24
شهریور

راز جذبه علی و فاطمه (علیهما السلام)

راز جذبه علی و فاطمه (علیهما السلام)

خداوند در قرآن دربارة زوجیت می‌فرماید: «و من کل شیءٍ خلقنا زوجین، لعلّکم تذکرون» (ذاریات، 49)، «و ما از هر شیئی دو زوج خلق کردیم، باشد که متذکر شوید».
بر طبق قاعده شریفه وضع الفاظ برای ارواح معانی، کلمه زوجیت در این آیه اشاره به روح معنای زوجیت دارد و به همین جهت است که تمامی گسترة هستی و پهنة گیتی را فرامی‌گیرد. این آیه روشن می‌کند که همة موجودات بدون استثنا، دارای نوعی زوجیت هستند و به نسبت مظاهر گوناگون، جلوة این زوجیت، متفاوت خواهد بود. حتی امروزه بشر با فرو رفتن به جهان بی‌نهایت کوچک و بی‌نهایت بزرگ اتم‌ها و کهکشان‌ها، به این نتیجه رسیده است که ذرات درونی هر اتم، تحت سیطرة معنای گسترده زوجیت قرار دارد و حتی کشف ذرات خود ماده نیز، نوع خاصی از پیوندها و تقابل‌‌های اسرارآمیز عالم را نمایان می‌کند.
کلمه «شی» در این آیه مساوق کلمه موجود است و از آنجا که موجودات دارای رتبه‌های متفاوتی هستند، چه بسا بتوان گفت حق در هر رتبه‌ای از رتبات وجود، با دو ظهور جلال و جمال تجلی نموده است. «در هر جلالی جمال و در هر جمالی جلال مستتر و پنهان است». (جوادی آملی، 1379: صآینه اآ21)
از دو حیث، تقابل جمال و جلال در عالم انسانی، حیوانی و نباتی، به ذکوریت وانوثیت تعبیر می‌شود. ولی سرّ این دو جنسی بودن را باید در باطن حقیقت عرفانی اسمای جمالیه و جلالیه حضرت حق جستجو کرد.
در چشم انداز عرفان، هریک از افراد انسان یک نوع به شمار می‌آید؛ به نحوی‌که نفوس بشری به لحاظ مراتب قرب، دارای انواع مختلفی هستند. در هریک از رتبه‌های وجودی انسان، می‌توان نوعی تقابل جلال وجمال را تصور کرد. مظاهر جلال وجمال اگر در یک رتبه از رتبات وجودی قرار گرفته باشند، دارای توادد و کشش وصف ناشدنی می‌باشند. حال هر چه مرتبت وجودی افراد، سعه داشته باشد و مشارکت جوهری نفسانی آنان و کفویت ایشان بیشتر باشد، این نوع جذبه‌های وجودی بین آن‌ها بیشتر است و چون کفویت تام و فوق تام، فقط در دو معصومی که پروردة دست یک پیامبرند، حاصل می‌شود لذا محبت هیچ مظهر جلال و مظهر جمالی در جهان، همتای محبت و توادد علی و فاطمه(سلام الله علیها) نبوده است؛ ولی از آنجا که محبت ایشان در طول محبت الهی بوده است، این امر موضوعیت پیدا نکرده است و از محبت این دو به یکدیگر، همسان محبت ایشان به خدا، سخنی به میان نیامده است.
بنابراین، وقتی ازواج در عالم انسانی از مشاکلت نفسانی بیشتر برخوردار بوده و هم رتبه باشند، دارای گرایش و کشش بیشتری نیز خواهند بود و به همین ترتیب هرچه قرابت نوعی یک زوج به هم بیشتر باشد، پیوندها و تواددها بیشتر خواهد بود. توجه به این نکته بلند، راز توادد علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) را بیشتر نمایان می‌کند. از آنجا که هر دو دارای کفویت تام بودند و هیچ کفویتی در عالم به پای کفویت آن‌ها نمی‌رسد، راز توادد و جذبه‌های شگفت‌انگیز روحی این دو وجود مقدس هویدا می‌شود. تلبّس شأنیت این دو بزرگوار به ملکة عصمت، بر رحمت و مودت روحی این دو انسان کامل می‌افزود و راز تقابل و تألیف همة أسمای زیبای خداوندی، در وجود این دو معصوم (علیهما السلام) به ظهور می‌رسید. «حقیقت عصمت عبارت از قوه‌ای نوری و ملکوتی است که صاحب عصمت از همه پلیدی‌های گناهان و ادناس و سهو و نسیان و امثال این‌گونه رذائل نفسانی که شخص را آلوده می‌سازد، محفوظ است و هرکس حائز مقام عصمت باشد از بدایت امر تا انتها، از لغزش‌ها در تلقی وحی و دیگر القائات سبوحی در همه شئون عبـادی و خَلقی و خُلقی و روحانی مصـون می‌مانـد.» (حسـن‌زاده آملی، 1378: ص48) و ملکة عصمت در این دو معصوم (ع)، پیوند‌های روحی این دو را بیشتر تحکیم می‌نمود. یکی از راز‌های عقد آسمانی این دو نیز این بود که یک زن معصومه از آن جا که تحت قوامیت مرد قرار می‌گیرد، حتماً باید مرد او نیز دارای ملکة عصمت باشد و در جهان کسی به جز علی(علیه السلام) دارای ملکة عصمت نبود و اگر او نبود، برای فاطمه(سلام الله علیها) کفوی وجود نداشت.

جوادی آملی، عبدالله: «زن در آینه جمال و جلال»، مرکز نشر اسراء، 1379.

 


free b2evolution skin
24
شهریور

مراتب تناکح

مراتب تناکح

حکمای الهیه و عرفا، مراتب تناکحات و پیوندهای زوجیت بین حقایق عالم را در پنج مرتبه از مراتب هستی، به صورت مفصلی عنوان نموده‌اند که در اینجا فهرست وار بدان اشاره می‌شود:
نکاح اول: پیوند و اجتماع اسمای اولیة الهیه است که از آن‌ها به مفاتیح غیب تعبیر می‌شود. مقام واحدیت که مقام ظهور وجود جمیع اسماء، صفات و اعیان ثابته است، نتیجه این تناکح می‌باشد.
نکاح دوم: این پیوند، نوعی امتزاج، در هم آمیختن و علاقه‌ای است که بین حقایق أسمای الهیه و حقایق «اعیان ثابته»[3] اشیاء حاصل می‌شود. از این نکاح، عالم ارواح عالیه و مجردات حاصل می‌شود.
نکاح سوم: نکاح طبیعی ملکوتی است و ارواح تالیه نسبت به ارواح عالیه و سکان سماوات و ملائکه (علیهم السلام) به اعتبار روح و معنی، نه به اعتبار مظاهر و شئون، از ثمرات این نکاح به شمار می‌آیند. فرشتگانی که از آن‌ها به «ذاریات» و «نازعات» تعبیر می‌شوند، از جملة ثمرات این نوع پیوند است.
نکاح چهارم: نوعی نکاح عنصری است که در اجسام بسیط واقع می‌شود. (قیصری، 1375: صص470-467) ثمرة این نکاح، به وجود آمدن قابلیت ظهور همة اجسام است.
نکاح پنجم: این نکاح مربوط به عالم انسانِ کامل است و از آن‌ جا که انسان اگر کامل شود، وجودش مشتمل بر همة عوالم وجود می‌گردد، لذا نکاح در دایرة عالم انسانِ کامل، دارای أسرار عجیبی است. البته بنا بر یک معنی، نکاح، مرتبه پنجم ندارد. زیرا مرتبه پنجم نکاح، معقولیت جمع است. یعنی غلبه «معقولیت جمیع نکاحات» که اختصاص به انسان کامل دارد.

قیصری، داوود: «شرح مقدمة قیصری»، تصحیح و تعلیق جلال الدین آشتیانی، انتشارات علمی، تهران، 1375.


free b2evolution skin
24
شهریور

نکاح در عوالم هستی

نکاح در عوالم هستی

همان طور که روشن گردید، نکاح در همة وجود سریان دارد. «این سریان به واسطة حرکت قدسی حبّی، در مراتب کلی وجود است که به انواع پنجگانه تقسیم می‌شود و این انواع باعث پیدایش عوالم معنوی، روحی، نفسی، مثالی و حسی می‌شود.» (حسن زاده‌آملی، 1378: ص39)
خداوند، عوالم وجود و موجودات را با این پیوندهای تناکحیه، به هم مرتبط ساخته و در جمیع موجودات، صفت تأثیر و تأثر را قرار داده است. هیچ موجودی، متصف به تأثیر نیست، مگر آن که به تأثر نیز اتصاف دارد.

حسن‌زاده‌آملی، حسن: «فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة»، محمدحسین نائیجی، انتشارات قیام، 1378.


free b2evolution skin
23
شهریور

بارگاه امام علی(ع) در نجف اشرف

مدفن امام علی (ع) چگونه پیدا شد؟


اميرمؤمنان على عليه ‏السلام پيشواى بزرگ اسلام و امام اول شيعيان جهان در سال چهلم هجرى يعنى سى سال بعد از رحلت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم چشم از اين دنياى مادى فروبست و روح بلندپروازش از تنگناى اين جهان به ملكوت اعلى بال و پر گشود.

به دستور حضرت علی (ع)، فرزندانش امام حسن عليه‏ السلام و امام حسين عليه‏ السلام، بدن مطهر او را در زمين مرتفعى كه عرب به آن «نجف‏» مى‏ گويد، مدفون ساختند. بدون اينكه مردم بدانند محل دفن حضرت علی (ع) كجاست.

آرى على عليه‏السلام شخصيت عالي قدرى كه با زور بازوى وى كمر كفر و سطوت شرك و بت پرستى در هم شكست و با جانبازيهاى مردانه ‏اش، تعاليم اسلام در سراسر عربستان گسترش يافت و مردم به دين خدا گرويدند، بواسطه كينه ديرينه‏ اى كه دشمنان از وى بدل گرفته و در سينه پنهان داشته بودند، چنان از خلافت و روى كار آمدن وى نگران و ناراضى بودند كه اگر دستى به قبر او پيدا مى ‏كردند، از تعرض به ساحت مقدس و مدفن مقدس آن حضرت خوددارى نمى‏ نمودند.
از اين رو مدفن اميرالمؤمنان در حدود 150 سال همچنان از انظار عموم پنهان بود و فقط ائمه طاهرين و عده ‏اى از شاگردان مخصوص آن بزرگواران از محل دفن آن حضرت آگاه بودند، و در فرصتهايى كه دست مى ‏داد، دور از چشم دشمنان، تربت پاك شاه مردان را زيارت مى‏ كردند.

مدفن اميرالمؤمنان در حدود 150 سال از انظار عموم پنهان بود

با اين وصف روزى هارون الرشيد در بيرون كوفه كه دشت وسيعى بود، به صيد آهو رفت. به فرمان او اطراف بيابان را قرق كردند و از هر طرف آهوان را رم مى ‏دادند تا به تيررس خليفه قرار گيرند. ناگهان چشم هارون الرشيد به يك گله آهو افتاد و آنها را دنبال كرد، شكارچيان وى نيز تازى‏ ها و بازهاى شكارى را رها كردند كه نگذارند آهوان فرار كنند.

آهوان بسرعت از تلى بالا رفتند و در آنجا خوابيده و آرام گرفتند. شكارچيان و هارون الرشيد ديدند همين كه سگها و بازهاى شكارى نزديك بلندى مى ‏رسند هر كدام به سويى پرت مى ‏شوند. آهوان بدون هيچ واهمه‏ اى از بلندى به زير مى‏ آمدند و همين كه سگها و بازهاى شكارى را بطرف آنها رها مى‏ كردند به نقطه مرتفع تل بالا رفته و آسوده مى ‏خوابيدند ولى هر بار كه سگها و بازها براى صيد آنها مى‏ خواستند از بلندى بالا روند به طرز اسرارآميزى سقوط مى‏ كردند.

هارون و همراهان تا سه بار شاهد اين وضع بودند، شكارچيان تعجب كردند و هارون حيران ماند. هارون دستور داد براى وى خيمه زدند و سفارش كرد بروند كوفه و مردى سالخورده كه از اوضاع آن محل اطلاع داشته باشد پيدا نموده بياورند پيرمردى فرتوت از قبيله بنى اسد را پيدا كردند و نزد هارون آوردند. هارون از پيرمرد پرسيد: آيا راجع به اين نقطه اطلاعى دارد و از گذشتگان خبرى شنيده است؟

پيرمرد گفت: اگرخليفه به من تامين بدهد كه خودم و اين محل در امان باشد اطلاعى كه دارم در اختيار مى‏ گذارم.
هارون گفت: خدا را گواه مى ‏گيرم كه از جانب من هيچگونه صدمه ‏اى به تو و اين محل نخواهد رسيد.

پير مرد گفت: پدرم براى من نقل كرده كه در زمان پدرش شيعيان عقيده داشتند كه اين بلندى محل حضرت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه‏السلام است. خدا اينجا را حريم امن خود قرار داده است و هر كس بدان پناه برد در امان خواهد بود.

هارون تا اين را شنيد از اسب پياده شد و آب خواست و وضو گرفت و در همان نقطه به نماز ايستاد سپس خود را به زمين افكند و تا سه روز گريه و زارى كرد…
هارون دستور داد گنبدى بر آن تربت پاك بنا كردند و هر بار كه به كوفه مى ‏آمد به زيارت آن حضرت مى‏ رفت. بدينگونه مدفن اميرالمؤمنين به دست‏ يكى از دشمنان آن حضرت كشف شد و زيارتگاه خاص و عام گرديد.
منبع:
نشريه كوثر شماره 10 صفحه 52


free b2evolution skin
23
شهریور

ترغيب به سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند ( حکمت شماره 13 )

متن عربی

13.وَ قَالَ (عليه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ .

 

متن فارسی

 امام عليه السّلام (در ترغيب به سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند) فرموده است

1- هرگاه نمونه های نعمتها بشما رسيد پس باز مانده آنرا با كمى شكر و سپاس دور نسازيد (به اندك نعمتى كه رسيديد سپاسگزارى كنيد تا به بسيارى از آن برسيد، خداوند در قرآن كريم س 14 ى 7 مى فرمايد: وَ إِذْ تَأَذَّنَ، رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ يعنى اگر شكر نعمت بجا آوريد نعمت را براى شما مى افزايم، و اگر ناسپاسى كنيد هر آينه عذاب من سخت است «كه گرفتار آن خواهيد شد»).

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۱۳


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم