25
خرداد

آموزش نظم و انضباط به کودکان

سؤال 1. بهترین سن آموزش انضباط به کودکان چه زمانی است؟
ایجاد انضباط در کودک از همان ابتدای تولد باید آغاز شود و به مرور زمان و با توجه به رشد سنی او ادامه یابد.
انتظار انضباط در دوره ‏ی نوجوانی بدون توجه به دوران کودکی، انتظار به جایی نیست؛ زیرا درخت را تا زمانی که نهال است می‏توان به دلخواه شکل داد، و اگر کودک، به بی‏ انضباطی عادت کند، تغییر رفتار، بسیار مشکل است.

 

 


امام حسن عسکری علیه السلام می ‏فرماید: «رد المعتاد عن عادته کالمعجز». [ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 78، ص 374.] بازگرداندن عادت کرده [به کاری] از عادتش، چونان معجزه است.
آموزش انضباط به کودک زیر یک سال، غیر مستقیم انجام می‏ شود. اگر مادر، نظم را در شیر دادن، خواباندن، بیدار کردن، و تر و خشک کردن نوزاد رعایت کند، در ضمیر ناخودآگاه او اثر خواهد گذاشت.

امام علی علیه ‏السلام در آخرین لحظات زندگی خود، پیروانش را به دو عامل مهم و حیاتی که همانا رمز پیروزی و موفقیتند، سفارش کرده و فرموده است: «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه‏ وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛ شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش می‏کنم»( نهج البلاغة، نامه 47 )

سؤال 2ـ آیا برای ایجاد انضباط در کودکان می‏ توان از فشار استفاده کرد؟
در سنین بالاتر از یک سال، آموزش به طور مستقیم (آموزش کلامی) و با القای غیر مستقیم، یعنی روش الگویی و ابزار هنری (داستان، شعر، نمایشنامه، فیلم، کارتون، خاطره، زیست ‏نامه، و…) انجام می ‏شود.

انضباط باید نرم و ملایم و به آرامی ایجاد شود. ایجاد انضباط با زور و اهرم فشار، سبب احساس ناامنی، ترس، تسلیم‏ پذیری، طغیان، دروغگویی، چاپلوسی و وسواس خواهد شد.
کودکانی که با فشار والدین به انضباط وادار می‏ شوند، به طور معمول، سرکش و مسأله آفرین خواهند بود و در برابر بزرگسالان مقاومت می‏ کنند و به جهت فشارهای دوران کودکی، از آنان انتقام می‏ گیرند.
از دیدگاه روان‏شناسی امروز، انضباط زوری، پاسخ «موقت» می ‏دهد؛ ولی در آینده مشکلات جدی را پدید خواهد آورد. این گونه کودکان در غیاب والدین قوانین را می‏ شکنند؛ پس محدودیت‏ها را باید به نرمی و با مهربانی و عطوفت به کودکان بیاموزید تا با ایمان و از روی اعتقاد، بدان‏ها عمل کنند.
در صورتی که عامل واداشتن کودک به پذیرش محدودیت‏ها و تن دادن به قانون، اقتدار والدین یا اقتدار مربی و اجتماع باشد، به طور معمول زیر بار نمی ‏رود و اگر هم به جهت اهرم فشار به آن تن دهد، با برداشته شدن فشار، قانون را نقض خواهد کرد؛ اما اگر محدودیت برای کودک، مطلوبیت فردی داشته باشد، حتی در غیاب والدین و بدون اهرم فشار نیز به آن عمل خواهد کرد.

منبع:
نسیم مهر، جلد 1، پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان؛ حسین دهنوی
 


free b2evolution skin
25
خرداد

تصویر خدا در ذهن کودکان

معمولاً کودکان از سن سه سالگی با نام خدا آشنا می شوند در این سن کودکان از سطح تفکر بسیار ابتدایی برخوردارند و تنها مسائل محسوس را درک می کنند بنابراین بسیاری از کودکان خداوند را به صورت یک انسان تصور می کنند پرسشهایی مثل “خدا کجاست؟” , “چه می خورد؟” و… ناشی از همین تصویر کودکانه است.

 

 


1. تصوير كودكان از خدا معمولاً شبیه  تصويري است كه از والدین یا مربیان خود دارند. اگر آنها دلسوز, مهربان و قابل اعتماد باشند خدای ذهن کودک نیز همین صفات را خواهد داشت و اگر کج خلق, خسیس و بی وفا باشند خدای کودک نیز همین گونه خواهد بود.

2. نباید نام خدا را با عواطف منفی همراه ساخت مثل اینکه “اگر مادر را اذیت کنی خدا دوستت ندارد” بلکه خدا را با کلمات و احساسات مثبت یاد کنید. مثلاً بگویید “خدا بچه ها  را دوست دارد” و برای این دوستی قید و شرطی قرار ندهید.  

3. نعمتهای طبیعی خدا را برای کودک بازگو کنید و از خدا بخاطر آن نعمتها تشکر کنید. مثلاً بگویید “خدایا از اینکه این چشمهای زیبا را به ما هدیه دادی متشکرم".  

4. وقتی اتفاق خوبی می افتد آن را به خدا نسبت دهید مثلاً وقتی  برف و باران می بارد، یا گلی شکوفا می شود بگویید اینها کار خداست. و در مقابل اتفاقات بد را به خدا نسبت ندهید مثلاً  وقتی کودک از علت مریض شدنش می پرسد نگویید “خدا اینطور خواسته است”

اما آیا این خدا مهربان و دوست داشتنی است یا اخمو و بد اخلاق ؟

این هنر پدر و مادر است که خدا را چگونه به فرزندشان نشان دهند. تصویری که از خدا در ذهن کودک ایجاد می­شود در ضمیر ناخودآگاه کودک باقی می ماند و تأثیری ماندگار در احساسات مذهبی کودک در آینده خواهد داشت بنابراین والدین باید کاری کنند که زیباترین تصویر ممکن از خدا را در ذهن کودک ایجاد کنند. برای این کار باید به این چند نکته که گفتیم توجه داشت.


free b2evolution skin
25
خرداد

آموزش خویشتنداری به کودکان

40 سال پیش گروه  روانشناسی دانشگاه استنفورد آزمایش جالبی را  بر روی تعدادی از کودکان انجام داد. آنها به هر  یک از بچه ها  یک شیرینی می دادند و می گفتند اگر آن شیرینی را تا بازگشت دوباره مربی به اتاق نخورد شیرینی دیگری را نیز به او خواهند داد. سپس او را در اتاق تنها می گذاشتند و رفتار او را زیر نظر می گرفتند.

 

 

بعضی از بچه ها به سرعت مقاومتشان را از دست داده و شیرینی را خوردند و بعضی دیگر تا رسیدن شیرینی دوم صبر کردند. حالا با گذشت 40 سال از آن آزمایش, آن بچه ها بزرگ شده اند و هرکدام سرنوشتی پیدا کرده اند. جالب است بدانید در این سالها کودکانی که توانسته بودند شیرینی دوم را به دست بیاورند نسبت به گروه دیگر موفقیتهای بسیار بیشتری کسب کرده اند.

قاعده بازی این است که انسان برای کسب موفقیتهای بزرگ باید گاهی از لذتهای کوچک چشم بپوشد. باید از لذت مسافرت و تفریح در کنار دوستان برای قبول شدن در یک رشته خوب در دانشگاه چشم بپوشد. یا اینکه مدتی از آسایش و راحتی چشم بپوشند و به سختی تلاش کنند  تا روزی که چرخ  کسب و کارش حتی بدون حضور او  بچرخد و…

آموزش خویشتنداری به کودکان
بهترین فرصت برای کسب این مهارت دوران کودکی است. والدین برای اینکه فرزندانی خویشتندار پرورش دهند باید بارها و بارها فرزندشان را در معرض چنین انتخابی قرار دهند. از انتخابهای آسان شروع کنند و به تدریج بر سختی آن بیفزایند. مثلاً در اولین مرحله از او بخواهند تنها چند دقیقه  صبر کند و شکلاتش را نخورد تا شکلات دوم از راه برسد.  در مراحل بعد وقتی کودک از  پدرش فلان اسباب بازی را  درخواست کرد  پدر به او وعده بدهد که اگر در تمام طول هفته تبلت را کنار بگذارد و با آن بازی نکند برای او آن اسباب بازی را خواهد خرید و…به این ترتیب کودک خواهد آموخت چگونه برای کسب موفقیت فردا از لذت امروز چشم بپوشد. راستی یادمان باشد هرگز در وعده ای که به کودک میدهیم تخلف نکنیم. زیرا خلف وعده به کودک می آموزد با شکیبایی کردن منافعش را از دست خواهد داد.

امام علی علیه السلام فرمودند : “تو به آنچه که دوست داری از پروردگارت به تو برسد دست نمی یابی مگر اینکه در مقابل خواسته های نفسانی مقاومت کنی"  غررالحکم جلد ۳ حدیث ۳۷۹۴

سید مهدی خدایی


free b2evolution skin
24
خرداد

روش ارتباطی امام هادی (علیه السلام) با شیعیان

 ارتباط امام با شیعیان فراتر از یک ارتباط معمولی و عادی و از سازماندهی و پیچیدگی بیشتری برخوردار بود. از این رو، افراد معمولی توانایی انجام چنین مسؤولیتی را نداشتند و مسؤولیت ارتباط میان «امّت» و «امامت» بر عهده افرادزبده ای مثل مـحمّد بن داوود قمی، ابوعلی بن راشد امثال آنان گذاشته می شد، سیستمی که برقراری و تنظیم این ارتباط محکم وسازمان یافته را برعهده داشت، سیستم «وکالت» بود. رسالت اصلی این سازمان، ایجاد ارتباط منظّم و تشکیلاتی میان امام (ع) و پایگاههای مـردمی، پاسـخگویی به سؤالات و مشکلات فقهی، اعتقادی و سیاسی شیعیان، رفع گرفتاری ها و نیازمندی های آنان، جمع آوری وجوه مالی از قبیل: خمس، زکات، نذور و هدایای مردم ازمناطق مختلف و تحویل آنها به امام (ع) و. .. بود. سیستم وکالت عـلاوه بـر رسالتهای یاد شده نقش مهمّی در معرفی و تثبیت امامت امامِ بعدی و ثبات سیاسی و فرهنگی شیعیان و تشکل و موفقیت آن داشت. با احضار امام هادی (ع) به سامّرا و اسکان آن گرامی در محلّه «عسکر» ومنع شیعیان از ارتـباط بـا او، نمایندگان و وکلای آن بزرگوار که در مناطق و شهرهای مختلف پراکنده بودند نقش حسّاس تر، اختیارات بیشتر و مسؤولیت سنگین تری پیدا کردند. صاحبنظران با استفاده از منابع تاریخی، قلمرو فعّالیت و کلای امام هادی (ع) را به چهارمنطقه اصـلی ومـرکزی تـقسیم کرده اند: ناحیه نخست، بغداد، مـدائن و کوفـه. نـاحیه دوّم، بصره و اهواز. ناحیه سوّم، قم و همدان و ناحیه چهارم، حجاز، یمن و مصر. (دکتر جاسم حسین،ص:137) بطور معمول، در هر ناحیه فردی که قویتر و طـبعاً دارای اخـتیارات بـیشتری بود منصوب می شد و کارگزاران و نمایندگان محلّی موظّف بـودند زیر نـظر او انجام وظیفه نمایند. این سازمان را می توان از دستورالعمل های امام (ع) به بعضی از وکلای مستقل خود به دست آورد. محمّد بن عیسی نـقل مـی کند: امـام هادی (ع) به موالی بغداد، مدائن، بین النّهرین و توابع آن، نامه ای بـدین مضمون نوشت: من «ابوعلی بن راشد » را جایگزین «علی بن حسین بن عبد ربّه» و دیگر وکلای پیشین خود کردم. فـرمانبری از او را هـمچون فـرمانبری از خود واجب و نافرمانی از وی را در حکم نافرمانی از خود می دانم و این نامه را به خطّ خـود نـوشتم. (شیخ طوسی،ص:212ومجلسی،ج50، 1404 ق، ص:220)

امام (ع) درنامه ای دیگر به دو تن از یاران و وکلای خود، یک سلسله نکات اطّلاعاتی و امنیتی را به آنـان یادآوری کرده و بـدین وسـیله روابط سازمانی و تشکیلاتی شان را سازمان می دهد. خلاصه مضمون این دستورالعمل ارزشمند چنین اسـت: ای ایوبـ بـن نوح! به تو دستور می دهم که از ارتباط و رفت و آمد زیاد با «ابوعلی» بپرهیزی و هر کدام ازشما در قـلمرو مـأموریت خـود، مشغول انجام امور محولّه باشید و حتی اگر شما بر اساس دستورالعمل تعیین شده رفـتار نـمایید از ارتباط (پیوسته) با من نیز بی نیاز خواهید بود. ای ابوعلی! به تو نـیز هـمان دسـتوراتی را می دهم که به «ایوب» دادم و نیز به شما دستور می دهم که از اهالی بغداد و مدائن چیزی را که برای شما مـی آورند نـپذیرید و نیز برای دیدار با من به آنان وقت ملاقات ندهید و کسانی که راکه از خارج قلمرو مـأموریتی شـما بـرای شما چیزی می آورند به وکیل ناحیه مربوطه راهنمایی کنید. لازم است هر یک از شما این دستورات را پذیرفته و اجرا نـماید. دقّت در مضمون این نامه ها، وظایف و حدود اختیارات وکلای مستقل که مسؤولیت منطقه وسیعی را بر عـهده داشـته اند و نـیز ارتباط وکلای جزء با ایشان و در نهایت ارائه خط مشی های کلّی از سوی امام (ع) به آنان و حمایت و پشـتیبانی از ایشـان را نـشان می دهد.

 منبع:(مـجلسی،ج50، 1404ق،ص:224)

 


free b2evolution skin
24
خرداد

فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (علیه السلام)

امام هادی (ع) از اوضاع و احوال دوران خود و نـیز دوران فرزندش امام حسن عسکری (ع) آگاهی کامل داشت و می دید روز به روز جوّ فشار و اختناق، شدیدتر و حسّاسیت دستگاه خـلافت نـسبت به امامان شیعه بیشتر می شود. هم چنین می دانست که در آینده نزدیک، تاریخ امـامت در آسـتانه تحوّلی جدید و بی سابقه یعنی غیبت امـام (ع) از انـظار قـرار می گیرد؛ از این رو، یکی از محورهای فعّالیت خود را آماده ساختن اذهـان شـیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدی (ع) قرار داد. فعّالیت های امام (ع) در این زمینه در شـعاعی مـحدود و در نهایت دقّت و احتیاط صورت مـی گرفت و سـعی حضرت بـر این بـود که هـیچ مشخّصه ای از حضرت مهدی (ع) - حتّی نام او - بـرای مـردم بازگونشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد و از لحاظ امنیتی به زیان جـبهه امـامت تمام شود. درادامه به چند روایـت درهمین مورد اشاره مـی شـود.عبدالعظیم حسنی، یکی از یاران امام هـادی (ع)، بـه حضور آن حضرت رسید و عقاید خود بر او عرضه کرد. در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چـون بـه امام هادی (ع) رسید درنگ گـرد. امـام (ع) سـخن او را پی گرفت و فرمود: پس از مـن، حـسن است؛ پس مردم با جـانشین او چـگونه خواهند بود؟: عبدالعظیم پرسید: چگونه سرورم!؟ فرمود زیرا او دیده نمی شود و جایز هم نیست نام او برده شود تـا زمـانی که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نـماید، آنـسان که از ظلم و جـور پر شـده اسـت. 

درروایـتی دیگر آمده است که علی بن عبدالغفّار می گوید: شیعیان پس از درگذشت امام جواد (ع) به امام هـادی (ع) نـوشتند و از جانشین آن حضرت پرسیدند. امام (ع) در پاسخ نـوشت: امـر امـامت تـا مـادامی که من زنده ام بـر عـهده من است و پس از من بر عهده جانشین من که از سوی خدا تعیین شده است. چه خواهد بـود بـرای شـما نسبت به «خَلَفِ» بعد از «خَلَف»؟(ابن بـابویه، ج2،1377ش،ص:382و411 ) هـمین طـور عـلی بـن مـهزیار می گوید: به ابوالحسن عسکری (ع) نوشتم و از آن حضرت از «فَرَج» پرسیدم. امام (ع) در پاسخ نوشت:زمانی که مولا و صاحب شما از سرزمین ستمگران غایب شد، منتظر فرج باشید. (همان،ص:380) ایوب بن نوج از امام هـادی (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: زمانی که پیشوای شما از میان شما برداشته شود، از زیر پای خود منتظر فرج باشید.(کلینی،ج1،ص:341) امام هادی (ع) در این بیانات، بطور کلی و سربسته به موضوع غیبت امام زمان (ع) اشاره نموده، اذهان یاران خـود را بـرای رویارو شدن با این دوران آماده کرده است. از طرف دیگر، حصر امام هادی(ع) و فرزند بزرگوارشان امام حسن عسکری(ع) درخانه ای در درون پادگان دشمن، مردم را آماده پذیرش عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام مـی کـرد. دوره غیبت صغری امام عصر(عج) که ارتباط مردم با ایشان فقط از طریق ۴ تن از نواب خاص آن حضرت انجام می شد، شباهت زیادی به دوره در حـصر قـرار داشتن امام هادی و امام حـسن عـسکری (علیهماالسلام) داشت، چون در دورانی که این دو امام بزرگوار تحت حصر قرار داشتند، هر کس به سهولت نمی توانست با این دو بزرگوار ارتباط برقرار کـند و ایـن شرایط زمینه پذیرش غـیبت صـغری را برای امام زمان (عج ) آماده می کرد و بعد هم که غیبت کبری آغاز شد، شرایط به گونه ای بود که امکان ایجاد انحراف در میان شیعیان را از بین می برد؛ در حالیکه بـدون ایـن زمینه سازی ها امکان انحراف، بسیار فراوان بود. همان طور که در دوران ائمه قبلی شاهدیم که به عنوان نمونه وقتی امام صادق(ع) یا امام موسی کاظم(ع) به شهادت رسیدند، انـحرافاتی در جـامعه اسلامی پدیـد آمد و فرقه هایی به وجود آمد که مدعی بودند مهدی موعود هستند. اما با زمینه سازی هـا و برنامه ریزی دقیقی که امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام ) انـجام دادنـد در عـصر غیبت صغری و بعد هم در دوره آغاز غیبت کبری شیعیان با چنین مشکلات و معضلاتی که قبلا و در عصر شهادت بـقیه امـامان (علیهم السلام) بوجود آمده بود ، رو به رو نشدند.

منبع:(ابن بابویه،ج2،1377ش، ص:380 وطبری،ص:409)


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم