31
فروردین

رمز بقای حسین علیه السلام

“علائلی” می نویسد: «در آنچه از اخبار و تاریخ حسین علیه السلام نزد ماست، می بینیم که وی کمال مواظبت را در تأسّی به خویشتن داشت، به طوری که از همه جهات، نمونه کامل پیغمبر صلی الله علیه و آله بود.

 

 

 

کسی که همه حالات و سکون، حرکت، فکر و تأملاتش الهی بود، می بینیم که در جهاد، فداکارانه شمشیر می زد و از خود گذشته بود، و هیچ کار و تکلیفی او را از وظیفه و تکلیف دیگر بازنمی داشت».

 

 

 

اگر امام حسین علیه السلام را در بین بزرگان و صاحبان شخصیت و عظمت، مقدّم می داریم، فقط به این دلیل نیست که مرد عظیم و بزرگی را مقدّم داشته ایم؛ بلکه عظیمی را مقدّم می داریم که هر باعظمتی در برابر عظمت او به حال کرنش است و شخصی را برتری می دهیم که از هر شخصیتی بالاتر است و مردی را مقدّم می داریم که فوق تمام رجال تاریخ در اجتماع آنها است و این تقدیم، هیچ کار تازه و بدیعی نیست؛ زیرا مردان تاریخ، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگواری زمین به پایان رساندند، امّا حسین علیه السلام جان خود را در راه تحصیل مجد آسمان فدا کرد و چنین کسی بالاتر و برتر از همه است.


 

چرا او را یاد کنیم؟!
مردی که از عظمتِ نبوتِ محمّد صلی الله علیه و آله ، عظمت مردانگی علی علیه السلام و عظمت فضیلت فاطمه علیهاالسلام به وجود آمده، نمونه عظمت انسانی و نشانه آشکار بزرگی اخلاق است، پس یاد او و ذکر حالات او تنها یاد و ذکر یک مرد بزرگ نیست؛ بلکه یاد و تذکار انسانیت جاویدان است. اخبار و تاریخ او تاریخ یک قهرمان فضیلت بشری نیست؛ بلکه تاریخ قهرمانی بی مانند است.

 

 

 

“عقاد” می نویسد: «بنی امیه بعد از شهادت سیّد الشهداء علیه السلام به مدّت شصت سال، حسین و پدرش را بر فراز منابر سبّ می کردند؛ امّا یک نفر از آنها نتوانست نسبت به مقام ورع، پارسایی، پرهیزکاری و مراعات او از احکام دین جسارتی بنماید و او را به کوچک ترین گناهی که ممکن است در آشکار یا پنهان از آدمی صادر شود، متهم سازد.

 

 

 

آنها می خواستند که در مورد حسین علیه السلام غیر از خروج بر حکومتشان چیزی گفته شود یا عیبی در او بجویند؛ امّا زبان خودشان و مزدورانشان را از اینکه عیبی را به حسین علیه السلام نسبت بدهند، کوتاه دیدند».

 

 

و باز “عقاد” آورده است: «کربلا امروز حرمی است که مسلمانان، آن را برای عبرت و یادبود، و غیر مسلمین برای مشاهده و تماشا زیارت می کنند؛ امّا حقّ این است که کربلا باید زیارتگاه کسی باشد که برای نوع بشر نصیبی از قدس و فضیلت می شناسد؛ زیرا ما هیچ بقعه ای از بقاع زمین را نمی شناسیم که نام آن با فضایل و مناقبی توأم باشد که آن فضایل و مناقب، لازم تر از فضایلی است که با اسم کربلا بعد از شهادت حسین علیه السلام مقرون گردید».

منبع: آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه السلام / لطف اللّه صافی گلپایگانی .


free b2evolution skin
13
فروردین

حضرت زینب (سلام الله علیها)

ماجرای کربلا پایان پذیرفته ، ولی غمهای حضرت زینب (سلام الله علیها) فراموش شدنی نیست . هر لحظه او کربلا و عاشورا و اسارت و درد رنج است . هر لحظه ، مدینه یادآور حدیث کساء اهل بیت (علیهم السلام )و دوران هجرت حضرت زینب و امام حسین (علیهما السلام) ، از سخت ترین دوران عمر اوست .

 

 

 

در مدینه قحطی سختی رخ داده است . عبدالله بن جعفر که بحر جود و کرم است و عادت بر بذل و عطا دارد ، به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا تهیه گشته راهی شام می گردد و به کار زراعت مشغول می شود؛ ولی حضرت زینب (سلام الله علیها)، هر روز او گریه و داغ دل است . مدتی می گذرد که حضرت زینب (سلام الله علیها) گرفتار تب وصل خانواده اش می گردد و هر لحظه مریضی او شدت پیدا می کند ، تا اینکه نیمه ظهر به همسر خویش عبدالله می گوید : ((بستر مرا در حیاط به زیر آفتاب قرار بده . ))

 

 

 

عبدالله می فرماید : ((او را در حیاط جای دادم که متوجه شدم چیزی را روی سینه خویش نهاده و مدام زیر لب حرفی می زند . به او نزدیک شدم دیدم پیراهنی را که یادگار از کربلاست ؛ یعنی پیراهن حسین را ، که خونین و پاره پاره است ، بر روی سینه نهاده و مدام می گوید : ((حسین ، حسین ، حسین علیه السلام  ! . . . ))

 

 

 

لحظاتی بعد او وارد بر حریم اهل بیت النبوه گشت و کارنامه عمرش به به خیر و سعادت ختم گردید .

حضرت زینب (سلام الله علیها)، شیر زن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجری قمری در ضمن سفری که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، به وفات شهادت گونه رسیدند و بدن مطهر آن بانوی بزرگوار در همانجا دفن گردید.

 

 

 

مزار ملکوتی آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام می باشد. در بحرالمصایب گوید:حضرت زینب (سلام الله علیها)بعد از واقعه کربلا و رنج و شام و محنت ایام ، چندان بگریست که قدش خمیده و گیسوانش سفید گردید؛ دایم الحزن بزیست تا رخت به دیگر سرای کشید .

 

 

 

 

منبع:

حضرت زینب ( سلام الله علیها ) نائبه الامام
محمدرضا شریفی


free b2evolution skin
18
آبان

برخی «اسرار» و «آداب» پیاده‌روی اربعین

حجت الاسلام پناهیان در همایش زائرین و فعالین پیاده‌روی اربعین در مشهد

الف) برخی اسرار پیاده‌روی اربعین
۱. اسرار معنوی اربعین / هرکسی با یک‌بار تجربه، آثار معنوی پیاده‌روی اربعین را در وجود خود احساس می‌کند
دربارۀ اربعین باعظمت حسینی، عرائض خود را به دو بخش عمده تقسیم می‌کنم: یکی اسرار اربعین و دیگری اداب اربعین. در باب اسرار اربعین، هم می‌شود به اسرار معنوی اربعین پرداخت و هم به اسرار اجتماعی، سیاسی و جهانی اربعین پرداخت. دربارۀ اسرار معنوی اربعین؛ وقتی انسان به عظمت ثواب پیاده رفتن برای زیارت امام حسین(علیه السلام) نگاه می‌کند، به این نتیجه می‌رسد که هیچ عملی پرثواب‌تر از این عمل برای مؤمنین، قرار داده نشده است. (امام صادق(علیه السلام): مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حِجَّهً وَ عُمْرَهً؛ عوالی‌اللئالی/۴/۸۲) (مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ؛ کامل الزیارات/۱۳۳) (مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَهٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ؛ کامل الزیارات۱۳۴)

 

 


واقعاً درک انسان از اسرار معنوی این سفر باعظمت عاجز می‌ماند. فکر می‌کنم زیاد تبلیغات نیاز نداشته باشد، هر کسی تجربه کرده باشد، آثار باعظمت معنوی این پیاده‌روی باعظمت را در وجود خودش احساس می‌کند. وقتی کسی این تجربۀ معنوی را پیدا کرد، دیگر نیاز به تبلیغات ندارد. و این چیزی نیست جز کشش معنوی اربعین برای دل‌های پاک و نورانی.
۲. اسرار اجتماعی، سیاسی و تمدنی اربعین/ امام «وحدت گسترده» را علامت نصرت قطعی الهی و پیروزی می‌دانست
بنده از اسرار معنوی اربعین می‌گذرم، و به اسرار اجتماعی، سیاسی، جهانی و تمدنی اربعین می‌پردازم. حضرت امام(ره) یک مطلبی را در سال اول بعد از پیروزی انقلاب، ۱۲ مرتبه در سخنرانی خود تکرار کرده‌‌اند و در سال دوم هم تحلیل همین مطلب را ۱۲ بار تکرار کرده‌اند که این بسیار قابل توجه است. ایشان می‌فرمود: من زمانی در فرانسه به پیروزی انقلاب، معتقد شدم که از یک روستایی به من خبر دادند که در آن روستا آن عالِم ده جلو مى ‏افتد و مردم دنبال او تظاهرات مى‏ کنند و همان شعارهایی که در شهرهای بزرگ داده می‌شد، در آن روستا هم داده می‌شود. (صحیفۀ امام/۸/۲۲۴ و ۶/۴۹۰) امام(ره) می‌فرماید وقتی این داستان برای من نقل شد، به پیروزی انقلاب یقین پیدا کردم. چون با تبلیغات نمی‌شود یک ملتی را این‌طوری به صف کرد که در هر کجا، یک شعار واحد را سر بدهند. لذا من این را علامت نصرت الهی دیدم و وقتی خدا این‌چنین در دل‌ها تحول ایجاد کند، این علامت یک پیروزی بزرگی است که خواهد رسید.
حضرت امام این مثال را هم مکرر بیان کردند که در تظاهرات‌های قبل از پیروزی انقلاب، یک پیرزنی چند تا سکۀ دو ریالی در کاسه‌ای ریخته بود و در کنار خیابان آورده بود که اگر انقلابیون نیاز به تلفن زدن پیدا کردند، از این پول خُردها به آنها بدهد.(صحیفۀ امام/۷/۲۶۵ و ۹/۴۰۷) حضرت امام اینها را نشانۀ نصرت الهی می‌داند و پای همین مثال، تحلیل‌هایی دارد.
حرکت خودجوش مردمی در اربعین اسراری دارد/ بی‌تردید این تحول را باید مقدمۀ ظهور دانست

 

 


شما همین تحلیل امام را دربارۀ اتفاقات باعظمتی که در جریان پیاده‌روی اربعین می‌افتد و این پذیرایی خودجوش مردمی ببینید. بنده می‌خواهم بر اساس این تحلیل حضرت امام(ره) بگویم که صحنه‌های پیاده‌روی اربعین بسیار باعظمت‌تر از این اتفاقات(فوق‌الذکر) در اقصی ‌نقاط ایران است. در این پیاده‌روی، عشایر و سایر مردم خونگرم عراق، بعضاً تمام هستی خود را لب جاده می‌آوردند و در اختیار زائرین قرار می‌دهند. صدها میلیون وعدۀ غذایی توسط عشایر و مردم عراق در این مسیر توزیع می‌شود. ضمن اینکه زائرین هم برای پیاده‌روی در این مسیر این‌همه سختی و زحمت تحمل می‌کنند؛ بدون اینکه تبلیغاتی برای حضور گستردۀ مردم صورت گرفته باشد.
این همدلی و این پذیرایی باشکوه از زائرین توسط ملت عراق و حضور این جمعیت میلیونی، یک حرکت خودجوش مردمی است که اسراری دارد. و این اسرار را کسانی که جامعه‌شناسی دینی و نگاه عمیق به سنت‌های دینی دارند، متوجه می‌شوند. بی‌تردید این تحول را باید مقدمۀ ظهور دانست. حضرت امام(ره) در سال ۶۱ می‌فرمود: اینکه جوان‌های ما تقاضای شهادت می‌کنند، از علائم ظهور است(این شوق و شعفها به لقاء اللَّه براى آنها حاصل شده است…که یکى از علائم ظهور بقیه اللَّه ارواحنا فداه است؛ صحیفۀ امام/۱۶/۱۲۹) و شما امروز می‌بینید که میلیون‌ها نفر با اطلاع دقیق از خطرات احتمالی، در این پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کنند.

منبع:اربعین


free b2evolution skin
2
آبان

امام حسین (علیه السلام) و معرفی جانشین بعد از خود به حضرت رقیه (سلام الله علیها)

هنگامی که یاران به شهادت رسیدند امام حسین علیه السلام …. به خیمه امام زین العابدین علیه السلام آمد و او را به سینه چسباند و فرمود: «یا وَلَدی أَنْتَ أَطْیَبُ ذُرِّیَّتی، وَ أَفْضَلُ عِتْرَتی، وَ أَنْتَ خَلیفَتی عَلی هؤُلاءِ الْعِیالِ وَ الْأَطْفالِ، فَإِنَّهُمْ غُرَباءٌ مَخْذُولُونَ، قَدْ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّهُ وَ الْیُتْمُ وَ شَماتَهُ الْأَعْداءِ وَ نَوائِبُ الزَّمانِ سَکِّتْهُمْ إِذا صَرَخُوا، وَ آنِسْهُمْ اذَا اسْتَوْحَشُوا، وَ سَلِّ خَواطِرَهُمْ بِلَیْنِ الْکَلامِ، فَإِنَّهُمْ ما بَقِیَ مِنْ رِجالِهِمْ مَنْ یَسْتَأْنِسُونَ بِهِ غَیْرُکَ، وَ لا أَحَدٌ عِنْدَهُمْ یَشْکُونَ إِلَیْهِ حُزْنَهُمْ سِواکَ، دَعْهُمْ یَشُمُّوکَ وَ تَشُمُّهُمْ، وَ یَبْکُوا عَلَیْکَ وَ تَبْکی عَلَیْهِمْ؛ فرزندم! تو پاک ترین ذریّه و برترین عترت منی و تو جانشین من بر این بانوان و کودکانی. آنان غریب و بی کس اند که تنهایی و یتیمی و سرزنش دشمنان و سختی های دوران آنان را فرا گرفته است.

 

 

هر گاه که ناله سر دادند آنان را آرام کن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نیکو، خاطرشان را تسلّی بخش. چرا که کسی از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هایشان را به وی باز گویند.

 

 

بگذار آنان تو را ببویند و تو آنان را ببویی و آنان بر تو گریه کنند و تو بر آنان!».آنگاه امام علیه السلام دست فرزندش را گرفت و با صدای رسا فرمود:«یا زَیْنَبُ وَ یا امَّ کُلْثُومِ وَ یا سَکینَهُ وَ یا رُقَیَّهُ وَ یا فاطِمَهُ، اسْمَعْنَ کَلامی وَ اعْلَمْنَ أَنَّ ابْنی هذا خَلیفَتی عَلَیْکُمْ، وَ هُوَ إِمامٌ مُفْتَرِضُ الطَّاعَهِ؛ ای زینب! ای امّ کلثوم! ای سکینه! ای رقیّه! و ای فاطمه! سخنم را بشنوید و بدانید که این فرزندم جانشین من بر شماست و او امامی است که پیروی از او واجب است».

 

 

 

سپس به فرزندش فرمود:«یا وَلَدی بَلِّغْ شیعَتی عَنِّیَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبی ماتَ غَریباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضی شَهیداً

فَابْکُوهُ؛ فرزندم! سلامم را به شیعیانم برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه به شهادت رسید پس بر او اشک بریزید!»

منبع:

شهیده 3ساله حضرت رقیه سلام الله علیها/محمدرضا شریفی


free b2evolution skin
30
مهر

قیام امام حسین (علیه السلام) از دیدگاه اهل سنت

نهضت امام حسين (علیه السلام) از نادرترين رخدادهايي است كه تفكر انسانها را به خود معطوف داشتـه است و در تـاريخ اسلام ارزش والايي دارد. شهادت حسين بن علي (علیه السلام) حيات تازه اي بـه اسلام بـخشيده، خونها را بـه جـوشش آورد و تـنها را از رخوت خارج ساخت. امام حسين (علیه السلام) بـا حركت قهرمانانه خـود روح مردم مسـلمان را زنده و احـسـاس ذلت و زبـوني و اسارت را ـ كه از اواخر حـكومت عثـمان بـر روح جـامعه اسلامي حكمفرما شده بود، تضعيف كرد.آنچه امت اسلامي از زمان وقوع اين حادثه عظيم تا امروز بـر آن متفق است، اين است كه انقلاب كربلا هيبت و ابـهت اسلام راـ كه بـه علت حـاكميت فرمانروايان ضعيف النفس و تـحـقير ارزشها و مقدسات ديني رو به افول گذارده بود، احـيا كرد. حـركت امام حـسين (علیه السلام)، حركتي است مستمر براي همه نسلها و همه عصرها است.اين انقلاب تـنها انقلابـي است كه اگر كليه صحـنه هايش چـنان كه بـوده، تـصوير شود، هيچ كس نمي تـواند از بـروز احساسها و عواطف فطري اش جلوگيري كند; زيرا اين فاجـعـه بـه قول شـافعـي دنيا را لرزانده و نزديك است قله كوهها را آب كند.

 

 

حادثه كربـلا در ميان اهل تسنن موجي ايجاد كرد كه زبـان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواستـه و زماني بـا شجـاعت بـه تـوصيف و تجزيه و تحليل آن پـرداخته است. شوكاني در كتاب «نيل الاوطار» در رد بعضي از سخنوران دربـاري مي گويد: بـه تحقيق عده اي از اهل علم افراط ورزيده، چنان حكم كردند كه:«امام حسين (علیه السلام) نوه پيامبر ـ كه خداوند از او راضي باشدـ نافرماني يك آدم دائم الخمر را كرده و حرمت شريعت يزيد بن معاويه را هتك كرده است.» خداوند لعنتـشان كند، چه سخنان عجيبـي كه از شنيدن آنها مو بر بدن انسان راست مي گردد.تفتازاني در كتاب «شرح العقايد» مي نويسد:حـقيقت اين است كه رضايت يزيد بـه قتـل امام حـسين (علیه السلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت كردنش به اهل بيت پيامبـر (صلیه الله علیه و آله و سلم) از اخبـاري است كه در معني متواتر است; هر چند تـفاصيل آن متـواتـر نيست. دربـاره مقام يزيد بلكه درباره ايمان او ـ كه لعنت خدا بـراو و يارانش باد.ـ توافقي نداريم.

 

 

جاحظ مي گويد: منكراتي كه يزيد انجام داد، يعني قتـل حسين (علیه السلام) و به اسـارت گرفتـن زن و فرزند او و تـرسـاندن اهل مدينه و منهدم ساختن كعبه، همه اينها بر فسق و قساوت و كينه و نفاق و خروج از ايمان او دلالت مي كند.بنابراين، يزيد فاسق و ملعون است و كسي كه از لعن او جلوگيري كند، نيز ملعون است.ابـن حجـر هيثـمي مكي در كتـاب «الصواعق المحرقه» مي نويسد:پسرامام حنبل در مورد لعن يزيد از وي پرسيد. احمد در جواب گفت:چـگونه لعنت نشود كسي كه خداوند او را در قرآن لعن كرده است. آنجا كه مي فرمايد:«فصل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا في الارض و تـقطعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله» و چه مفاسدي و قطع رحمي از آنچـه يزيد انجام داد، بالاتر است؟!عبدالرزاق مقرم در كتاب «مقتـل الحسين» مي گويد: بـه تـحقيق گروهي از علما از جـمله قاضـي ابـويعلي و حـافظ ابـن الجـوزي و تـفتـازاني و سـيوطي در مورد كفر يزيد نظر قطعـي داده اند و بـا صداقت تمام لعن او را جايز شمرده اند.

 

 

مولف كتـاب «شذرات الذهب» مي نويسد: در مورد لعن يزيد، احمد بن حنبل دو قول دارد كه در يكي تلويح و در ديگري تصريح بـه لعن او مي كند. مالك و ابوحنيفه نيز هر كدام هم تـلويحا و هم تـصريحا يزيد را لعنت كرده اند; و بـه راستـي چـرا اين گونه نبـاشد و حال آنكه او فردي قمار باز و دائم الخمر بود.شيخ محمد عبـده مي گويد: هنگامي كه در دنيا حكومت عادلي وجـود دارد كه هدف آن اقـامه شـرع و حـدود الهي اسـت و در بـرابـر آن حكومتي ستـمگر است كه مي خواهد حكومت عدل را تـعطيل كند، بـر هر فرد مسلماني كمك كردن حكومت عدل واجـب است; و از همين بـاب است انقلاب امام حسين (علیه السلام) كه در بـرابـر حكومت يزيد ـ كه خدا او را خوار كند.ـ ايستاد.از سبط بن جوزي در مورد لعن يزيد پرسيده شد. او در جواب گفت:احمد حنبـل لعن او را تجويز كرده است، ما نيز بـه خاطر جناياتي كه دربـاره پـسر دختر رسول خدا مرتكب شد، او را دوست نداريم; و اگر كسي بـه اين حد راضي نمي شود، ما هم مي گوييم اصل، لعنت كردن يزيد است.حادثه كربلا چنان در قلوب نفوذ كرد كه بـسياري از بـزرگان اهل تسـنن آن را در قالب شعر مطرح سـاخـتـه، اندوه خـويش را ابـراز كردند.

 

 

امام شافعي كه در دوستي اهل بـيت زبـانزد است.ـ دربـاره نهضت كربلا چنين سروده است:قتــيل بلا جـرم كـان قميـصه صبيغ بماء الارجوان خصيبن صلي علي المختار من آل هاشم و نوذي بنيه ان ذاك عجيبلئن كان ذنبي حب آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) فذلك ذنب لست عنه اتوبهم شفعائي يوم القیامه و موقفي و بغضهم للشافعي ذنوب حسين (علیه السلام) كشته اي بي گناه است كه پيراهن او به خونش رنگين شده و عجب از مـا مـردم آن اسـت كـه از يك طرف بـه آل پـيامـبـر درود مي فرستـيم و از سوي ديگر فرزندانش را بـه قتـل مي رسانيم و اذيت مي كنيم!اگر گناه من دوستي اهل بيت پـيامبـر است، پـس من هيچ گاه از آن توبه نمي كنم.اهل بـيت پـيامبـر (عليهم السلام) در روز قیامت شفيعان من هستند و اگر نسبـت بـه آنان دشمني داشتـه بـاشم، گناهي نابـخشودني است.

منبع:
صفرلكي، شمس الله
نهضت كربلا از ديدگاه اهل سنت


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم