13
مهر

زيارت امام حسین علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما.

و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ

و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند.

 


free b2evolution skin
13
مهر

چشمه هاى حيات

چشمه هاى حيات


در آسمان ، علامات خطر پديدار شده است . انبوه ابزار و مقدمات جنگى ويرانگر مانند قطعات ابرى كه هزاران صاعقه در دل خود نهفته دارد، هويدا مى گردد.
مردى از اردوگاه بيرون مى آيد… چشمانش مانند ستارگان مى درخشد. و مردى در پى او خارج مى شود… نگران است كه مبادا به وى صدمه اى ناگهانى بزنند.

ادامه »


free b2evolution skin
13
مهر

بين الحرمين

بين الحرمين


free b2evolution skin
13
مهر

بسْمِ رَبِّ الْحُسَیْنِ عَلَیْه اَلسَّلامُ......

 

کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربلا
دیدی آخر ماند بر دل آرزوی کربلا
همچو بیداران بیدل در میان خاک و خون
کی شود جانم بگیرد رنگ و بوی کربلا
حاضرم بود و نبودم را بگیری در عوض
یک دو جرعه می بنوشم از سبوی کربلا
باز من شب های جمعه قبله را گم میکنم
باز میخوانم نمازم را به سوی کربلا
هم صفا و هم منا در آرزوی تربتش
کعبه گیرد آبرو از آبروی کربلا


free b2evolution skin
13
مهر

امام حسین(عليه السلام) محبوب پیامبر و علی(عليه السلام)

امام حسین(عليه السلام) محبوب پیامبر و علی(عليه السلام)

رسول خدا(صلي اله عليه وآله وسلم) بارها در حضور مردم به مقام و عظمت نوادگانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تأکید نمود و به احترام آنها در منبر و محراب مراسم را به اختصار برگزار کرد. پیامبر امام حسین(ع) را پاره جگر خویش خواند و در کلامی گرانقدر فرمود: «حسین منّی و انا من حسین» وی دوستداران اباعبداللّه(ع) را دعا می کرد و از مخالفانش تبرّی می جست. گاهی اوقات که آن حضرت در منزل یکی از همسرانش به سر می برد و از آمدن حسین(ع) که کودک بود به حجره اش جلوگیری می کردند برافروخته می شد و از این کار اعلام ناراحتی می نمود. در یکی از روزها که آن حضرت در منزل ام سلمه بود فرشته ای ـ جبرئیل ـ با کسب اجازه به محضرش شرفیاب شد. در همین اثنا حسین(ع) به آغوش پیامبر جست و مورد مهر و محبت واقع شد. جبرئیل که ناظر این صحنه بود عرض کرد: همانا امّت شما این طفل را خواهند کشت. اگر بخواهید به شما نشان خواهم داد سپس خاک سرخی که همراه داشت به پیامبر داد و پیامبر آن را به ام سلمه سپرد و فرمود: از آن نگهداری کن. ام سلمه گوید: آن خاک را در شیشه ای نگه داشتم تا روزی که تبدیل به خون شد فهمیدم در چنین روزی حسین شهید شده است.

مطلب فوق را ام سلمه در هنگامی که امام حسین(ع) از عراق خارج شد به وی یادآوری کرد و گفت: با رفتن به سوی عراق ما را محزون نکن، زیرا من از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: فرزندم حسین در عراق و در زمین کربلا کشته خواهد شد و اکنون مشتی از آن خاک در شیشه نزد من است. امام فرمود: می دانم کشته می شوم و اراده الهی بر این تعلق گرفته که خویشاوندان و خاندان من اسیر گردند در حالی که صدای استغاثه ما را کسی نمی شنود و می دانم در چه ساعتی و چه روزی در کدام سرزمین کشته خواهم شد.

 

منبع:

جنبه های غیبی عاشورا

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم