4
مهر

پيشگوئى حضرت در مورد شهادت حجر بن عدى و ياران او

 

پيشگوئى حضرت در مورد شهادت حجر بن عدى و ياران او

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حجر بن عدى بعد از ضربت خوردن اميرالمؤمنين عليه السّلام توسط ابن ملجم - كه لعنت خدا بر او باد - به عيادت حضرت آمد و با گفتن اشعار فصيح و زيبائى حضرت را تمجيد و تاءسف خود را ابراز نمود كه اول آن اشعار اين بود:
فيا اسفى على المولى التقى ابوالاطهار حيدرة الزكى
((اى افسوس بر مولاى با تقوا، پدر پاكان ، حيدر پاك .))
وقتى نگاه اميرالمؤمنين عليه السّلام به او افتاد و اشعار او را شنيد به او فرمود: چگونه اى وقتى تو را براى بيزارى از من دعوت كنند، چه خواهى گفت ؟
حجر گفت : اى امير مؤمنان بخدا سوگند اگر مرا با شمشير قطعه قطعه كنند و براى سوزاندنم آتش برافروزند و مرا در آن اندازند، اينها را بر بيزارى جستن تو ترجيح خواهم داد!
حضرت فرمود: به هر خبرى موفق باشى اى حجر، خدا به تو از جانب خاندان پيامبرت خير دهد و در يك پيشگوئى ديگر اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود:
اى اهل عراق به زودى از شما هفت نفر در سرزمين عذراء كشته مى شوند، مثل آنها همانند اصحاب اخدود است (كه داستان آنها در قرآن آمده است و به جرم قبول مذهب حق در گودالهاى آتش سوزانده شدند).
و سرانجام حجر و و اصحاب او به دست عمال معاويه در عذراء به شهادت رسيدند


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

شهادت شش نفر از ياران حجر

 

شهادت شش نفر از ياران حجر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سپس شروع كردند ياران حجر را يكى يكى كشتند تا شش نفر، دو نفر باقيمانده پيشنهاد كردند ما را نزد معاويه بفرستيد، وقتى نزد معاويه آمدند يكى از آنان بنام كريم بن عنيف گفت : خدا را خدا را اى معاويه تو از اين دنياى فانى مى روى و به جهان باقى خواهى شتافت و در آنجا از اين تصميم كه در مورد ريختن خون ما گرفته اى بازخواست خواهى شد.

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

پيشگوئى حضرت در مورد قنبر و قتل او

پيشگوئى حضرت در مورد قنبر و قتل او

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

روزى حجاج بن يوسف ثقفى به اطرافيان خود گفت : ميخواهم مردى از اصحاب ابوتراب را (كنيه اى كه دشمنان حضرت بعنوان تحقير از حضرت على عليه السّلام ياد مى كردند) به قتل برسانم و با خون او نزد خداوند تقرب جويم !
به او گفتند (اكنون ) هيچكس را مثل قنبر غلام على به او نزديكتر نمى شناسيم ، حجاج ماءمورى را فرستاد تا قنبر را دستگير كرده آوردند.
حجاج گفت : توئى قنبر؟ جواب داد: آرى ، گفت : ابو همدان ؟ گفت : آرى ، حجاج گفت : على بن ابى طالب مولاى توست ؟ قنبر گفت : مولاى من خداست و على صاحب نعمت من است ، حجاج گفت : آيا از دين على بيزارى مى جوئى ؟ گفت : اگر از دين او بيزار شوم ، مرا به چه دينى برتر از او راهنمائى مى كنى ؟ (حجاج كه از اين پاسخ كوبنده درمانده شد، سخن را عوض كرده ) گفت :
تو را مى كشم ، خودت بگو دوست دارى چگونه كشته مى شوى ؟ قنبر گفت : من اختيار را به تو دادم ، حجاج پرسيد: براى چه ؟ قنبر گفت : زيرا هرگونه كه مرا بكشى همانطور تو را (در آخرت ) خواهم كشت و همانا اميرالمؤمنين به من خبر داده است كه مرگ من از روى قتل و به ظلم و ناحق خواهد بود، حجاج دستور داد تا سر او را بريدند


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

پيشگوئى حضرت در مورد شهر كوفه و حاكمان آن

پيشگوئى حضرت در مورد شهر كوفه و حاكمان آن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در نهج البلاغه است كه اميرالمؤمنين عليه السّلام در خطبه اى فرمود:
اى كوفه گويا تو را مى بينم كه (بر اثر آمد و شد لشكرها و پيشامدهاى سخت ) كشيده مى شوى همانند چرم در بازار عكاظ (زيرا چرم در وقت دباغى بسيار بر او كش و مالش داده مى شود و عكاظ نام بازارى معروف بوده است در حجاز ميان نخله و طائف ) و از پيشامد حادثه پايمال گشته و جنبش ها (انواع مصائب ) بر تو وارد شود، و من مى دانم هيچ ستمگرى بر تو اراده ظلم نكند مگر اينكه خداوند او را به بلائى مبتلا كند يا كسى را بر او مسلط گرداند كه او را بكشد (يعنى ستمگران كوفه يا مبتلا مى شوند و يا كشته مى گردند)

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

پيشگوئى حضرت در مورد قاتل كميل بن زياد

پيشگوئى حضرت در مورد قاتل كميل بن زياد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتى حجاج بن يوسف آن جنايتكار تاريخ حاكم عراق شد، (در پى دستگيرى و كشتار شيعيان برآمد) و به تعقيب كميل بن زياد يار باوفاى حضرت امير عليه السّلام پرداخت ، كميل مخفى شد، حجاج حقوق و مزاياى قوم او را قطع كرد.
سرانجام كميل نتوانست ناراحتى و سختى قوم خود را تحمل كند با خود گفت : من ديگر پير شده ام و عمرم به پايان رسيده ، سزاوار نيست قوم خود را محروم كنم ، و به اين ترتيب خود را تسليم حجاج كرد و نزد او رفت .
حجاج كه ديد كميل با پاى خود آمده است گفت : دوست داشتم تو را دستگير مى كردم (حالا با پاى خود آمده اى )
كميل گفت : دندانهاى نيش خود را (همچون درندگان هنگام دريدن طعمه ) بر من فرو مكن و مرا نترسان ، به خدا كه از عمر من جز اندكى (همانند اوائل غبار) نمانده است ، هرگونه كه خواهى حكم كن كه خدا را وعده گاهى است و بعد از قتل حسابى در كار است (و بايد پاسخگوئى باشى ) و بدان كه اميرالمؤمنين به من خبر داده است كه قاتل من تو هستى !
حجاج گفت : پس حجت بر تو تمام است (يعنى براى صدق كلام على هم شده بايد تو را بكشم )
كميل گفت : بله اگر تو قاضى باشى و قضاوت كنى ، حجاج گفت :
آرى تو جزء قاتلين عثمان هستى ، آنگاه دستور داد گردن او را قطع كردند.


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin