4
مهر

معاويه و سنت ننگين او در سبّ اميرالمؤمنين عليه السلام

معاويه و سنت ننگين او در سبّ اميرالمؤمنين عليه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اشاره پنجم حضرت در اين كلام نورانى ، به مساءله سبّ و بدعت شنيع معاويه بود كه بعد از حضرت على عليه السلام آنرا مرسوم كرد و حضرت امير عليه السلام به آن خبر داده است .
معاويه طبق دستور العملى از تمامى مسلمانان در سرزمين پهناور اسلامى خواست كه حضرت على عليه السلام را ناسزا گويند و از او بيزارى جويند.
اين كار را در مراكز مقدس مثل منابر و نماز جمعه ها و جماعتها حتى مكه و مدينه منوره انجام دادند، اين كار از زمان معاويه تا زمان عمربن عبدالعزيز (حدود پنجاه سال ) ادامه داشت .
گروهى از بنى اميه به معاويه گفتند: شما به آرزوى خودت (به دست گرفتن حكومت ) رسيدى ، اى كاش از لعن اين مرد دست برمى داشتى ؟ معاويه گفت : نه بخدا سوگند، رها نمى كنم تا اينكه كودكان بر اين روش بزرگ شوند، و بزرگترها با اين روش پير شوند، به گونه اى كه كسى از او فضيلتى نقل نكند.(141)
از حموى در معجم البلدان نقل شده كه گويد:
على بن ابى طالب را بر منبرهاى شرق و غرب عالم اسلام لعن كردند مگر در شهر سيستان كه به جز يك مرتبه ، ديگر تكرار نكردند و با بنى اميه شرط كردند كه بر منبر ايشان هيچكس لعن نگردد.
آنگاه حموى گويد: چه شرفى برتر از اينكه ايشان از لعن برادر رسول خدا صلى الله عليه و آله امتناع كردند، در حالى كه حضرتش را در حرمين شريفين مكه و مدينه بر فراز منبر لعن مى كردند.
سيوطى از علماء اهل سنت گويد: در زمان بنى اميه لعنهم الله على بن ابى طالب را بر فراز بيش از هفتاد هزار منبر به خاطر سنت معاويه لعن مى كردند

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

معاويه مستحق مرگ است ولى كشته نمى شود

معاويه مستحق مرگ است ولى كشته نمى شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اشاره چهارم حضرت در اين خطبه شريفه به اين بود كه معاويه مستحق مرگ است ولى كشته نمى شود، و اين خود پيشگوئى حضرت بود بر اينكه معاويه كشته نمى شود (و با مرگ طبيعى از بين مى رود) و همينطور نيز شد، به گونه اى كه حتى در شب نوزدهم رمضان وقتى حضرت امير عليه السلام ضربت خورد، بنا بود معاويه هم در همان وقت ترور شود، اما شمشير به ران پاى معاويه اصابت كرد و جان سالم به در برد.
و اما اينكه حضرت ، معاويه را مستحق قتل معرفى كرد، گذشته از مسائلى كه خون او را هدر مى كند، فرمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود كه فرمود: وقتى معاويه را بر روى منبر من ديديد او را بكشيد، ابوسعيد خدرى راوى حديث گويد: ولى ما اين كار را نكرديم و لذا رستگار نشديم .(139)
مردى از انصار در زمان عمر تصميم داشت معاويه را بكشد، به او گفتند: شمشير نكش تا عمر را در جريان بگذاريم (ظاهرا اين واقعه هنگام امارت معاويه در شام از طرف عمر بوده است ) مرد انصارى گفت : من از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: هرگاه معاويه را بر روى منبر ديديد خطبه مى خواند او را بكشيد.
مردم گفتند: ما هم اين حديث را شنيده ايم ولى تا به عمر گزارش نكنيم اقدامى نمى كنيم ، اين مساءله را به عمر نوشتند، اما عمر تا هنگام مرگ پاسخى نداد.(140)
مؤ لف گويد: حديث مذكور در كتب اهل سنت با سندهاى متعدد ذكر شده است .

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

معاويه به دنبال چيزى است كه نمى يابد

معاويه به دنبال چيزى است كه نمى يابد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اشاره سوم حضرت امير عليه السلام در اين كلام نورانى به اين بود كه معاويه به دنبال چيزى است كه نمى يابد.
به احتمال زياد منظور حضرت از اين جمله ، نيت شوم و خطرناك معاويه كه همان نابودى اسلام است مى باشد، شاهد اين امر، بدعتهاى فراوان معاويه در دين خدا، اهانت او به پيامبر اكرم و امير المؤمنين و خاندان حضرت و صحابه بزرگوار آن حضرت و از همه اينها بدتر جريانى است كه زبير بن بكار در كتاب موفقيات كه از اصول معتبرة اهل سنت است آنرا ذكر كرده :
مردى بنام مطرف بن مغير گويد: پدرم با معاويه رفت و آمد داشت و از او و عقل او تعريف مى كرد، تا اينكه شبى از نزد معاويه آمد، ديدم بسيار غمگين است و از شدت اندوه غذا نخورد، ساعتى منتظر شدم تا فهميدم ناراحتى او از ما و كار ما نيست ، پرسيدم : چرا امشب شما را غمگين مى بينم ؟
گفت : پسرم من امشب از نزد خبيث ترين مردم آمدم ! گفتم : جريان چيست ؟ گفت : با معاويه تنها بودم ، به او گفتم : شما به آرزوى خود رسيده ايد، اى كاش بساط عدالت پهن مى كردى و به مردم نيكى مى نمودى ، زيرا سن تو زياد شده (و مرگت نزديك است ) و اى كاش به حال برادران خود از بنى هاشم نظر مى كردى و صله رحم مى نمودى ، به خدا سوگند نزد آنها چيزى كه از آن بيم داشته باشى نيست .
معاويه گفت : هيهات هيهات ، هرگز هرگز، ابوبكر حكمرانى كرد و عدالت نمود!
و چنين و چنان كرد، بخدا سوگند نتيجه اى نداد جز اينكه پس از مرگ او، نامش نيز مرد، فقط مى گويند: ابوبكر.
به دنبال او عمر حكومت كرد و تلاش نمود و ده سال دامن گستراند، به خدا سوگند كه سودى نداد بيش از اينكه پس از مرگ او نامش نيز از بين رفت ، فقط مى گويند: عمر، پس از آن ، عثمان به قدرت رسيد، هموكه هيچكس در نسب مانند او نبود!!
(خداوند بكشد دروغ و بى حيائى را) و كرد آنچه كرد و با او شد آنچه شد تا اينكه هلاك گرديد و نامش نيز از بين رفت و كارهائى كه با او كردند نيز از بين رفت .
اما اين هاشمى (منظورش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بود) هر روز (در اذان ) پنج با نام او را صدا مى زنند و مى گويند: اشهد ان محمدا رسول الله (صلى الله عليه و آله ) با اين حال چه كارى دوام خواهد يافت اى بى مادر؟! (يعنى تا وقتى نام پيامبر باقيست فعاليت امثال معاويه و نام او و ديگران اثرى ندارد و دوام نيابد) آنگاه گفت :
دفنا دفنا يعنى چاره اى نيست جز اينكه نام پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم دفن شود، و نابود گردد (مثل ديگران ).
در زمان ماءمون وقتى اين جريان را به او گفتند: فرمان داد تا بر منابر معاويه را لعن كنند ولى وقتى با اعتراض مواجه شد، مصلحت را در ترك آن ديدند

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

نكته دوم : شهادت حضرت قبل از معاويه

نكته دوم : شهادت حضرت قبل از معاويه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اشاره دوم حضرت در اين كلام نورانى ، اين است كه حضرت خبر داد كه ايشان قبل از معاويه از دنيا خواهد رفت و اينكه معاويه بعد از ايشان ، زمام امور را بدست گرفته ، بر امور مسلط مى شود.
و اين پيشگوئى را حضرت در برخى از موارد ديگر به صورت كنايه بيان كرده بود از جمله در محفلى فرمود: اى مردم ، ماه رمضان كه برترين ماههاست آمد، آسياى حكومت در اين ماه به حركت آيد، آگاه باشيد همانا شما امسال در يك صف حج مى كنيد، و علامت آن اين است كه من ميان شما نيستم .
اصحاب حضرت با شنيدن اين سخن مى فهميدند كه حضرت خبر موت خود را مى دهد

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

نفرين پيامبر اكرم عليه السلام و پرخورى معاويه

نفرين پيامبر اكرم عليه السلام و پرخورى معاويه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در اين خطبه حضرت به امورى تذكر داد از جمله اينكه معاويه اكول و شكم باره است ، و اين حالتى بود كه در تاريخ براى او ثبت كرده اند.
گويند: آنقدر مى خورد كه خسته مى شد ولى سير نمى شد و مى گفت : خسته شدم ولى سير نشدم ! سفره را جمع كنيد. او آنقدر شكم داشت كه وقتى مى نشست ، شكم او روى رانهايش مى افتاد! اين بيمارى او به واسطه نفرين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود، زيرا روزى حضرت ، شخصى را به دنبال معاويه فرستاد، او نيامد و گفت : مشغول غذا هستم ، بار دوم نيز به فرستاده حضرت همين را گفت و مشغول غذا شد، حضرت او را نفرين كرده فرمود:
((اللهم لا تشبع بطنه ؛ خدايا شكم او را سير مگردان .))(131)
شاعر عرب در حق او گفته است :
و صاحب لى بطنه كالها ويه كان فى احشائه معاوية
يعنى : مرا رفيقى است كه شكم او مثل جهنم است ، تو گوئى در درون او معاويه است .(132)
ابن عباس مى گويد: من با بچه ها مشغول بازى بودم كه ناگاه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد، من پشت در پنهان شدم ، حضرت دست بر پشت من زد و فرمود: معاويه را بگو نزد من آيد، من رفتم و برگشتم و گفتم : مشغول غذا خوردن است حضرت فرمود: خدا شكم او را سير نكند.(133)
امام مجتبى عليه السلام در مجلسى فرمود: شما را به خدا و حرمت اسلام سوگند مى دهم آيا شما مى دانيد كه معاويه نامه نويس جدّ من بود، روزى حضرت دنبال او فرستاد، فرستاده حضرت برگشت و گفت : مشغول خوردن است ، و اين كار سه بار تكرار شد و هر بار فرستاده حضرت را رد مى كرد و او مى گفت : معاويه مشغول خوردن است ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خدا شكم او را سير نكند!
آنگاه امام مجتبى عليه السلام به معاويه فرمود: آيا اين حالت را در شكم خودت نمى يابى ؟!(134)
در ترجمه نسائى (135) كه از دانشمندان معتبر اهل سنت و صاحب سنن نسائى است نوشته اند: او در شام مدتى حديث گفت و همواره از فضائل اميرالمؤمنين متذكر شده ، به او گفتند: (اينجا شام پايگاه بنى اميه است ) از فضائل معاويه بگو، او گفت : من براى معاويه فضيلتى نمى شناسم جز اينكه پيامبر به او فرمود: خدا شكم ترا سير نكند، گويند اهل شام از اين كلام برآشفتند و او را زير دست و پا له كردند بطوريكه بيرون شهر جان داد

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم