4
شهریور

مناظرات امام علیه السلام با دانشمندان دیگر مکاتب

مناظرات امام علیه السلام با دانشمندان دیگر مکاتب


مامون در سیاست مزدورانه‏ى خود علیه امام،توطئه‏هاى دیگرى نیز اندیشیده بود،او کهاز عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى‏برد مى‏کوشید با روبرو کردن دانشمندان باآن حضرت،و به بهانه‏ى بحث و مناظره‏ى علمى و استفاده از دانش امام،شکستى بر آنگرامى وارد سازد تا شاید بدین وسیله از محبوبیت او در جامعه بکاهد،و در نظر مردمامام را بیمایه و بیمقدار سازد،اما این خدعه و مکر مامون نتیجه‏یى‏جز افزایش عظمتامام و شرمسارى مامون نداشت،و آفتاب دانش الهى امام در مجالس علمى چنان مى‏درخشیدکه خفاشمزورى چون مامون را هر بار در آتش حسد کورتر مى‏ساخت.
شیخ صدوق‏فقیه و محدث بزرگوار شیعه که پیش از هزار سال پیش مى‏زیستهاست،مى‏نویسد:
مامون از متکلمان گروههاى مختلف و گمراه افرادى را دعوت مى‏کرد،و حریص بر آنبود که آنان بر امام غلبه کنند،و این بجهت رشگ و حسدى بود که نسبت‏به امام در دلداشت،اما آن حضرت با کسى به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت امام اعتراف کرد وبه استدلالامام سر فرود آورد…
نوفلى‏مى‏گوید:مامون عباسى به‏«فضل بن سهل‏فرمان داد سران مذاهب گوناگونهمچون‏«جاثلیق‏وراس الجالوت‏و بزرگان‏«صابئین‏و«هربذ اکبرو پیروانزرتشت،و«نسطاس رومى‏و متکلمان را جمع کند،» فضل‏ایشان را گردآورد…
مامون به وسیله‏ى‏«یاسرمتصدى امور امام رضا علیه السلام از امام تقاضا کرد درصورت تمایل با سران مذاهب سخن بگوید،و امام پاسخ داد فردا خواهم آمد،چون یاسربازگشت امام به من فرمود:
اى نوفلى!تو عراقى هستى و عراقى هوشیار است،از اینکه مامون مشرکان و صاحبانعقائد را گرد آورده است چه مى‏فهمى؟
گفتم:فدایت‏شوم،مى‏خواهد شما را بیازماید و میزان دانشتان را بشناسد…
فرمود:«آیا مى‏ترسى آنان دلیل مرا باطل سازند؟»
گفتم:نه به خدا سوگند،هرگز چنین بیمى ندارم،و امید مى‏دارم خدا ترا بر آنانپیروز گرداند.
فرمود:«اى نوفلى!دوست دارى بدانى مامون چه وقت پشیمان مى‏شود؟
گفتم:آرى.
فرمود:«آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان،و بر اهل انجیل با انجیلشان،و براهل زبور با زبورشان،و بر صابئین با زبان عبرى خودشان،بر هربذان با زبان پارسیشان،وبر رومیان با زبان خودشان،و بر اصحاب مقالات با لغتشان استدلال کنم،و آنگاه که هردسته‏یى را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم،و دست از عقیده و گفتار خود کشیدندو به گفتار من گراییدند، مامون در مى‏یابد مسندى که بر آن تکیه کرده است‏حق او نیستو در این هنگام مامون پشیمان مى‏گردد و بعد امام فرمود و لا حول و لا قوة الا باللهالعلى العظیم…
بامداد دیگر امام به مجلس آنان آمد…،«راس الجالوت‏عالم یهودى گفت:ما از تو بهجز از تورات و انجیل و زبور داود و صحف ابراهیم و موسى نمى‏پذیریم 54 ،آن حضرت قبول کرد،و با آنان به تورات و انجیل و زبور براى اثبات پیامبراسلام صلى الله علیه و آله به تفصیل استدلال فرمود،آن گرامى را تصدیق کردند و نیزبا دیگران بحث کرد و چون همه خاموش ماندندفرمود:«اى گروه اگر در میان شما کسى مخالفاست و پرسشى دارد بى‏شرم و بیم بگوید.
«عمران صابى‏که در بحث و علم کلام بى‏نظیر بود گفت:اى دانشمند!اگر نه این بودکه خود به پرسیدن دعوت کردى پرسشى نمى‏کردم،زیرا من به کوفه و بصره و شام و جزیرهرفتم،و بامتکلمان آن سرزمینها سخن گفتم،کسى را نیافتم که وحدانیت‏خداى را بر منثابت کند…
امام علیه السلام به تفصیل برهان اثبات خداى واحد را براى او بیان فرمود، عمران قانع شد و گفت:سرور من،دریافتم و گواهى مى‏دهم که خدا چنان است کهشما فرمودى،و محمد بنده‏ى اوست که براى هدایت و با دینى درست‏بر انگیخته شده،آنگاهبه قبله رو کرد و به سجده در افتاد و اسلام آورد.متکلمان چون سخن‏«عمران صابى‏راشنیدند دیگر چیزى نپرسیدند،و در پایان روز مامون برخاست و با امام علیه السلام بهدرون خانه رفتند،و مردم پراکنده شدند.

 


free b2evolution skin
4
شهریور

برگزاری جشن ولایتعهدی توسط مأمون

برگزاری جشن ولایتعهدی توسط مامون

برگزاری جشن ولایتعهدی توسط مأمون


از آنکه امام علیه السلام مقام ولیعهدى را بگونه‏یى که ذکر شد پذیرفت،مامون براىاعلام به مردم و بهره برداریهاى سیاسى و تظاهر به اینکه بسیار خشنود و خوشحال استجشنى بر پا کرد،و روز پنجشنبه براى درباریانش جلوس ترتیب داد و«فضل بن سهل‏بیرونرفت و مردم را از نظر مامون در باره‏ى امام رضا علیه السلام و ولیعهدى او آگاهساخت،و فرمان مامون را ابلاغ کرد که باید لباس سبز که لباس مرسوم علویان بودبپوشند وپنجشنبه‏ى دیگر براى بیعت‏با امام حاضر شوند…
در روز تعیین شده همه‏ى طبقات اعم از درباریان و فرماندهان سپاه و قاضیان ودیگران در لباس سبز حاضر شدند،مامون نشست و براى امام علیه السلام نیز جایگاهویژه‏یى ترتیب داده بودند و امام نیز با لباس سبز در حالیکه عمامه بر سر و شمشیرىبهمراه داشت نشست، مامون دستور داد فرزندش‏«عباس بن مامون‏اولین نفر باشد که باامام بیعت مى‏کند،امام دست‏خود را بلند کرد چنانکه پشت دست‏بطرف چهره‏یى خودش و کفدست‏بسوى بیعت کننده بود.
مامون گفت:دستت را براى بیعت‏بگشا.
امام فرمود:با رسول خدا ص این چنین بیعت مى‏شد.
آنگاه مردم با امام بیعت کردند و دست او همچنان بالاى دستها بود،در این مجلسکیسه‏هاى پول تقسیم شد،وسخنرانان و شاعران در باره‏ى فضائل امام و در مورد کارى کهمامون انجامداده بود داد سخن دادند…
سپس مامون به امام گفت:شما نیز خطبه بخوانید و سخن بگویید.
امام پس از حمد و ثناى الهى خطاب به حاضران فرمود:
ما بر شما حقى از ناحیه‏ى پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داریم و شما نیز بر ما حقى بخاطر پیامبرصلی الله علیه واله دارید،پس هنگامیکه شما حق ما را ادا کردید بر ما نیز لازم است‏حقتان را محترمبشماریم‏ودیگر در آن مجلس چیزى نفرمود.
مامون دستور داد درهمها را بنام‏«رضا سکه زدند.»


free b2evolution skin
4
شهریور

شناسنامه ی امام رضا علیه السلام

شناسنامه ی امام رضا علیه السلام
نام: علی علیه السلام
کنیه: ابو الحسن
لقب معروف: رضا علیه السلام
القاب دیگر: رضی، صابر، ضامن آهو، حمید، فاضل، صدیق
نام پدر: امام موسی بن جعفرعلیه السلام
نام مادر: نجمه خاتون علیها السلام
محل ولادت: مدینه طیبه
تاریخ ولادت: یازدهم ذی القعده سال صد و چهل و هشت هجری
عمر مبارک:‌ پنجاه و پنج سال
مدت امامت: 20 سال
نقش نگین انگشتر: (ماشاء الله لا قوة إلا بالله)
شهادت:آخر صفر سال 203 هجری
علت شهادت:مسمومیّت به واسطهٔ انگور زهرآلود
محل دفن:مشهد مقدس
نام قاتل: مأمون پسر هارون الرشید لعنة الله علیهما.


free b2evolution skin
4
شهریور

امام رضا علیه السلام در زمان مامون

امام رضا علیه السلام در زمان مامون
مامون در میان خلفای بنی عباس از همه داناتر و مکارتر بود. درس خوانده بود و از فقه و علوم دیگر اگاهی داشت. چنانکه با برخی از دانشمندان به بحث و مناظره می نشست.. البته آگاهی او از علوم روز، وسسیله ای برای پیشبرد سیاست های ضد انسانی او بود و گرنه هرگز به دین و اسلام پایبند نبود.
در عیاشی و فسق و فجور و اعمال شنیع دیگر، از سایر خلفا کم نداشت. البته از دیگر خلفا محتاط ر رفتار می کرد و با سالوس نمایی و ریا عوام فریبی می نمود.
مامون با توجه به رفتارهای هارون و جنایت های او و اثر سوء آن در روحیه ی مردم می خواست زمینه های انقلاب و شورش را از بین ببرد و مردم را راضی نگه دارد تا بتواند بر مرکب خلافت سوار باشد. از این رو به جبران کمبودها و نارضایتی ها می پرداخت و وانمود می کرد در صدد اصلاح امور است و با خلفای دیگر تفاوت دارد.
خلفای اموی و عباسی . معمولا ائمه را زیر نظر و مراقبت شدید داشتند و از تماس مردم با آنان جلوگیری می کردند و سعی آنان بر گمنام بودن و ناشناخته ماندن آن بزرگواران بود. لذا هر یک از ائمه علیهم السلام همین که تا حدودی در بلاد اسلامی نام آور می شد توسط خلفا مقتول یا مسموم می گشت.
پذیرش –به اجبار- ولایتعهدی از طرف امام علیه السلام باشرایطی بود که در حکم نپذیرفتن می نمود. البته شهرت این مسإله در سرزمین های دور و نزدیک اسلام و این که مامون اعتراف کرده امام رضا علیه السلام پیشوای امت و سزاوار خلافت است و همچنین این که مامون از ایشان خواسته خلافت را بپذیرد ولی ایشان به اصرار مامون ولایتعهدی را با شرایطی پذیرفته، به سود امام و شکستی برای سیاست مامون بود.


free b2evolution skin
4
شهریور

امام رضا علیه السلام در زمان امین

امام رضا علیه السلام در زمان امین


پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافی سخت روی داد . هارون، امین را برای خلافت بعد از خود تعیین کرده و از او تعهد گرفته بود که پس از امین، مامون خلیفه شود و حکومت بر خراسان در زمان خلافت امین در دست مامون باشد. ولی امین پس از مرگ پدرش هارون، در سال 194 هجری قمری مامون را از ولایتعهدی خود عزل و فرزند خود موسی را منصوب نمود.
بالاخره پس از درگیری های خونینی که میان امین و مامون رخ داد امین در سال 198 هجری قمری کشته شد و مامون به خلافت رسید.
امام رضا علیه السلام در طول این مدت، از درگیری های دربار خلافت استفاده کرد و به ارشاد و تعلیم و تربیبت پیروان خود پرداخت.


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم