17
فروردین

مولود پر برکت

امام حسن علیه السلام  چشمه ای جوشان و خروشان از خورشید پرثمر و بابرکت ولایت است که در ماهی عزیز و با شکوه پا به عرصه هستی نهاد و این ماه را با قدوم پربرکت خود آراست. ماه رمضان چون صدفی می ماند که گوهر بسیار گرانبهایی را در سینه خود دارد و بر خود می بالد و بر ماه های دیگر می نازد.

 

امام مجتبی علیه السلام  همچون ستاره ای درخشان در این ماه نورافشانی می کند. در آن هنگامه ارج مند، مولودی پا به عالم ناسوت گذاشت که به رموز عالم لاهوت آشنا بود. برگزیده ای که علمش فراتر از تمام علوم و اعجازش فراتر از زمان و مکان بود. امروز منزل رسالت، غرقِ شادی و سرور و دل پاک خاندان عصمت از این فرزند بابرکت خشنود است.

منبع باران کرامت


free b2evolution skin
3
مهر

سیمای کریم اهل بیت علیه السلام

بخشش یکی از صفات پسندیده انسانی و یکی از ویژگی های بارز و ممتاز پیشوایان معصوم است و این مهم باید الگو برای پیروان آن بزرگواران باشد. اهمیت بخشش و برآوردن نیاز دیگران، در این است که در زندگی انسان ها فرازوفرودهای فراوانی رخ می دهد؛ گاهی برای فردی وضعیتی پیش می آید که نمی تواند کوچک ترین نیازش را برآورده سازد. در این جا، وظیفه دیگران است که با او هم دردی کرده، به رفع حاجت وی بکوشند.

 

 

 

اهل بیت (علیهم السلام) در کنار فضیلت های بی شمار، در این ویژگی مهم الهی و انسانی پیشگام بوده اند؛ به گونه ای که خداوند درباره آن بزرگ واران فرموده است: (ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انمانطعمکم لوجه الله لانریده منکم جزاء و لاشکورا)؛ «و به [پاس] دوستی [خدا]، بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می دادند. [و می گفتند:] ما برای خشنودی خداست که اطعام می دهیم و پاداش از شما نمی خواهیم.»

جود و بخشش یکی از ویژگی های برجسته امام حسن (علیه السلام) بود. به گونه ای که آن بزرگوار به «کریم اهل بیت (علیهم السلام)» معروف شدند. آن حضرت به مناسبت های مختلف، دیگران را از خوان کرم خویش برخوردار می کردند و تا حد ممکن دیگران را ناامید نمی ساختند. به ایشان گفتند: «چرا هیچ گاه فقیری را مأیوس برنمی گردانید؟» در پاسخ فرمودند:

من خود دست نیاز بر درگاه خدا دارم و به الطافش امیدوارم؛ به همین دلیل، شرم دارم از این که خود فقیر باشم و فقیری را مأیوس برگردانم. خدای بزرگ مرا عادت داده که نعمت های فراوانش را بر من ارزانی دارد و من نیز او را عادت داده ام که نعمت هایش را به مردم ببخشم. می ترسم اگر از عادتم دست بردارم، خداوند نیز عادتش را از من بازدارد و از نعمت هایش محرومم گرداند.

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
12
شهریور

جنون آمیزترین جنایت معاویه

امام حسن مجتبی (علیه السلام) بعد از امضای قرارداد صلح از کوفه به مدینه جدش پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بازگشت و حدود ده سال در جوار ملکوتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و مسجد النبی (صلی الله علیه و آله وسلم) گام های بسیار اساسی برداشت.

تا سیره و سنت پیامبر و اهل بیتش را به مردم جهان بشناساند و مسلمانان را از سلطه ستم شاهی بنی امیه به ویژه معاویه نجات بخشد.

از سوی دیگر معاویه راه های مختلفی را جهت مبارزه با شخصیت اجتماعی و سیاسی امام مجتبی (علیه السلام) برگزید تا موقعیت والا و پر نفوذ آن حضرت را از قلب دوستدارانش بزداید لکن به هر جنایتی که دست می زد نتیجه عکس می گرفت و هر روز تعداد علاقه مندان به حضرت و شیفتگان دین و حقیقت بیشتر می شد از این جهت تصمیم گرفت شخص آن بزرگوار را از بین ببرد تا شاید دیگر افراد خاندان اهل بیت (علیه السلام) و ساداتی که در صدد مبارزه با رژیم وی بودند نا امید گردند و خود آن بزرگوار را که بعنوان بزرگترین سد و مانع سر راهش بود از میان بردارد.

 

 



معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام مجتبی (علیه السلام) گرفت و به واسطه های پنهان زیادی متوسل گردید حاکم نیشابوری با سند معتبر از ام بکر بنت مسور نقل می کند که گفت:

«کان الحسن بن علی (علیه السلام) سم مرارا کل ذلک یغلت حتی کانت مره الاخیره التی مات فیها فانه کان یختلف کبده، فلم لبث بعد ذلک الا ثلاثا حتی توفی; حسن بن علی (علیه السلام) را بارها مسموم کردند، لیکن اثر چندانی نگذاشت ولی در آخرین مرتبه زهر کبدش را پاره پاره کرد، که بعد از آن سه روز بیش تر زنده نماند.»

 
ابن ابی الحدید می نویسد: «چون معاویه خواست برای پسرش یزید بیعت بگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبی (علیه السلام) کرد، زیرا معاویه برای گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثی کردن حکومتش مانعی بزرگ تر و قوی تر از حسن بن علی (علیه السلام) نمی دید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»

 

 

 

در این توطئه، بیش ترین نقش را مروان بن حکم که فرماندار مدینه بود ایفا کرد. وقتی معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، آخرین مرتبه، طی نامه ای سری از مروان فرماندار خویش خواست تا در مسمومیت حسن بن علی(علیه السلام) سرعت گیرد و آن را در اولویت قرار دهد.

مروان جهت اجرای این توطئه مامور شد با جعده دختر اشعث همسر امام مجتبی (علیه السلام) تماس برقرار کند. معاویه در نامه اش نوشته بود که جعده یک عنصر ناراضی و ناراحت است و از جهت روحی می تواند با ما همکاری داشته باشد و سفارش کرده بود که به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموریتش او را به همسری پسرش یزید درخواهد آورد و نیز توصیه کرده بود صد هزار درهم به او بدهد.

بنا به گفته شعبی: چون جعده امام مجتبی (علیه السلام) را مسموم کرد، معاویه صدهزار درهم را به او داد، لیکن از ازدواج با پسرش یزید سرباز زد و در پیامی برایش نوشت: «چون علاقه به حیات و زندگی فرزندم یزید دارم، نمی گذارم با تو ازدواج کند.».

 

 

 

امام صادق (علیه السلام) فرمود: جعده زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبی (علیه السلام) روزه داشت و روزهای بسیار گرمی بود، به هنگام افطار خواست مقداری شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام (علیه السلام) فریاد برآورد:

«عدوه الله! قتلتنی قتلک الله و الله لا تصیبن منی خلفا و لقد غرک و سخر منک و الله یخزیک و یخزیه ; دشمن خدا! تو مرا کشتی، خداوند تو را نابود کند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودی (خوشحالی) برای تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستای اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد.».

امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخنان خود فرمودند: «امام مجتبی (علیه السلام) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیش تر باقی نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود.».

 

 

 

 

منبع نگاهی به واپسین روزهای عمر امام حسن مجتبی (علیه السلام)
احمد زمانی


free b2evolution skin
7
اردیبهشت

خاستگاه تربیتی امام مجتبی علیه السلام

کانون پر مهر و محبت خانواده، بهترین پرورشگاه کودک است. کودکی که در محیطی سرشار از پاکی و صفا و به دور از آفت های اخلاقی رشد کند، بهترین تربیت را خواهد داشت. کودکان مانند گل هایی هستند که در بوستان خانواده رشد می کنند و والدین نیز به سان باغبان هایی مهربانند که طراوت این گل ها به پاکی آنان بستگی دارد.

 

 

 

و چه زیبا خواهد بود گلی که در گلستان وحی شگفته شود و باغبانان آن، عصاره هستی محمد صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا صلی الله علیه و آله و سلم باشند. چه نیکوست کودکی که از شیر پاک بزرگ بانویی هم چون زهرا علیهاالسلام نوشیده باشد و در دامان پرمهر بزرگ مردی چون علی علیه السلام پرورش یابد و بر دوش آموزگار بزرگ بشر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم راه زندگی پیموده باشد.

 

 

 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پیوسته می کوشید حسن علیه السلام را با تعالیم آشنا سازد و این راهکار را شیوه تربیتی خویش قرار داده بود تا جایی که خیلی زود نشانه های علم و درک عمیق دینی در او پدیدار شد و ویژگی های شخصیتی او از همان آغاز شکل گرفت. او در این باغ نورانی ولایت شیوه مناجات با خدا و نیایش به درگاه او را آموخت و روش دستگیری از نیازمندان را فرا می گرفت.

 

 

او می آموخت که چگونه دیگران را بر خود مقدم سازد. شب ها عبادت مادر را تماشا می کرد و می دید که چگونه پاهای او از عبادت های طولانی ورم می کرد و از ترس خدا در نماز شب نفس نفس می زد.

 

 

 

او زمزمه های عارفانه و عاشقانه مادر را نیمه شب به تماشا می نشست و می دید که چگونه یک یک همسایگان را دعا می کرد و تا صبح نمی خوابید و وقتی از مادر می پرسد که چرا برای خودمان دعایی نمی کنی؟ پاسخ می شنید: «اَلجار ثُمَّ الدّار؛ همسایه بر خانه مقدم است».

او در خانه ولایت آموخت که چگونه سه روز روزه بگیرد و افطار خود را که نان جوی بیش نیست به مستمند و یتیم و اسیر ببخشد.

 

 

 

 

آموزگار حسن علیه السلام، امام علی علیه السلام است. همو که وقتی او را ناخرسند می یابند و علّت ناراحتی اش را می پرسند، می فرماید: «هفت روز است که مهمانی برایم نیامده است».هم او که پیوسته می گفت: خداوند گناهان مؤمنی را که از صدای جویدن غذای مهمانش شادمان می شود، می آمرزد.

این زیبایی ها تنها در خانه علی علیه السلام جمع است و چنین بود که پرورش در خانه حضرت علی  علیه السلام و آموزش در مکتب ولایت، او را به «کریم اهل بیت علیهماالسلام » شهره آفاق ساخت.

 منبع:آفتاب حسن : رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام)/ ابوالفضل هادی منش 


free b2evolution skin
16
آبان

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام

مشهور آن است که شهادت امام مظلوم علیه السلام در روز بیست هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجری اتفاق افتاد.

 

 

 

 

شیخ مفید رضوان الله علیه نقل کرده که چون قرار صلح بین امام علیه السلام و معاویه برقرار شد، امام علیه السلام به مدینه رفتند و گوشه ای را اختیار کردند و منتظر فرمان پروردگار گردیدند.

 

 

پس از گذشت ده سال معاویه تصمیم گرفت برای فرزندش یزید بیعت بگیرد و چون این خلاف شرایط صلحنامه و معاهده بود و از طرفی در این مدت ده سال مردم به امام حسن علیه السلام بیشتر گرویدند و اظهار علاقه کردند، به همین جهت تصمیم گرفت امام علیه السلام را به شهادت برساند تا با خاطری آسوده ولیعهد خویش را معرفی کند.

 

 

برای پادشاه روم مبلغ صدهزار درهم فرستاد و درخواست زهری نمود تا توسط جعده دختر اشعث ابن قیس امام علیه السلام را به شهادت برساند و خود ضامن شد که اگر جعده آن حضرت را مسموم کند او را به عقد یزید پسرش درخواهد آورد. جعده به طمع رسیدن به مال و دنیا و همسری با یزید امام علیه السلام را مسموم نمود.

مردی به حضرت امام حسن علیه السلام رسید و گفت:

«یابن رسول الله اذللت رقابنا و جعلتنا معشر الشیعه عبیدا، ما بقی معک رجل» .

پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) ، ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامیان بنی امیه گردانیدی.

 

 

حضرت علیه السلام فرمود: به چه سبب. گفت: چونکه خلافت را به معاویه واگذار کردی. امام علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که یاوری نیافتم و اگر یاری پیدا می کردم شب و روز با او جنگ می کردم تا خدا میان من و او حکم کند ولیکن شناختم که اهل کوفه بی وفا و در امتحان درست نبودند. زبانشان با من است ولی دلهایشان با بنی امیه است.

 

 

«قال و هو یکلمنی اذا تنخع الدم، فدعا بطست فحمل من بین یدیه ملی ء مما خرج من جوفه ما الدم»

آن مرد گفت: آن حضرت علیه السلام سخن می گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش فروریخت طشتی طلب کرد و در زیر آن خونها گذاشت و پیوسته خون از حلق شریفش می آمد تا آن طشت مملو از خون شد.

روای گفت: عرض کردم ای پسر رسول خدا  (صلی الله علیه و آله وسلم) چرا چنین شده؟ فرمود: معاویه زهری فرستاده بود و به خورد من داده اند. گفتم: چرا مداوا نمی کنی. حضرت علیه السلام فرمود: که دو مرتبه دیگر مرا زهر داده اند و مداوا شده، این بار قابل معالجه و دوا نیست.

منبع:

سیره عملی اهلبیت علیهم السلام: حضرت امام حسن علیه السلام
 کاظم ارفع.

 


free b2evolution skin