9
آذر

دانش زینب کبری سلام الله علیها

اما دربارة دانش زینب کبری سلام الله علیها ، امام سلام الله علیها دربارة حضرت زهرا سلام الله علیها و دانش آن حضرت یک نظر دارند ، و وجود مبارک زین العابدین سلام الله علیها هم دربارة عمة شان حضرت زینب کبری سلام الله علیها ، از نظر دانش و بینش ، یک نظر دارند .

امام باقر سلام الله علیها می فرماید : این که اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند ، بی علت ،بی جهت ، بی سبب و بی دلیل نبوده است . علت آن این است که پروردگار عالم در دنیای معنا به مادر ما خطاب کرده : «فَطَمْتُکَ بِالْعِلْمِ . «فطم» ؛ یعنی قطع کردن ، جدا کردن . لغت «فطم» ، به معنای بریدن است . معنای حدیث چنین می شود : فاطمه سلام الله علیها را فاطمه می گویند ، به علت این که خدا به او فرمود : من با پرکردن تو از علم خودم ، تو را و قلبت را از علوم همۀ زمینیان بریدم و نگذاشتم تو در دانش و بینش ، نیازمند علوم بشری بشوی .

و دانش زهرا سلام الله علیها دانشی الهی است . کنار بازار کوفه ، وقتی زینب کبری سلام الله علیها خطبه خواندند و حادثة کربلا را تحلیل کردند و مردم را به آن گناه بی نظیرشان آگاه کردند ، زین العابدین سلام الله علیها کنار محمل عمة خود ، خدا را شکر کردند و فرمودند : عمه جان ! من پروردگار عالم را شکر می کنم و سپاسش را می گویم که الحمدلله تو تعلیم دیدة بدون معلّم بشری هستی ، و این دریای دانشی که در وجود تو موج می زند ، مستقیماً الهی و خدایی است ، همان طوری که خداوند از دانش بیکرانش در قلب مادرش زهرا سلام الله علیها قرار داد ، از دانش بیکرانش در قلب مطهّر زینب کبری سلام الله علیها قرار داد و این سابقه هم داشت ، نه این که اولین بار بوده است . این که عنایت خدا بر یک انسان ، کامل جلوه کند ، ما در قرآن مجید دربارة دو نفر صریحاً می بینیم که خداوند متعال در ایام کودکی آن ها ، دانش خود را در ظرف قلب آنان ریخته است : یکی مسیح که در متن قرآن است که در گهواره ، در روز اول تولّد ، به یهودیانی که به مادرش مریم سلام الله علیها گفتند : «مَا کَانَ أَبُوکِ امْرأَ سَوْءٍ وَ مَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً» : مریم ! پدرت که آدم بدی نبود و مادرت که زن پاکدامنی بود ، شما هم که شوهر نکردید ، پس این بچه را از کجا آوردی ؟ مریم سلام الله علیها اشاره به گهواره کرد . آن جمع یهودی گفتند : «کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّا» : شما اشاره به گهواره می کنید ، بچه یکروزه که حرف نمی زند که از میان گهواره صدا بلند شد : «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً»  . خود کتاب ، علم است .

 

پروردگارعالم کراراً در قرآن مجید از تورات ، انجیل و قرآن تعبیر به علم کرده است : «مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ ». همة تورات را قرآن می گوید ، علم . همة انجیل را می گوید ، علم : «آتَانِیَ الْکِتَابَ » : خدا علم به من داده ، «وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً» : و مقام نبوت را به من داده است . مقام نبوت که همراه با تاریکی ، ظلمت و جهل که نیست ؛ علم است ؛ علم خدایی که بچة یکروزه در گهواره را ؛ چنان که قرآن می گوید ، خزانة علم قرار می دهد .همان خدا بدون معلّم بشری ، زینب کبری سلام الله علیها را خزانۀ علم بشری قرار می دهد . چنان که گفتیم ، بنا به نقل قرآن کریم ، این کار یک بار برای حضرت مسیح سلام الله علیها اتفاق افتاده است . یا دربارة یحیی سلام الله علیها می فرماید : «وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً»: ما مقام نبوت و حکمت را در حالی که یحیی سلام الله علیها بچة سه و چهار ساله بود ، به او عنایت کردیم . این متن قرآن است . پس این بار دوم است که این اتفاق به وسیلة خدا افتاده است . چه مانعی دارد که همین اتفاق برای حضرت زهرا سلام الله علیها هم افتاده باشد ؟ چه مانعی دارد که همین ماجرا برای زینب کبری سلام الله علیها هم اتفاق افتاده باشد ؟ این اتفاق ، نشانگر کمال آن هاست ؛ نشانگر عظمت روحی آن هاست . نشانگر ارزش های انتقال یافته از امیرمؤمنان ، حضرت زهرا ، پیغمبر و خدیجه کبری : در وجود مبارک اوست . قلب به پروردگار اتصال داشته و از طریق این اتصال ، علم خداوند در این خزانه با عظمت سرازیر شده است . او این علم را حبس نکرد ؛ چرا که اهل بیت : طبق آیات قرآن ، در همة امور اهل انفاق بودند : «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَ اتَّقَی . وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَی . فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی  . «فَأَمَّا مَنْ أعْطَی» ، چه چیزی را بخشش کرد ؟ مال ، آبرو ، قدرت ، دانش ، شخصیت ، زبان ، قلم و قدم در تمام نعمت هایی که خداوند به اهل بیت : عنایت کرده بود ، آن ها اهل انفاق بودند . در هیچ زمنیه ای در وجود اهل بیت : بخل وجود نداشت . زینب کبری سلام الله علیها در دورة عمرش سه کلاس تشکیل داد ، ولی با کمال تأسّف از این سه کلاس ، چیزی باقی نمانده است . حیف از آن کلاس ها و حیف از بی توجّهی شاگردان آن کلاس ها . یکی از این کلاس ها که زینب کبری سلام الله علیها مخصوص خانم ها تشکیل دادند ، کلاس تفسیر قرآن بود ، و ای کاش ! بخشی از تفسیری که زینب کبری سلام الله علیها فرموده بود ، به دست ما رسیده بود تا به وسیلة زینب کبری سلام الله علیها ما با عمق آیات قرآن آشنا می شدیم .  

منبع نگاهی به مقام حضرت زینب سلام الله علیها/ حسین انصاریان


free b2evolution skin
25
شهریور

فضایل و ثواب خواندن زیارت اربعین

اربعین، چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام است که جان خود و یارانش را فدای دین کرد. ازآنجا که گرامیداشت ‏خاطره شهید و احیاء اربعین وی، زنده نگهداشتن‏ نام و یاد و راه اوست و زیارت، یکی از راههای یاد و احیاء خاطره است، زیارت‏ امام حسین‏«علیه السلام‏» به ویژه در روز بیستم ماه صفر که اربعین آن حضرت است، فضیلت بسیاردارد.

 

 

زیارت اربعین که در این روز مستحب است، در کتب ادعیه آمده است ‏و به اینگونه شروع می‏شود: «السلام علی ولی الله و حبیبه…» که این متن،از طریق ‏صفوان جمال از امام صادق‏«علیه السلام» روایت‏ شده است.
 
زیارت دیگر آن است که جابربن‏ عبدالله انصاری دراین روز خوانده است و متن زیارت به عنوان زیارتنامه آن امام در نیمه ‏ماه رجب نقل شده و با جمله‏«السلام علیکم یا آل الله…» شروع می‏شود.بحارالانوار،ج 98،(بیروت) ص 329/ المزار، شیخ مفید، ص 53

 مورخان نوشته ‏اند که جابربن عبدالله انصاری، همراه عطیه عوفی موفق شدند که درهمان اولین اربعین پس ازعاشورا به زیارت امام حسین‏«علیه السلام‏» نائل آیند. وی که آن هنگام ‏نابینا شده بود، در فرات غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گامهای کوچک برداشت تا سر قبر حسین بن علی‏«ع‏لیه السلام» آمد و با راهنمایی عطیه، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد، وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! سپس گفت:«حبیب لا یجیب حبیبه…» آنگاه ‏زیارتی خواند و روی به سایر شهدا کرد و آنان را هم زیارت نمود. منتهی الآمال،ج 1، حوادث اربعین/ نفس المهموم، ص 322/ بحارالانوار،ج 98، ص 328.

 

 

 

متن زيارت اربعين با ترجمه
السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ ،


سلام بر ولىّ خدا و حبيبش، سلام بر دوست خدا و نجيبش، سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش، سلام بر حسين مظلوم شهيد، سلام بر آن دچار گرفتاري ها و كشته اشك ها، خدايا من گواهى میدهم كه حسين ولىّ تو و فرزند ولىّ تو، و فرزند برگزيده توست حسينى كه به كرامتت رسيده، او را به شهادت گرامى داشتى، و به خوشبختى اختصاصش دادى، و به پاكى ولادت برگزيدى، و او را آقايى از آقايان، و پيشروى از پيشرويان، و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى، و ميراث هاى پيامبران را به او عطا فرمودى، و او را از ميان جانشينان حجّت بر بندگانت قرار دادى، و در دعوتش جای عذرى باقى نگذاشت، و از خيرخواهى دريغ نورزيد، و جانش را در راه تو بذل كرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند، درحالی كه بر عليه او به كمك هم برخاستند، كسانیكه دنيا مغرورشان كرد، و بهره واقعى خود را به فرومايه تر و پست تر چيز فروختند، و و آخرتشان را به كمترين بها به گردونه فروش گذاشتند، تكبّر كردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند، تو را و پيامبرت را به خشم آوردند،

 

 


وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مُتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ،


و اطاعت كردند از ميان بندگانت، اهل شكاف افكنى و نفاق و باركشان گناهان سنگين، و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد كرد، تا در طاعت تو خونش ريخته شد و حريمش مباح گشت خدايا آنان را لعنت كن لعنتى سنگين، و عذابشان كن عذابى دردناك، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند سرور جانشينان، شهادت میدهم كه تو امين خدا و فرزند امين اويى، خوشبخت زيستى، و ستوده درگذشتى، و از دنيا رفتى گم گشته، و مظلوم و شهيد، گواهى میدهم كه خدا وفاكننده است آنچه را به تو وعده داده، و نابودكننده كسانى را كه از ياریات دريغ ورزيدند، و عذاب كننده كسانى را كه تو را كشتند، و گواهى میدهم كه تو به عهد خدا وفا كرديد و در راهش به به جهاد برخاستى تا مرگ فرا رسيد، پس خدا لعنت كند كسانى را كه تو را كشتند، و به تو ستم كردند، و اين جريان را شنيدند و به آن خشنود شدند،

 

 


اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ [أَجْسَامِكُمْ ] وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.


خداى من تو را شاهد میگيرم كه من دوستم با آنان كه او را دوست دارند، و دشمن با آنان كه با او دشمنند، پدر و مادرم فدايت اى فرزند رسول خدا، گواهى میدهم كه تو در صلب هاى بلندمرتبه و رحم هاى پاك نورى بودى، جاهليت با ناپاكي هايش تو را آلوده نكرد، و از جامه هاى تيره و تارش به تو نپوشاند، و گواهى میدهم كه تو از ستون هاى دين، و پايه هاى مسلمانان، و پناهگاه مردم مؤمنى، و گواهى میدهم كه پيشواى نيكوكار، با تقوا، راضى به مقدرات حق، پاكيزه، هدايت كننده، و هدايت شده اى، و گواهى میدهم كه امامان از فرزندانت، اصل تقوا، و نشانه هاى هدايت، و دستگيره محكم، و حجّت بر اهل دنيا هستند و گواهى میدهم كه من به يقين مؤمن به شمايم، و به بازگشتتان يقين دارم، براساس قوانين دينم، و عواقب عملم، و قبلم با قلبتان در در صلح، و كارم پيرو كارتان، و ياری ام براى شما آماده است، تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمايم نه با دشمنانتان، درودهاى خدا بر شما، و بر ارواح و پيكرهايتان، و بر حاضر و غايبتان، و بر ظاهر و باطنتان، آمين اى پروردگار جهانيان.  

 

 

 

زيارت اربعين
پس دو ركعت نماز میخوانى، و به آنچه میخواهى دعا میكنى و برمیگردى.
دوم: زيارتى است كه از جابر روايت شده، و كيفيت آن چنان است كه از عطا [ظاهرا همان عطيه عوفى كوفى همسفر جابر در اربعين برای زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام است] نقل شده: در روز بيستم ماه صفر با جابر بن عبد اللّه انصارى بودم، چون به غاضريه رسيديم در آب فرات غسل كرد، و پيراهن پاكيزه اى كه با خود داشت پوشيده، آنگاه به من گفت: آيا از بوى خوش چيزى، با تو هست اى عطا؟ گفتم: سعد با من هست، قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد، و پابرهنه روانه شد، تا نزد سر مبارك امام حسين عليه السّلام ايستاد، و سه مرتبه اللّه اكبر گفت.
پس افتاد و بيهوش شد، چون به هوش آمد شنيدم میگفت: «السّلام عليكم يا آل اللّه.


منبع مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.


free b2evolution skin
12
شهریور

ديدار اهل بيت علیهم السلام از شهداي کربلا در روز اربعين

سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زماني که اهل بيت حضرت سيدالشهداء عليهم السلام از شام به مدينه برمي گشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آن ها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسين عليه السلام رسيدند، جابر بن عبداللّه را با گروهي از طايفه بني هاشم و مرداني از آل پيغمبر صلي الله عليه و آله ديدند که به زيارت حضرت آمده اند. آنان شروع به عزاداري و نوحه سرايي کردند، زنان قبائل عرب نيز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداري کردند. کاروانيان سپس از آن جا به سوي مدينه کوچ کردند.

 

 

 

اسارت زن مسلمان
از مظلوميت هايي که حکايت از نقض آشکار قوانيني است که اسلام به آنها سفارش کرده، اسير گرفتن زن مسلمان است. در حادثه کربلا پس از پايان نبرد، اهل بيت امام حسين را اسير کرده و شهر به شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمايش گذاشتند. اسير گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنان که علي عليه السلام در جنگ جمل اسير کردن را روا نشمرد و عايشه را به همراه عده اي زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموي فرزندان پيامبر را مثل اسيران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسير را بر اهالي شهرها نمودند و درنهايت سنگ دلي با آنان رفتار کردند. چنان که حضرت زينب عليهاالسلام هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل بيت) فرمود:اي محمّد صلي الله عليه و آله اين دختران تو هستند که به اسارت مي روند.

 

 

اربعين حسيني و اسراي كربلا
بيستم ماه صفر در تاريخ، به عنوان اربعين حسيني مشهور شده است. در برخي از روايات به بزرگداشت اين روز اشاره شده است. در حديثي از امام حسن عسكري (علیه السلام) زيارت اربعين به عنوان يكي از نشانه هاي مؤمن شمرده شده است. «اربعين» در منابع، بيشتر به دو رويداد اشاره دارد:

1- روز مراجعت اسراي كربلا از شام به مدينه؛

2- روزي كه جابر بن عبدالله انصاري به زيارت قبر امام حسين(علیه السلام) مشرف شد.

اما در اينكه در اين روز اسراي كربلا به كربلا رسيده باشند، ترديدي جدي وجود دارد.

شيخ مفيد در «مسار الشيعه» آورده است:

«روز اربعين، روزي است كه اهل بيت امام حسين (علیه السلام)، از شام به سوي مدينه مراجعت كردند و نيز
روزي است كه جابر بن عبدالله براي زيارت امام حسين (علیه السلام) وارد كربلا شد».

در اين ميان سيد بن طاوس در «لهوف»، اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا ذكر كرده است. ايشان مي نويسد:

«وقتي اسراي كربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنماي كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. بنابراين آن ها به محل شهادت امام حسين (علیه السلام) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گريه و زاري براي اباعبدالله (علیه السلام)پرداختند …»

 

 شيخ طوسي مي نويسد:

«روز اربعين روزي است كه جابر بن عبدالله انصاري صحابي رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از مدينه براي زيارت قبر امام حسين(علیه السلام) به كربلا آمد و او اولين زائري بود كه قبر شريف آن حضرت را زيارت كرد»

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
12
شهریور

نخستين زيارت اربعین

شيخ ابوجعفر محمد بن ابي القاسم محمد بن علي طبري به سندش از عطيه ي عوفي نقل مي کند : همراه جابر بن عبدالله انصاري به قصد زيارت قبر حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام بيرون آمديم . هنگامي که به کربلا وارد شديم ، جابر خود را به کنار فرات رساند و غسل کرد . لنگ به کمر بسته و حوله را بر دوش انداخت و خود را خوشبو ساخت . هر گامي که برمي داشت ذکر خدا مي گفت ، تا آن گاه که نزديک قبر رسيد . به من گفت : دستانم را بر قبر او بگذار . چنان کردم . خود را بر قبر مطهر انداخت و بي هوش افتاد . قدري آب بر او پاشيدم . وقتي که به هوش آمد ، سه بار گفت : «يا حسين ! » ، سپس گفت : حبيب لا يجيب احبيبه ؛ آيا دوست پاسخ دوستش را نمي دهد ؟ آن گاه گفت : چگونه پاسخ دهي و حال آن که رگهاي گردنت بر پشت و شانه ات آويخته و بين بدن و سرت جدايي افتاده است ، و پس از آن ، آن حضرت را با کلماتي که نشان از کمال ايمان وي دارد ، اين گونه زيارت مي کند : فأشهد أنک ابن خاتم النبيين ، و ابن سيد المؤمنين ، و ابن حليف التقوي ، و سليل الهدي ، و خامس أصحاب الکساء ، و ابن سيد النقباء ، و ابن فاطمة سيدة النساء ، و ما لک لا تکون هکذا ، و قد غذتک کف سيد المرسلين ، و ربيت في حجر المتقين ، و رضعت من ثدي الايمان ، و فطمت بالاسلام ، فطبت حيا ، و طبت ميتا ، غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقک ، و لا شاکة في الخيرة لک ، فعليک سلام الله و رضوانه ، و أشهد أنک مضيت علي ما مضي عليه أخوک يحيي بن زکريا ؛

 

 

شهادت مي دهم که تو فرزند خاتم پيامبران و سيد مؤمنان هستي . و تو هم پيمان پرهيزکاري و نتيجه ي هدايت و پنجمين اصحاب کسايي . و تو فرزند سيد نقيبان و زاده ي فاطمه سيده ي بانواني ، و چگونه چنان نباشي و حال آن که دستان سيد مرسلان غذايت داد و در دامن پرهيزکاران پرورش يافتي و از سينه ي ايمان شير خوردي و با اسلام از آن جدا گشتي . پس خوب زيستي و خوب به لقاي الاهي رسيدي ، گر چه دلهاي مؤمنان از فراق تو آرامش نمي گيرد ، و هيچ شک و ترديدي را در انتخاب صحيح تو و آنچه که در آن خير و صلاح توست ، به خود راه نمي دهد . پس بر تو سلام و رضوان خدا باد . و گواهي مي دهم که تو بر همان راهي قرار گرفتي که برادرت يحيي ، فرزند زکريا ، بر آن قدم نهاد . آن گاه نگاهش را به اطراف قبر مطهر دوخت و خطاب به شهيدان گلدشت کربلا گفت : سلام بر شما اي ارواحي که در اطراف حسين رحل افکنديد . . . ! شهادت مي دهم که شما نماز را به پا داشتيد و زکات را پرداختيد و امر به معروف نموديد و نهي از منکر کرديد و با کافران به جنگ برخاستيد و خدا را بندگي نموديد تا آن که به حديقين رسيديد . قسم به آن کسي که محمد را به پيامبري برانگيخت ! که ما در آنچه که انجام داديد شريک هستيم .

 

 

عطيه مي گويد : به او گفتم : اي جابر ! چگونه ما با آنان شريکيم و حال آن که کاري نکرديم . نه در دشتي فرود آمديم و نه بر کوهي بالا رفتيم و نه جنگيديم و اينان بين سرها و بدنهاشان جدايي افتاد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بي سرپرست شدند ! ؟ جابر گفت : اي عطيه ، از حبيب خودم رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که فرمود : «هر کس که قومي را دوست بدارد ، با آنان محشور گردد و هر کس که کار قومي را دوست بدارد در عملشان شريک گردد . » قسم به کسي که محمد را به پيامبري برانگيخت که نيت من و ياران من ، با نيت و قصد حسين و يارانش يکي است 

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
12
شهریور

بررسي شخصيت جابر بن عبدالله الانصاري

اربعین، فقط روزی از روزهای سال نیست، بلکه آیینه ای است دربرابر چشمان میلیون ها انسان متعهد که در آن تصویری از نهضت و قیام خونین محرّم نقش می بندد. اربعین، روز باشکوهی است که از خون حسین(علیه السلام)، حیات گرفت و نقطه آغاز تبلیغ آرمان کربلا از طریق اشک شد؛ چرا که در این روز، نخستین مجلس عزاداری برای اباعبدبالله(علیه السلام) و تبلیغ آرمان آن حضرت در کنار تربتش برپا شد.

 

 

جابر بن عبدالله ، از شخصيتهاي بسيار برجسته و محترم دنياي اسلام است که از موضع گيريهاي بسيار خوب فکري و سياسي برخوردار بوده است . کشي ، چنين روايت کرده است : او از پيشتازان گرد آمده اطراف وجود اميرمؤمنان عليه السلام و جزء گروه هفتاد نفر  و آخرين افراد باقي مانده از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از پيروان اهل بيت عليهم السلام بود . او در حالي که عمامه ي سياهي بر سر داشت ، در مسجد مي نشست و صدا مي زد : اي باقر العلم !  و در حالي که تکيه بر عصايش زده بود ، در کوچه هاي مدينه مي گشت و مي گفت : علي خير البشر ؛ علي برترين بشر است .

 

 

و چون پيرمرد شده بود ، حجاج کاري به او نداشت . محدث نوري مي گويد : او از پيشتازان گرد آمده ي اطراف وجود اميرمؤمنان علي عليه السلام و حامل سلام پيامبر صلي الله عليه و آله براي امام باقر عليه السلام و نخستين زائر قبر أباعبدالله الحسين عليه السلام و روايتگر خبر لوح (دربردارنده ي نص خداوند بر امامت امامان) بود و او تنها صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله بود که آن لوح را نزد فاطمه ي زهرا عليهاالسلام ديده بود . او داراي مناقبي ديگر و فضايلي بي شمار بود . » محدث قمي مي گويد : او صحابي و يار جليل القدر پيامبر بود و پيوستگي او به اهل بيت عليهم السلام و جلالت او ، مشهورتر از آن است که ذکر شود . وي به سال 78 از دنيا رفت و رواياتي که دلالت بر فضل او نمايد ، بسيار است . . . از أسدالغابة منقول است که او هجده جنگ را در رکاب پيامبر صلي الله عليه و آله ، وجنگ صفين را در رکاب امير مؤمنان علي عليه السلام حاضر شد و در آخر عمر کور گرديد . . . آيت الله خويي مي نويسد : او جنگ بدر  و هجده غزوه را همراه پيامبر صلي الله عليه و آله حاضر شد و از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از بهترين ياران اميرمؤمنان و از جمله شرطة الخميس بود . وي از ياران امام حسن و امام حسين و امام سجاد و امام باقر عليهم السلام و جليل القدر بود . . . کليني با سند صحيح خود از امام باقر عليه السلام اين سخن را درباره ي وي روايت کرده است : هيچ گاه جابر دروغ نگفته است  .

 

 

 

در اين جا برخي فضايل و برجستگيهاي زندگي جابر بن عبدالله انصاري را برمي شماريم  : - او و پدرش هر دو از ياران رسول خدا بودند . وي از اهل بيت رضوان ، و از شاهدان شب دوم عقبه ، و از حاضران در جنگ خندق و بيعت شجره بوده است . در جريان عقبه ، او که کودکي بيش نبود ، همراه پدر در جمله ي هفتاد تني بود که در آن جا با رسول خدا صلي الله عليه و آله بيعت نمودند . - او کهنسالي است که از ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان و امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين و امام باقر عليهم السلام شمرده مي شود و به هنگام مرگ حدود 90 سال داشت .  - او از راوياني است که عده ي زيادي از وي نقل حديث نموده اند . برخي احاديث وي را تا 1540 روايت شمرده اند و از اين رو ، از وي به عنوان کسي ياد مي کنند که از جمله مکثرين در حديث و حافظان سنن بوده است . - ابن عقده وي را منقطع به اهل بيت عليهم السلام معرفي نموده و برقي او را از اصفيا مي داند . -

برجستگي علمي وي به حدي است که ذهبي او را فقيه و مفتي مدينه در زمان خود معرفي نموده و مرحوم سيد امين ، وي را از اجلاي مفسران مي داند .

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم