1
شهریور

در اربعين با اربعين

خالق بزرگ جهان به خلق جهانش مشغول بود و گل وجود آدمي چون خميري به يد قدرت الاهي در انتظار … و بالاخره انسان پس از چهل روز، صلاحيت حضور در جمع مخلوقين را دريافت کرد.

 

 



همه ساله بيستم صفر، سفره دل حسيني ها گشوده و در حسينيه ها باز مي شود و مشک هاي پر اشک سقا به دنبال جان هاي تشنه ي تازه از اسارت برگشته مي گردد تا سيرابشان سازد. اين روز عظيم معروف به اربعين است. اربعين يا چهلم در تاريخ شيعه فقط يکبار اتفاق افتاد و آن بازگشت اسرا از شام بود که مصادف شد با حضور صحابي بزرگ، جابر بن عبدالله انصاري بر مزار سالار شهيدان. اين تقارن در اربعين واقعه عاشورا واقع شد و از آن پس جابر، اولين زائر امام حسين ـ عليه السلام ـ نام گرفت و زيارت اربعين هم به او تعليم داده شد. اين واژه بهانه اي شد تا گشتي به تاريخ انسان بزنيم و سرّ اين عدد را کشف کنيم. عددي که در خيلي جاها به چشم مي خورد از خلقت تا قيامت اين عدد همراه آدمي هست حتي عرف امروز مراسم چهلم را جزو فرهنگ پذيرفته است. آيا تا به حال از خود پرسيده ايم که چرا در ميان انبياء و امامان هيچ کدام از ايشان حتي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مراسم اربعين ندارد، اما امام حسين ـ عليه السلام ـ اين چنين مراسمي دارد و هم زيارت مخصوصه؟!! و آيا اربعين پيامي دارد که از آن بي خبريم؟ پس لازم است از اول سرگذشت انسان شروع و بگرديم تا سري در سرّ خدا در آوريم.

خدا و اربعين
خالق بزرگ جهان به خلق جهانش مشغول بود و گل وجود آدمي چون خميري به يد قدرت الاهي در انتظار … و بالاخره انسان پس از چهل روز، صلاحيت حضور در جمع مخلوقين را دريافت کرد. از آن پس به مادران مأموريت داده شد که فرزندان آدم را در رحم خود نگهداري و پس از تکميل، تحويل عالم خاکي بدهد. و قرار شد که سير تکاملي هم چهل روزه باشد. يعني از هر مرحله اي به مرحله ديگر و از شکلي به شکل ديگر چهل روز طول بکشد تا آماده زندگي چندين ساله در کره خاکي باشد. بشر از وقتي پا به عرصه وجود نهاد کتابچه ي راهنما در دست داشت به او ياد دادند: هر چيزي را تا ديد، لب نزند به هر چيزي نگاه نکند. چون انسان هر غذايي را مي خورد تا چهل روز آثارش باقي است.

انسان و اربعين
انسان، گاه چنان خويش را در نور مي بيند که انگار از نور پديد آمده است و تا چهل روز در نور است، و گاه خود را در تاريکي مطلق مي بيند و تا چهل روز در سياهي. بعد ها مي فهمد که آن نورانيت و شادابي چهل روزه معلول تناول طعام حلال و پاک بوده است و اگر خداي نکرده لبي از مي، نجس کند تا چهل روز در تاريکي است و حتي نمازش هم نمي تواند نجاتش دهد. نمازي که نورانيتش ترديد نيست براي شراب خوار، فقط ظلمت است.با سپري شدن دوره کوتاه مدت آدم ـ عليه السلام ـ در بهشت، پا به دنيا گذاشت. و هنوز چند صباحي از هبوط اش نگذشته بود که قابيل بر هابيل قد برافراشت و در جنگي نا برابر و خصمانه کاري کرد که نبايست اتفاق مي افتاد. هابيل کشته شد پدر در غم پسر چهل شبانه روز گريست و اين اولين عزادار و اولين اربعين بود که تاريخ ثبت کرد. پاداش اين اشک و صبر فرزندي به نام هبه الله نصيب آدم ـ عليه السلام ـ شد.

انسان ها پس از يکديگر آمدند و آمدند … تا جمعيت جهان به قدري زياد شد که حرفها در دلها اثر نکرد نوح ـ عليه السلام ـ با آن همه عظمت هر قدر تلاشش مضاعف مي شد، کمتر نتيجه مي گرفت. آن گاه در پي بي ثمر ماندن تبليغ اش، خداوند تا چهل سال مرد ها را عقيم کرد و زنان را نازا.و کم کم آژير خطر نواخته شد و تنها عده کمي از مردم در کشتي نشسته و نجات پيدا کردند. نا اهلان قوم نوح با پسرش که در جهالت خود غرق بودند و کوچکترينشان چهل ساله بود، در آب غرق شدند. دريايي از آب، که به ظاهر آب بود، اما قهر خدا بود. و باز هم تکرار ـ آن قدر تکرار مي شد که تا اين انسان خاک نشين، عرش نشان شود. بار ديگر نبوت يونس پيامبر شد، امتحانش را پس داد و چهل روز در شکم ماهي زنداني شد. در آن جا بود که ذکر يونسيه را تعليم اش دادند. از آن پس انسان ياد گرفت اگر چهل روز ذکر يونسيه را بخواند، از ظلمت به نور مي رسد. همانطور که يونس آن ذکر را گفت و نجات يافت نبي ديگري اربعين ديگري را به يادگار گذاشته است. داود ـ عليه السلام ـ به نقل از علي ـ عليه السلام ـ مورد خطاب و نداي خدا قرار گرفت. اي داود تو خوب عبدي هستي اگر از بيت المال برداشت نمي کردي و از دست رنج خود مي خوردي. اين سخن بر داود سنگين آمد تا چهل روز گريست تا خداوند آهن را در اختيارش قرار داد.موسي کليم الله هم يک اربعين را تجربه کرد. او ابتدا سي روز روزه گرفت و در پايان مناجاتش خطاب رسيد ده روز ديگر بايد صبر کني و آن را به چهل روز رساني. وي براي گرفتن رسالت رفته بود اما قومش با هارون سر ناسازگاري نهاده و گوساله پرست شدند. با عبور از گذار پر مخاطره ي انسان اين بيم مي رود که نکند روزي من هم دچار ظلمت شوم؛ که خاتم پيام رسانان، آخرين نسخه را چنين داده اند:

هر کس چهل روز خويش را براي خدا خالص کند، سرچشمه حکمت و عرفان از وجودش، به جوش آيد و بر زبانش جاري شود. از اين پس چله نشيني ها رونق گرفت و جويبار حکيمان پر آب و جاري شد. البته اين راه بي همرهي خضر قطعا تاريک و ظلمات است به همين خاطر دو راهنما براي انسان گذاشتند. در برون و درون انسان دو چراغ هدايت تعبيه شد. عقل از درون و امام ـ عليه السلام ـ از برون، ناظر انسان شد. اين راهنماي بيروني همچنان با انسان هست تا گام به گام او را به جنت رهنمون کند. راهنماي بيروني هر آن چه زيبنده اين راه است را در سبد بشر به يادگار نهاده است که نام او حديث است. بايد ها، نبايد ها، شايسته ها و غير آن، همه و همه در اين سبد وجود دارد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: هر کس از سخنان ما چهل سخن حفظ کند (و به کار گيرد) کنت له شفيعا. شفاعتش مي کنم. چيزي نيست که نگفته باشند حتي درباره انار خوردن فرموده اند: انار بخوريد (ميوه اي بهشتي) انار در قلب شما نورانيت مي آورد و تا چهل روز شيطان را کر مي کند. ربا را از زندگي دور کنيد که ربا، با چهل بار عمل زشتي که از بردن نامش عرق شرم بر جبين مي نشيند، برابري مي کند. بي ترديد انسان در کوران زندگي به لحاظ خواهش هاي نفساني و نداشتن سد سکندري، به چاله هايي مي افتد که نياز به نردبان ترقي دارد کار نيک غذاي روح و زشتکاري فرسايش آن است. گناه در زندگي انسان مثل خوره، دار و ندار آدمي را از بين مي برد. طعام، قوت بدن و اطعام خورش روح است. هر دو نياز انسان است حال اگر با گناه حرماني پديد آمد و دشت سرسبز به کوير تبديل شد، اين جا است که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نسخه پيچيده اند که: چهل بار سوره توحيد، بخوانيد تا خداوند گناهان شما را ببخشد.سوره توحيد باراني است که روح در آن شسته مي شود.

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اربعين
آدمي در افتان و خيزان زندگي است که رشيد مي شود و تا صبر و حوصله، و گذشت زمان نباشد اين مهم به منزل مقصود نمي رسد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به سفارش خداوند به غاري براي عبادت رفتند و چهل روز لب فرو بسته و به دستور خداوند طعام و خوراک مي خورد و پس از گذشت چهل روز غذايي بهشتي آوردند و ميل نمودند که فرمودند : ثمره آن غذاي بهشتي، فاطمه ـ سلام الله عليها ـ شد. و حضرت با تمام جمال و کمال، و جواني که داشتند با زني با کمال و متمکن ازدواج کردند. گرچه همسرش به لحاظ سني از حضرت بزرگتر بود اما جواني 25 ساله با زني چهل ساله به راحتي کنار هم زندگي خوبي را شروع کردند.

پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در سن چهل سالگي بود که به غار حرا رفت و با پرونده اي عظيم به نام دين، به خانه برگشت و اين خديجه بود که درک مي کرد پيامبر چه انبان پرقيمتي بر دوش دارد. به شوي خويش گفت: قدري استراحت فرما. ملحفه اي بر وي انداخت. حضرت رسول هم با انديشه اي ژرف و شيرين به خواب نوشين فرو رفت. خستگي سفر، چشمانش را بر هم گذاشت اما قلبش را نه. پيامبر در دل پرونده اي را مرور مي کرد که سرنوشت انسان هاي پيرامونش در آن ثبت شده بود. برخي از صحنه هاي دهشت انگيز و پر مخاطره که خواب را از هر آدم بيداري سلب مي کند. خاطراتي چون واقعه عاشورا. پر حزن و اندوه و اشک. واقعا اين چه عزايي است که تاريخ نمونه اش را سراغ ندارد. آن جا که آسمان و زمين و خورشيد و کوه ها و دريا ها و فرشتگان چهل روز بر اين واقعه اشک بريزند، تکليف همه روشن است.

آفتاب به هنگام طلوع و غروب چنان سرخ مي شد که چون سيلاب خون از ديدگان خورشيد مي چکيد.و آخرين حجت خدا در زيارت خويش بفرمايد: گريه بر تو اي حسين؛ هر صبحگاه و شام گاه باد که به جاي اشک، خون بايد گريست.-بالاخره بنا بر قول و قرار آن چه بود اتفاق افتاد. چون دين بر عهده امامان يکي پس از ديگري انجام گرفت.و امام حسين ـ عليه السلام ـ را در عصر عاشورا با لبان تشنه شهيد کردند. به راستي در ميان اين همه وقايع مهم چرا عدد «چهل» اين قدر خود نمايي مي کند؟ سرّ اين مطلب چه چيزي مي تواند باشد؟ به نظر مي رسد که اين عدد در عالم تکوين نشان از رسيدن هر پديده اي به مرحله تکامل است نظام هستي بر اساس قرار دادي که خداوند تنظيم کرده است مي­بايست مسير هدايت را به گونه اي طراحي کرد که موجودات پس از عبور از دالان «چهل» به آن هدف اصلي برسند.

منبع:

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، در اربعين با اربعين

 


free b2evolution skin
1
شهریور

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی(جاماندگان ازکوی دوست درکجا ایستاده اند؟)

هرچه به اربعین حسینی و نزدیک شدن پیاده روان به کربلا می رسیم به ویژه دراین سال سخت بیماری کرونا که شرعا وعقلا وقانون نمی توان در پیاده روی زیارت اربعین حسینی  در کربلا حضور پیداکرد، حسرت و دلتنگی جا افتادگان ازاین قافله حسینی بیشتر می شود و پیوسته پرسیده می شود که ما در کجای این قافله قرار می گیریم؟ در پاسخ باید گفت: جاماندگان به چند گروه تقسیم می شوند:

 

 

 

گروه اول؛ کسانی اند که ازفضیلت زیارت سید الشهداء و به وجوب یا استحباب آن آگاهی دارند تمکن مالی وجسمی هم دارند ولی بی اعتنای از آن می باشند وعمداً زیارت را ترک می کنند این ها مصداق بارز این احادیث اند:

۱-عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ فِيمَنْ تَرَكَ زِيَارَةَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ قَالَ «إِنَّهُ قَدْ عَقَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَقَّنَا وَ اِسْتَخَفَّ بِأَمْرٍ هُوَ لَهُ ۰۰۰: حلبی می گوید به امام صادق(ع)عرض کردم:کسی که قدرت بر رفتن زیارت امام حسین(ع) دارد ولی ترک می کند چه حکمی دارد؟ امام (ع)فرمودند: چنین شخصی عاق رسول خدا وعاق ما اهل بیت می شود و حق ما اهل بیت را سبک شمرده است :تهذیب الاحکام،ج۶،ص۲۵).

 ۲-عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ  روایت می کند که امام صادق(ع)فرمود: «لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ يَزُرِ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَكَانَ تَارِكاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّ حَقَّ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَرِيضَةٌ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى واجبه علی کل مسلم:  اگر کسی همه عمر خود رابه حج بگذارد ولی امام حسین(ع) را زیارت نکند، حقی ازحقوق رسول الله(ص) را ترک کرده است؛ زیراحق امام حسین(ع) از جانب خدااست که برهر مسلمانی واجب است:همان))

۳-امام صادق(ع)فرمود: (حَقٌّ عَلَى‏ الْغَنِیِ‏ أَنْ‏ یَأْتِیَ‏ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی السَّنَهِ مَرَّتَیْنِ وَ حَقٌّ عَلَى الْفَقِیرِ أَنْ‏ یَأْتِیَهُ فِالسَّنَهِ مره:برغنی وتوانگر است که سالی دو بار وبرفقیر است که سالی یک باربه زیارت امام حسین(ع) برود: کامل الزیارات ص ۲۹۳)

4 -قال الصادق ( ع ): من لم یأت قبر الحسین ( ع ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة .
 امام صادق ( ع ) فرمودند: کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود: .کامل الزیارات ، ص 193))

گروه دوم؛ کسانی اند به دلیل ناتوانی جسمی و مشکل کاری توفیق تشرف ندارند ولی ازنظر مالی کمک می کنند تا زائرین سیدالشهداء راحت سفر زیارتی را بگذرانند و یا هزینه زائر را می دهند که آن شخص به زیارت سید الشهدا برود این گروه همان اجر وثوابی را می برند که زائرین می برند چرا که در روایت آمده است :

صفوان جمال ازامام صادق(ع) پرسیدم: ((… فما لمن جهزالیه ولم یخرج لعله؟قال :یعطیه الله بکل درهم انفقه من الحسنات مثل حیل احد ویخلف علیه اضعاف ما انفق،ویصرف عنه من البلاءمما قدنزل فید فع ویحفظ فی ماله: کسی که به دلیل عذری خود نمی تواندبه زیارت برود ولی هزینه سفر دیگری می دهد که به زیارت برود چه ثوابی. دارد؟امام(ع)فرمودند:در مقابل هریک درهمی که خرج کرده خداوند متعال به قدرکوه احد ازحسنات به وی دا ده  وچند برابر هزینه ای را که متحمل شده برایش باقی  می گذارد ونیز بلاهایی که که نازل شده را از وی دور می کند وهمچنین مال و دارایی وی راحفظ و نگه داری می فرماید: کامل الزیارات باب ۴۴).

گروه سوم؛ کسانی اند که توان مالی وجسمی ندارند یا به دلیل مشکل بیماری کرونا نمی توانند به زیارت اربعین حسینی بروند ولی قلبشان پر می کشد برای زیارت سیدالشهداء(ع) اینان همین که همسوی با زائران کوه دوست اند همان اجر وثواب زایران را دارند.

چراکه عطیه بن عوفی درروز اربعین به هنگام زیارت تربت سیدالشهداء(ع) آنهم درحالی که جابر می گفت: ((سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین(ع) فدا شدید و شهادت می دهم که شما نماز را به پاداشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید و قسم به کسی که حضرت محمد(ص) را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم.)

(عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی این گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟

جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود رسول خداشنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد و قسم به آن کس که محمد (ص) را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که امام حسین(ع) و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. بحارالانوار، ج 37، ص 190.بشارة المصطفی، ص 125).

منبع: ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی/سید محمدتقی قادری


free b2evolution skin
1
شهریور

دلنوشته درباره زیارت اربعین

از روز تیغ تا امروز، چهل بار آفتاب داغ بر کربلا تابیده و صحرا غمین شده اسـت. رخ بـه سوی محبوب داری و از جان درود میدهی: «درود بر تـو اي ولی خدا… درود بر تـو اي دوستدار و محبوب و برگزیده خدا، درود بر بنده خالص و فرزند بنده خاص خدا، درود بر حسین علیه السلام….» فرزند ولی خدا، فرزند امیرالمؤمنین «علیه السلام» اینک درکنار یاران مدفون اسـت و علی اکبر نزدیک‌ترین فرد بـه اوست.

 

 

 

پیکر مطهر قمر بنی هاشم، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آن دورتر بـه خاک شده اسـت. هرکدام همانجا کـه موقع شهادت بر خاک افتادند. کاروان از شام برمی‌گردد. زینب خودش رابه گودال قتلگاه میرساند. زنان و کودکان مثل همـه چهل روز گذشته زجه میزنند. اشک‌هاي فرزندان امام حسین «علیه السلام» سرازیر شده اسـت. «السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات. درود بر اسیر اندوه‌ها و کشته آب چشمان…»

 

 

 

و اینک پس از قرن‌ها تـو هستی کـه باید شهادت دهی. تـو کـه بـه اربعین رسیده‌اي و میخواهی با اربعینی‌ها هم‌نوا شوی: «پروردگارا! گواهی می دهم کـه آن حضرت ولی تـو و فرزند ولی توست. برگزیده تـو و فرزند برگزیده توست…» این شهادت دادنی سخت اسـت. شهادتی کـه بار وظیفه‌ات را سنگین‌تر می کند. تـو کـه بـه مقام معرفت، هرچند معرفتی کوچک و شناختی در وسع و اندازه خودت رسیده‌اي…

 

 

 

تـو کـه امام و ولی و پیشوایت را شناخته‌اي، نمی تواني حتی پس از قرن‌ها نسبت بـه این واقعه بی‌تفاوت باشی. پس می گویی: «گواهی میدهم کـه تـو بـه عهد خدا وفا کردی ودر راه خدا جهاد کردی تا هنگام شهادتت فرا رسید… پروردگارا! مـن تـو را گواه می گیرم، کـه مـن دوست آن حضرت و دوست دوستداران او هستم…» تا آنجا کـه روز بلند می شود، ادامه میدهی و زیارت را تا آخر می خوانی:

 

 

 

«صلوات الله علیکم و علی ارواحکم و اجسادکم و شاهدکم و غائبکم و ظاهرکم و باطنکم. آمین رب العالمین. درود خدا بر شـما باد و بر جسم جان پاک شـما، حاضر و غایب شـما، بر ظاهر و باطن شـما…» اجابت رابه پروردگار عالمیان می‌سپاری. زیارتی دل چسب از راه دور یا نزدیک خوانده‌اي و قلب را جلا داده‌اي. قبول باشد.

 


 

متن احساسی در مورد روز اربعین
دخترک لبه دامن را روی مچ لاغر پایش می‌اندازد. نمی خواهد بابا «علیه السلام» اثر حلقه‌هاي اسارت را ببیند. دارند بـه خانه برمی‌گردند اما دخترک خانه را آن قدر دور و خودش را آن قدر خسته و ناتوان میبیند کـه رسیدن بـه آن برایش ناممکن می نماید. فرات نزدیک اسـت اما حالا دیگر حتی آب هم نمی خواهد. پریشان اسـت. شاید اگر او و دیگر بچه‌ها آب نخواسته بودند، حالا عمو عباس «ع» این جا بودو برایش پناه میشد.

 

ادامه »


free b2evolution skin
31
مرداد

متن دلتنگی برای کربلا و زیارت امام حسین (علیه السلام)

السلام علیك یا اباعبدالله

دیباچه عشق و عاشقی باز شود،

دل ها همه آماده پرواز شود،

با بوی محرم الحرام تو حسین،

ایام عزا و غصه آغاز شود.

 

 

 

 

 

 

 

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_


دلم هوای حرم کرده است میدانی


دلم هوای دورکعت نماز بالاسر

 

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

 

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میانۀ خون

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

 

شب جمعست هوایت نکنم میمیرم

یا اباعبدالله
مداوای ما تویی

 

ادامه »


free b2evolution skin
31
مرداد

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی:(زمینه های شکل گیری سنت  پیاده روی دراربعین حسینی)

هرچند روایت خاصی در پیاده روی برای زیارت اربعین حسینی وجود ندارد ولی زمینه های وجود دارد و همین موجب سنت شدن پیاده روی در روز اربعین حسینی توسط علمای بزرگ شده است چرا که:

 

 

 

اولا: در باب فضیلت زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام آمده است که اگر زیارت ((ماشیا:پیاده)) باشد وشخص باپای پیاده به زیارت تربت سید الشهداء برود از آجر مضاعف بر خوردار خواهدبود ازهمین رو ابن قولویه درباب (49)کامل الزیارات ده حدیث درفضیلت زیارت  اورده که درهمه آنها عنوان ((ماشیا)) آمده است ازجمله آنها این روایت ((ان کان ماشیا کتب الله له بکل خطوه حسنه  و محی عنه سیئه…:اگراین زیارت پیاده انجام بگیرد خداوند متعال برای هرگامی که زائر برمی دارد.یک حسنه می نویسد وبرای هرگامی  ازگناهش می گذرد))

ثانیا: درهمین باب (49) ازکتاب کامل الزیارات یکی ازاداب زیارت را(پابرهنه بودن زائر) دانسته است، ازهمین رو در روایت آمده است هنگامی که زائر به تربت سیدالشهدا نزدیک شد، پس ازانجام غسل زیارت از آب فرات، ازآنجا تاحرم را ((پابرهنه )) برود. ازهمین رو امام (ع) می فرمایند: ((وعلق نعلیک و امش حافیا: نعلین را ازپا درآورده و پابرهنه به جانب‌ حرم نما))

ثالثا: هرچند برخی از اهل رجال و حدیث شناس  در روایت امام حسن عسکری(ع) که یکی ازنشانه های مومن را زیارت اربعین دانسته اند؛ ازنظر سند و دلالت شبهه کردند که ازنظر سند این روایت مرسل است و ازنظر دلالت هم  منظور زیارت اربعین، زیارت چهل نفر ازمؤمنین  است. ولی همه قبول دارند که امام صادق(ع) به صفوان جمال تعلیم داده است روزاربعین خود را به کربلا رسانده زیر قبه امام حسین علیه السلام زیارتنامه اربعین بخواند

رابعا: هرچند دراین که بازماندگان واهل بیت سیدالشهداء(ع) دراربعین اول به کربلا رسیدند اثباتا و نفیا موافقین و مخالفین بزرگی دارد و محل اختلاف است. ولی در این که جابر وعطیه دراربعین اول به کربلا آمدند و تربت سید الشهدا علیه السلام را زیارت کردند مورد اتفاق همه محققین وتاریخ نگاران است.

علماء پیشین و گذشته چون شیخ انصاری و میرزاحسین نوری(ره) درجمع  بین زیارت (ماشیا،حافیا: پیاده وپا برهنه) و خواندن زیارتنامه اربعین زیرقبه سیدالشهداء علیه السلام و زنده نگه داشتن نام و یاد اهل بیت یا جابر به عنوان اولین زائر تربت حسيني زیارت پیاده روی دراربعین سیدالشهداء علیه را سنت کرده اند و چون این سنت خالصانه و بدون هیچ حاشیه بوده است نه تنها با گذشت زمان بسیار طولانی ازبین نرفته است بلکه اگر در روز تاسیسش زائرین سی نفر بوده اند، ولی امروز تعدادان ان به بیست وپنج میلیون نفر، واگردیروززایرین اربعین محدود به مردم عراق بوده است، امروز  جهانی و بین المللی شده است و ازسراسر جهان دراین همایش خالصانه حضور دارند

منبع:پایگاه اطلاع رسانی بلاغ/ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی


free b2evolution skin