فرمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به قتل ذى الثديه و نافرمانى شيخين
فرمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به قتل ذى الثديه و نافرمانى شيخين
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
انس بن مالك گويد: مردى در عصر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود كه در عبادت ما را به شگفتى واداشته بود، ما نام او را نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله برديم ، حضرت او را نشناخت ، اوصافش را نقل كرديم باز هم او را نشناخت ، در همان موقع كه درباره او سخن مى گفتيم او سر رسيد، گفتيم ، يا رسول اللّه همين مرد است ! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
شما از مردى به من خبر مى دهيد كه نشانه اى از شيطان در صورت دارد! ذوالثديه (كه نامش حرقوص بود) نزديك پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ولى سلام نكرد!
حضرت فرمود: تو را بخدا قسم آيا هم اكنون كه مقابل ما ايستادى در دل نگفتى كسى در ميان اين عده از من بهتر نيست ؟ ذوالثديه گفت : بخدا قسم هيمنطور است . سپس وارد مسجد شد و به نماز ايستاد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چه كسى اين مرد را مى كشد، ابوبكر گفت : من ، آنگاه بطرف او رفت ، وقتى ديد مشغول نماز است با خود گفت : سبحان اللّه ، كسى را بكشم كه نماز مى خواند؟! با اينكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از كشتن نمازگزاران نهى كرده است ؟
وقتى نزد پيامبر آمد حضرت فرمود: او را نكشتى ؟ ابوبكر گفت : دوست ندارم او را كه مشغول نماز است بكشم ، شما هم كه از قتل نمازگزاران منع كرده ايد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دوباره از خاضرين پرسيد: چه كسى اين مرد را به قتل مى رساند؟ عمر گفت : من اينكار را مى كنم ، او نيز به سراغ ذوالثديه رفت ، ديد سر به سجده نهاده است او هم با خود گفت : ابوبكر از من بهتر مى دانست و برگشت !
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چه كردى ؟ عمر گفت : ديدم صورت به خاك گذارده نخواستم او را بكشم ، باز پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چه كسى اين مرد را مى كشد؟
حضرت على عليه السلام گفت : من ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آرى تو او را مى كشى اگر او را ببينى ! على عليه السلام وقتى به سراغ او رفت او را نيافت و رفته بود،
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اگر اين مرد كشته مى شد دو نفر از امت من با هم اختلاف نمى كردند. طبق بيان علامه فقيد شرف الدين كه رضوان خدا بر او باد، اين جريان بار ديگرى نيز تكرار گرديد است
نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى