3
آذر

واقعه کربلا به اندازه کافی حزن‌انگیز است و نیازی به تحریف ندارد

 

اسارت بردن «آل الله» چنان تکان دهنده و بهت‌آور بود که از دیرباز مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است؛ زمانی‌ که یک پژوهشگر تاریخ اسلام به تاریخ عاشورا می‌رسد؛ از نحوه مواجهه طاغوت زمان دچار بهت و حیرت می‌شود؛ و از عظمت قیام امام و شدت قصاوت یزید متعجب می‌شود.

متاسفانه در تاریخ عاشورا بنا به ضرورت‌ تحریف‌های وارد شده است. این تحریف‌ها در دو مذهب شیعه و سنی نمود پیدا کرده است که در ادامه به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
تحریفاتی برای کاستن از شدت فاجعه عاشورا

طرفداران طاغوت اموی برای اینکه شدت فاجعه‌ قیام عاشورا را بکاهند؛ و معاویه سرکرده این خلافت را تطهیر کنند دست به تحریف تاریخ عاشورا زدند و مواردی را جعل و در تاریخ آورده‌اند تا بنی‌امیه و جرم آنها را تا حد زیادی پاک کند. به عنوان نمونه به سفارش معاویه به پسر نابکار اشاره می‌کنند؛ بر مبنای این سفارش معاویه یزید را از هر گونه تعرض و سخت‌گیری نسبت به امام حسین(ع) باز می‌داشت و به او تاکید می‌کرد که حتی اگر امام با او بیعت نکند با امام وارد جنگ و درگیری نشود.

یکی دیگر از تحریف‌های تاریخ عاشورا به خاطر عاملان این جنایت و پایین آوردن نفرت از عمق این جنایت بوده است. امام حسین(ع) با منطقی بسیار نیرومند که برگرفته از قرآن و سیره پیامبر(ص) بود از یزید خروج کرد. امام این عدم بیعت را وظیفه همگانی همه مسلمین می‌دانست.
تحریفات مخالفان ولایت

آنهایی که به ولایت اعتقاد ندارند، می‌گویند وقتی امام توانایی ایستادن در مقابل با سپاه یزید را نداشت و از نصاب کافی یاران و بیعت برای تغییر وضع برخوردار نبود؛ نباید دست به اقدامی می‌زد که وجود مقدس ایشان به شهادت برسد؛ به تعبیر دیگر می‌خواهند بگویند امام نعوذبالله خود را به کشتن داد و تکلیفی برای ایستادن نداشت.

کسانی که بی معرفت به ائمه بودند، وقتی به این تاریخ می‌رسند برای اینکه به نوعی این عظمت را کوچک کنند و آن حماسه را برای تاثیر گذاری افکار و رفتار مخاطبان باز دارند مواردی را جعل می‌کنند. و وقتی سندی ارائه می‌دهند مشخص است مجعول و راوی آن یا وجود خارجی ندارد و با غرض و مرض این را به دیگران انتقال می‌دهد؛ به عنوان مثال حماسه عظیم ایثار و از خود گذشتگی حضرت ابوالفضل(ع) در روز عاشورا را برای اینکه از تاثیرگذاری بیاندازند. نقل می‌کنند که آن حضرت در بین برادران از ام‌البنین تنها فرزندی بود که ازدواج کرده بود و فرزند داشت به همین خاطر برادر مجرد خود را ابتدا به میدان فرستاد وقتی که برادران ایشان به شهادت می‌رسیدند ارث آنها به حضرت عباس می‌رسید و در آخر خود ‌جنگیدند و به شهادت ‌رسیدند تا همه اموال برادران به فرزندان خود برسد. و این یک نوع خباثت است که عظمت حضرت عباس(ع) را بخواهند کوچک جلوه بدهند.
توصیفات اغراق‌آمیز از واقعه عاشورا

البته در شیعه هم تحریف‌هایی صورت گرفته است. این تحریف‌ها با دو انگیره صورت گرفته‌اند. شاید انگیزه‌ها در جای خود موجه بودند اما روش و ابزار این تحریف‌ها غلط بوده است؛ مثلا عظمت شجاعت امام حسین، علی اکبر و قاسم(ع) را اغراق‌آمیز جلوه می‌دهند. بدون اینکه ما نقلی از میزان کشته شدکان داشته باشیم آمار زیادی از کشته شدگان سپاه ملعون به دست این بزرگواران را ارائه می‌دهند.

