23
شهریور

استاد پنج ساله!

پای درس امام شناسی دختر شهید عمار یاسر

عبد الواحد بن زید نقل مى‌كند كه روزگاری به زیارت خانه‌ی خدا رفتم، در وقت طواف دختر پنج ساله‌اى را دیدم كه پرده‌ی كعبه را گرفته، به دخترى مثل خود مى‌گفت: قسم به آنكه به وصایت رسول اللّه صلى الله علیه و آله انتخاب شد؛ میان مردم احكام خدا را یكسان اجرا مى‌كرد؛ حجّتش بر ولایت آشكار و همسر فاطمه مرضیّه سلام الله علیها بود؛ مطلب چنین و چنان نبود.
از ایـنـكه دخترى با آن كمى سنّ، على بن ابیطالب علیه السّلام را با آن اوصاف تعریف مى كرد در شگفت شدم كه این سخنان بر این دهان بزرگ است !!

ادامه »


free b2evolution skin
23
شهریور

مدارا با كودك

گل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
حافظ ابونعیم اصفهانی از ابوبكر روایت می كند كه گفت : پیامبر (صلی الله علیه وآله) در نماز بود، وقتی كه به سجده رفت ، امام حسن (علیه السلام) كه كودك بود آمد و بر پشت جدش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نشست ، رسول خدا آنقدر سجده را طول داد تا امام حسن (علیه السلام) پائین آمد، بعد از نماز ابوبكر به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عرض كرد: ای رسول خدا چطور در نماز این چنین به این كودك مدارا می كنی پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ان هذا ریحانتی و ان ابنی هذا سید: این كودك گل من است، و این پسرم آقا است .


free b2evolution skin
23
شهریور

قناعت کن تا سالم زندگی کنی

قناعت کن تا سالم زندگی کنی
نکته دومی که لقمان به فرزند خود یادآوری می کند این است که در دنیا به آنچه که به تو می‌رسد، قناعت کن، تا سالم زندگی کنی.
«قناعت» در لغت به معنای تنازل است تا آنجا که فرد زندگی خود را با امکاناتی که در دست دارد، منطبق سازد.
از مصادیق آن، رضایت دادن به چیزی است که به او می‌رسد.(مصطفوی تبریزی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج 9، ص 327)
در کتاب‌های لغت، خرسندی، بسنده کردن به قسمت، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفه‌جویی، خشنودی به آنچه از روزی و معاش قسمت می‌شود.(علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه، واژه قناعت)
رضا دادن به سهم خویش.(ابن منظور، لسان العرب، ماده قنع)
در اکتفا به مقدار ناچیز از وسایل زندگی در حدّ ضرورت،(حسین راغب اصفهانی، مفردات قرآن، ماده قنع) راضی شدن به مقدار کم از بخشش (ابن اثیر، النهایه، ماده قنع) از معانی قناعت محسوب شده است.

ادامه »


free b2evolution skin
23
شهریور

سعادتمند حقيقي

 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
ان السعید، كل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) كامل و حقیقی كسی است كه امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع‌ الزوائد علامه‌ هیثمى‌ ، ج‌ 9 ، ص‌ 132)


free b2evolution skin
23
شهریور

بارگاه امام علی(ع) در نجف اشرف

مدفن امام علی (ع) چگونه پیدا شد؟


اميرمؤمنان على عليه ‏السلام پيشواى بزرگ اسلام و امام اول شيعيان جهان در سال چهلم هجرى يعنى سى سال بعد از رحلت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم چشم از اين دنياى مادى فروبست و روح بلندپروازش از تنگناى اين جهان به ملكوت اعلى بال و پر گشود.

به دستور حضرت علی (ع)، فرزندانش امام حسن عليه‏ السلام و امام حسين عليه‏ السلام، بدن مطهر او را در زمين مرتفعى كه عرب به آن «نجف‏» مى‏ گويد، مدفون ساختند. بدون اينكه مردم بدانند محل دفن حضرت علی (ع) كجاست.

آرى على عليه‏السلام شخصيت عالي قدرى كه با زور بازوى وى كمر كفر و سطوت شرك و بت پرستى در هم شكست و با جانبازيهاى مردانه ‏اش، تعاليم اسلام در سراسر عربستان گسترش يافت و مردم به دين خدا گرويدند، بواسطه كينه ديرينه‏ اى كه دشمنان از وى بدل گرفته و در سينه پنهان داشته بودند، چنان از خلافت و روى كار آمدن وى نگران و ناراضى بودند كه اگر دستى به قبر او پيدا مى ‏كردند، از تعرض به ساحت مقدس و مدفن مقدس آن حضرت خوددارى نمى‏ نمودند.
از اين رو مدفن اميرالمؤمنان در حدود 150 سال همچنان از انظار عموم پنهان بود و فقط ائمه طاهرين و عده ‏اى از شاگردان مخصوص آن بزرگواران از محل دفن آن حضرت آگاه بودند، و در فرصتهايى كه دست مى ‏داد، دور از چشم دشمنان، تربت پاك شاه مردان را زيارت مى‏ كردند.

مدفن اميرالمؤمنان در حدود 150 سال از انظار عموم پنهان بود

با اين وصف روزى هارون الرشيد در بيرون كوفه كه دشت وسيعى بود، به صيد آهو رفت. به فرمان او اطراف بيابان را قرق كردند و از هر طرف آهوان را رم مى ‏دادند تا به تيررس خليفه قرار گيرند. ناگهان چشم هارون الرشيد به يك گله آهو افتاد و آنها را دنبال كرد، شكارچيان وى نيز تازى‏ ها و بازهاى شكارى را رها كردند كه نگذارند آهوان فرار كنند.

آهوان بسرعت از تلى بالا رفتند و در آنجا خوابيده و آرام گرفتند. شكارچيان و هارون الرشيد ديدند همين كه سگها و بازهاى شكارى نزديك بلندى مى ‏رسند هر كدام به سويى پرت مى ‏شوند. آهوان بدون هيچ واهمه‏ اى از بلندى به زير مى‏ آمدند و همين كه سگها و بازهاى شكارى را بطرف آنها رها مى‏ كردند به نقطه مرتفع تل بالا رفته و آسوده مى ‏خوابيدند ولى هر بار كه سگها و بازها براى صيد آنها مى‏ خواستند از بلندى بالا روند به طرز اسرارآميزى سقوط مى‏ كردند.

هارون و همراهان تا سه بار شاهد اين وضع بودند، شكارچيان تعجب كردند و هارون حيران ماند. هارون دستور داد براى وى خيمه زدند و سفارش كرد بروند كوفه و مردى سالخورده كه از اوضاع آن محل اطلاع داشته باشد پيدا نموده بياورند پيرمردى فرتوت از قبيله بنى اسد را پيدا كردند و نزد هارون آوردند. هارون از پيرمرد پرسيد: آيا راجع به اين نقطه اطلاعى دارد و از گذشتگان خبرى شنيده است؟

پيرمرد گفت: اگرخليفه به من تامين بدهد كه خودم و اين محل در امان باشد اطلاعى كه دارم در اختيار مى‏ گذارم.
هارون گفت: خدا را گواه مى ‏گيرم كه از جانب من هيچگونه صدمه ‏اى به تو و اين محل نخواهد رسيد.

پير مرد گفت: پدرم براى من نقل كرده كه در زمان پدرش شيعيان عقيده داشتند كه اين بلندى محل حضرت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه‏السلام است. خدا اينجا را حريم امن خود قرار داده است و هر كس بدان پناه برد در امان خواهد بود.

هارون تا اين را شنيد از اسب پياده شد و آب خواست و وضو گرفت و در همان نقطه به نماز ايستاد سپس خود را به زمين افكند و تا سه روز گريه و زارى كرد…
هارون دستور داد گنبدى بر آن تربت پاك بنا كردند و هر بار كه به كوفه مى ‏آمد به زيارت آن حضرت مى‏ رفت. بدينگونه مدفن اميرالمؤمنين به دست‏ يكى از دشمنان آن حضرت كشف شد و زيارتگاه خاص و عام گرديد.
منبع:
نشريه كوثر شماره 10 صفحه 52


free b2evolution skin