4
مهر

پيشگوئى حضرت در مورد شهر كوفه و حاكمان آن

پيشگوئى حضرت در مورد شهر كوفه و حاكمان آن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در نهج البلاغه است كه اميرالمؤمنين عليه السّلام در خطبه اى فرمود:
اى كوفه گويا تو را مى بينم كه (بر اثر آمد و شد لشكرها و پيشامدهاى سخت ) كشيده مى شوى همانند چرم در بازار عكاظ (زيرا چرم در وقت دباغى بسيار بر او كش و مالش داده مى شود و عكاظ نام بازارى معروف بوده است در حجاز ميان نخله و طائف ) و از پيشامد حادثه پايمال گشته و جنبش ها (انواع مصائب ) بر تو وارد شود، و من مى دانم هيچ ستمگرى بر تو اراده ظلم نكند مگر اينكه خداوند او را به بلائى مبتلا كند يا كسى را بر او مسلط گرداند كه او را بكشد (يعنى ستمگران كوفه يا مبتلا مى شوند و يا كشته مى گردند)

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

پيشگوئى حضرت در مورد قاتل كميل بن زياد

پيشگوئى حضرت در مورد قاتل كميل بن زياد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتى حجاج بن يوسف آن جنايتكار تاريخ حاكم عراق شد، (در پى دستگيرى و كشتار شيعيان برآمد) و به تعقيب كميل بن زياد يار باوفاى حضرت امير عليه السّلام پرداخت ، كميل مخفى شد، حجاج حقوق و مزاياى قوم او را قطع كرد.
سرانجام كميل نتوانست ناراحتى و سختى قوم خود را تحمل كند با خود گفت : من ديگر پير شده ام و عمرم به پايان رسيده ، سزاوار نيست قوم خود را محروم كنم ، و به اين ترتيب خود را تسليم حجاج كرد و نزد او رفت .
حجاج كه ديد كميل با پاى خود آمده است گفت : دوست داشتم تو را دستگير مى كردم (حالا با پاى خود آمده اى )
كميل گفت : دندانهاى نيش خود را (همچون درندگان هنگام دريدن طعمه ) بر من فرو مكن و مرا نترسان ، به خدا كه از عمر من جز اندكى (همانند اوائل غبار) نمانده است ، هرگونه كه خواهى حكم كن كه خدا را وعده گاهى است و بعد از قتل حسابى در كار است (و بايد پاسخگوئى باشى ) و بدان كه اميرالمؤمنين به من خبر داده است كه قاتل من تو هستى !
حجاج گفت : پس حجت بر تو تمام است (يعنى براى صدق كلام على هم شده بايد تو را بكشم )
كميل گفت : بله اگر تو قاضى باشى و قضاوت كنى ، حجاج گفت :
آرى تو جزء قاتلين عثمان هستى ، آنگاه دستور داد گردن او را قطع كردند.


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

بشارت اميرالمؤمنين عليه السّلام به تولد زين العابدين عليه السّلام

بشارت اميرالمؤمنين عليه السّلام به تولد زين العابدين عليه السّلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتى سپاه ايران در نبرد با مسلمانان شكست خورد، در ميان كسانى كه به اسارت درآمدند دختر يزدجرد پادشاه ايران بود.
وقتى او را در ميان اسيران به مدينه نزد عمر آوردند، دختران مدينه براى تماشاى او بيرون آمدند، زيرا صورتى بسيار زيبا و نورانى داشت ، كه مسجد را روشن نمود، وقتى عمر به او نگاه كرد، آن دختر صورت خود را پوشاند و به زبان فارسى آن زمان گفت :

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

خبر دادن حضرت به شهادت مزرع بن عبدالله

خبر دادن حضرت به شهادت مزرع بن عبدالله

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مردى به نام ابوالعالية گويد: مزرع بن عبدالله از اميرالمؤمنين عليه السّلام نقل مى كرد كه فرمود: به خدا سوگند حتما لشكرى روى آورد و چون به بيابان رسد زمين آنها را فرو برد، ابوالعالية گويد: به او گفتم : تو به من از غيب خبر مى دهى ؟ مزرع گفت : آنچه مى گويم حفظ كن ، بخدا سوگند اميرالمؤمنين عليه السّلام خبر داده واقع خواهد شد و (خبر ديگه اينكه ) مردى دستگير مى شود و ميان دو غرفه از غرفه هاى اين مسجد به دار آويخته و كشته مى شود.
ابوالمعالى كه بسيار تعجب كرده بود گفت : تو از غيب خبر مى دهى ؟ مزرع گفت : مرا مرد امين و راستگو على بن ابى طالب خبر داده است .
ابوالمعالية گويد: يك جمعه نگذشته بود كه مزرع را دستگير كردند و او را كشته و ميان غرفه مسجد به دار آويختند، او خبر سومى نيز به من داده بود كه آن را فراموش كردم


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

مختصرى از جريان قيام ابومسلم خراسانى

مختصرى از جريان قيام ابومسلم خراسانى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

و حوادث همانگونه شد كه حضرت خبر داده بود، زيرا ابومسلم خراسانى به طرفدارى از ابراهيم بن محمد بن على بن عبدالله بن عباس و امامت او پرداخت ، در خراسان كار او بالا گرفت ، و لباس سياه را شعار خود قرار داد و به سپاه خود دستور تا جامه سياه بپوشند و پرچم سياه بردارند و در رمضان سال 129 هجرى به عنوان سردار لشكر ابراهيم عباسى قيام كرد و سرانجام پس از پيروزيهاى مكرر و آزادسازى مناطق بسيار سرانجام لشكر بنى اميه شكست خورده و آخرين آنها يعنى مروان حمار كشته شد، گويند پس از كشته شدن ، زبان او را قطع كردند و دور انداختند، گربه اى پيدا شد و زبان مروان را خورد و از عجائب روزگار آنكه قبل از اين به دستور مروان زبان يكى از خادمين خود را كه سخن چينى كرده بود بريدند و همين گربه زبان او را خورده بود!!
ابراهيم مذكور قبلا به دستور مروان دستگير شده بود و چندى در حران زندانى شد و چون از رهائى ماءيوس گرديد، و در وصيت نامه اى خلافت را براى برادر خود عبدالله سفاح قرار داد و نزد شخصى امانت نهاد، و سرانجام به دستور مروان سر او را در كيسه اى از آهك كردند، مدتى دست و پا زد و جان داد، و چون مروان به دست ابومسلم كشته شد برادر او عبدالله سفاح به خلافت رسيد، و به اين ترتيب در سال 132 هجرى حكومت بنى اميه منقرض و حكومت بنى عباس آغاز شد.


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم