وقایع ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی)
اگر امروزه بنابر نظر برخي از فقهاء طواف بايد بين ركن و مقام انجام گيرد، اين وجوب با برگرداندن مقام به جايگاه نخستين آن در زمان ظهور امام عصر (عليه السّلام) برداشته خواهد شد.
نهي از طواف مستحب
حضرت صادق (عليه السّلام) ميفرمايند:«اولين مطلبي كه قائم از عدالت آشكار خواهد نمود آن است كه منادي او ندا در دهد: آن كس كه مشغول انجام استلام حجر الاسود و طواف مستحبي است جاي خود را به كسي كه طواف واجب بر عهده دارد تسليم نمايد.»
روي همين اصل حضرت مهدي (عليه السّلام) به حجاج امر ميفرمايند كه به طواف واجب اكتفا و طوافهاي مستحب را رها نمايند تا فرصت براي كساني كه هنوز طواف واجب را به جا نياوردهاند گشاده گردد.
بريدن دستهاي بني شيبه:
حضرت صادق (عليه السّلام) فرمودند:« بدانيد وقتي قائم، قيام كند، بني شيبه را ميگيرد و دست آنان را قطع مينمايد و سپس آنان را برميگرداند و ميفرمايد: اينان دزدان خدا هستند.»
بني شيبه پرده داران كعبه هستند كه در دستانشان كليدهاي كعبه است. اين سِمَت را فرزندان از پدران به ارث بردهاند. اينان اموال و ذخائري را كه به كعبه هديه گرديد ميدزديدند و ـ چنانكه ميخواستندـ در آنها تصرف مينمودند. به همين علت است كه امام (عليه السّلام) آنان را «دزدان خدا» نام نهادهاند؛ يعني« دزدان اموال خدا». و شايد حديث چنين باشد:«دزدان خانه خدا» كه كلمه «خانه» حذف گرديده باشد و خدا داناست.
حضرت مهدي (عليه السّلام) فقط به بريدن دست بني شيبه اكتفا نفرموده بلكه امر ميفرمايد كه آنان را برگردانند. اين فرمان حضرت به اين اعتبار صورت ميگيرد كه وسيله ترساندن و تهديد براي هر دزد و هر آن كسي باشد كه در اموالي كه از آنِ او نيست، تصرف غير مشروع داشته باشد و بداندكه مكافات او بريده شدن دست و خواري دنيا و عذاب آخرت خواهد بود.
با اين عمل حضرتش حدّي را براي سرقت و براي هركس كه تصرّف غير مشروع در اموال و املاك و اوقاف و غير آن داشته باشد اجرا خواهند نمود.
حضرت مهدي (عليه السّلام) در مدينه منوّره
حضرت مهدي (عليه السّلام) مكه مكرمه را به سوي مدينه منوره ترك ميفرمايد و اين زماني است كه فرمانداري را در مكه از سوي خويش ميگمارد. پس ازآنكه حضرتش مكه را ترك فرمود، برخي از بدكاران اهل مكه بر فرماندار شوريده او را به قتل ميرسانند. اين خبر به حضرت مهدي (عليه السّلام) ميرسد؛ لذا سفر را قطع فرموده به مكه باز ميگردد و آن گروه سركش را كشته ريشههاي فتنه را قطع ميسازد. آن گاه فرماندار ديگري برگزيده و به سوي مدينه منوره حركت مينمايند.
در مدينه نيز به كارها و فعاليتهائي اقدام مينمايند كه به يكي از آنها اشاره مينمائيم و آن عبارتست از شكافتن بعضي از قبور و خارج كردن و سوزاندن اجساد داخل درآنها. اين از مسائلي است كه نيازمند توضيح و تحليل است ولي ما به ذكر اجمالي آن اكتفا نموديم .
سؤالي كه اكنون مطرح ميشود اين است كه آن حضرت پس از مدينه منوره به كجا ميروند؟ به سوي عراق.
كوفه پايتخت حضرت مهدي (عليه السّلام)
حضرت مولي الموحدين (عليه السّلام) ميفرمايد:«… سپس به كوفه ميآيد و در آن شهر منزل ميكند. برده مسلماني را نمييابد مگر آنكه او را خريده آزاد ميفرمايد، مديون نميماند مگر آنكه قرضش را ادا مينمايد؛ مظلمهاي برگردن مسلماني نميباشد مگر آنكه ردش مينمايد؛ بندهاي به قتل نرسيده باشد مگر آنكه بهايش را ميپردازد؛(ديهاي تسليم شده به خويشانش)، كشتهاي كشته نشده باشد مگر آن كه وام او را پرداخته براي بازماندگان او جيره و مقرّري معيّن ميفرمايد تا آن كه زمين را از عدل و داد آكنده سازد؛ آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.
او و اهل بيتش در «رُحبه» مسكن ميگيرند. رحبه مسكن نوح بود و زميني است پاك. هيچ يك از آل محمد ـ عليهم السّلام ـ جز در زمين پاك سكني نميگزيند و كشته نميشود؛ زيرا آنها اوصياء پاك پيامبرند.»
حضرت امام حسن مجتبي (عليه السّلام) فرمودند:«يك جاي پا در كوفه از خانهاي درمدينه مرا محبوبتر است.»
و درباره شكوفايي و آباداني دركوفه حضرت امام صادق (عليه السّلام) چنين ميفرمايند:«وقتي قائم آل محمدـ صلوات الله عليهم ـ قيام نمايد… خانههاي كوفه به رود كربلا متصل خواهد شد.»
به هنگام ظهور حضرت مهدي (عليه السّلام) و رسيدنشان به كوفه نظر مؤمنان به سوي كوفه متوجه خواهد شد؛زيرا بيشتر شيعيان موجود دركره زمين تلاش وكوشش مينمايند تا به كوفه مهاجرت كنند.حديثي نيز از نظر خواننده محترم گذشت كه از گسترش شهر كوفه از تمام جوانب آن سخن ميگفت و اين كه اين شهر به شهر مقدس كربلا متصل ميشود و امروزه بين اين دو شهر بيش از 60 كيلومتر فاصله است !!
حضرت مهدي (عليه السّلام) نماز جمعه را در مسجد جامع كوفه اقامه ميكنند و مسلّم است كه مسجد از نمازگزاران مالامال خواهد گرديد؛ زيرا مسجدـ با همه وسعت امروزيش ـ نميتواند قسمت اعظم نمازگزاراني را كه مشتاقند به امامت حضرت مهدي (عليه السّلام) نماز بگزارند در خود جا دهد.
علت آن است كه همه مردم، با اختلاف طبقاتشان و بدون استثنا، علاقهمندند كه به حضرتش اقتدا نمايند و به انجام اين كار نيز بر يكديگر سبقت ميگيرند.هيچ كس از اين نماز ـ جز ناتواني كه از راه رفتن ناتوان است مانند شخص پير و زمينگيرـ تخلّف نميكند.
برخي از احاديثي را كه از ماجرا خبر ميدهند
حضرت امام باقر (عليه السّلام) در حديثي طولاني چنين ميفرمايند:«حضرت مهدي داخل كوفه ميشود. در آن شهر سه گروه خواهند بود كه با هم اختلاف دارند؛ ولي اين اختلاف از بين ميرود و زمينه براي آن حضرت آماده ميشود.
داخل كوفه گرديده بر منبر بالا ميرود و خطبه ميخواند. بر اثر شدّت گريه هيچ كس نميفهمد كه او چه ميگويد… وقتي كه جمعه دوم ميآيد، مردم گويند:
اي فرزند رسول خدا… نماز در پشت سر شما برابر نماز در پشت سر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ است. مسجد گنجايش ما را ندارد. حضرت مهدي (عليه السّلام) گويد: من مسجدي براي شما ميسازم كه شما را در خود جاي دهد
پس به سوي نجف رفته مسجدي را طرح ريزي ميكنند كه داراي هزار در باشد و مردم را در خود جاي دهد.»
مانند اين حديث از حضرت صادق (عليه السّلام) نيز روايت گرديده است. مخفي نماند كه نسبت دادند بناي مسجد به امام (عليه السّلام) از باب مجاز است و معناي آن اقدام شخص امام (عليه السّلام) بر ساختن مسجد نيست؛ بلكه معني چنين است كه آن حضرت به انجام اين كار امر ميفرمايند، همان گونه كه گفته ميشود: امير شهر را ساخت؛ يعني، به اين كار فرمان داد.
به هر حال آن چه از حديث استفاده ميشود آن است كه حضرت مهدي (عليه السّلام) به صحرا رفته به ساختن مسجد فرمان ميدهند كه مانندش در تاريخ بشر ساخته نشده و داراي هزار در ميباشد.
ميتوانيم ساختمان مسجد را چنين تصوّر كنيم كه در هر جانب از جوانب چهارگانه مسجد250 در ساخته ميشود. طبيعي است كه درها وسيع بوده با وارد و خارج شدن آن همه مردم مناسبت دارد. روي اين اصل بايد عرض هر در حدَاقل 3 متر باشد. بنابراين عرض درهاي ورودي مسجد در هر طرف از اطراف چهارگانه 750 متر است. به اين مقدار بايد مساحت ديوارهائي را كه بين هر دو در ديگر قرار ميگيرد، اضافه كرد و اگر فاصله بين هر در تا در ديگر را10 متر حساب كنيم، طول ديوار، بدون در نظر گرفتن ارتفاع، دست كم2500 متر خواهد شدكه اگر به اين عدد، مقدار 750 را اضافه كنيم مجموعاً طول ديوار در يك طرف 3250 ميشود و اگر اين عدد را در خودش ضرب كنيم مساحت مسجد بالغ بر 500، 562، 10 متر مربع ميگردد.
طبيعي است كه نزديك مسجد اماكني جهت تطهير و وضو ـ كه با اين رقم و انبوه جمعيّت مناسبت داشته باشد ساخته خواهد شد. اين تعدادِ فراوان در، براي آسان گرداندن دخول و خروج نمازگزاران و محافظت آنان از ازدحام و حوادث تعبيه ميگردد. اين اقدام بزرگ و امر شرعي عظيم يكي از اقداماتي است كه حضرت مهدي (عليه السّلام) در عصر درخشان و نوراني ظهورشان انجام خواهند داد.
حضرت مهدي (عليه السّلام) در فلسطين:
حضرت صاحب الامر(عليه السّلام) براي تمام كردن كار سفياني به شام ميروند و اين پس از آن است كه به كوفه رفته امور را در آن جا به سامان ميرسانند.
در آن وقت سفياني در سرزمين«رَمله» در فلسطين يعني در شمال شرقي بيت المقدس است. حضرت بقيّة الله ارواحنا فداه با سپاه عظيم خويش به فلسطين ميرسند و در آن جا بين دو سپاه جنگ در ميگيرد. سرانجام كار با پيروزي حضرت مهدي (عليه السّلام) و فرار و نابودي سفياني خاتمه مييابد.
احاديث گويند: حضرت مهدي (عليه السّلام) نزد دروازه شهر «لَد» در فلسطين خواهند بود.
نميدانيم موضعگيري قدرتهاي حاكم بر فلسطين و اردن در آن زمان در برابر حضرت مهدي (عليه السّلام) چه خواهد بود؟! اين مسلم است كه حضرتش همه حكومتهاي ستمگر را برخواهند چيد و تمام حكمرانان منحرف را قلع و قمع خواهند نمود.
آن جا ـ يعني كنار دروازه شهر لَدـ حضرت عيسي بن مريم ـ عليهماالسّلام ـ از آسمان به زمين ميآيد تا با حضرت مهدي (عليه السّلام) بيعت نمايد.
منبع :سيد محمد كاظم قزويني ـ امام مهدي از ولادت تا ظهور، ص524