7
دی

پيشگيري يا درمان

پسري نوشته بود: آنقدر مادرم از همسرم از نظر زيبائي و جنبه هاي ظاهري تعريف كرد كه ديگر من هيچ مسئله اي در نظرم حائر اهميت نبود بعد از ازدواج و تحمل مشكلات فراوان و تذكرات به روشهاي گوناگون ناچارم با چند فرزند از او جدا شوم، حال ميفهمم كه مادرم چه اشتباه بزرگي كرده…

پسري ديگر نوشته: آنقدر مال، مقام و موقعيت و… دختر، پدر و مادرم را از خودبيخود كرده بود كه آن همه اشكالات را نديده بودند و بعد از ازدواج همانها نسبت به انتخاب خودشان به من اعتراض داشتند كه زنت اين است چه رفتاري، چه كرداري، چه گفتاري دارد… خوب بابا خود شما انتخاب كرديد و…ما در تاريخ ديده ايم، خوانده ايم كه چه بسا افرادي بوده اند كه از جهات ظاهر بسيار داراي كمبود بوده اند ولي چون از نظر ساختار معنوي والا بوده اند يك زندگي خوب و شايسته اي را بدست آورده اند. ما توصيه ميكنيم كه آنانكه احساس ضعف و كاستي در جهات ظاهري ميكنند حتي اگر چاره اي براي بازسازي ندارند دنبال افزايش جنبه هاي معنوي بروند و روابط معنوي خود را بيافزايند، خداي منّان براي آنان آينده خوبي را سامان خواهد داد. اگر كسي توكّل به خدا نمايد در هر كاري خدا اورا ياري خواهد كرد زيرا كه عزت، عظمت و والائي از آن اوست. اصولاً هر كسي داراي برتري باشد عوامل گوناگوني او را تهديد ميكند كه براي نجات از آنها بايد زمينه هايي را مهيّا سازد تا آن عوامل زمينه ساز جدا شدن نعمت و برتري از او نگردد.

كسي كه مقام دارد، فردي كه شهرت دارد، انساني كه شعور دارد، آنان كه درك خوب دارند آنها كه دين دارند و افرادي هم كه زيبائي دارند عواملي در جامعه وجود دارد كه زندگي آنها را تهديد ميكند زيبائي را هركس داشته باشد در معرض خطر است، در معرض آزمايش است و…

حضرت يوسف - عليه السلام - با اينكه از خاندان نبوت و رسالت بود ولي برتري معنوي او موجب شد برادرانش به او حسادت بورزند و چنان ماجرائي را برايش بسازند و زيبائي وي زمينه تحمل آن همه مشكلات مانند: تهمت، زندان و ناراحتي را مهيّا ساخت.مواظب باشید دختر و پسري كه از برتري و زيبائي، وجاهت، جذابيّت برخوردار است بايد بداند بيشتر او در معرض خطر است خيلي عشقها، محبتها، روابط پايه و اساس ندارد


مگر در پرتو بنياد الهي و انساني تشكل يابد. اسلام براي جلوگيري از روابط ناسالم و ناشايسته بياناتي را بيان داشته كه قابل توجه هست.

كسي كه زيباست بايد بداند هزاران دام و مكر برايش گسترده شده كه برخي از آنها كاملاً عامل بدبختي است، برخي از آنها بسيار موقّت و زودگذر است، گاهي هم جنبه انحراف و بدبختي است، برخي از آنها موجب پشيماني و آبروريزي خواهد بود.

منبع چشم، نگاه و چشمک/ نوشته محمدحسین حق جو

 


free b2evolution skin
7
دی

نشانه عقل

وَ قَالَ ( علیه السلام ) : إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلَامُ.

امام علیه السلام فرموده است: چون عقل و خرد به مرتبه کمال رسد گفتار کم گردد (زیرا کمال مستلزم تسلط بر ضبط و نگاهداری قوای بدنیه است، پس در هر چه و هر کجا بیجا سخن نمی گوید). 

منبع نهج البلاغه حکمت شماره۶۸


free b2evolution skin
7
دی

به معاویه

و من کتاب منه ( علیه السلام ) إلیه أیضا .

از نامه هاى آن حضرت علی علیه السَّلام است نیز به معاویه(که او را بر نوشتن نامه اى که بآن بزرگوار نوشته توبیخ و سرزنش نموده، و نادانى و گمراهى او را گوشزد فرموده). أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتَتْنِی مِنْکَ مَوْعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ وَ رِسَالَةٌ مُحَبَّرَةٌ نَمَّقْتَهَا بِضَلَالِکَ وَ أَمْضَیْتَهَا بِسُوءِ رَأْیِکَ . پس از ستایش خداوند و درود بر رسول اکرم از تو بمن رسید پندى که از سخنان گوناگون بهم پیوند داده و پیغامى آراسته اى (مطالبى بدست آورده در این مکتوب بهم پیوسته اى در صورتیکه ربطى بیکدیگر ندارند، چون ندانسته اى هر یک را کجا و چگونه بایستى بکار برد، از این رو) بجهت گمراهى خود این نامه را ترتیب داده و بسبب بدى رأى و اندیشه آنرا فرستاده اى

وَ کِتَابُ امْرِئٍ لَیْسَ لَهُ بَصَرٌ یَهْدِیهِ وَ لَا قَائِدٌ یُرْشِدُهُ قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ الضَّلَالُ فَاتَّبَعَهُ فَهَجَرَ لَاغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً

و نامه از کسى است که او را نه بینائى هست تا راهنمایش باشد، و نه زمامدار و جلودارى که به رستگارى سوقش دهد، هواى نفس (به چنین کارى) وادارش ساخته او هم پذیرفته، و گمراهى زمامدارش شده او هم پیروى نموده، پس (به این جهت) هذیان و یاوه بافته و بانگ بیهوده زده (سخنان نادرستى گفته که چیزى از آن مفهوم نمى شود) و گمراه گشته و اشتباه نموده (چنین سخنان ناشایسته نوشته).

وَ مِنْ هَذَا الْکِتَابِ و قسمتى از این نامه است(در اینکه تکلیف آنانکه با آن حضرت بیعت نموده با آنها که بیعت نکرده یکسان است): (اى معاویه وظیفه مردم بصره و طلحه و زبیر و تو و اهل شام در موضوع بیعت و پیمان بستن با من یکسان است) .‏لِأَنَّهَا بَیْعَةٌ وَاحِدَةٌ لَا یُثَنَّى فِیهَا النَّظَرُ وَ لَا یُسْتَأْنَفُ فِیهَا الْخِیَارُ الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ الْمُرَوِّی فِیهَا مُدَاهِنٌ . 

زیرا آن یک بیعت است که (مهاجرین و انصار را که اهل حلّ و عقد امّت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله مى دانید گرد آمده بر آن اتّفاق نموده اند، و هر بیعتى را که ایشان بر آن تصمیم بگیرند) رأى و اندیشه در آن دو تا نمى شود، و اختیار (رأى دیگر) در آن از سر گرفته نمى گردد (چنانکه در باره خلافت ابو بکر و عمر و عثمان و بیعت با آنها چنین عقیده دارید، پس حاضر نمى تواند پیمان شکسته دیگرى را اختیار نماید، و غائب را نمى رسد آنرا نپذیرد، بنا بر این) هر که پیمان شکسته از آن دست بردارد (بدین و آئین مسلمانان) طعن زننده است (پس باید با او جنگید تا به راهى که بیرون رفته باز گردد) و هر که در (پذیرفتن و نپذیرفتن) آن تأمّل و اندیشه نماید منافق و دو رو است (زیرا تأمّل او در ردّ و قبول به عقیده و سابقه عمل شما مستلزم آنست که در راه مؤمنین و وجوب پیروى از آن شکّ و تردید داشته و علاقه او از روى راستى و درستى نبوده است، چون اگر علاقه او از روى حقیقت بود بایستى بدون تأمّل و درنگ آنچه را مؤمنین گرد آمده بر آن اتّفاق نموده اند بپذیرد).

منبع نهج البلاغه نامه شماره7


free b2evolution skin
7
دی

آثار زيانبار شهوت پرستي (آلودگى به گناه)

شهوت پرستى انسان را به سوى انواع گناهان مى كشاند و در واقع يكى از سرچشمه هاى اصلى گناه و معصيت و نافرمانى خدا محسوب مى گردد،زيرا چشم وگوش انسان را بسته و به مصداق حديث نبوى «حبك للشى ء يعمى و يصم. آدمى را كور و كر كرده و قدرت درك واقعيت ها را از او مى گيرد و در چنين حال،زشتى ها در نظر او زيبا و زيبايى ها در نظر او زشت و بى رنگ مى شود.

به همين دليل، در روايات آمده که امير مؤمنان  علی عليه السلام درباره پيروى از شهوات هشدار داده و مى فرمايد: «از شهوات سركش بپرهيزيد كه شما را به ارتكاب انواع گناهان مى كشاند».

در حديث دیگر،از همان حضرت نيز به اين نكته اشاره شد كه: «هواپرستى عقل انسان را فاسد مى كند»و (اگر شهوت پرستى تشديد شود): «دين انسان را بر باد مى دهد و حتى انسان را به بت پرستى مى كشاند». در اين رابطه مفسران وارباب حديث، در ذيل آيات 16 و 17 سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم بنى اسرائيل به نام «برصيصا» آورده اند كه شاهد زنده اى براى اين مدعاست، داستان گر چه معروف است، اما تكرارش خالى از صواب نيست:..مرد عابد بنى اسرائيلى به خاطر سال ها عبادتش، به آن حد از مقام قرب الهى رسيده بود كه بيماران با دعاى او سلامت خود را باز مى يافتند و به اصطلاح مستجاب الدعوه شده بود.

روزى، زن جوان زيبايى را كه بيمار بود، نزد او آوردند و به اميد شفاء در عبادتگاه او گذاردند و رفتند.

شيطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زينت داد كه عنان اختيار را از كف او ربود، آن چنان كه گويا عابد كر و كور گشته و همه چيز را به دست فراموشى سپرده است. ديرى نپاييد كه آن عابد دامان «عفت» خويش را به گناه بيالود. پس ارتكاب گناه به خاطر اين كه احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوايى او گردد، باز شيطان و هواى نفس به او پيشنهاد كرد كه زن را به قتل رسانده و درگوشه اى از آن بيابان وسيع دفن كند.

هنگامى كه برادران دختر، به سراغ خواهر بيمار خويش آمدند و عابد اظهار بى اطلاعى كرد، آنان نسبت به عابد مشكوك گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى، سرانجام جسد خونين خواهر خويش را در گوشه بيابان از زير خاك بيرون كشيدند.

اين خبر در شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروه زيادى از مردم به سوى عبادتگاه آن عابد حركت كرد تا علت اين قتل را بيابد. هنگامى كه جنايات آن عابد روشن شد، او را از عبادتگاهش فرو كشيدند تا بر دار بياويزند.

در ادامه اين حكايت آمده است: هنگامى كه عابد در كنار چوبه دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و گفت: من بودم كه با وسوسه هاى خويش تو را به اين روز انداختم، حال اگر آنچه را كه من مى گويم، اطاعت كنى، تو را نجات خواهم داد.

عابد گفت: چه كنم؟ شيطان گفت: تنها يك سجده براى من كافى است. عابد گفت: مى بينى كه طناب دار را بر گردن من افكنده اند و من در اين حال توانايى سجده بر تو را ندارم.

شيطان گفت: اشاره اى هم كفايت مى كند. عابد بيچاره نادان، پس از اين كه با اشاره، سجده اى بر شيطان كرد، طناب دار گلويش را فشرد و او در دم جان سپرد. آرى! شهوت پرستى باعث شد تا آن عابد، ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگويد و سرانجام مشرك گردد و بدين ترتيب محصول سال ها عبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود. همه رنج جهان از شهوت آيد كه آدم زان برون از جنت آيد.منبع مشكلات جنسي جوانان و بحثي درباره انحرافات جنسي/ ناصر مكارم شيرازي.


free b2evolution skin
7
دی

صورت یا سیرت

اگر دختر و پسر زيبا و خوش اندامي در يك خانواده غير متديّن رشد كنند احتمال زياد دارد كه از سلامت معنوي و عفّت واقعي برخوردار نباشد. اصولاً هر برتري اگر در كنارش ايمان، عقل و وجدان باشد ارزش پيدا ميكند.

اگر دختر يا پسري زيبا باشند ولي عقل نداشته باشند، ايمان نداشته باشند نه اينكه سعادتبخش نيست بلكه مصيبتبار ميباشد، گاه دختر يا پسر خود مقيد هستند ولي از نظر فكر و انديشه و اراده ضعيف هستند و به دام صيادان جامعه گرفتار ميشوند، اين است كه بايد انگيزه و ملاك ازدواج ايمان باشد، تجربه نشان داده كه اين امور بدون معنويت سعادتبخش نخواهد بود. ممكن است در ذهن اين سؤال پيش آيد كه پس چرا زيبارويان زودتر سامان مييابند؟

ادامه »


free b2evolution skin