4
مهر

فرمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به قتل ذى الثديه و نافرمانى شيخين

فرمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به قتل ذى الثديه و نافرمانى شيخين

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

انس بن مالك گويد: مردى در عصر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود كه در عبادت ما را به شگفتى واداشته بود، ما نام او را نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله برديم ، حضرت او را نشناخت ، اوصافش را نقل كرديم باز هم او را نشناخت ، در همان موقع كه درباره او سخن مى گفتيم او سر رسيد، گفتيم ، يا رسول اللّه همين مرد است ! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
شما از مردى به من خبر مى دهيد كه نشانه اى از شيطان در صورت دارد! ذوالثديه (كه نامش حرقوص بود) نزديك پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ولى سلام نكرد!
حضرت فرمود: تو را بخدا قسم آيا هم اكنون كه مقابل ما ايستادى در دل نگفتى كسى در ميان اين عده از من بهتر نيست ؟ ذوالثديه گفت : بخدا قسم هيمنطور است . سپس وارد مسجد شد و به نماز ايستاد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چه كسى اين مرد را مى كشد، ابوبكر گفت : من ، آنگاه بطرف او رفت ، وقتى ديد مشغول نماز است با خود گفت : سبحان اللّه ، كسى را بكشم كه نماز مى خواند؟! با اينكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از كشتن نمازگزاران نهى كرده است ؟
وقتى نزد پيامبر آمد حضرت فرمود: او را نكشتى ؟ ابوبكر گفت : دوست ندارم او را كه مشغول نماز است بكشم ، شما هم كه از قتل نمازگزاران منع كرده ايد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دوباره از خاضرين پرسيد: چه كسى اين مرد را به قتل مى رساند؟ عمر گفت : من اينكار را مى كنم ، او نيز به سراغ ذوالثديه رفت ، ديد سر به سجده نهاده است او هم با خود گفت : ابوبكر از من بهتر مى دانست و برگشت !
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چه كردى ؟ عمر گفت : ديدم صورت به خاك گذارده نخواستم او را بكشم ، باز پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چه كسى اين مرد را مى كشد؟
حضرت على عليه السلام گفت : من ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آرى تو او را مى كشى اگر او را ببينى ! على عليه السلام وقتى به سراغ او رفت او را نيافت و رفته بود،
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اگر اين مرد كشته مى شد دو نفر از امت من با هم اختلاف نمى كردند. طبق بيان علامه فقيد شرف الدين كه رضوان خدا بر او باد، اين جريان بار ديگرى نيز تكرار گرديد است

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

خبر دادن حضرت به كشته شدن زرعة

خبر دادن حضرت به كشته شدن زرعة

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يكى از خوارج مردى بنام زرعة بن برج ، به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت :
آگاه باش ، بخدا سوگند اگر از آن داورى كه تعيين نمودى و در دين خدا مردم را داور كردى برنگردى و توبه نكنى (با اينكه حضرت همواره دستور ادامه جنگ را مى داد و اين خوارج بودند كه حضرت را مجبور به توقيف جنگ كردند) هر آينه ترا مى كشم و به اين كار رضاى خداوند را طلب مى كنم !
حضرت فرموده زشتت باد، چقدر بدبختى ، گويا ترا مى بينم كه كشته شده اى و باد بر پيكر تو مى وزد.
و همينطور شد كه حضرت فرموده بود(127) و آن ملعون به درك واصل شد.

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

علوم اولين و آخرين پيش من است

علوم اولين و آخرين پيش من است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

بعد از كشته شدن عثمان و به خلافت رسيدن اميرالمؤمنين عليه السلام و بيعت مردم با ايشان ، اميرالمؤمنين عليه السلام در حالى كه عمامه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را بر سر نهاده و رداى حضرت را بر دوش ‍ انداخته بود بيرون آمد و بر فراز منبر قرار گرفت ، پس از حمد و ثناى خداوند و تمجيد از پيامبر صلى الله عليه وآله و موعظه و انذار مردم ، خود را بر منبر مستقر كرد و فرمود:

ادامه »


free b2evolution skin
3
مهر

علوم بيكران اميرالمؤمنين از زبان حضرت

علوم بيكران اميرالمؤمنين از زبان حضرت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر كدام از شما را به تمامى كارهايتان و رفت و آمدتان خبر دهم ، خواهم داد ولى مى ترسم كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله درباره من كافر شويد.

ادامه »


free b2evolution skin
3
مهر

مناظره حضرت رضا عليه السلام با مرد ناصبى

مناظره حضرت رضا عليه السلام با مرد ناصبى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مناسب ديدم در خاتمه اين فراز براى تكميل آنچه ذكر شد جريان اعتراض يكى از مخالفين را با حضرت رضا عليه السلام بطور اختصار ذكر كنم .
محد بن فضل هاشمى گويد: بعد از وفات موسى بن جعفر عليه السلام به مدينه آمدم ، خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم ، به عنوان امام بر حضرت سلام كردم . آنچه نزد من بود (از امانات مردم ) به ايشان دادم و گفتم : من مى خواهم به بصره بروم و ميدانى كه خبر رحلت موسى بن جعفر به آنها رسيده است و آنها به شدت اختلاف دارند، مطمئن هستم كه از من در مورد ادله امامت سؤ ال مى كنند، اى كاش چيزى از آن (معجزات ) را به من نشان دهى ؟

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم