طفل شش ماهه حسین علیه السلام
یکی از فرزندان امام حسین«علیه السلام»که شیر خوار بود و از تشنگی،روز عاشورا بی تاب=شده بود.امام،خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم،کسی جز این کودک نمانده است.نمی بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش […]
یکی از فرزندان امام حسین«علیه السلام»که شیر خوار بود و از تشنگی،روز عاشورا بی تاب=شده بود.امام،خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم،کسی جز این کودک نمانده است.نمی بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟
در«نفس المهموم»آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید.امام حسین«علیه السلام»خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. در کتابهای مقتل،هم از«علی اصغر»یاد شده،هم از طفل رضیع(کودک شیرخوار)و در اینکه دو کودک بوده یا هر دو یکی است،اختلاف است.
در زیارت ناحیه مقدسه،درباره این کودک شهید،آمده است:«السلام علی عبد الله بن الحسین،الطفل الرضیع،المرمی الصریع،المشحط دما،المصعد دمه فی السماء،المذبوح بالسهم فی حجر ابیه،لعن الله رامیه حرمله بن کاهل الأسدی». و در یکی از زیارتنامه های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به»از این کودک،با عنوانهای شیرخواره،ششماهه،باب الحوایج،طفل رضیع و…یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود.
طفل ششماهه تبسم نکند،پس چه کند
آنکه بر مرگ زند خنده،علی اصغر توست
«علی اصغر،یعنی درخشانترین چهره کربلا،بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت …چشم تاریخ،هیچ وزنه ای را در تاریخ شهادت،به چنین سنگینی ندیده است.»علی اصغر را«باب الحوائج»می دانند،گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، اما مقامش نزد خدا والاست.
در گلخانه شهادت را
می گشاید کلید کوچک ما
وقتی که امام حسین(علیه السلام) داغ شهادت خاندان و فرزندان خود را دید فریاد زد:
هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم)؟ …
آیا کسی هست از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کند؟
ناله بانوان حرم برخاست. امام(علیه السلام) به خیمهها آمد و فرمود:
ناوِلوُنی علیًّا الطفلَ حتّی اوَدِّعَهُ فَجَعَلَ یُقَبّلُهُ
وَ یَقُولُ: وَیْلٌ لهؤلَاءِ الْقَوْمِ إذَا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ..
کودکم را بیاورید تا وداعش کنم. حضرت او را می بوسید و می فرمود: بدا به حال این قوم، آنگاه که جدّ تو با ایشان مخاصمه کند.
علی اصغر در آغوش حضرت بود که حرمله بن کاهل تیری افکند و گلوی او را درید. امام(علیه السلام) خون او را به کف دست گرفت، چون پر شد، به آسمان افشاند و فرمود: «خدایا چنانچه اینک پیروزی ما مقدر نیست، آن را بهترین توشه ما بساز.»
علامه مجلسی میافزاید امام حسین(علیه السلام) فرمودند:
«هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی انَّهُ بِعَیْنِ اللهِ»
هر مصیبتی را که بر من فرود آمده، از این که در محضر خداست، آسان میکند.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
از آن خون که بر آسمان افشاند، قطرهای به زمین برنگشت. که اگر برمیگشت عذاب نازل می شد.
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید *خورشید ولایت سر و رویش بوسید
میخواست حسین تا ببوسد لب او *تیر آمد و زودتر گلویش بوسید
***
اگرچه سینه را غم میخراشد *مرا با حرمله کاری نباشد
اگرچه تا قیامت اشکبارم ولی *من یک سخن با تیر دارم
چرا ای تیر بر حنجر نشستی *بر آن بی بال و پر تا پرنشستی
چه میشد کاشکی سرگشته بودی *به قلب حرمله برگشته بودی
جوابی داد و بر درد من افزود *به اشک گرم و آه سردم افزود
نه تنها چهره او دیدنی بود *گلوی نازکش بوسیدنی بود
بگفتم گرچه قصد بوسه کردی *گرفتی بوسه باید بازگردی
بگفتا بسکه بُد شیرین شمایل *از او بگرفتن دل بود مشکل
بگفتا تا ابد همراز دردم *چو بیرون آمدم خون گریه کردم
منبع : فرهنگ عاشورا , جواد محدثی