، آزادی‌ اوست»‌.

رفتار کریمانه­‌تری نیز در زندگی سیدالشهدا(ع) وجود دارد که گذشت از حقوق شخصی و اخلاق عفو مدارانه را آموزش می‌دهد:

یکی از خدمتکاران امام حسین(ع) جنایتی در محدوده حقوق شخصی حضرت مرتکب شده بود که مستحق مجازات و اجرای حدّ بود. حضرت حکم کرد که شلاق بخورد. آن خدمتکار که حضرت را می‌شناخت، پس از شنیدن حکم، حضرت را به آیه 134 سوره آل‌عمران توجه داد و گفت: «وَالکاظِمینَ الغَیظ»؛ یعنی اهل تقوا کسانی هستند که خشم خود را فرو می‌خورند. امام(ع) فرمود: «رهایش کنید». آن خدمتکار فرصت را مناسب دید و گفت: سرور من! «والعافِینَ عَنِ النّاس؛ متقین از گناه مردم می‌گذرند». حضرت فرمود: «تو را عفو کردم». آن غلام ادامه داد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد». حضرت فرمود: «أنتَ حُرٌّ لِوجهِ اللهِ و لَكَ ضِعفُ ما كُنتُ أُعطِيكَ؛ تو در راه خدا آزادی و تو را دو برابر [حقوقی] که تا کنون به تو پرداخت می‌کردم، می‌دهم».

این رفتار امام حسین(ع)، زندگی‌ساز و درس‌آموز است تا اگر زیردستی یا کارگری حقی از ما را ضایع کرد، اگرچه از نظر قانون می‌توانیم او را مجازات کنیم؛ ولی بر اساس قرآن و روش تربیتی اهل‌بیت:، رضای خدا را در گذشت، نادیده گرفتن خطا و نیکی کردن به خطاکار برگزینیم؛ رفتاری که برای خطاکار بسیار سازنده است.

زمانی سرش در گریبان بماند

پس آنگه به عفو آستین برفشاند ‏

به دستان خود بند از او برگرفت

سرش را ببوسید و در بر گرفت

بزرگیش بخشید و فرماندهی

ز شاخ امیدش برآمد بهی

 منبع:روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان/فرج‌الله میرعرب


free b2evolution skin
29
مرداد

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی :فلسفه زیارت سیدالشهدا علیه السلام

تاکید سیره قولی وعملی ائمه اطهار علیهم السلام بر زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام بر مستحب مؤکد و یا به عنوان فریضه ازاین جهت است که زیارت چند فلسفه مهم عملی و ایمانی به دنبال داشته و در ساختن انسانیت انسان نقش کلیدی دارد

 

 

 

1-(سنخیت پیداکردن زائر با مزور)

نخستین اثرعملی زیارت آنست که اگر زائر زیارت همراه‌ با اداب و شرایط انجام دهد زیارت مزور وصاحب قبه آنچنان زائر راپیش می برد و او را ازنظر روحی و باطنی دگرگون می کند و وصل به مزو ر می کند متحد با وی می سازد زائر از جنس وسنخ مزور می شود و تکرار وجود آن حضرت می گردد، چراکه زائر هر گام به تربت سیدالشهدا ء نزدیک می شود می داند درصورتی می تواند به حقیقت وماهیت زیارت راه پیداکند.

2-(زیارت تجدید عهد ومیثاق بامزور)
دومین اثرعملی و فکری زیارت زيارت، تجديد عهد با «خط امامت»، ميثاق با «خون شهيد»، پيمان با «محور توحيد» و بيعت با «رسالت» و «وحى» است. امام هشتم شيعيان جهان، در مورد عهد و پيمانى كه هر امامى بر گردن رهروان خود دارد، فرموده است: «…لِكُلِّ إِمَام عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهشِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ، فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: (سائل، ج15، 338) براى هر امامى به گردن شيعيان و هوادارانش پيمانى است; از جمله وفا به اين پيمان، زيارت قبور آنان است. پس هر كس از روى رغبت و پذيرش، آنان را زيارت كند، امامان در قيامت شفيع ايشان خواهند بود)).

بر اساس همين وفاى به عهد است كه شيعه همواره در احياى نام و ياد و زيارت قبور اولياى دين، چه رنج ها كه كشيده و چه شهيدها كه داده است و اكنون نيز اين خط ايثار و شهادت دوام دارد و زيارت ادامه همين خط است و تبرّك و توّسل و استشفا و استشفاع، فيض گيرى از آن معنويات است، كه سيره و روش گذشتگان صالح ما نيز همين بوده است. خصیصه نورانی سید الشهداء را بشناسد و در خودش نهادینه کند.

با توسّل به ارواح مطهّر پيشوايان معصوم(عليهم السلام) است كه زيارت معنا پيدا مى كند و قبولى اعمال عبادى ما، بدون «استشفاع» و «توسّل» و بدون عرض ارادت و «مودّت» به آستان اقدسشان، بى ثمر و قاصر از وصول به هدف است و اشرف انبيا حضرت محمّد مصطفى(صلى الله عليه وآله) در اين باره چنين فرموده است: «…وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّد بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِعَمَلِ سَبْعِينَ نَبِيّاً مَا قَبِلَ اللَّهُ ذَلِكَ مِنْهُ حَتَّى يَلْقَاهُ بِوَلايَتِي وَ وَلايَةِ أَهْلِ بَيْتِي:(بحار، ج15، ص172): سوگند به آنكه جان محمّد در دست اوست، اگر بنده اى در روز قيامت، عمل هفتاد پيغمبر را بياورد، خدا آن را از وى نمى پذيرد تا اينكه با «ولايت» من و «ولايت» اهل بيت من، خدا را ملاقات نمايد.)) 

3-(زیارت ارتباط زنده بازنده است) 
از آن جا که روح (نفس) انسان موجودی مجرد است و فنا و نابودی در آن راه ندارد، پس هرگز با مرگ نابود نمی شود، بلکه از جهانی کوچک به جهانی وسیع تر انتقال می یابد. در حقیقت روح از زندان تن رها می گردد. بنابراین، حتی هنگامی که زائر تربت و محل دفن بدن شخصی را زیارت می کند و با او ارتباط برقرار می سازد، این ارتباط از نوع ارتباط زنده با زنده است.

شیخ الرئیس ابن سینا می گوید: “زائر که با وجود مادی و روحی خویش به سوی مزور می رود از نفس مزور استمداد می طلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته است، منشأ اثر فراوان و کامل تری خواهد بود. و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته است هم بهره های مادی می برد و هم فوائد روحی:(رسائل ابن سینا، ق338) با توجه به این معنا از زیارت، حیات و ممات مزور برای زائر یکی خواهد بود و او را حاضر و شاهد خواهد دانست.

روایات بسیاری اشاره یا تصریح به این معنا دارد که حیات و ممات معصوم (ع) یکی است. رسول خدا (ص) می فرماید: “کسی که پس از مرگ و وفات مرا زیارت کند؛ مانند کسی است که مرا در حال حیات ملاقات کرده است و من در هر دو حال شاهد بر او هستم و شفاعت او در روز رستاخیز بر عهده من است (کامل الزیارات، ص45) همچنین دور و نزدیک برایش تفاوت نخواهد داشت. رسول اکرم (ص) می فرماید: ” هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند؛ مانند کسی است که در زمان حیاتم به سوی من شتافته است و اگر نتوانستید، درود و سلام برایم بفرستید این صلوات شما به من می رسد (سفینه البحار،ج3، ص 518) این که در برخی از زیارت نامه ها به حیات مزور اعتراف می شود، به خاطر این است که زائر متوجه باشد که با زنده حرف می زند و زنده ای را زیارت می کند. ازهمین رو در اذن دخول حرم مطهر می خوانیم: (يَرَوْنَ مَقَامِي، وَ يَسْمَعُونَ كَلامِي، وَ يَرُدُّونَ سَلامِي).

منبع:ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی/ سید محمدتقی قادری


free b2evolution skin