این تحریف‌ها به این دلیل است که اگر این بزرگواران خود به شهادت رسیده‌اند اما آمار غیر قابل قبولی را نیز کشته‌اند.
واقعه کربلا به اندازه کافی حزن‌انگیز است و نیازی به تحریف ندارد

انگیزه دیگری که شیعیان دست به تحریف تاریخ عاشورا زدند این است که سوز و گذار بیشتری برای مخاطبین خود ایجاد کنند. به همین خاطر مطالبی را جعل کردند تا بیشتر مخاطبان خود را بگریانند. به خصوص درباره سرنوشت حضرت زینب و حوادث بعد از قیام. این رویکرد غلط و غیرقابل تحمل است. ما نمی‌توانیم برای حزن بیشتر دست به تحریف و جعل بزنیم. خود واقعه کربلا به اندازه کافی حزن‌انگیز است که نیازی به تحریف ندارد به نظر من گریاندن مخاطبین به هر قیمتی جایز نیست.
آیا امکان بررسی تاریخ عاشورا با استناد به مکاشفات وجود دارد؟

ممکن است برخی افراد پاک‌دل و صالح به خاطر صفا و معنویت خود مکاشفه‌ها و خواب‌‌هایی راجع به حادثه کربلا و فجایعی که صورت گرفته است ببینند. اما از نظر علمی و شرعی خواب افراد و مکاشفه آنها برای ما حجت نیست ممکن است برای خود آنها حجت باشد ولی برای دیگران نیست و ما نمی‌توانیم به اعتبار اینکه فلان شخص صالح خوابی دیده است و درباره واقعه کربلا نقلی می‌گوید، آن را باور کنیم. نقلی که هیچ یک از اخبار پیشین آن را ذکر نکرده‌اند؛ نه از نظر عقلی معقول است و نه از نظر شرعی. در مجموع خواب غیر معصوم نمی‌تواند برای ما حجیت داشته باشد.

منبع : خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، رجبی‌دوانی، محمدحسین

 


free b2evolution skin
2
آذر

به همراه اهلبیت چه كساني به اسارت برده شدند

به همراه اهلبیت چه كساني به اسارت برده شدند


پس از عاشورای حسینی، تعداد کمی از اهل بیت و یاران، زنده ماندند. آنان عبارت بودند از زنان و دختران و نیز کودکان که به خاطر کوچکی سن و یا بیماری و جراحت سخت، کشته نشدند، «عمر بن سعد» بعد از شهادت امام حسین علیه السلام زنان، دختران و خواهران و نیز بچه هایی را که زنده مانده بودند و امام سجاد علیه السلام را با خود به کوفه برد.

در میان اهل بیت امام حسین علیه السلام زنان و مردانی نیز بودند که به همراه آنان به اسیری برده شدند. اسیرانی که اهل کوفه بودند با ورود به شهر خود به واسطه شفاعت خویشان و قبائل در کوفه ماندند و از اسارت آزاد شدند. اما خانواده های هاشمی با همان شیوه اسارت، راهی شام گردیدند. لازم به ذکر است برخی از اسرا هم بلافاصله بعد از اسارت به دست دشمنان در کربلا به شهادت رسیدند.

اکنون به کسانی که همراه اهلبیت به اسارت برده شدند، اشاره می شود:

۱. عقبه بن سمعان: عقبه، غلام رباب همسر امام حسین علیه السلام بود که به دست «ابن سعد» دستگیر شد و سپس آزاد گردید.[1]
۲. نافع بن هلال جملی: او فردی دلیر، قاری قرآن، کاتب حدیث و از یاران امیر مؤمنان علیه السلام بود و در سه جنگ مهم آن روزگار شرکت کرد. نافع پیش از شهادت مسلم، به امام حسین علیه السلام ملحق شد. او در روز عاشورا دوازده تن از یاران عمر سعد را به قتل رساند و سرانجام مجروح شد و بازوانش شکست. «شمر بن ذی الجوشن» با دار و دسته اش او را اسیر کرده، به میان سپاه و نزد عمر بن سعد برد. نافع بن هلال بعد از اسارت به دست «شمر بن ذی الجوشن به شهادت رسید.[2]

ادامه »


free b2evolution skin
2
آذر

چه کسانی امام حسین(ع) را یاری نکردند؟

چه کسانی امام حسین(ع) را یاری نکردند؟

از منظر جریان‌شناسی تاریخی، می‌توان طیف‌ها و افراد مختلف زمانه‌ی سیدالشهدا علیه‌السلام را در سه جریان کلی مورد بررسی قرار داد:
جریان اول

جریان سیدالشهدا علیه‌السلام شامل خود ایشان و یارانی می‌شد که در صحرای کربلا به‌همراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دوره‌ی خود به‌خوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشه‌ی صحیح به مسئله‌ی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئله‌ای با امام حسین علیه‌السلام بحث‌وجدل نمی‌کردند و نگاه او را کامل‌ترین نگاه نسبت به همه‌ی مسائل و نسبت به همه‌ی رجال آن عصر می‌دانستند، زیرا نگاهشان به مسئله‌ی امامت این بود که امام، معصوم از هرگونه خطا و اشتباه است، بی‌هوا و مؤمن راستین است، سخنش سخن خداست و در عین‌حال دشمن‌شناسی قوی و مسلط به مسائل روز و خلاصه حجت است.

در عین‌حال که نگاه و مبانی این افراد سالم بود، آن‌ها عمل صالح و سالم هم داشتند. چون دید و نگاه سالم به‌تنهایی انسان را حفظ نمی‌کند. چه بسیار افرادی که در روز عاشورا به حقانیت امام حسین علیه‌السلام ایمان داشتند، ولی چون شکم‌هایشان از حرام پر بود، از قاتلان ایشان شدند. اما این افراد، هم نگاه و مبانی سالم داشتند، و هم عمل صالح.

ادامه »


free b2evolution skin
2
آذر

زیارت عاشورا می‌خواهد در مقابل ظالمان انسان‌هایی مبارز بسازد و نه صرفاً افرادی نوحه‌سرا و تسلیم در برابر ستمگران!

زیارت عاشورا می‌خواهد در مقابل ظالمان انسان‌هایی مبارز بسازد و نه صرفاً افرادی نوحه‌سرا و تسلیم در برابر ستمگران!

ما خواندن زیارت عاشورا را هدف می‌دانیم و با خواندن آن مخصوصاً اگر با صد لعن و صد سلام و در یک اربعین باشد، خود را عامل به وظیفه مطلوب از آن زیارت به حساب می‌آوریم در صورتی که زیارت عاشورا وسیله است و می‌خواهد در مقابل ظالمان و جباران انسان‌هایی مبارز و مقاوم بسازد و نه صرفاً افرادی نوحه‌سرا و تسلیم در برابر ستمگران! مگر در آن زیارت نمی‌خوانیم: «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُمْ وَ رَزَقَنِي الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْ؛ از خدا می‌خواهم که مرا به سبب معرفت شما و معرفت دوستان شما، گرامی داشته و به من برائت و بیزاری جستن از دشمنان شما را روزی فرماید».

برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام هدفی است که باید در زندگی امتی که با زیارت عاشورا سر و کار دارد ظاهر شود. آن هم برائت فکری و قلبی و عملی و نه تنها لفظی و ذهنی که اثری ندارد. آیا ما از خواندن زیارت عاشورا این هدف را می‌طلبیم و تعقیب می‌کنیم یا تنها آن را می‌خوانیم و همان خواندن را هدف می‌دانیم و جز آن مطلوبی نداریم؟!

آیا مقصود از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام تنها یزید و ابن‌زیاد و شمر ۱۴۰۰ سال پیش است؟ آری ما موظفیم آنها را لعنت کنیم و از خدا بخواهیم عذابشان را افزون کند! ولی آیا جز آنها دشمنی برای اهل‌بیت رسول‌ علیهم‌السلام در دنیای کنونی نیست؟! و حال آنکه در همان زیارت می‌خوانیم: «اللهُمَّ الْعَنْ أوّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تَابِع لَهُ عَلَى ذلِکَ».

با این جمله اقرار می‌کنیم که محمد و آل محمد علیهم‌السلام علاوه بر ظالم اول، دشمنان دیگری دارند که در هر زمان در پی ظالم اول می‌روند و طرز تفکر او و کار او را ادامه می‌دهند و ما موظفیم عملاً از آنها بیزاری جوییم و همانگونه که از خدا برای ظالمان اول، عمیق‌ترین درکات جهنم را می‌طلبیم برای ظالمان تابع آنها نیز مطرودیت از رحمت خدا را بطلبیم و عملاً برای طرد آنان از جو زندگی خود، دست به کار بشویم و تنها به لعنت لفظی و آرزوی نابودی آنان در قلب خویش اکتفا نکنیم.

فرضاً بر اثر لعنت‌های شبانه‌روزی ما در زیارت عاشورا علی‌الدوام بر عذاب آل ابی‌سفیان و آل زیاد و آل مروان افزوده می‌شود و تا اعماق جهنم سقوط کنند (و ان شاءالله که چنین نیز هست و ما هم موظف به لعنت بر آنها هستیم) اما آیا تنها لعنت بر آنها تکلیف را از گردن ما برمی‌دارد و دیگر ما نسبت به یزیدمنشان زمان خود وظیفه‌ای نداریم؟ آیا اینان مصداق «وَآخِرَ تَابِع لَهُ عَلَى ذلِکَ» نیستند که زیارت عاشورا دستور لعن بر آنها را می‌دهد؟ آیا مقصود از لعن همان لعن لفظی و آرزوی قلبی است یا هدف اعتراض و اظهار تنفر و قیام در مقابل ستمگران زمان است؟!
زیارت عاشورا، نمایشگر قیام علیه یزدیان

زیارت عاشورا در هر زمانی نمایشگر نهضت و قیام حسینی علیه یزیدیان است و می‌خواهد در مکتب خویش امتی معترض به راه و رسم پیروان آل بی‌سفیان بپروراند که مجال رشد و نمو به طرز تفکر شیطانی آل‌زیاد و آل مروان ندهند! وگرنه بدن آن جرثومه‌های فساد ۱۴۰۰ سال پیش پوسیده و نابود شده است. امام حسین علیه‌السلام هم نفرمود شخص یزید طرف من است بلکه فرمود: «اگر آدمی مثل یزید [و دارنده فکری همچون فکر یزید] بر امت اسلامی حاکم شود، فاتحه اسلام خوانده می‌شود» و این اختصاص به زمان امام حسین علیه‌السلام ندارد. در هر زمانی ممکن است چنین فکری به وجود آید و لذا در هر زمانی باید عاشورایی به وجود آید و زیارت عاشورا به همان معنا که گفتیم خوانده شود نه به معنایی که ما می‌خوانیم.

ما سال‌ها در مساجد و منازل، زیارت عاشورا را می‌خواندیم و جباران نیز با آسودگی خاطر بر ما حکومت می‌کردند و از هیچ‌گونه ظلم و ستمی بر ما دریغ نمی‌کردند و دین و دنیای ما را به تباهی می‌کشیدند چون ما خواندن زیارت عاشورا را هدف قرار داده بودیم و جز خواندن آن، گویی مطلوب گم‌شده‌ای نداشتیم که برای رسیدن به آن سعی و تلاش کنیم، در صورتی که زیارت عاشورا وسیله‌ای است برای پرورش روح معترض و منتقد از حکومت‌های جبار در هر زمان، نه وسیله‌ای برای ثواب بردن و با بی‌تفاوتی از کنار حکومت‌های طاغوتی گذشتن و تنها به ارواح پلید طاغوت‌های ۱۴۰۰ سال پیش لعنت فرستاد و وظیفه خود را تمام شده دانستن!

منبع : خبرگزاری فارس، ضیاءآبادی، سیدمحمد


free b2evolution skin
2
آذر

واقعه عاشورا در کلام شهید صدر

واقعه عاشورا در کلام شهید صدر

عناصر قیام امام حسین(ع)

جاهلیت فقط مرحله ای تاریخی نیست که دوره اش به سر آمده باشد، بلکه حالتی اجتماعی است که هرگاه شرایطش محقق شد ممکن است تکرار گردد؛ چرا که در حقیقت جاهلیت انحراف از شریعت خداوند و هدایت انبیاء و تصمیم بر طبق هوای نفس است. همان طور که در قرآن کریم آمده است: «أَفَحُکمَ الْجَاهِلِیةِ یبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ حُکماً لِقَوْمٍ یوقِنُونَ؛ آیا قانون و دستور جاهلیت را می جویید؟ و برای قومی که یقین دارند، چه کسی در قانون و دستور بهتر از خداست!؟».[1]

بازگشت جاهلیت به عرصه زندگی به معنای دوری قانون و دستور خدا از این عرصه، دشمنی با نظام اسلامی و دور کردن امت از نور حقیقت و عدالت به سوی تاریکی های باطل و ظلم است.

انحراف بنی امیه از مسیر صحیح و دوری از راه حق جاهلیتی جدید بود اگرچه چارچوب ها تغییر کرده و جامه ها عوض شده بود. در حقیقت حکومت امویان، بر مبنای قانون و حکومتی جاهلی بود که اسلام با آن جنگید و در مبارزه با آن برگزیده ترین انسان ها شهید شدند.

درست است که یزید(لعنة الله علیه)، یکی از حاکمان بنی امیه، و اجداد و پیشینیانش به وحدانیت خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) اقرار کرده بودند و «لا إله إلّا الله» و «محمد رسول الله» را بر زبان جاری کرده بودند؛ ولی این مسئله تغییری در حقیقت جاهلی بنی امیه ایجاد نمی کرد.

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم