18
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| «قسمت نهم

 ((تحلیل ظهور یمانی پیش از ظهور امام مهدی علیه السلام)) 
نهمین پرسش این است یمانی کیست؟ و زمان ظهورش چه زمانی است؟ رابطه مدعیان یمانی با علامت ظهور چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را دریافت نمائیم و کذب مدعیان یمانی رابشناسیم توجه به چند نکته لازم است.

 

 

 

 

نکته اول؛ این است با توجه به این نکته که در منابع اهل سنت (15) روایت و در منابع شیعه (8) روایت در رابطه با ظهور یمانی قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام وجودارد، هرچند ممکن است همه اینها صحیحه نباشند ولی دربینشان روایت صحیحه وجود دارد پس نمی توان اصل علائم بودن ((ظهور یمانی)) را انکار و نفی نمود.

نکته دوم‌؛ همچنین با تامل در روایات باب یمانی نمی توان این حقیقت را نادیده انگاشت ظهور یمانی از علائم قطعیه حتمیه است، و این قیام و ظهور هم زمان با قیام سفیانی رخ می دهد.

از همین رو شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق در حدیث معتبری نقل کرده است: ((قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء:..( شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 650، ب 57، ح 7) پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء)).

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام، نیز نقل شده است: ((النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم: ( الغيبة، ج2، ص252) :ندای آسمانی، حتمی است، خروج سفیانی، حتمی است، خروج یمانی، حتمی است، شهادت نفس زکیه، حتمی است، آشکارشدن دستی در آسمان، حتمی است)).

نکته سوم؛ این است نام یمانی در روایات شیعه نیامده است اگر اسمی چون حسین آمده در غیر روایت است و آنچه در روایت امده القابی چون((جهاء، منصور، قحطانی)) است از همین رو امام باقر علیه فرمود: إذا ظَهَرَ السُّفیانیُّ علی الابقعِ والمنصورِ الیمانیِّ، خَرَجَ الترکُ والرومُ فظهر علیهم السفیانیُّ؛ (معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 275) چون سفیانی بر ابقع و منصور یمانی پیروز شود، ترک و روم قیام می‌کنند و سفیانی بر آنها نیز پیروز می‌شود.

در حدیث دیگری فرموده‌اند: ((…ثم یسیر الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنوده؛ (معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 276.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در وصف اهل یمن فرموده‌اند: ((قوم رقیقةُ قلوبُهم راسخٌ ایمانُهم و منهم المنصورُ یخرُجُ فی سبعین الفاً ینصُرُ خَلَفی و خلف وصیّی؛ (نعمانی، الغیبة، ص 58) مردم سرزمین یمن قلب‌هایی رقیق و ایمان‌هایی استوار دارند. منصور که با هفتاد هزار نفر قیام می‌کند و جانشین من و جانشین وصی مرا یاری می‌دهد، از آنهاست.))

مسلم در صحاح خود از ابوهریره از پیامبر چنین نقل کرده است: لاتَذهَبُ الایّامُ واللیالیُّ حَتّی یَملُکَ رَجُلٌ یُقالُ له جَهجاه؛ (ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 6، ص 397) روزها و شب‌ها به پایان نمی‌رسند تا مردی که به او جهجاه گویند به حکومت رسد.

نکته چهارم؛ در کلمات غیر معصومان و در منابع حدیثی اهل سنّت، اشاره هایی به نام یمانی شده است که نام یمانی، حسن یا حسن است. از جمله: علامه مجلسی از کتاب مشارق الانوار برسی، از کعب بن حارث از سطیح کاهن (یکی از پیشگویان غیرمسلمان)، چنین نقل می‌کند: (… ثُمَّ یَخرُجُ مِن صَنعاءِ الیَمَنِ أبیَضُ کالقُطنِ اسمُهُ حسینٌ اَو حَسَنٌ فَیُذهَبُ بِخُروجِهِ غَمرُ الفِتَنِ فَهُناکَ یَظهَرُ مُبارَکاً زکیّاً و هادیاً مهدیّاً: (بحارالانوار، ج 51، ص 162) سپس از صنعاء یمن مردی (با پرچم) سفید، بسان پنبه به نام حسین یا حسن، قیام می‌کند و با قیام او سختی فتنه‌ها پایان می‌یابد. در این هنگام شخصیت مبارک و پاک و هدایت کننده و هدایت شده (امام عصر) ظهور می‌کند.

نکته پنجم‌؛ با اینکه ظهور یمانی از علائم حتمیه ولی در عین حال نامش به صورت معین در روایت نیامده است به یک ضابطه کلی می رسیم و ان اینکه ((اهل بيت(ع) به خاطر حفظ جان و دور ساختن خطر‌ها از شخصیت های مثبت عصر ظهور مثل یمانی، با عدم ذكر نام اصلی و واقعی، توجه داشته‌اند که مبادا دشمنان و مدعیان دروغین، سوءاستفاده کنند. امّا در مقابل شخصيت‌هايی كه نقش منفی در ظهور دارند، مثل سفیانی، به عنوان خطری كه حقيقت را تهديد میكنند، از طرف اهل بیت، دقيقاً معرفی شده‌اند تا مردم آنها را به خوبی بشناسند و در جرگه ياران آنها در نيايند))

نکته ششم؛ هرچند در بعضی از روایت مکان ظهور یمانی عراق آمده است ولی انچه مشهور است و روایات صحیحه ان را تایید می کند انست محل ظهور یمانی ((یمن)) است و زمان قیامش نیز شش ماه قبل از ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا له الفدا است، و منطقه درگیری یمانی با سفیانی، مناطق شام (سوریه) و یمن، هستند. زیرا هر یک از این دو منطقه، دارای موقعیت جغرافیایی و لجستیکی خاصّی هستند. 

منطقه شام و سوریه، طبق احادیث، محلّ تجمع گروه‌های تندرو و ضدّ اهلبیت به رهبری سفیانی، است. جدا از این، یهودیان نیز نزدیک آنجا هستند و در تحرکات سفیانی، بی‌تأثیر نیستند. و منطقه یمن، نیز به عنوان ذخیره الهی، دور از مناطق و تجمع دشمنان اهل بیت، محلی برای پیشروی نیروهای شیعه برای رسیدن به مکه و یاری امام عصر(عج)، می باشد.
‌از همین رو روایات متعددی، مکان قیام یمانی و محل پیدایش جنبش او را از منطقه یمن، دانسته‌اند؛

1- امام باقر علیه‌السلام در پاسخ این سؤال که قائم، چه زمانی قیام می‌کنند، فرمودند:((و خروجُ السفیانیِّ من الشامِ والیمانیِّ من الیمن و خسفٌ بالبیداءِ. (ارشاد، ج2، ص375) هنگام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء.)).

2- امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: ((و خروجُ الیمانیِّ من الیمنِ مع الرایاتِ البیضِ.(نیشابوری، فضل بن شاذان، مختصر اثبات الرجعه، به نقل از: مجله تراثنا، سال دوم، شماره۴، ص۴۵۵.):قیام یمانی از یمن همراه با پرچم‌های سفید خواهد بود)).

3- امام باقر علیه‌السلام فرمودند: ((و إن من علاماتِ خروجِه خروجُ السفیانیِّ من الشام و خروجُ الیمانیِّ [من الیمن] و منادٍ ینادی مِن السماءِ.((بحار ج22، ص122)) و از نشانه‌های خروج امام مهدی علیه‌السلام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی [از یمن] و ندا دهنده‌ای است که از آسمان ندا می‌دهد.

4- روایت دیگری که احتمالاً مضمون یاد شده را تأیید می‌کند، این حدیث امام باقر علیه‌السلام است ((… و خروجُ رجلٍ من وُلد عَمّی زیدٍ بالیمنِ.(سید بن طاوس، فلاح السائل، ص 171.) و قیام مردی از خاندان عمویم زید در یمن است)).

نکته هفتم؛ باتامل دراین روایات به اینکه ((نام یمانی)) در روایات نیامده است، قیام یمانی نیز از ((یمن)) است نه عراق، زمان قیام یمانی هم زمان باخروج(( سفیانی)) است به نتیجه مهمی می رسیم و ان اینکه آنچه که امروز در عراق ((شیخ حیدر المنشداوی)) و ((احمد الحسن الیمانی)) و ((سید محمد بن عبدالرضا بن محمد الصرخی» مدعی اند و هرکدام خودرا ((یمانی)) و یا وصی و نماینده امام عصر علیه السلام معرفی می نمایند نه تنها هیچ نسبت وسنخیتی با ((یمانی)) در روایت ندارند بلکه انان شیادان کاملا حرفه ای برای فرقه سازی هستند که غرض و هدفشان جز مطرح کردن خود با سوء استفاد ه از مقدسات نیست و هرکسی کمترین شناخت نسبت به علائم ظهور و نیز توجه به نکات شش گانه داشته باشد به آسانی می یابد که اینان مدعیان کاذب و دروغگو می باشند.

منبع:«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
17
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| «قسمت هشتم»

علائم ظهور حضرت مهدی علیه السلام
پرسش هشتم این است علائم ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء که در کتب روایی تشیع و تسنن وارد شده است به چند دسته تقسیم می شود؟ درپاسخ به این پرسش بایست گفت ((علائم ظهور)) به دو دسته تقسیم می شوند؛

 

 

یکم؛ ((علائم حتمیه))‌ 
مقصود از علائم ظهور حتمیه، علایم و نشانه هایی است که به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد تا آن علائم محقق نشود ظهور حضرت انجام نمی گیرد، و به عبارت دیگر هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آن ها لحاظ نشده است، «علایم حتمی» نامیده می شوند و شاید بتوان گفت که ادعای ظهور قبل از تحقق آن ها کذب و دروغ است.

آنچه در روایت منابع تشیع وتسنن به عنوان علائم حتمیه آمده است شش علامت است:
1- خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می‌کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می‌فریبد و به گرد خود می‌آورد و بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های اسلام را به تصرف خویش در می‌آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می‌یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می‌پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می‌کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می‌شود با سپاهی گران به جنگ وی می‌رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می‌کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می‌روند و هلاک می‌شوند.

از همین رو امام علی علیه السلام فرمود: «وَیَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فِی الْحَرَمِ فَیَبْلُغُ السُّفْیانِی، فَیَبْعَثُ اِلَیه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَیهْزِمُهُمْ فَیَسیرُ اِلَیه السُّفْیانی بِمَنْ مَعَهُ، حَتّی اِذا جاوَزوا بِبَیْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلایَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ:((بحار، ج52، ص186) مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می کند، پس خبر خروج وی به سفیانی می رسد. وی، سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ به سوی او می فرستد و آنان را شکست می دهد، آن گاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی می روند و چون از سرزمین بیداء می گذرند، زمین آنان را فرو می برد و جز یک نفر، که خبر آنان را می آورد کسی از آنان نجات نمی یابد).

 

ادامه »


free b2evolution skin
17
مهر

تحلیل خصوصیت های حضرت معصومه سلام الله علیها قسمت سوم

«تجلی شخصیت زن با هویت اسلامی»

 

 

 

 

سومین خصوصیت عرشی حضرت معصومه سلام الله علیها که می تواند الگو واسوه زنان باشد «تجلی شخصیت زن با هویت اسلامی» است، چرا که در تعریف و تفسیر زن چند تفسیر بین (افراط وتفریط) و (موسع و مضیق) وجود داشته و دارد:

یک نظر بسته و متحجرانه بر این است زن در نظام هستی آفریده شده تا تولید مثل کند و هیچ حق اجتماعی ندارد و نبایست از چهاردیواری خانه خارج شود.

در مقابل روشنفکرمابانه متاثر از قرائت غربی ها است و آن این که زن آزاد کامل است و می تواند تا مرز برهنگی در صحنه اجتماع حضور پیدا کند.

ولی حضرت معصومه(س) با شخصیت اسلامی خود تفسیر سومی از هویت زن را در پیش روی همه قرار داده است و آن این که زن شایسته آن بانویی است حضور در اجتماع به هیچ وجه آسیبی به عفت و پاکدامنی وی نزند، عفت و پاکدامنی هم مانع ازحضور دراجتماع و نقش آفرینی وی نشود و این دور در صورتی قابل جمع است که زن به گونه ای در جامعه حضور پیدا کند که شخصیتش کانون توجه مردان قرار بگیرد؛ نه اندام فیزیکی زنانه وی، و هم چنین وی نیز توجه به شخصیت مردان نگاه و نظر داشته نه اندام فیزیکی شخص مردان. چرا که حضرت زهرا س در پاسخ به همین پرسش که زن عفیف چه مشخصه ای دارد فرمودند:

«خَیْرُ النِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ».بهترین زن، زنی است که مردان را نبیند و مردان هم او را نبینند: مکارم الاخلاق، ص۲۳۰

با همین شخصیت زنانه اسلامی است که در سن بیست و هشت سالگی درحالی که مجرد بود با کاروانی از مردان سفر هزار کیلومتری از مدینه تا طوس را در پیش گرفتند تا به امام زمانش بپیوندند و این پیامی در خود داشت که زن می تواند در عین اجتماعی بودن، عفیف و محجوب باشد و در عین محجب وعفیف بودن، اجتماعی باشد.

منبع:تحلیل خصوصیت های حضرت معصومه سلام الله علیها / سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
16
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| «قسمت هفتم»

7-«راههای اثبات عمر طولانی امام زمان علیه السلام»
هفتمین پرسش در راستای امامت ولایت امام عصر علیه السلام این است که از سال «255ه.ق»تا «1445ه.ق» دوازده قرن می گذرد این عمر طولانی برای حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء را چگونه می توان توجیه و اثبات نمود، در پاسخ به این پرسش باید گفت از سه راه «کلامی، علمی تجربی، قرآنی» می توان عمران طولانی حضرت را توجیه و اثبات نمود.

 

 

 

یکم؛ «دلیل کلامی و عقلی»
نخستین دلیل بر اثبات طولانی بودن عمرحضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء «دلیل کلامی» است که مبتنی بر چند مقدمه است؛

مقدمه اول این است بر پایه «برهان وقاعده لطف» و نیز «وجودواسطه فیض» که در آغاز یادداشت در ضرورت وجود امام در هر عصر و زمانه ای توضیح داده شد، همیشه باید در بین نوع انسان، فردی وجود داشته باشد که همواره مورد هدایت و تأییدات و افاضات حق تعالی بوده و به واسطۀ افاضات معنوی و کمک های باطنی، هر فردی را بر طبق استعدادش به کمال مطلوب برساند و گنجینه و خزینه دار احکام الهی باشد تا افراد بشر، در صورت احتیاج و عدم ایجاد مانع از علومش بهره مند گردند. وجود مقدس امام، حجت حق و نمونۀ دین و انسان کاملی است که می تواند در حد توانایی بشر، خدا را بشناسد و پرستش کند، اگر امام نباشد رابطۀ بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع می گردد. افاضات عوالم غیبی، اولا بر آینه پاک قلب امام و به وسیله او بر دل های سایر افراد نازل می گردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در ترتب این آثارتفاوتی ندارد. (امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص154).

امام سجاد علیه السلام فرمود: ما پیشوای مسلمین و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنین و رهبر نیکان و صاحب اختیار مسلمین هستیم. ما اَمان اهل زمین هستیم چنانکه ستارگان اَمان اهل آسمانند. به واسطۀ ماست که آسمان بر زمین فرود نمی آید مگر وقتی که خدا بخواهد. به واسطۀ ما باران رحمت حق نازل و برکات زمین خارج می شود. اگر ما روی زمین نبودیم اهلش را فرو می برد و آنگاه فرمود: از روزی که خدا آدم را آفریده تا حال هیچگاه زمین از حجتی خالی نبوده است ولی آن حجت،گاهی ظاهر و مشهور و گاهی غائب و مستور بوده است، تا قیامت نیز از حجّت خالی نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمی شود (امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص155، به نقل از ینابیع المودة).

مقدمه دوم؛ از نظر فلسفی و کلامی عمرطولانی محال ذاتی نیست بلکه خلاف امر عادی است، از نظر عقلی هر امری که محال ذاتى و وقوعى نباشد، خداوند متعال با قدرت بی نهایتش قادر است كه به خاطر مصلحت هایی عمر شخصى را طولانى كرده و او را از آفات مرگ نگه دارد. حيات و طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز همراه با معجزه و خرق عادت است و اين امر طبيعتاً محال نيست و علم نمى تواند آن را به طور مطلق نفى كند؛ زیرا اسباب تأثير گذار در عالَم، منحصر در شناخت ظاهرى ما نيست؛ علاوه بر اینکه همین اسباب را نیز بطور کامل کشف نکرده ایم. لذا ممکن است عواملى در فرد یا افرادى از بشر وجود داشته باشد که بتواند عمر او را طولانى سازد به حدى که گاه به هزار یا هزاران سال برسد.

از آنجایی که هر انسان با ایمانی بر این عقیده است که سرآمد عمر انسان به دست خداست. یعنی آفریدگار هستی عمر هر انسان و موجود زنده ای را معین می کند و اوست که هم بر طولانی ساختن عمر ها تواناست و هم کوتاه ساختن آن ها. بنابراین هرگاه خداوند برای یکی از بندگانش عمری طولانی مقرر فرماید هم اسباب و علل طبیعی و هم امورات ماورای طبیعی را با هم فراهم می آورد. همان خدایی که آتش را برای حضرت ابراهیم سرد کرد قادر است عمری طولانی به ولیّ خود بدهد بدون این که حتی آثار پیری بر او نمایان شود. مسلماً خواست خدا واقعیتی است فراتر از طبیعت و قوانین حاکم بر آن. 

از همین روست مطابق روايات شيعه و سنى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در حالى كه ظاهر او جوان و به سن چهل سالگى است ظهور خواهند كرد. اينك به برخى از روايات اشاره مى كنيم:

1. ابن صباغ مالكى به سندش از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) نقل كرده كه در حديثى فرمود: «مهدى از اولاد من با سن چهل سال است …».(الفصول المهمه فی معرفة الائمه، ص1118).

2. شيخ صدوق از اباصلت هروى نقل مى كند كه گفت: «به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: قائم شما هنگام خروج چه علامتى دارد؟ حضرت فرمود: علامت او اين است كه او از حيث سن پير است؛ ولى در ظاهر جوان نشان داده مى شود به حدى كه هر گاه كسى به او نظر مى افكند گمان مى كند كه او سى ساله يا كمتر است و از جمله علامات او آن است كه به مرور ايام پير نمى شود تا آنكه مرگ او فرا رسد».(کمال الدین تمام النعمه ج2،ص652).

 

ادامه »


free b2evolution skin
16
مهر

تحلیل خصوصیت های حضرت معصومه سلام الله علیها (قسمت دوم)

«عالمه غیر متعلمه»

دومین خصوصیت عرشی حضرت معصومه سلام الله علیها «عالمه غیر متعلمه» است.

 

 

 

به این معنا که هرچند علوم اکتسابی غیرحضوری نیازمند به تعلیم، آموزش و مکتب دیدن است؛ ولی از خصوصیت معصومین علیهم السلام این است به دلیل اینکه آنان مظهر اسماءالحسنی و تجلی صفات جمال و جلال الهی هستند همه سنخ و جنس علومشان از جنس علم حضوری ولدنی است.

حضرت معصومه هرچند پیامبر و امام نیست؛ ولی شواهد و قراینی وجود دارد که تایید می‌کند که ایشان نیز در همین سن کوتاه خودشان، آن چنان در سلوک معنوی طی طریق کرده بودند که مظهر اسماءالحسنی شده بودند و علوم اکتسابی برای آن حضرت از سنخ و جنس علم حضوری شده بود و شخصیت«معلمه غیر متعلمه» داشتند که مکتب نرفته و معلم ندیده بر علوم احاطه داشتند.

از همین رو از آیت الله مستنبط(ره) از علمای معروف نجف اشرف، نقل شده که گفت:

از کتاب «کشف اللئالی» که نسخه خطی آن در کتابخانه شوشتری های نجف موجود است روایت شده:

روزی جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ پرسشهای خود به محضر امام کاظم(ع) رهسپار شدند آن حضرت مسافرت بودند پرسشهای خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم(ع) تحویل دادند تا در سفر بعد به آن نایل شوند
حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ پرسشهای را نوشته و آماده کرد آنها شادمان شدند و آن را گرفتند.
هنگام مراجعت در مسیر راه با امام کاظم(ع) ملاقات نمودند و ماجرا را به عرض رساندند امام آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه کرد و پاسخهای حضرت معصومه(س) را درست یافت سه بار فرمودند:

فداها ابوها پدرش به فدایش باد” (بحارالانوار, ج۶۰, ص۲۲۸.)

این موضوع در زمانی رخ داد، که حضرت معصومه(س) خردسال بودند و در این هنگام حدود ده سال سن داشتند. این ماجرا انسان را به یاد حضرت فاطمه زهرا(س) می اندازد که پیامبر اکرم(ص) در شان او مکرر فرمودند: “فداها ابوها; پدرش به فدایش باد” (بحارالانوار, ج۶۰, ص۲۲۸ .)

منبع:تحلیل خصوصیت های حضرت معصومه سلام الله علیها / سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin