29
مهر

القاب و کنیه امام حسين عليه السلام

القاب و کنیه امام حسين عليه السلام

القاب آن حضرت و آنچه از صفات بلند در وجودش بود، بر علوّ ذات وي دلالت دارد و آنها عبارتند از:
1 - شهيد.
2 - طيّب.
3 - سيّد شباب اهل الجنّه (سرور جوانان اهل بهشت).
4 - سبط (1) به اعتبار فرمايش پيغمبر صلي الله عليه و آله که فرمود: «حسين، سبطي از اسباط است» (2) .
5 - رشيد.
6 - وفي (وفادار).
7 - مبارک.
8 - التابع لمرضاة اللَّه (پيرو رضاي خدا) (3) .
9 - الدليل علي ذات اللَّه (دليل و راهنما برذات حق).
10 - مطهر.
11 - برّ (نيکوکار).
12 - احد الکاظمين (يکي از فرو خورندگان خشم) (4) .

كنيه امام حسين

کنيه آن حضرت «ابو عبداللَّه» (5) بود و بسياري از مورخان گفته اند که وي کنيه اي غير از آن نداشته است (6) و گفته شده: کنيه اش «ابو علي» (7) مي باشد و مردم پس از شهادتش او را «ابو الشهداء و ابو الاحرار» کنيه دادند.

پاورقي:

(1) تحفة الازهار و زلال الانهار.
(2) بستاني، دائرة المعارف 47:7.
(3) نور الابصار، ص253. جوهرة الکلام في مدح السادة الاعلام، ص116.
(4) دلائل الامامة، ص73.
(5) الارشاد، ص198.
(6) الفصول المهمّة، ص170. نور الابصار، ص253.
(7) المناقب 78:4. انساب الاشراف، ج1، ق1.


free b2evolution skin
29
مهر

احضار امام حسين توسط مروان

احضار امام حسين توسط مروان


وليد، هنگام نيمه شب (1) «عبداللَّه بن عمرو بن عثمان» را که غلامي نوجوان بود، به دنبال حضرت حسين عليه السلام و فرزند زبير فرستاد و علت اينکه در آن وقت وي را فرستاد، اين بود که شايد در آن وقت شب، موافقت حضرت حسين عليه السلام با بيعت يزيد را ولو مخفيانه، به دست آورد، او مي دانست که اگر آن حضرت، اين مطلب را از وي مي پذيرفت عهدش را نمي شکست و از قولش، تخلف نمي کرد.
آن جوان رفت تا حسين عليه السلام و پسر زبير را براي حضور نزد وليد فراخواند، آن دو را در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله يافت و آنها را براي آن کار دعوت کرد، آن دو، پذيرفتند به وي دستور دادند که برود.

ادامه »


free b2evolution skin
29
مهر

چهره امام حسين علیه السلام

چهره امام حسين علیه السلام

در چهره امام حسين عليه السلام نشانه هاي جدش، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آشکار شد؛ زيرا در اوصاف خود همانند آن حضرت بود و در اخلاقي که پيامبر به آنها بر ديگر پيامبران، امتياز يافت نيز همانند وي گرديد.

ادامه »


free b2evolution skin
29
مهر

در صحرای کربلا - رویارویی با حر

در صحرای کربلا - رویارویی با حر

موکب امام به «شراف» رسيد، در آنجا چشمه ي آبي وجود داشت، امام به جوانانش دستور داد تا آب بگيرند و فراوان هم بگيرند، آنان چنين کردند و سپس قافله به راه افتاد و صحرا را در مي نورديد که ناگهان يکي از ياران امام تکبير گفت.امام از اين کار در شگفت شد و به او فرمود: «براي چه چيزي تکبير گفتي؟».
- نخلها را ديدم.


مردي از ياران امام که راه را قبلاً رفته و با آن آشنا شده بود، به وي گفت: «در اينجا نخلي وجود ندارد، آنچه مي بيني نيزه ها و گوشهاي اسبان هستند».
امام قدري تأمل نمود و فرمود: «من نيز آنرا مي بينم» امام دانست آنها پيشقراولان سپاه دشمن هستند که براي جنگ با وي آمده اند، پس به يارانش فرمود:«آيا پناهگاهي نداريم که به آن پناه بريم و آنرا پشت سر خود قرار دهيم و تنها از يک طرف با دشمن روبه رو گرديم؟».
يکي از يارانش که وضعيّت راه را مي دانست، به آن حضرت گفت: «آري، اين ذوحسم (1) در کنار تو است، اگر به طرف آن در سمت چپ بروي و زودتر به آن برسي، آنگونه است که مي خواهي».

ادامه »


free b2evolution skin
29
مهر

حرکت امام بسمت مکه

حرکت امام بسمت مکه

پس از آنکه حضرت امام حسين عليه السلام عدم پذيرش قطعي خود را در مورد بيعت با يزيد اعلام کرد، همراه اهل بيت خود به سوي مکه که حرم خداوند و حرم پيامبرش مي باشد، حرکت کرد و به بيت اللَّه الحرام پناه برد، زيرا خداي تعالي، امنيّت و اطمينان را براي بندگانش در آنجا، واجب فرموده است.
امام، به اين شهر امن، روي آورد تا از شرّ امويان و تجاوزات آنان در امان باشد.
مورخان مي گويند: آن حضرت، شب يکشنبه، دوشب به آخر ماه رجب، سال 60 ه (1) خارج شد، در حالي که پريشاني بر اهل مدينه، دست يافته بود چون مي ديدند خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله از آن خارج مي شوند، خروجي بدون بازگشت.


کاروان از مدينه جدا شد، در حالي که به سرعت راه مي پيمود و امام، کلام خداي تعالي را تلاوت مي کرد: «ربِّ نَجِنّي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ» (2) ؛ «پروردگارا! مرا از قوم ستمکار، نجات بده».

امام، حرکت خود را به حرکت حضرت موسي عليه السلام بر عليه فرعون تشبيه کرد، حرکت آن حضرت بر عليه طاغوت زمانه اش، فرعون اين امّت همينگونه هم بود تا حق را به پاي دارد و بناهاي بلند عدالت را استوار سازد.

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم