19
مهر

قافله سالار عشق

قافله سالار عشق


كاروان ، بيابان را درمى نوردد… و انبوه ستارگان در آسمان انوار ضعيفى را مى افشانند… ريگها در پرتو آن مى درخشند… و كاروانى كه از كاروان حاجيان جلو زده و مكّه را ترك گفته ، در ميان درّه ها به آرامى حركت مى كند… و صداى به هم خوردن خارها اسرار شب را فاش ‍ مى كند.

ادامه »


free b2evolution skin
19
مهر

حاكم شهر نيرنگ

حاكم شهر نيرنگ

((دارالاماره )) بر شهر كوفه سايه افكنده است … كركسى ترسناك بر لاشه آن نشسته است . كلاغى اسطوره اى آواز مى خواند و سرها و دستهايى بريده و قطع مى گردند. گرگهاى گرسنه از دور زوزه مى كشند… و سگهاى حريص بانگ برآورده اند… و شبى سياه و تاريك ، اسرارآميز و مشكل ساز… و مردى ((ارقط)) و بى اصل و نسب به نام ((ابن زياد بن ابيه ))… فرزند شبى مست … ارقط در آن شب همه را هراسان و وحشت زده كرده است . شيطانى سركش كه مى انديشد و تدبير مى كند. مرگ بر او باد كه چه مى انديشد!… به چنگالهاى يك لاشخور مى آويزد… به لشكريانى كه از شام مى آيند مى ترساند… قبايل به اطاعت در آمده اند… و گردنها خم گشته و سرها بريده مى شوند…

ادامه »


free b2evolution skin
19
مهر

كاروانى در راه

كاروانى در راه
كاروان ، بيابان را در مسير خودطى مى كند تا به ((ام القرى )) برسد… كاروانى است عجيب … كاروان بازرگانان نيست و نيز به نظر نمى رسد كه كاروان حاجيان باشد… در آن كاروان كودكان زيادى هستند… كودكانى كه به گلهاى بهارى شباهت دارند… كاروان را مردى سرپرستى مى كند كه در چشمان خويش درخشش خورشيد و در پيشانى اش پرتو ماه و در سينه گشاده اش وسعت صحراها را دارد.

ادامه »


free b2evolution skin
18
مهر

سخنان امام حسین علیه السلام: معرفت خدا و امام

سخنان امام حسین علیه السلام: معرفت خدا و امام

امام صادق (عليه السّلام‌) می فرماید روزی امام حسین (عليه السّلام‌) در خطبه‌ ای به اصحاب‌ خود فرمودند:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ. فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، فَمَا مَعْرِفَةُ اللهِ؟ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه»‏.(1)
«اي‌ مردم‌! بدرستي كه‌ خداوند خلق‌ خود را نيافريده‌ است‌، مگر از براي‌ آنكه‌ به‌ او معرفت‌ و شناسائي‌ پيدا كنند. پس‌ زماني كه‌ او را بشناسند، در مقام‌ بندگي‌ و عبوديّت‌ او برمي‌آيند؛ و به‌ واسطه‌ عبادت‌ و بندگي‌ او از عبادت‌ و بندگي‌ غير او بی نیاز مي‌گردند.
در اين حال‌ مردي‌ گفت‌: اي‌ پسر رسول‌ خدا! معرفت‌ خداوند عزّوجلّ چيست‌؟
حضرت‌ فرمود: معرفت‌ و شناخت‌ اهل‌ هر زمان‌، یعنی شناخت امامشان كه‌ اطاعت‌ و پيروی از او برای آنها واجب‌ شده است‌.»
______________________
پی نوشت:
1. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1 ص9

منبع: لمعات الحسین، علامه سيد محمد حسين حسينی طهرانی


free b2evolution skin
18
مهر

كربلاي تو حسين عليه السلام

كربلاي تو حسين عليه السلام

یا حسین ! اگر ناامیدم کنی و از درگاهت برانی ، پس به کی رجوع کنم و که را شفیع آورم ؟

خود را غرق تو کرده ام که اگر تو نبودی ابرها رسم باریدن نمی دانستند ، چشم ها شیوه شوریدگی نمی آموختند .اگر تو نبودی زمین سترون بود و آسمان بخیل ، بادها هرزه گرد و ویرانگر و فصل ها همه پاییز.

با تو یا حسین ! ابرها تا کرانه های ناپیدای ابدیت می بارند . چشم ها طراوت اشک را حس می کنند و زمین سرود همیشه رستن و سر سبزی را در گوش سبزه ها و درختان فرو می خواند .هر گل که از زمین می روید زائر توست و هر شکوفه که می شکفد حیرت شکفته ای به باغ تماشای تو .اگر تو نبودی کویرها دامن می گستردند . دانه ها در ظلمت خاک می پوسیدند . خوشه ها پوک تهی در هجوم بادهای گیج ، درو می شدند کام ها در انتظار گندمی ،لقمه ی نانی و زلال آبی ، گرسنگی و تشنگی را به مرگ پایان می دادند .

کربلای تو حسین ، امضای رستن است . اجازه ی برخاستن گیاه رخصت جوشش چشمه ها و اشارت آبی به بارش ابرها و سخاوت آسمان است .

کربلای تو قصه نیست . افسانه ای نیست که شبانگاه به امید لای لایی بر زبان ها زمزمه شود . کربلای تو تاریخ انسان است . خلاصه و عصاره ی همه ی وجود و سرمایه ی بودن و شدن و رفتن و رسیدن.قصیده بلند که در مدح راستی و درستی گفته اند و غزلی که عاشقانه تر از آن در هیچ زمین و زمانی نمی توان یافت .

کربلای تو یا حسین تقویم تاریخ عشق است .

ما را به بند صید خود گرفتار کرده ای و اسیر زلف خود ..

ما را در پیچ و تاب گیسوی مهربانیت مسکن ده .. چه نیکوست در دام تو گرفتار شدن…

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم