18
شهریور

معرفی کتاب «حس خوب زیارت»

کتاب «حس خوب زیارت (خاطرات اخلاقی تبلیغ در سفر‌های زیارتی)» اثر اکبر زارعی روانه بازار نشر شد.

 



 کتاب «حس خوب زیارت(خاطرات اخلاقی تبلیغ در سفرهای زیارتی)» اثر اکبر زارعی در معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تهیه و به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۳۰ صفحه به چاپ رسید.

خاطره نگاری و بیان تجربیات مبلغین در امر تبلیغ می‌تواند به عنوان الگوی تبلیغی موفق در اختیار دیگران قرار بگیرد تا دیگران نیز بتوانند در فرصت‌های تبلیغی از آن تجربیات استفاده کنند و خود را در برابر صحنه‌های تبلیغی آماده سازند.

کتاب حاضر بازگفتنی است از خاطرات اخلاقی برخی از مبلغان گرامی در سفرهای تبلیغی زیارتی در داخل و خارج از کشور. به جز چند مورد از این خاطرات که برگرفته از کتب و مجلات است؛ بقیه خاطرات را نویسنده از طریق مصاحبه با مبلغان گرامی، گردآوری کرده است.

ساختار اثر

سفرهای زیارتی که در این کتاب مطرح شده شامل مشهد، سوریه، لبنان، کربلا و حج است که عناوین برخی از این خاطرات عبارت است از: تأثیر احترام در عذرخواهی، احترام به زائر اربعین حسینی، سربندهای رنگی، روشنگری در انتخاب راه صحیح، پرخوری، قریب عراقی، حرکت به سوی حرم، لقمه حرام، احرام کت و شلواری، پیرمرد قلیانی، مدارا با همسفران کاروان، کمک به زائر مریض و…. .

برشی از اثر

لقمه حرام

کرامت نفس و بزرگواری ملاحسینقلی همدانی از جمله خصلت‌هایی بود که در شاگردان و یارانش نفوذ کرده بود. علامه طهرانی در این مورد از نوه آخوند نقل می‌کند: “در یکی از سفرهای زیارتی که آخوند با اصحابشان پیاده به کربلا مشرف شده بودند، در راه، راهزنان بیابان اموال ایشان را غارت کردند و هرچه داشتند، ربودند. وقتی عارف همدانی را شناختند، به حضورشان آمدند و هرچه ربوده بودند، تقدیم کردند و معذرت خواستند. آخوند ملاحسینقلی فقط کتاب‌های وقفی ربوده شده را پس گرفت و بقیه را نگرفت و فرمود به مجرّد سرقت، من شما را حلال کردم، چون راضی نشدم به واسطه من، خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمه حرام از گلوی کسی پایین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد.”


free b2evolution skin
18
شهریور

احادیث عددی 5

بيان احادیث اخلاقی از معصومین علیهم السلام در قالب ‏ها و شيوه‏ هاى مختلف مى ‏تواند جاذبه بيشترى براى مخاطبان به ويژه قشر جوان ايجاد كند شيوه عددی شیوه ديگرى است براى بيان احادیث اخلاقی ، در اين شيوه احادیث اخلاقی در قالب عدد و شماره بصورت کوتاه ارائه شده

 

 

 



1- پنج صفت سبب نجات

قال الباقرعلیه السلام:پنج صفت سبب نجات و دوستی خدا و رسولش می شود:

1 ) غیرت بر خانواده و همسر و محارم؛ 2 ) گشاده دستی؛ 3 ) خوش خلق؛ 4 ) راستگویی؛        5) شجاعت[1].

2- پنج صفت بد سبب جمع مال

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: سرمایه جمع نمی شود، مگر کسی که دارای پنج خصلت مذموم باشد:

1 ) بخل زیاد؛ 2 ) آرزوی دراز؛  3 ) حرص ( آزمندی )؛ 4 ) بریدن از خویشان ( قطع رحم )؛           5 ) برتری دادن دنیا بر آخرت[2].

3- پنج خصلت لازم زندگی

قال الصادق علیه السلام:پنج خصلت هست که هر کدام از آنها نباشد زندگی انسان ناقص، عقلش زائل و قلب او مشغول خواهد بود:

1 ) سلامتی بدن؛ 2 ) امنیت؛ 3 ) وسعت رزق؛4 ) مونس موافق ( همسر؛ فرزند و هم نشین صالح و نیک )؛ 5)پنجمین خصلت که جامع همه این صفات است، سهل گیری ( بی تکلیف بودن و ساده زیستی و ترک تشریفات و چشم هم چشمی ) می باشد[3].

4- با پنج دسته رفاقت ممنوع

دوست می تواند بسیار تأثیر گذار باشد، چه جنبه مثبت و چه منفی، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «المَرءُ عَلی دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِه »آدمی بر آیین دوست و همنشینان و نزدیکان خود است؛ و لذا با کسانی که این پنج صفت را دارند، نباید دوست؛ هم سفره و همنشین شد جدّاً باید از آنها اجتناب کرد، چنان که در روایت دیگر آمده است: « صاحِبُ السُوءِ قِطعَهُ مِنَ النّار» دوست بد پاره ای از آتش است. که آن صفات عبارتند از:

1 ) کذّاب؛ 2 ) گناهکار و لاابالی؛ 3 ) بخیل؛ 4 ) احمق؛ 5 ) قاطع رحم[4].

امام سجاد علیه السلام فرمود: فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن:

1 ) از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او همه چیز را بر خلاف واقع نشان می دهد، دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند.

2 ) از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز، زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد.

3 ) از همنشینی با بخیل برحذر باش، که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند.

4 ) از همنشینی با احمق ( کم عقل ) اجنتاب کن، زیرا او می خواهد  به تو سودی رساند؛ ولی به زیان تو می انجامد.

5 ) از همنشینی با « قاطع رحم » ( کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است ) بپرهیز، که او در سه جای قران لعن و نفرین شده است. حتّی کسانی که دارای اراده قوی هم باشند به نصّ روایت ناخودآگاه از رفیق بد تأثیر می پذیرند، چه رسد به کودکان و نوجوانان که به طریق اولی باید آنان را از مصاحبت با افراد منحرف و فاسد منع کرد[5].

5- شرایط دوست واقعی

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: کسی که تمام شرایط را داشته باشد رفیق کامل است و الا به همان اندازه درجه دوستی او کم می شود، و اگر هیچ یک از آنها را نداشته باشد اساساً نام دوست نمی توان بر او گذاشت.

1 ) ظاهر و باطنش یکسان باشد ( آنچه نسبت به تو ابراز می دارد در دل نیز همان باشد )؛

2 ) خوبی تو را خوبی خودش بداند و بدی تو را بدی خود، ( آبروی تو را آبروی خود بداند )؛

3 ) اگر در وضع مالی او بهبودی حاصل شد و به ثروتی دست یافت یا به مقامی رسید، با تو تغییر روش ندهد؛

4 ) به اندازه توانایی و قدرتش از مساعدت و همراهی با تو مضایقه نکند؛

5 ) تو را در روز گرفتاری و بدبختی به دست فراموشی نسپارد و تنهایت نگذارد[6].

 

ادامه »


free b2evolution skin
18
شهریور

تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله (ص): (سیره فردی رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم)

 

بیست و هشتم ماه سفر روز رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است، فرصت و توفیقی برای آن دسته از اردتمندانی است که در مقام بالابردن سطح معرفت و آگاهی خویش نسبت به سیره عملی حضرت می باشند از همین رو بطور مشخص و معین ساعتی از وقت و عمرشان در چنین روزهای مناسبتی اختصاص به مطالعه و تامل سیره رسول گرامی می دهند، نویسنده با توجه به چنین زمینه ای و باهمین نیت و از باب خدمت به چنین طبقه فهیم و ارادتمند یادداشت کوتاه تحلیلی از چهارده سیره عملی و کاربردی پیامبر اکرم تهیه و تقدیم محضر نموده است، البته آن بخش از سیره ای که جامعه امروز سخت محتاج و نیازمند به آن است.

 

 

 

 

با این که رسول الله(ص) از جامعه ای برخاست که فاقد هرگونه نظافت و بهداشت بود ولی سراسر زندگی شخصی آن حضرت آمیخته از رعایت اصول اولیه نظافت و بهداشت است از همین رو نه تنها به عنوان دستو العمل همگانی فر مود: (النظافه من الایما ن: پاکیزکی جزیی از ایمان است. بحار ،ج۲۱،ص۲۷۵) وفرمود: (ان ا لله تعالی یبغض الوسخ والشعث: خداوند متعال شخص آلوده و ژولیده را دشمن می دارد. کنز العمال ج۱۷ ص۱۸۱) بلکه خود به نظافت وپاکیزکی مبادرت می کرد که نمونه هایی از نطافت و بهداشت رسول الله (ص) را دراینجا می آوریم؛

۱- نظافت بدن: حمام کردن، شستشو، نظافت بدن و زدون موهای زائد و نیز چیدن موی سبیل، گرفتن ناخن از سیره عملی بهداشتی و نظافت ان حضرت بوده است از همین رو امام صادق(ع) فرمود: (رسول خدا(ص) موهای زیر ناف ومیان پا ها را در جمعه نوره می کشید. المستدرک،ج۶،ص۵۰۷) فرمود: (روز های جمعه پیش از انکه برای نماز خانه خارج شود، ناخن خود را می گرفت و شاربش را کوتاه می کرد. المستدرک،ج۱، ،ص۴۱۴) امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: (پنج چیز در سر، و پنج چیز در بدن از سنت (رسو ل الله) است، انچه در سر است: مسواک کردن، کوتاه کردن شارب، تفریق کردن سر، مضمه و استنشاق نمودن است، و اما انچه در قسمت بدن است: ختنه کردن ،ازاله موی نافه و زیر بغلها و گرفتن ناخن ها و استبراکردن می باشد. خصال ،ح۱۱)

۲- دهان ودندان: حفظ بهداشت و سلامت دهان و دندان سیره عملی دیگر رسول الله (ص) بوده است که به شدت به ان اهتمام می ورزید، از همین رو نه تنها دیگران را به عنوان دستورالعمل سفارش به مسواک زدن می نمود و می فرمود: (ان الاسنان وهی جوهره صافیه یتلوث یصجه مضغ الطعام فیغربها رایحه الفهم پیتپلد منها الفساد فی المدماغ فاذا استاک زال عنها الفساد وعادت الی اصلها: دندانها که صاف و زیبایند بواسطه جویدن غذا کثیف والوده می شوند و کم کم بوی دهان تغییر پیدا می کند و ایجاد فساد در قوای دماغیه می نماید. وقتی که انسان مسواک می زند فساد از بین می رود و دندان دومرتبه تمیز وپاکیزه می گردد).

امام صا دق (ع) روایت می کند که پیامبر(ص)می فرمود: (مازال جبرییل یوصینی باالسواک حتی ظننت انه سیجعله فریضه مستدرک الوسایل ج۱ص۳۶. پیوسته جبرییل مرا به مسواک زدن سفارش می کند، تا جایی که که گمان کردم از امور واجب باشد) و نیزمی فر مود: (طیبوا افواهکم باالسواک: دهانتان را با مسواک زدن خوشبو کنید) بلکه خود اهتمام ویژه ای به بهداشت دهان و دندان داشت که در روایت امده است: (رسول خدا(ص) مسواک را بالا سرش می گذاشت و پیش از خواب مسواک می زد، وقتی بیدار می شد مسواک می زد و می فرمود انقدر از سوی خداوند به مسواک فرمان داده شدم که ترسیدم بر من واجب شود) نه تنها به مسواک زدن توصیه و سفارش می کرد بلکه ادب و کیفیت مسواک را نیز بیان می کرد و می فرمود: (اذا استکم فاستاکوا عرضا؛ مکارم الاخلاق،ص۳۵سنن الکبری ج1ص۴۰، چون خواستید مسواک کنید از عرض دندان مسواک کنید) و انچه که قابل تامل در سیره رسول خدا(ص) نسبت به حفظ بهداشت دهان و دندان می باشد این است که ان حضرت می فرمود: (تخللوا فانها من النطافه و النظافه من الایمان و الایمان مع صاحبه فی الجنه: دندانهای خود خلال کنید، زیرا خلال کردن جز نطافت است و نظافت از ایمان است و شخص با ایمان داخل بهشت می شود) و انچنان برای حضرت خلال دندان در مرتبه اهمیت قرار داشت که می فرمود: (ان من حق الضیف ان یعدله یکی از حقوق مهمان به گردن میزبان این است که برای مهمان چوب خلال در وقت غذا خوردن اماده کند)

۳- نظافت محیط زیست: رعایت نظافت و بهداشت محیط زیست و اطراف محیط زندگی سیره عملی دیگر رسول الله (ص) است که توصیه به پاکیزگی و نظیف بودن محیط زندگی به ویژه محل سکونت می نمود و می فرمود: (لا تبتوا القمامه فی بیوتکم و اخرجوا نهارا،فانها مقعد الشیطان:زباله را درشب در خانه های خود نگه ندارید وان را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید زیرا زباله نشیمنگاه شیطان است :من لا یحضر الفقیه ،ج۴،ص5،ح۴۹۶۸)ونیزفرمود: (لاتو التراب خلف الباب فانه ما وی الشیطان: زباله را پشت در حیاط جمع نکنید زیرا لانه شیطان می شود، همان)

4-آراستگی ظاهری: مرتب بودن در پوشش ظاهری و آراسته بودن در اصلاح سر و صورت، از سیره بارز و برجسته رسول خدا(ص) بود و هرگز ژولیدگی و شلختگی در زندگی آن حضرت که موجب نفرت و دوری دیگران از شخص می شود دیده نمی شد، بلکه مظهر هرگونه اراستگی و زیبایی بود چرا در سیره آن حضرت آمده است؛

۱- اصلاح سر وصورت: رسول خدا(ص) بین ذی پیامبری و عارف و عاشق حضرت حق بودن، و ظاهر اراسته و مرتب داشتن، نه تنها منافات نمی دید بلکه به حکم ایه مبارکه: ((یابنی ادم خذوا زینتکم عند المسا جد: اعراف،ایه،۲۲۲)) موی سر و محاسن و شارب خود را مرتب و اراسته و اصلاح می نمود از همین رو روایت شده است؛ (رسول خدا(ص)در روز جمعه پیش ازخارج شدن برای نماز، ناخنهای خود را می گرفت و شاربش را کوتاه می کرد. مستدرک،ج۱،ص۴۱۴) و می فرمود: (گرفتن از موی شارب به حدی که خط لب اشکارشود سنت است همان ص۵۹) و می فرمود (مجوسیان (زرتشتیان )ریش خود را می تراشند و سبیل پر پشت می گذارند و ما سبیل خود را می زنیم و ریش خود را بلند می گذاریم. همان ص۵۹) و می فرمود: (کسی از شما شارب خود را بلند نکند؛ زیرا شیطان ان را پناهگاه خود قرار می دهد) و برای اینکه در مقدار محاسن کسی دچار افراط نشود مقدار و اندازه را مشخص کرده و می فرمود: (وقتی محاسن را در دست می گیرید، هر چه از مشت بیشتر باشد باید کوتاه شود).

از همین رو بود که: (رسول خدا(ص) مردی را نگریست که محاسن بلندی داشت فرمود: چه می شد اگر محاسنش را اصلاح می کرد؟ خبر به ان مرد رسید، محاسنش را اصلاح کرد نه بلند بود نه کوتاه سپس به دیدار حضرت رفت پیامبر با دیدن او فرمود: این گونه اصلاح کنید. من لایحضره الفقیه،ج۴ص۵) و همچنین موی سر و صورت را مرتب و اراسته می کرد که علی (ع)می فرماید: (رسول خدا(ص)موی خود را شانه می زد و بیشتر اوقات ان را با اب صاف و مرتب می کرد و می فرمود: اب برای خوشبوکردن مومن کافی است: المستد رک،ج ا،ص۵۹ ).

امام صادق (ع)فرمود: (… رسول خدا(ص) زیر محاسن خود را چهل بار و روی ان را هفت بار شانه می زد و می فرمود: این کار حافظه را زیاد می کند و بلعم را از بین می برد: مکارم الا خلاق،ج۱،ص۳۵) و ان چنان اراسته بودن برایش اهمیت داشت که در روایت امده است: (روزی مردی در خانه پیامبر امد، اجازه ورود خواست ان حضرت طبق معمول در ایینه نگاه کردند و سر و صورت خود را مرتب و اراسته نمودند،عایشه به پیامبر عرض کرد یا رسول الله تو برترین فرزندان ادم و پیامبر پروردگار جهانی در برابر ظرف اب می ایستی و موی سر و صورت خود را مرتب می کنی؟ حضرت فرمود: ای عایشه خداوند دوست دارد وقتی بنده اش برای دیدن برادرانش از خانه بیرون می رود خود را مرتب و ارسته کند: مکارم الاخلاق ج۲،ص۱۸۳)

2- معطر بودن: همان گونه رسول الله(ص) در معاشرت با دیگران و زندگی شخصی بدن و لباسش نظیف و پاکیزه بود نه چرکین، در معاشرت با خانواده و دیگران سنت و سیره اش نیز بران بوده است که خود را خوشبو و معطر نماید تا دیگران از همنشینی با وی نشاط پیدا کنند نه انکه متنفر و ازرده شوند و این سیره و سنت انچنان برایش اهمیت داشت که امام صادق(ع) فرمود: (رسول خدا(ص)بیش ازمقداری که خرج خوراک می کرد خرج عطر می کرد: کافی،ج۶،ص۵۱۲) و نیز فرمود: (بر هر مکلفی لازم است که در هرجمعه شارب و ناخنهای خود را بگیرد و مقداری عطرمصرف کند. رسول خدا(ص) چون جمعه فرا می رسید و عطر نزد اونبود برخی از روسری های زنان که(معطر) بود می گرفت و با اب نم می زد و به صورت خود می کشید؛همان،۵۱۱) و همچنین امام صادق(ع) فرمود: (رسول خدا(ص) مشکدانی داشت که بلا فلا صله پس از وضو با همان دست تر ان را می گرفت و خود را خوشبو می ساخت، و چون از خانه بیرون می شد مردم از بوی خوش ان می دانستند که آن حضرت می آید. همان،ص۵۱۵)

3- آراستگی لباس: هرچند رسول الله(ص) ساده زیست بودند و هرگز لباس فاخر و گرا ن قیمت نمی پوشید ولی همان لباس ساده را که می پوشید از هر رنگ یا جنس نمی پوشید بلکه جنس و رنگ لباسش انتخاب ویژه داشت، چرا که جنس لباسش از پنبه، و رنگش بیشتر سفید و سبز، و کمتر زرد بود. از همین رو علی(ع) فرمود: (رسو ل خدا (ص) لباس پنبه می پوشیدکه ان لباس رسول خدا(ص) بود. و آن حضرت لباس مویین و پشمین نمی پوشید مگر انکه علت و ضرورتی پیدا می شد. المستد رک،ج۱،ص۲۰۹) و همچنین در روایت آمده است: ازلباس سبز خوشش می امد و بیشتر لباسهایش سفید بودو می فرمود: زندگان خود را سفید بپوشانید ومردگانتان را در ان دفن کنید. بحار،ج۱۶،ص۹۸) و نیز روایت شده است: (پیامبر خدا(ص) ملحفه ای داشت که با زعفران رنگ امیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند. بحا،ج۱۶، ص۹۸)

منبع:«تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله»/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
10
شهریور

چرا امام به یمن نرفتند و کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیه‌السلام) شد؟

 پس از مرگ معاویه و اصرار یزید برای اینکه والی مدینه از هر راهی از امام حسین (علیه‌السلام) بیعت بگیرد، امام از مدینه به سمت مکه به راه افتادند و زمانی که یزید عده‌ای را برای دستگیری ایشان به مکه فرستاد، امام از مکه به سمت کوفه رفتند. اما چرا کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیه‌السلام) شد؟ چرا ایشان سایر مراکز شیعه نشین آن زمان مانند یمن را به عنوان نقطۀ آغاز قیام انتخاب نکردند؟ پاسخ به این شبهه نیازمند بررسی ابعاد گوناگون قیام امام است، که در این مقاله به مهم‌ترین آنها خواهیم پرداخت، اما در ابتدا لازم است برای رسیدن به پاسخ چرایی انتخاب کوفه به عنوان مقصد نهایی امام حسین (علیه‌السلام) کمی از شرایط جامعه اسلامی را در زمان شروع امامت ایشان شرح دهیم.

 

 

 

دوران امامت امام حسین (علیه‌السلام) در سال‌های پایانی حکومت معاویه آغاز شد، جامعه اسلامی در اواخر حکومت معاویه دچار دگرگونی و انحراف شدید بود، اما به حکومت رسیدن شخصی با خصوصیات یزید می‌توانست نقطۀ پایانی بر حکومت اسلام بر جامعه باشد؛ زیرا یزید در عمل حتی به هیچ یک از ظواهر اسلام هم مقید نبود. سالها فرمانروایی معاویه جامعه را کم کم به مرز انحطاط کشانده بود، گناه و فحشا قبیح شمرده نمی‌شد، مردم حکومت غاصبان را خواست خدا می‌دانستند، پرداخت مالیات‌های سنگین آنها را از تفکر به مشکلات دیگر بازداشته و اشراف را روز به روز بر همۀ جوانب زندگی مردم مسلط‌تر می‌کرد.

یزید چنین جامعه‌ای را از پدر تحویل گرفته بود و خود و اطرافیانش می‌دانستند که مرگ معاویه می‌تواند آغازگر قیام‌هایی با اهداف مختلف باشد. در نتیجه یزید پیک‌هایی را برای بیعت گرفتن از افراد مختلفی که از جایگاه اجتماعی آنان می‌ترسید، روانه کرد.[1] در رأس این فراد امام حسین (علیه‎السلام) قرار داشتند. ایشان بزرگ هاشمیان و نوادۀ پیامبر بودند و طبق تعهد معاویه در صلح‌نامه‌ای که با امام حسن (علیه‌السلام) امضاء کرده بود، حکومت می‌بایست به ایشان تحویل می‌شد. یزید وجود امام را خطر بزرگی برای ادامه حکومت خود تلقی می‌کرد و به همین علت فشار و تهدیدی فراوان برای بیعت گرفتن از امام حسین (علیه‌السلام) وارد می‌آورد، واضح است که امام حسین (علیه‌السلام) هرگز حاضر به بیعت با چنین فردی نبودند.[2]

اما چه شد که کوفه مقصد نهایی امام حسین (علیه‌السلام) شد؟ امام حسین (علیه‌السلام) از همان ابتدای خروج از مدینه هدف خود را عمل به واجب فراموش شده، یعنی امر به معروف و نهی از منکر بیان کردند و فرمودند جهان اسلام را گناه و انحراف فراگرفته و من برای عمل به مسئولیت شرعی و الهی خود و اصلاح امت جدم قیام می‌کنم.[3] پیداست که امام برای عملی کردن این تصمیم نیاز به همراهی مردم داشتند و این همراهی در درجه اول نیازمند آگاه سازی مردم از شرایط موجود بود.

 

ادامه »


free b2evolution skin
10
شهریور

دلایل همراهی خانواده امام حسین (علیه‌السلام) در سفر به کربلا چه بود؟

1. حفظ امنیت و جلوگیری از هتک حرمت خانواده اولین دلیل از دلایل همراهی خانواده امام حسین(علیه‌السلام)

 

 

 

 


بعد از آنکه یزید به والی مدینه دستور داد، به هر طریقی که می‌تواند از امام بیعت بگیرد، حضرت این شهر را نا‌امن دیدند و راهی مکه شدند. در مدینه هیچ خانۀ امنی وجود نداشت که امام اهل خویش را به آن‌ها بسپارند. البته این نا‌امنی تنها ویژۀ مدینه نبود و هیچ نقطۀ امن دیگری نیز برای ایشان وجود نداشت. این عدم امنیت امام را بر آن داشت که خانوادۀ خویش را با خود همراه سازند.

با مطالعۀ سلوک خاندان اموی و به ویژه شخص یزید می‌توان دریافت اصلاً بعید نبود، که آنان موجبات هتک حرمت خانوادۀ حضرت را فراهم آورند و این بزرگواران را به گروگان بگیرند و در نتیجه اسارت آن‌ها و حوادث ناگوار در پی آن امام حسین (علیه‌السلام) را از جهاد و شهادت بازدارد.

ممکن است این سؤال پیش بیاید که در ادامۀ واقعۀ عاشورا نیز این خانواده به اسارت درآمدند؛ اما نکتۀ قابل توجه این است که این دو نوع اسارت بسیار با هم تفاوت داشتند. در اسارت نوع اول هیچ‌کدام از خواسته‌ها و اهداف امام تحقّق نمی‌یافت؛ اما نوع دوم اسارت کارکردهایی داشت که می‌توان از آن‌ به عنوان یکی از دلایل همراهی خانواده امام حسین (علیه‌السلام)  با ایشان یاد کرد.

علاوه بر این مردم مدینه پس از اینکه متوجه شدند امام با یزید بیعت نکرده‌اند، حضور امام و خانوادۀ ایشان را برای خود خطرناک می‌دانستند و خود این مردم و بزرگانشان به امام توصیه کردند که از مدینه خارج شوند. این توصیه را نمی‌توان تنها به عنوان مصلحت اندیشی برای امام در نظر گرفت، زیرا اگر مصلحت امام برای مردم مدینه اهمیت داشت، خود در کنار ایشان قیام می‌کردند؛ بلکه این توصیه‌ای بود برای حفظ امنیت و آرامش مدینه. در نتیجه مردم مدینه با حضور خانوادۀ امام که می‌توانست این امنیت را بر هم بزند نیز مخالف بودند.

 

ادامه »


free b2evolution skin