7
مرداد

استدلال امام سجاد(ع) مرد شامی را شیعه کرد

اهل‌بیت پس از گذاران دوران سخت کوفه تا شام که در روایت های تاریخی کمتر به آن اشاره شده وارد شام شدند در آن هنگام پیرمردی به نزدیکی اهل‌بیت امام حسین (علیه السلام) آمد و گفت: خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و امیرالمؤمنین را بر شما پیروز ساخت.
هنگامی که اهل‌بیت وارد شام شدند پیرمردی به نزدیکی اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و امیرالمؤمنین را بر شما پیروز ساخت.»

 

 

 

 

امام سجاد (علیه السلام) به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خوانده‌ای؟» گفت: آری.

 

فرمود: آیا این آیه را می‌دانی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی؛ بگو جز مودت خویشاوندان از شما مزدی نمی‌خواهم.»

 

گفت: «آری، خوانده‌ام.» فرمود: «ای پیرمرد! ما همان «ذوی‌القربی» هستیم.»

 

آیا این آیه را خوانده‌ای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.» گفت: خوانده‌ام.

 

فرمود: «ما همان «ذوالقربی» هستیم.

 

آیا این آیه را خوانده‌ای «واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول ولذی القربی؛ بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذی‌القربی است.» گفت: آری.

 

حضرت فرمود: «پیرمرد! آن «ذی‌القربی» ماییم.»

 

آیا این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.» پیرمرد گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: «ما همان اهل‌بیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی را مخصوص ما ساخته است.»

 

راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همان‌هایید؟»

 

امام سجاد (علیه السلام)فرمود: «به خدا بی‌تردید ما همان‌هاییم. به حق جدمان پیامبر خدا ما همان‌هاییم.»

 

آن مرد گریست. عمامه‌اش را از سر افکند، سر به‌سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری می‌جویم. آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟»

 

فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می‌پذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.»

 

این خبر به یزید رسید، دستور داد او را کشتند.
 
 سایت تخصصی امام حسین علیه السلام


free b2evolution skin
7
مرداد

چهل حدیث سیره سجادیه (علیه السلام )

شناخت اجمالی امام سجادعلیه‌السلام
 
حضرت سجاد علیه‌السلام در ۵ شعبان سال ۳۸ (و یا ۱۵ جمادی الاول سال ۳۶) هجری در ایام حکومت حضرت امیر علیه‌السلام در مدینه متولد شد و در۱۲ یا ۲۵ محرم ۹۴ یا ۹۵ هجری در ایام حکومت ولید بن عبدالملک رحلت یافت (و یا بدست ولید مسموم و به شهادت رسید) و مرقد منورش در قبرستان بقیع در کنار عموی بزرگوارش امام حسن مجتبی علیه‌السلام است. پدر بزرگوارش حضرت سیدالشهداء امام حسین و مادرش طبق مشهور شهربانو یا شاه زنان (دختر یزدگرد) بود. مدت عمرش ۵۷ سال بود که دو سال در کنار جدش و ۲۰ سال به همراه عمو و پدر بزرگوارش و ۳۵ سال نیز مدت امامت خود آن بزرگوار طول کشید. مهمترین شاخصه زندگانی ایشان زنده نگه داشتن عاشورا و تکمیل آن حماسه بزرگ با گفتار و رفتار خود بود که در کنار رسالت دیگرش، آموزش عبودیت و بندگی حق و تربیت جامعه ای متعهد و مومن و مصون در مقابل هجوم فرهنگ ترجمه و غرور علمی، هر دو وظیفه را به کمال رساند.

 

 

 

 

امام سجادعلیه‌السلام فرمود:

«الا و ان ابغض الناس الی الله من یقتدی بسنه امام و لا یقتدی باء عماله.» هشدار که منفورترین مردم نزد پروردگار، کسی است که شیوه امامی را پیروی کند ولی از سیره عملی او پیروی ننماید. برای «چگونه بودن» نیاز به الگو داریم و نقش الگو در تربیت چنان روشن است که نیازی به بیان و توضیح نیست. آنچه در این الگوگیری و اسوه یابی و تأسی به اخلاق اولیاء کارساز است، آشنایی با جزئیات صفات و رفتار آن حضرات است، نه کلیات. خوشبختانه در کتب حدیث و سیره، نمونه های رفتاری پیامبر و امامان بصورت ریز و جزئی آمده است که آشنایی با آنها بسیار سودمند است و گامی جهت خودسازی و تعالی بخشیدن به جامعه است انسان در دید ژرفنگر، بیابانگردی سرگردان و گمگشته ای در تاریک زار زندگی نیست.

او کشتی شکسته ای شور بخت و ناامید و و اسیر موجهای بیم زا و هراس آفرین نمی باشد. بلکه موجودی مسؤول است که با مقصد و مقصودی مشخص، با زاد و توشه ای کامل و راهنمایانی درونی و برونی به سفری پرداخته که از صحرای عدم آغاز می شود و تا بار یافتن به لقاء الهی ادامه دارد. تمامی نیروهای خلقت، انسان را در این سفر صادقانه یاری میکنند و خدا با لطف بیکران خویش به هدایت او از راههای گوناگون پرداخته است و بهترین جایگاه جاودانه را در سرای آخرت برای او مهیا کرده است.

انسان برای به دست آوردن نیک بختی خویش و سعادتمندی جامعه و رضایت خداوند باید در طول این سفر چگونه زیستن را بیاموزد و این آموزه ها را در زندگی خویش بکار گمارد.

اسلام عزیز برای پاسخگویی بدین سؤال بسیار اساسی دو شیوه را دنبال نموده است: الف: بیان احکام و دستورهای زندگی از آغاز تا فرجام ب: ارائه الگوهای تربیتی و نمونه های عینی کمال بر اساس همین شیوه دوم در قرآن مجید بارها از پیامبران و دیگر انسانهای والا سخن به میان آمده است، و از جنبه های الگویی آنان ستایش شده تا دیگران نیز به آنان تأسی بجویند.

در مکتب حیاتبخش تشیع (اسلام راستین) معرفی این الگوهای الهی گسترده تر است و پیشوایان معصوم که بهترین اسوه ها و الگوهای زندگی هستند فرا روی چشمان باز و دلهای آگاه قرار دارند تا آنانکه مسئولیت الهی و رسالت انسانی خویش را درک کرده اند و تصمیم برای رسیدن به چکادهای فرازمند فضیلت و کمال دارند با درس گرفتن از آنان زیستنی شرافتمندانه که سعادت دنیا و آخرت را تأمین می کند در پیش گیرند.

در راستای این هدف و برای معرفی سیره عملی پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و اهل بیت معصوم او علیه‌السلام گروهی از فضلا و شیفتگان اهل بیت در حوزه علمیه قم گرد هم آمده و در گستره کتابهای بسیاری دست به تحقیقی وسیع زده اند که بخواست خداوند مجموعه ای ارزشمند را به زودی تقدیم امت اسلامی خواهند نمود. آشکار است که در این مجموعه تنها احادیثی که بیانگر یک شیوه مستمر و عملی مداوم در زندگی معصومین علیهم السلام باشد آورده می شود.

اکنون به عنوان نمونه ای از دریای مواج و گرانقدر روایات، چهل حدیث از سیره هر یک از معصومین علیه‌السلام به پیشگاه امت اسلامی عرضه می شود. امید که همه ما را چراغ راه و ره توشه سفری باشد برای رسیدن به سعادت دنیا و نیک بختی آخرت. چهل حدیثی که پیش روی شماست، گوشه ای از فضیلتهای جاودان و ماندگار امام سجاد، زین العابدینعلیه‌السلام را به شما شیفتگان مکتب اهل بیتعلیه‌السلام می آموزد.

امید است آشنایی با نمونه هایی از سیره رفتاری آن امام معصوم، رهگشای ما در پیمودن مسیر کمال و عبودیت گردد و توفیق الگوگیری از آن حضرت، پیوسته همراه شما باشد. ان شاءالله

 

ادامه »


free b2evolution skin
7
مرداد

خصیصه اهل بیت و اصحاب ((عارف و سالک بودن)) قسمت سوم

سومین خصیصه اصحاب و اهل بیت امام حسین علیه السلام ((عارف وسالک)) بودن است، برای اینکه این خصیصه اصحاب به درستی توضیح داده شود نیازمند به بیان چهار نکته است؛

 

 

 

 

نکته اول؛ این است خداوند متعال به دلیل اینکه حکیم علی الاطلاق است قطعا از خلقت عالم هستی از جمله انسان هدف و غایتی دارد از همین روست که در ایه (115) سوره مؤمنون می فرماید: ((أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ)).

نکته دوم؛ ازآنجایی که به حکم عقل و همچنین به حکم نقل و قرآن کریم که در ایه (15) سوره (فاطرا) آمده است ((يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَا إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ)) خداوند متعال از افرینش انسان غرض فاعلی ندارد یعنی ادمی را خلق نکرده است تا از افرینش وی سودی ببر دو یا نقص و عیب خودش را برطرف کند بلکه غرض فعلی دارد یعنی کارش از مصلحت وحکمت خالی نیست.

نکته سوم؛ غرض فعلی از خلقت انسان رسیدن انسان به وصال و لقاء الهی است از همین رو در ایه(6) سوره انشقاق می فرماید: ((یاأَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ.)) 

نکته چهارم؛ راه رسیدن به وصال و لقاء الهی عبادت عارفانه و عاشقانه است چرا که در ایه (65) سوره (ذاریات) آمده است ((وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ)) و امام باقر علیه السلام ((الالیعبدون)) را به((ای لیعرفون)) تفسیر نموده اند و امام‌ حسین‌ علیه السلام نیز خطاب به اصحاب فرمود: ((أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فرمود:اى مردم خداوند خلق ننموده است بندگان را مگر از براى آنكه او را بشناسند و چون او را شناختند عبادتش كنند،و چون او را عبادت نمودند بى‌نياز شوند از عبادت غيراو)).
نکته چهارم‌؛ معرفت به خداوند متعال که زمینه ساز عبادت عارفانه و عاشقانه است حاصل نمی شود جز به معرفت امام علیه السلام، و اگر معرفت به امام حاصل شد چون آدمی سنخیت و مشابهت با امام پیدا می کند عبادت و نمازش امام گونه می شود از همین رو درپاسخ راوی امام‌ حسین‌ علیه السلام در پاسخ به پرسش راوی که پرسید: (( يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اَللَّهِ: يا ابن رسول اللّه پدر و مادرم فداى تو باد،معرفت خدا چگونه است؟)) 

((قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ. فرمود: شناختن اهل هر زمان امام زمانیست که طاعتش واجب است. علل الشرایع ج1، ص9)).

نکته پنجم؛ نقطه مشترک اصحاب و اهل بیت سید الشهداء علیه داشتن روحیه عارفانه و عاشقانه بوده است که به برکت معرفت و شناخت امام برایشان حاصل شده بود، از همین رو در حالت روحانی و عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها در گزارش آمده است:
((چون امام حسین (علیه السلام) برای وداع نزد خواهر آمد، از جمله سخنانی که به او گفت این بود که فرمود: «یا اختاه! لاتنسینی فی نافلة اللیل:خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش نکن. دخيل اعلام النساء، 6/ 20؛ نقدى، زينب كبرى، 90))

 و همچنین امام سجاد علیه السلام می فرماید: «همانا عمه ام زینب (سلام الله علیها) همه ی نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسیرها، از کوفه به شام ایستاده می خواند و در بعضی از منازل نشسته می خواند و این به خاطر گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایش را بین اطفال تقسیم می کرد، زیرا آن مردمان سنگدل شبانه روز یک قرص نان بیشتر نمی دادند:محلاتى، زينب عقيله بنى هاشم، 30)) 

و نیز درباره حالت عبادی و عرفانی حضرت عباس نقل شده که روی قاتل عباس که از طایفه «بنی دارم» بود، سیاه شده بود. علت را از او پرسیدند. گفت: «من مردی را که در وسط پیشانی او اثر سجده بود کشتم که نامش عباس بود.«وبین عینیه اثر السجود»: [در پیشانی] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود. مقاتل الطالبین، ص32)

و همچنین امام حسین (ع)روز عاشورا به شهادت بر بالین حبیب آمد و او را چنین ستود: «لله درک یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیلة واحدة; آفرین به مقام تو ای حبیب! تو انسان دانشمند بودی، و در یک شب همه قرآن را تلاوت می کردی.معالی السبطین، ص10)
از همین رو سید بن طاووس در نیایش شب عاشورای امام و اصحاب در ((لهوف)) می‌نویسد: «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ؛ حسین(ع) و یارانش، آن شب را به نماز و مناجات گذراندند. زمزمه مناجات آنها از دور، همچون زمزمه زنبوران عسل به گوش می‌رسید. یکی در رکوع بود، دیگری در سجود. آن یکی ایستاده پروردگارش را می‌خواند و دوستش نشسته می خواند)).

منبع:

شرح و تفسیر دوازده خصیصه اهل بیت و اصحاب امام حسین علیه السلام /محمدتقی قادری


free b2evolution skin
6
مرداد

شام غریبان شهدای کربلا

هم‌زمان با شام غریبان شهدای کربلا ، هر کسی در هر گوشه‌ای از صحن و یا شبستان‌های حرم های شریفه و حسینه ها و مساجد و یا با بدست گرفتن شمع روشن و با پای پیاده  همراه با دسته‌های عزاداری که ندای لبیک یا حسین سر می‌دهند، همراه می‌شوند و به یاد غربت شهدای کربلا و سختی‌های حضرت زینب (س) اشک می‌ریزند.

 

 

عزاداران با نیت شمع روشن کرده و به صورت جداگانه و دسته جمعی زیارت عاشورا را زمزمه می‌کنند.

روشن کردن شمع در یک حالت نمادین از سوزانده شدن خیمه‌های اهل بیت (علیهم السلام) در عصر عاشورا و ابراز همدردی با خاندان شهدای کربلا است که در تاریکی بیابان با نور سوختن خیمه‌ها شام عاشورا را سپری می کنند.


free b2evolution skin
6
مرداد

معرفی کتاب «داستان بریده بریده»

Dastan-e Boride Boride
(داستانی پژوهشی از حادثه کربلا)

 

 

 

 


انتشارات: کتابستان معرفت کتابستان معرفت نویسنده: علیرضا نظری خرم
کد کتاب : 58781
شابک : 978-6227808087
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 540
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 18

معرفی کتاب داستان بریده بریده اثر علیرضا نظری خرم
نویسنده کتاب در مورد آن در مقدمه می نویسد:
“به لطف خداوند، سالها در پژوهشگاه دارالحدیث به تحقیق و پژوهش مشغول بودم که حاصل آن، همکاری در نگارش دهها کتاب حدیثی است. پس از سیزده سال تجربه حضور در پژوهشگاه قرآن و حدیث به کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (ره) نقل مکان کردم. در آنجا با همکاری تنی چند از اساتید بافضل و کمالاتم، مشغول نگارش مجموعه عظیمی «موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة» هستیم. در این کتاب که فعلا سی جلد آن به چاپ رسیده به گردآوری فضایل، مناقب و تاریخ زندگی امام علی، حضرت فاطمه و امام حسن اختصاص یافته است. اخیرا نیز کار علمی و پژوهشی مربوط به زندگی امام حسین را که حدود ده جلد فطور می شود، براساس منابع کهن تاریخی و حدیثی به پایان رساندیم
آنچه در داستان بریده بریده با عنایت اهل بیت فراهم آمده، به پشتوانه این تجربه پژوهشی است. در نگارش این داستان علاوه بر اندوخته هایم از مطالعه دانشنامه امام حسین، از پژوهشهای همکاران سابقم در پژوهشگاه دارالحدیث و کتاب ارزشمند تاریخ امام حسین، نگاشته پژوهشگران وزارت آموزش و پرورش، بهره جستم. استفاده از مجموع این کتاب ها موجب شد تا یک قصه مستند و به اصطلاح، پدر و مادر دار درباره حادثه کربلا بنویسم، نه یک داستان تخیلی
غرض آنکه آنچه در این کتاب، پیش روی خواننده محترم قرار گرفته، خیالات و بافته های ذهنی نویسنده نیست، آسوده خاطر باشید که نویسنده کتاب به دور از خیال پردازی، قصه را براساس منابع موجود که از قرن اول تا هشتم هجری نگاشته است، البته گاهی به ضرورت پردازش داستان، برداشت هایی آزاد اما وفادارانه و وسواس گونه از کتابهای حدیثی و تاریخی داشته ام.”
کتاب داستان بریده بریده
دسته بندی های کتاب داستان بریده بریده
داستان تاریخی
ادبیات داستانی
داستان دینی
ادبیات ایران
تاریخ اسلام
ادبیات آیینی
قسمت هایی از کتاب داستان بریده بریده (لذت متن)
به شازده پسر قرتی معاویه که برای یلّلی تلّلی به منطقۀ خوش آب وهوای حوران در اطراف دمشق رفته بود خبردادن اگه پیالۀ شراب به دست داری زمین بگذار و خیلی زود خودت رو به کاخ سبز برسون که بابات داره نفس های آخرش رو می کشه! یزید که پی هرزگی رفته بود وقتی خبر بدحالی معاویه به گوشش رسید به جای اینکه خودش رو جلدی برسونه، سلانه سلانه به طرف دمشق راه افتاد. معاویه که فرزند سر به هوای خودش رو بهتر از هرکس دیگه ای می شناخت، واهمه داشت که نکنه پسرک بازیگوش دیر برسه و اجل، مهلتش نده تا وصیتش رو بهش بگه. برای همین ضحّاک، فرماندۀ محافظ های قصر رو صدا زد تا به اون وصیت کنه! ضحّاک جلو اومد و بعد از ادای احترام، خم شد و گوشش رو چسبوند به دهان معاویه تا ببینه خلیفۀ رو به موت، چه وصیتی می خواد بکنه! در همین گیرودار، شیپورچی قصر به محض دیدن موکب همایونی ولیعهد توی نقاره دمید و اومدن یزید رو اعلام کرد. جارچی ویژۀ کاخ هم با شنیدن آهنگ مخصوص ورود ولیعهد، سرش رو به داخل تالار چرخوند و با صدای کش دار و بلندی گفت: جناب ولیعهد وارد می شوند!


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم