بهترین چیز براى زن چیست
بهترین چیز براى زن چیست؟
بهترین چیز برای زن آن است که نه او مردی را ببیند و هیچ نا محرمی هم او را نبیند چیست؟
محدّثین از امام علىّ (ع) حکایت کرده اند:
بهترین چیز براى زن چیست؟
بهترین چیز برای زن آن است که نه او مردی را ببیند و هیچ نا محرمی هم او را نبیند چیست؟
محدّثین از امام علىّ (ع) حکایت کرده اند:
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، كل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) كامل و حقیقی كسی است كه امام علی(عليه السلام) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132)
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، كل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) كامل و حقیقی كسی است كه امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132)
فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)
حضرت فاطمه عليهاالسلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنايت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مىشد كه اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانهى دخترش فاطمه عليهاالسلام سركشيد، تا در آن خانه ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليهاالسلام و بچههايش گرسنه بودند و تكهنانى در آنجا نيز به دست نيامد.
هنوز چند دقيقه بيش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى يكى از همسايه ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مىمانم، ولى اين تكه نان و گوشت را به پدرم مىخورانم، و لذا يكى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه اش دعوت كرد.
فاطمه اهدايى همسايه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در يك ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليهاالسلام خود نيز از اين مائدهى آسمانى تعجب مىكرد و خيره خيره به آن تماشا مىنمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از كجا رسيد؟ فاطمه عليهاالسلام جواب داد:
هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبيهه بسيدة نسا بنىاسرائيل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.» (1)
آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى كند.
رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را كه تو را همانند مريم سرور زنان بنىاسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مىگرفت و خداوند برايش مائده مىفرستاد، كه جواب سؤال مىگفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بىحساب مىدهد.
آنگاه رسول خدا على عليهالسلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهلبيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليهاالسلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى كه از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت…. (2)
موائد آسمانى براى فاطمه عليهاالسلام در يكى دوبار محدود نمىگردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نيز بىدرنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليهالسلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليهاالسلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچههايت دو روز است كه گرسنهايم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر كرديم.
على عليهالسلام از شنيدن اين سخن فوقالعاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يك دينار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانوادهاش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچهها او را در بيرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چارهاش بدون چاره….
على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار كرد و ديگران را بر خود و خانوادهاش مقدم داشت و بدين وسيله يكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوشدل ساخت.
على عليهالسلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانهى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مىپذيرى؟ مولاى متقيان سكوت كرد، چرا كه زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليهاالسلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمىدهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليهالسلام عرض كرد: يا رسولاللَّه! بفرماييد.
رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانهى فاطمه عليهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار كردند، فاطمه عليهاالسلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مىخواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوشآمد گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير كند و چاره نيافتهها را چارهساز باشد.
على عليهالسلام به فاطمه عليهاالسلام خيرهخيره نگاه مىكرد و با زبان بىزبانى سؤال مىنمود: يا فاطمه! اين طعام از كجا؟
پيش از آنكه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: يا على! هذا جزا دينارك من عنداللَّه.
اين غذا پاداش آن دينارى است كه به مقداد دادى.
خداوند به شما جريان زكريا و مريم را تكرار كرد. (3) و از طعامهاى بهشتى مرحمت نمود… (4)
اقرار به رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مىكنند! در حالى كه او فرستادهى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مىباشد.
پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)
چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)
جناب ابوذر مىگويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانهاش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مىگردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او گفت كه من نفهميدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مىگردد.
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمىدانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟! (6)
حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مىكرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مىجوشيد و بالا مىآمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مىزد.
عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفتآورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مىجوشيد برده، آن را به هم مىزد.
گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.
اين خبر كه به گوش پيامبر اكرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مىكنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود دربارهى او وفا مىكنند، زمين گنجينههاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مىكند.
واى، واى، واى به حال كسى كه در فضيلت و برترى فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابىطالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاهها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مىكند و شفاعت مىنمايد و شفاعتش علىرغم ميل كسانى كه با او مخالفت مىكنند، پذيرفته مىشود.(7)
تعدادي ديگر از كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلاماللَّهعليه
2 ـ آمدن لباسها و زيورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلاماللَّهعليه
3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلاماللَّهعليه در مجلس عروسى
4 ـ نزديك شدن مردم به هلاكت به واسطهى نفرين حضرت زهرا سلاماللَّهعليه
5 ـ مستجاب شدن نفرين حضرت زهرا سلاماللَّهعليه در مورد عمر
6 ـ ملاقات حوريان بهشتى با حضرت زهرا سلاماللَّهعليه
7 ـ نازل شدن جبرئيل بر حضرت زهرا سلاماللَّهعليه پس از رحلت پيامبر (ص)
8 ـ در آغوش كشيدن حسنين عليهمالسلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمين با اميرالمؤمنين عليهالسلام
______________________
پي نوشت ها:
1 ـ آل عمران/ 37.
2 ـ فرائدالسمطين، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجليات ولايت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 136.
3 ـ اشاره است به آيهى 37 سورهى آلعمران كه زكريا موائد آسمانى را در محراب مريم ديد.
4 ـ محجة البيضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.
5 ـ روض الفائق، ص 214.
6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.
7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152.
با عنایت به آیات قرآن چه فرقی است بین تقیه و دروغ ؟
چه فرقی است بین تقیه و دروغ؟
مگر دروغ گناه نیست؟ پس چگونه است که تقیه، که نوعی دروغ است، یکی از مسلّمات مذهب تشیع شمرده میشود؟
گاهی گفته میشود تقیه، مصداق دروغ و شاخهای از نفاق و دورویی است و دروغ و نفاق هر دو در آئین اسلام حرام و مذموم است، با این حال، چگونه است که علمای شیعه تقیه را مجاز میانگارند؟
در پاسخ بدین سوال، نخست باید ببینیم “تقیّه” در منابع مکتوب دینی به چه معناست؟ آنگاه به ترسیم تفاوتها و مرزهای مفاهیم سهگانه “تقیه"، “دروغ” و “نفاق” خواهیم پرداخت.
مفهوم واژگانی “تقیّه”
واژه “تقیه” با کلمات “تقوا” و “وقایه” همریشه اند و هر سه از ماده “وقی یقی” مشتق شدهاند که به معنای خویشتنداری و خودنگهداری است. عرب به سپر میگوید: وقایه. ترجمانی چون پرهیزکاری، برحذرداشتن، خداترسی و…همه از لوازم و فروعات مفهوم تقوا و تقیّه هستند نه اصل مفهوم.
مفهوم اصطلاحی “تقیّه”
“تقیه” اما در اصطلاح عبارت است از اینکه انسان برای حفظ جان، مال و یا آبروی خود از گزند مخالف مجبور شود سخنی بگوید و یا عملی مرتکب شود که در باطن بدان اعتقاد ندارد.