4
اردیبهشت

حضرت علی اکبر (ع)، برترین الگو برای جوانان

حضرت امام حسین علیه السلام جهت تربیت حضرت علی اکبر علیه السلام خود را با عوالم فرزندش هماهنگ ساخت و رفتاری را که در خور درک نوباوه اش بود پیش گرفت. آن امام همام علیه السلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت شخصیت فرزندش را به عنوان انسانی شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود؛ او عالی ترین عواطف را نثار فرزندش کرد و با بوسیدن و نگاه های آمیخته با محبت و لبخندهای شادمانه این رفتارهای عاطفی را نسبت به علی اکبر علیه السلام بروز داد.

 

 



 منبع : مجله مبلغان، شماره 15 , داودی، غلامرضا


free b2evolution skin
1
اردیبهشت

مبارزه فکری و علمی امام سجاد (علیه السلام)

امام سجاد علیه السلام :
المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلی ثَلاثٍ : إمّا أن یُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن یُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن یُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ یُریدُ أن یُصیبَهُ ؛

 امام سجّاد علیه السلام :مؤمن از دعای خود یکی از سه نتیجه را می گیرد : یا برایش ذخیره می شود ، یا در دنیا برآورده می شود و یا بلایی که می خواست به او برسد از او برگردانده می شود .
تحف العقول ، ص 280 .

 

 

 

تاریخ نویسانی که درباره ی زندگی امام سجاد علیه السلام قلم زده اند، به ویژه پژوهشگران اجتماعی که می خواسته اند امام را از حیات سیاسی دور کنند، به این قول اند که آن حضرت «سخت سرگرم امور دینی، روایت حدیث و آموزش بوده است «و فعالیت های آن امام عبارت بوده اند از: «گسترش علوم، آموزش مردم، تربیت اخلاصمندان، تربیت عالمان و فقیهان و نظارت بر بازسازی جمعیت شیعه .

 

 

 

تردیدی نیست که امام سجاد علیه السلام در تمامی این زمینه ها نقش برجسته ای ایفا کرد، ولی هرگز هیچ کدام از این امور، بیرون از عملکرد سیاسی و یا جایگزین عملکرد سیاسی نبود بلکه آن وظایف از مهمترین کارهای پیامبران و امامان و حتی مصلحان سیاسی و بشری محسوب می شود که آنها را انجام می داده اند و به امت ها و ملت ها در سطح عالی می رسانده اند، به ویژه آموزه های الهی را که برای آن برانگیخته و منصوب شده و به تبلیغ و انتشار آن موظف گردیده بوده اند، زیرا آنان راه آشنایی مردم با آن آموزه ها هستند و تنها امین آنها به شمار می روند.

 

 

 

 

آموزش درست، یکی از راه های مبارزه است، زیرا هر مبارزی به روشنی می داند که یکی از ارکان هر حرکت سیاسی، با سواد کردن ملت و بالا بردن سطح آگاهی آنان از راه آموزش و پرورش است تا این ملت از آنچه در پیرامون وی می گذرد و نیز از حقوق و تکالیف خود آگاه شود؛ لیکن فرمانروایان فاسد در طول تاریخ کوشیده اند به شیوه های مختلف مردم را از حق و آموزه های اصیل آن دور کنند. برخی از این راه ها از این قرارند:

 

 

 

 

1- مقابله با کسانی که رسالت های الهی را تبلیغ می کنند از طریق ایجاد فشار، اسیر کردن، تبعید، زندان بردن و حتی کشتن.

2- تحریف ادیان از طریق بدعت ها و خرافات، گسترش آموزه های نادرست و ترویج آنها.

3- جلوگیری از آگاهی مردم، از بیم آن که مبادا آنان از گرفتاری ها و کاستیهاشان در زندگی مادی و زبونی و بیچارگی شان در زندگی معنوی باخبر شوند.

4- در اختیار گرفتن دستگاه های آموزش و پرورش از طریق ایجاد شیوه های آموزشی مشکوک و نادرست.

بدین ترتیب، زمامداران ستمگر از طریق خریدن دل ها و شستشوی مغزها و تهی کردن آنها از اندیشه ی درست و پر کردن آنها با اندیشه های فاسد و منحرف، تلاش کسانی را که سرگرم آموزش مردم بودند، از بین می بردند.

معاویه زمانی که بر تخت خلافت تکیه زد، با کمال گستاخی همین شیوه را به کار برد و به تمامی نقاط قلمرو حکومت خود بخشنامه فرستاد و در این بخشنامه به تمامی استاندارانش دستور داد که احادیث و روایت هایی را بسازند و آنها را در مدارس، مساجد، مکتب خانه ها و خانه ها منتشر کنند تا نسلی را پرورش دهند که ذهن هایشان از آموزه های دروغینی انباشته باشد که به نفع امویان به کار گرفته شود، برخلاف آموزه های اصیل اسلامی .

 

 

 

 

وجود آموزگارانی که با این نقشه های ویرانگر و این شیوه های آموزشی فاسد مبارزه می کنند، بسان سد سیاسی در برابر رژیم های حاکم به شمار می رود و عملکرد این آموزگاران، بدون شک، نوعی تلاش و مبارزه ی سیاسی است.

حکومت های فاسد با این هدف که نقشه های خود را در مورد تحریف دین، گمراه کردن مردم و دور ساختن آنان
از دانشمندان و مصلحان پیاده کنند، از عالمان بدکردار و مزدورانی که وجدان های خود را می فروشند، افرادی می سازند که نقاب عالم نمایی بر چهره و جامه ی دین در تن دارند تا فرمان های نادرست حکومت و مسائلی را که با حق در تضادند، برای مردم توجیه کنند و عملکرد حکومت های خود کامه را قانونی جلوه دهند. بنابراین، از جمله وظایف امامان و مصلحان الهی، این بوده است که با این گونه افراد به مبارزه برخیزند، نیرنگهایشان را بر ملا نمایند، استدلال هایشان را باطل کنند و نیت های بدشان را آشکار سازند.

 

 

 

 

امام سجاد علیه السلام پس از آن که علوم را از منابع مورد اعتماد فرا گرفت و نوبت رهبری امت و رهنمود آنان به سوی حق و نیکی به او رسید، در دوران خویش به ایفای نقش مهم در این میدان پرخطر پرداخت. از این رو، آن امام، آموزگار حق بود که فضیلت را به هر سو می پراکند و مردم را به اسلام واقعی فرا می خواند، همان امامی که مقام آموزگاری را از پدرانش به ارث برده و به وسیله ی استوارترین و نزدیکترین راه ها به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسیده بود و از آن جا که در بردارنده ی مورد اعتماد آموزه های استوار اسلامی و بر پا دارنده ی با اخلاص امور دینی بود، در رویارویی با هر گونه انحراف و نیرنگ عالم نمایان بدکردار و وعاظ السلاطین به سدی بلند تبدیل شد.

تردیدی نیست که رویارویی امام سجاد علیه السلام با حکومت در این مبارزه، باید در قله ی فعالیت های سیاسی اش قرار گیرد و از پر خطرترین مبارزات سیاسی در زندگی شرافتمندانه او به حساب آید.

منیع:جهاد سیاسی امام سجاد علیه السلام / محمدرضا حسینی جلالی ، ‫ترجمه موسی دانش 


free b2evolution skin
31
فروردین

رمز بقای حسین علیه السلام

“علائلی” می نویسد: «در آنچه از اخبار و تاریخ حسین علیه السلام نزد ماست، می بینیم که وی کمال مواظبت را در تأسّی به خویشتن داشت، به طوری که از همه جهات، نمونه کامل پیغمبر صلی الله علیه و آله بود.

 

 

 

کسی که همه حالات و سکون، حرکت، فکر و تأملاتش الهی بود، می بینیم که در جهاد، فداکارانه شمشیر می زد و از خود گذشته بود، و هیچ کار و تکلیفی او را از وظیفه و تکلیف دیگر بازنمی داشت».

 

 

 

اگر امام حسین علیه السلام را در بین بزرگان و صاحبان شخصیت و عظمت، مقدّم می داریم، فقط به این دلیل نیست که مرد عظیم و بزرگی را مقدّم داشته ایم؛ بلکه عظیمی را مقدّم می داریم که هر باعظمتی در برابر عظمت او به حال کرنش است و شخصی را برتری می دهیم که از هر شخصیتی بالاتر است و مردی را مقدّم می داریم که فوق تمام رجال تاریخ در اجتماع آنها است و این تقدیم، هیچ کار تازه و بدیعی نیست؛ زیرا مردان تاریخ، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگواری زمین به پایان رساندند، امّا حسین علیه السلام جان خود را در راه تحصیل مجد آسمان فدا کرد و چنین کسی بالاتر و برتر از همه است.


 

چرا او را یاد کنیم؟!
مردی که از عظمتِ نبوتِ محمّد صلی الله علیه و آله ، عظمت مردانگی علی علیه السلام و عظمت فضیلت فاطمه علیهاالسلام به وجود آمده، نمونه عظمت انسانی و نشانه آشکار بزرگی اخلاق است، پس یاد او و ذکر حالات او تنها یاد و ذکر یک مرد بزرگ نیست؛ بلکه یاد و تذکار انسانیت جاویدان است. اخبار و تاریخ او تاریخ یک قهرمان فضیلت بشری نیست؛ بلکه تاریخ قهرمانی بی مانند است.

 

 

 

“عقاد” می نویسد: «بنی امیه بعد از شهادت سیّد الشهداء علیه السلام به مدّت شصت سال، حسین و پدرش را بر فراز منابر سبّ می کردند؛ امّا یک نفر از آنها نتوانست نسبت به مقام ورع، پارسایی، پرهیزکاری و مراعات او از احکام دین جسارتی بنماید و او را به کوچک ترین گناهی که ممکن است در آشکار یا پنهان از آدمی صادر شود، متهم سازد.

 

 

 

آنها می خواستند که در مورد حسین علیه السلام غیر از خروج بر حکومتشان چیزی گفته شود یا عیبی در او بجویند؛ امّا زبان خودشان و مزدورانشان را از اینکه عیبی را به حسین علیه السلام نسبت بدهند، کوتاه دیدند».

 

 

و باز “عقاد” آورده است: «کربلا امروز حرمی است که مسلمانان، آن را برای عبرت و یادبود، و غیر مسلمین برای مشاهده و تماشا زیارت می کنند؛ امّا حقّ این است که کربلا باید زیارتگاه کسی باشد که برای نوع بشر نصیبی از قدس و فضیلت می شناسد؛ زیرا ما هیچ بقعه ای از بقاع زمین را نمی شناسیم که نام آن با فضایل و مناقبی توأم باشد که آن فضایل و مناقب، لازم تر از فضایلی است که با اسم کربلا بعد از شهادت حسین علیه السلام مقرون گردید».

منبع: آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه السلام / لطف اللّه صافی گلپایگانی .


free b2evolution skin
24
فروردین

تاریخ بعثت پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم)

به روایت اهل سنت آن حضرت صلی الله علیه و سلم روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به پیامبری مبعوث گردیده اند.

 

 

 

اما اجماع شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بيست و هفتم ماه رجب صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است از آن جمله مرحوم كلينى با سند خود ازامام صادق علیه السلام روايت كرده است كه فرمود: «روزه بيست و هفتم رجب را فراموش نكن، زيرا آن روزى است كه محمد به نبوّت گماشته شده است.» شيخ صدوق و شیخ طوسى هم این را روايت كرده ‌اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.

 

 

 

 


مطابق روایت فریقین آن حضرت به هنگام بعثت چهل ساله بود.

چگونگی بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
مطابق با آنچه در منابع آمده است در حالي كه آن حضرت در غار حرا در حوالي مكه معظمه به عبادت و نيايش مي‌پرداخت، جبرئيل بر وي نازل شد و بر وي آياتي از قرآن مجيد را به عنوان طليعه نبوت نازل نمود. نخستين آياتي كه بر آن حضرت فرود آمد، آيه‌هاي سوره 96 قرآن مجيد يعني سوره علق بود.

 

 

 

 

امام حسن عسكرى عليه السّلام در توصيف بعثت نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم بود، می فرماید: «… تا اين كه به چهل سالگى رسيد، و خداوند قلب كريمش را بهترين و والاترين و خاشع‌ترين و مطيع‌ترين قلب‌ها يافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائكه اجازه داد و آنها نازل شدند و در اين حال محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم به آنها مى‌نگريست.

 

 

 

پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامين، جبرئيل- طاووس ملائكه- نگاه مى‌كرد، جبرئيل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تكان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چيزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد!اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّكَ الْاَكْرَمُ * اَلَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ…». (قرآن را) به نام پروردگارت- كه هستى را آفريد- بخوان همو كه انسان را از خون بسته آفريد. بخوان كه پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو كه با قلم تعليم داد و آن چه را كه انسان نمى‌دانست به او آموخت.

 

 

 

 

سپس آنچه را كه مى‌بايست بر او نازل كرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت.

محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم از كوه پايين آمد در حالى كه عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود كرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چيزى كه اضطرابش را بيشتر مى‌كرد، اين بود كه مى‌ترسيد، قريشيان او را تكذيب كرده و او را به ديوانگى نسبت دهند، در حالى كه او عاقل‌ترين مردم و گرامى‌ترين آنان بود و مبغوض‌ترين چيزها در نظر او شياطين و اعمال ديوانگان بود؛ بنابراين، خداوند اراده كرد كه قلبش را مملوّ را شجاعت نمايد و به او فراخى دل عنايت فرمايد. براى همين از كنار هر سنگ و درختى كه ردّ مى‌شد، مى‌شنيد كه مى‌گفتند:

«السّلام عليك يا رسول اللّه» . 

 

 

 

 

به روايتي، جبرئيل امين با هفتاد هزار فرشته و ميكائيل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و براي آن حضرت، كرسي عزت و كرامت آوردند و تاج نبوت و رسالت را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لواي حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز اين كرسي برو و خدايت را سپاس گو. به روايت ديگر آن كرسي از ياقوت سرخ و پايه‌اي از آن از زبرجد و پايه‌اي از مرواريد بود و چون فرشتگان به سوي آسمان صعود كردند، آن حضرت از كوه حرا پايين آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوري كه كسي توان نظر كردن به چهره مباركش را نداشت و بر هر درخت گياه و سنگي كه مي‌گذشت، وي را سجده مي‌كردند و با زبان فصيح مي‌گفتند: السلام عليك يا نبي الله، السلام عليك يا رسول الله.

 

 

 

 

همين كه وارد خانه شد از نور چهره مباركش خانه خديجه كبري سلام الله علیها منور شد و آن بانوي پرهيزكار پرسيد: اي محمد! اين چه نوري است كه در تو مشاهده مي‌كنم؟ حضرت فرمود: اين نور پيامبري است، بگو: لا اله الله، محمد رسول الله. خديجه گفت: من شهادت مي‌دهم كه خدايي جز خداوند يكتا نيست و تو رسول و پيامبر خدايي. بدين گونه خديجه نخستين كسي بود كه به همسرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ايمان آورد.

 

 

 

 

از ميان مردان نيز امام علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام، به محض ديدن چهره نوراني پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وي ايمان آورد و شهادتين را بر زبان جاري كرد. از آن پس پيامبر صلی الله علیه و آله در كنار خانه خدا نماز مي‌گذارد و خديجه سلام الله علیها و امام علي علیه‌السلام بر او اقتدا مي‌كردند و نماز مي‌خواندند. اين سه نفر، با جان و مال و هستي خويش اسلام را پرورانده و فراگير نمودند.

 

 

 

 

اعمال شب و روز مبعث
شب و روز مبعث برای مسلمانان شرافتی ویژه دارد. تا جایی که برخی آن آن را شريف‏تر از تمام روزها و شبها دانسته اند. در کتاب مفاتیح الجنان برای شب و روز مبعث اعمالی ذکر شده است.

 

 

 

 

اعمال شب مبعث
غسل
نماز مخصوص این شب
دعای مخصوص این شب
زیارت امام علی علیه السلام
اعمال روز مبعث
غسل
روزه
بسیار صلوات فرستادن
زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام)
نماز ویژه این روز
نمازی از امام جواد علیه السلام
دعای ویژه این روز

منبع: دانشنامه اسلامی


free b2evolution skin
22
فروردین

صفات برجسته امام موسی کاظم(علیه السلام)

حضرت امام موسي كاظم (عليه السلام) عابدترين و زاهدترين، فقيه ترين، سخي ترين و كريم ترين مردم زمان خود بود

 

 

هر گاه دو سوم از شب مي گذشت نمازهاي نافله را به جا مي آورد و تا سپيده صبح به نماز خواندن ادامه مي داد و هنگامي كه وقت نماز صبح فرا مي رسيد، بعد از نماز شروع به دعا مي كرد و از ترس خدا آن چنان گريه مي كرد كه تمام محاسن شريفش به اشك آميخته مي شد و هر گاه قرآن مي خواند مردم پيرامونش جمع مي شدند و از صداي خوش او لذت مي بردند.

 

 

آن حضرت، صابر، صالح، امين و كاظم لقب يافته بود و به عبد صالح شناخته مي شد، و به خاطر تسلط بر نفس و فروبردن خشم، به كاظم مشهور گرديد. مردي از تبار عمر بن الخطاب در مدينه بود كه او را مي آزرد و امام علي (عليه السلام) را دشنام مي داد. برخي از اطرافيان به حضرت گفتند: اجازه ده تا او را بكشيم، ولي حضرت به شدت از اين كار نهي كرد و آنان را شديداً سرزنش فرمود.

 

 

روزي سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدينه، به كار زراعت مشغول است. حضرت سوار بر مرکب خود وارد مزرعه وي شد. آن مرد فرياد برآورد: زراعت ما را خراب مكن، ولي امام به حركت خود در مزرعه ادامه داد وقتي به او رسيد، پياده شد و نزد وي نشست و با او به شوخي پرداخت، آن گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از اين بابت زيان ديدي؟ گفت: صد دينار. فرمود: حال انتظار داري چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: من از غيب خبر ندارم. امام به او فرمود: پرسيدم انتظار داري چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: انتظار دارم دويست دينار عايدم شود. امام به او سيصد دينار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جايش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسيد و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را ديد كه نشسته است. وقتي آن حضرت را ديد، گفت: خداوند مي داند كه رسالتش را در كجا قرار دهد.

 

 

يارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو كه تا حال خلاف اين را مي گفتي. او نيز به دشنام آنها و به دعا براي امام موسي (عليه السلام) پرداخت. امام (عليه السلام) نيز به اطرافيان خود كه قصد كشتن او را داشتند فرمود: آيا كاري كه شما مي خواستيد بكنيد بهتر بود يا كاري كه من با اين مبلغ كردم؟ و بسياري از اين گونه روايات، كه به اخلاق والا و سخاوت و شكيبايي آن حضرت بر سختيها و چشم پوشي ايشان از مال دنيا اشارت مي كند، نشانگر كمال انساني و نهايت عفو و گذشت آن حضرت است. 

 

 

 


منبع:

پرتوی از سیره و سیمای امام موسی کاظم (علیه السلام) 

محمد علی خادمی کوشا


free b2evolution skin