22
آبان

نیکبختى و اوصاف پسنديده خبّاب ابن ارتّ ( حکمت شماره 41 )

متن عربی

«1108»

41.وَ قَالَ (عليه السلام) :فِي ذِكْرِ خَبَّابِ ابْنِ الْأَرَتِّ يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ ابْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ.

 

متن فارسی

امام عليه السّلام در باره (نيك بختى و اوصاف پسنديده) خبّاب ابن ارتّ (كه يكى از نيكان اصحاب رسول خدا(صلّى اللّه عليه و آله) و از دانشمندان اوّلين مهاجرين بوده و در جنگ بدر و جنگهاى بعد از آن رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم را همراهى نموده و در كوفه در سنّ هفتاد و سه سالگى در سال سى و هفت يا سى و نه هجرىّ پس از آنكه در جنگ صفّين و نهروان همراه امير المؤمنين عليه السّلام بوده دار دنيا را بدرود گفته امام عليه السّلام بر او نماز خوانده در بيرون كوفه دفن شد و او اوّل كسى است كه در بيرون كوفه دفن گشته و پيش از آن مردم مردگانش را در خانه ها يا جلو خانه هاشان دفن مى نمودند، خلاصه حضرت در حقّ او) فرموده است: 1- خدا خبّاب ابن ارتّ را بيامرزد كه از روى رغبت اسلام آورد (نه به اكراه و اجبار) و از وطن هجرت نمود (و نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد) براى فرمانبرى، و قناعت كرد (از كالاى دنيا) باندازه كفايت، و از خدا (بداده او از خوشى و سختى و بيمارى و تندرستى) راضى و خوشنود بود، و در زندگانى (همه عمر در راه خدا) جهاد كننده بود (پس از آن او را ستوده و مى فرمايد:) 2- خوشا بحال كسيكه بياد معاد و بازگشت باشد، و براى حساب و وارسى (در آنروز) كار كند، و باندازه روزى خود قناعت نمايد، و از (داده) خدا راضى و خوشنود باشد.

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۴۱


free b2evolution skin
22
آبان

بيمارى سبب آمرزش گناهان ( حکمت شماره 40 )

متن عربی

«1107»

40.وَ قَالَ (عليه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ .

و أقول صدق (عليه السلام) إن المرض لا أجر فيه لأنه من قبيل ما يستحق عليه العوض لأن العوض يستحق على ما كان في مقابلة فعل الله تعالى بالعبد من الآلام و الأمراض و ما يجري مجرى ذلك و الأجر و الثواب يستحقان على ما كان في مقابلة فعل العبد فبينهما فرق قد بينه (عليه السلام) كما يقتضيه علمه الثاقب و رأيه الصائب.

 

 

متن فارسی

امام عليه السّلام به يكى از اصحابش هنگاميكه او بيمار شده بود (در باره اينكه بيمارى سبب آمرزش گناهان مي شود) فرموده است

1-خداوند بيمارى ترا (سبب) برطرف شدن گناهانت قرار داده، پس بيمارى را پاداشى نيست، بلكه (چون شخص را شكسته و ناتوان مى نمايد و انسان در چنين حالتى بسوى پروردگارش توبه و بازگشت كرده از معصيت و نافرمانيش پشيمان و بترك آن تصميم مى گيرد سبب شده كه) گناهان را از بين مى برد، و آنها را مانند ريختن برگها (از درخت) مى ريزد، و مزد و پاداش در گفتار به زبان و كردار به دستها و پاها است (و بيمارى نه از گفتار و نه از كردار است) 2- و خداوند سبحان بسبب پاكى نيّت و شايستگى باطن هر كه را از بندگانش بخواهد ببهشت داخل مى گرداند (پس اگر كسى در بيمارى شكيبا و داراى باطن نيكو و دل پاك باشد ممكن است خداوند بدون عمل دست و پا او را بيامرزد. سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) مى گويم: امام عليه السّلام راست فرموده كه بيمارى را پاداشى نيست، زيرا بيمارى از قبيل چيزيست كه سزاوار عوض ميشود چون عوض در برابر فعل خداى تعالى از دردها و بيماريها و مانند آن به بنده است، و مزد و پاداش در برابر فعل بنده مى باشد، پس بين عوض و پاداش امتيازى است كه امام عليه السّلام بمقتضى علم نافذ و رأى رساى خود بيان فرموده است.

 

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۴۰


free b2evolution skin
22
آبان

نكوهش احمق ( حکمت شماره 39 )

متن عربی

«1106»

39.وَ قَالَ (عليه السلام) :لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ .

و هذا من المعاني العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه .و قد روي عنه (عليه السلام) هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ و معناهما واحد .

 

متن فارسی

امام عليه السّلام (در نكوهش احمق) فرموده است

1- زبان خردمند پشت دل او است (عاقل آنچه بگويد نخست نيك و بد آنرا بعقل خويش سنجيده و آنگاه مى گويد) و دل احمق پشت زبان او است (بى خرد نفهميده آنچه خواست مى گويد سپس در درستى و نادرستى و سود و زيان آن انديشه مي كند. سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» مى فرمايد:) اين فرمايش از جمله معانى نيكوى دلپذير است، و مقصود از آن آنست كه خردمند زبانش را رها نمى كند

(سخنى نمى گويد) مگر پس از مشورت و صلاح ديد با انديشه، و بى خرد بيرون داده هاى زبان و گفتارهاى بى انديشه اش بر مراجعه به انديشه و تدبّر و تأمّل در پايان كار پيشى مى گيرد، پس بآن ماند كه زبان خردمند پيرو دل او است و دل بى خرد پيرو زبانش مى باشد، و اين معنى بلفظ ديگر هم از آن حضرت عليه السّلام روايت شده و آن كلام آن بزرگوار است: 2- دل احمق در دهان او است، و زبان عاقل در دل او، و معنى هر دو فرمايش يكى است.

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۳۹


free b2evolution skin
22
آبان

اهميّت دادن به واجبات ( حکمت شماره 38 )

متن عربی

38.وَ قَالَ (عليه السلام): لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ .

 

 

متن فارسی

 امام عليه السّلام (در اهميّت دادن بواجبات) فرموده است

1-تقرّب و نزديك شدن به رحمت خدا بمستحبّات روا نيست در صورتيكه بواجبات زيان رساند (زيرا كسى كه در انجام واجبات كوتاهى كند نافرمانى كرده بكيفر خواهد رسيد، و كسيكه نافرمانى كرد در حقيقت بخدا تقرّب نجسته چون تقرّب با نافرمانى منافات دارد).

 

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۳۸


free b2evolution skin
22
آبان

انذار به امام حسن علیه السلام ( حکمت شماره 37 )

متن عربی

ص1106

37.وَ قَالَ (عليه السلام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ (عليه السلام) يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلْقِ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ 

«1105»

وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ .

 

متن فارسی
ص1105

 امام علی عليه السّلام (در اندرز) به فرزندش (امام) حسن عليه السّلام  فرموده است
1-  اى پسرك من بخاطر دار از من چهار و چهار چيز را كه با آنها آنچه بجا آورى ترا زيان نرساند (گفته اند: اينكه امام عليه السّلام فرموده چهار و چهار براى آنست كه چهار اوّل مربوط بخود شخص است و چهار دوم در باره رفتار با ديگران مى باشد، پس اوّل از چهار چيزيكه مربوط بخود شخص است) سرآمد بى نيازيها خرد است (كه بوسيله آن شخص سعادت و نيكبختى در دنيا و آخرت را بدست مى آورد) و (دوم) بيشترين نيازمندى بى خردى است (كه سبب بدبختى دو سرا است) و (سوم) بالاترين ترس خود پسندى است (كه خودپسند با كسان خود نگيرد و به اين جهت همه با او دشمن شوند و هميشه ترسناك باشد) و (چهارم) گراميتر بزرگى نيك خوئى است (كه نيك خو نزد همگان بزرگوار است). 2-  اى پسرك من (اوّل از چهار چيزيكه در باره رفتار با ديگران است) از دوستى با احمق بپرهيز كه او مى خواهد بتو سود رساند زيان مى رساند (چون احمق موارد سود و زيان را تشخيص نمى دهد) 3-  و (دوم) بپرهيز از دوستى با بخيل كه او (بر اثر بخل و زفتى كه دارد) از تو باز مى دارد آنچه را كه بسيار بآن نيازمند باشى، 4-  و (سوم) بپرهيز از دوستى با بدكار كه او ترا به اندك چيزى مى فروشد (چون كسيكه سعادت خود را بر اثر چيز كمى از دست بدهد البتّه ترا به بهاى كمترى خواهد فروخت) 5-  و (چهارم) بپرهيز از دوستى با كسيكه بسيار دروغ مى گويد كه او مانند سراب (آب نمايى كه در زمين هموار بشكل آب ديده ميشود) است كه دور را براى تو نزديك و نزديك را دور مى گرداند (براى انجام دادن اغراض نادرست خود كار سخت را آسان و آسان را سخت مى نمايد).

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۳۷


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم