29
مرداد

مقدس اردبيلى

(وفات 933 ق )يكى از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلى كه فردى دانشمند و پارسا بود مى گويد:
من در مدرسه اى كه حجره هاى آن در صحن مطهر امير مؤ منان على عليه السلام قرار داشت ، سكونت كرده ، به فرا گرفتن علم اشتغال داشتم .



در يكى از شبهاى تاريك پس از آنكه از مطالعه فارغ شدم از حجره برون آمدم و به اطراف نگاه مى كردم كه ناگهان ديدم مردى با سرعت به طرف قبه مبارك مى رود. با خود گفتم شايد اين مرد مى خواهد به حرم دستبرد بزند و قنديلهاى حرم مطهر را به يغما ببرد! به ناچار به طورى كه او متوجه نشود. تعقيبش كردم ديدم به طرف در حرم مبارك رفت و اندكى توقف كرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمين افتاد و در باز شد و او وارد گرديد و بعد در دوم و سوم نيز به همان صورت باز شد. ديدم آن مرد به كنار مرقد مطهر مشرف شد، سلام عرض كرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد. من صدايش را شناختم و متوجه شدم با امام عليه السلام درباره كسى يكى از مسائل علمى گفتگو مى كند، پس از آنكه پاسخ خود را شنيد از آنجا بيرون آمد. من هم در تعقيب او حركت كردم . وقتى به دروازه شهر رسيد، هوا روشن شده بود. پس از آنكه از دروازه خارج شد با صداى بلند او را مورد خطاب قرار داده ، گفتم : اى مولا ما، من از آغاز تا انجام كار همراه شما بودم ، اينك بفرماييد آن دو بزرگ كه با آنها درباره مسائل علمى صحبت مى كرديد چه كسانى بودند؟ مقدس وقتى اين درخواست را شنيد، پس از آن كه تعهدات لازم را گرفت كه تا موقع حياتش به كسى اطلاع ندهم ، فرمود: اى فرزند من ! بسيارى از اوقات مسائل مختلفى براى من گنگ و مبهم مى ماند، پس در هنگام شب به مرقد مطهر امير مؤ منان عليه السلام مى روم و مساءله را براى حضرت مطرح و جوابش را دريافت مى كنم . امشب نيز بر طبق معمول به حضور انور شرفياب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان (عجل الله تعالی علیه ) حواله كرد و فرمود:
فرزندم مهدى (عجل الله تعالی علیه) در مسجد كوفه است ، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن استدعا كن . آن آقايى را كه در مسجد كوفه ديدى حضرت مهدى (عجل الله تعالی علیه ) بود.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

شيخ شهاب الدين سهروردى

 (وفات 590 - 581 ق )جهان هيچگاه ، از حكمت ، و از وجود كسى كه قائم به حكمت باشد، و حجج و بينات خدا نزد او باشد، خالى نبوده است .


 و اين چنين كسى ، خليفه خداست در زمين و تا زمين و آسمان برپاست ، چنين خواهد بود.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

سيد بن طاووس

فقيه پاك راءى حله در كتاب مهج الدعوات خاطره اى از سفر به سامراء را چنين بازگو مى كند:

در شب چهارشنبه سيزدهم ذيقعده سال 638 در سامرا بودم . سحرگاهان صداى آخرين پيشواى معصوم حضرت قائم عليه السلام را شنيدم كه براى دوستانش دعا مى كرد و مى گفت :

پروردگارا! آنها را در روزگار سرفرازى ، سلطنت ، چيرگى ، و دولت ما به زندگى باز گردان

 


او سحرى ديگر در سرداب سامرا صداى مولايش را آشكارا شنيد كه براى پيروانش دعا مى كرد و پروردگار خود را چنين مى خواند:
پروردگارا! شيعيان از پرتو نور ما و باقيمانده گل وجود ما آفريده شده اند و گناهان فراوانى به پشتگرمى دوستى و ولايت ما انجام داده اند. پس گر گناهانشان ميان تو و آنها فاصله اى پديد آورده ميان آنها را اصلاح كن و گناهانشان را از خمس ما جبران فرما. پروردگارا! آنها را از آتش دور كرده ، در بهشت جاى ده و همراه دشمنان ما در خشم و عذاب خويش ‍ نيفكن .
طعم خوب بندگى،نكته هايى از بزرگان علم و دين،غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

ابوريحان بيرونى

(وفات 440 ق )به هنگام احتضار ابوريحان ، مرد فقيهى به ملاقاتش رسيد سؤ الى از فقيه كرد آن فقيه بيان داشتند حال چه وقت پرسش است .


 ابوريحان گفت : من مى دانم كه در حال احتضارم . ولى آيا بميرم بهتر است يا بميرم و بدانم بهتر است يا بميرم و ندانم ؟ بالاخره خواهم مرد، پس بدانم و بميرم بهتر است .
آن فقيه جواب مساءله را داد و مى گويد: هنوز به خانه نرسيده بودم كه صداى گريه و ناله از منزل ابوريحان برخاست و گفتند: ابوريحان وفات كرد.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

وصیت به نماز

سيد مرتضى (وفات 440 ق )


سيد مرتضى در وصيت و سفارش خود چنين آورده است : تمام نمازهاى واجب مرا كه در طول عمرم خوانده ام به نيابت از من دوباره بخوانيد.
وقتى اين سفارش ايشان نقل شد نزديكان و اطرافيان شگفت زده شدند و پرسيدند چرا؟ شما كه فردى وارسته بوديد و اهميت فوق العاده اى به نماز مى داديد.
سيد در پاسخ فرمود: آرى من علاقمند به نماز بلكه عاشق نماز و راز و نياز با خالق خود بودم و از اين راز و نياز هم لذت فراوان مى بردم ، از اين رو هميشه قبل از فرا رسيدن وقت نماز لحظه شمارى مى كردم تا وقت نماز برسد و اين تكليف الهى را انجام دهم و به دليل همين علاقه شديد و لذت از نماز، وصيت مى كنم كه تمام نمازهاى مرا دوباره بخوانيد زيرا تصور من اين است كه شايد نمازهاى من صد در صد خالص براى خدا انجام نگرفته باشد بلكه در صدى از آنها به خاطر لذت روحى و معنوى خودم به انجام رسيده باشد! پس همه اينها را قضا كنيد چون اگر يك درصد از نماز هم براى غير خدا انجام گرفته باشد شايسته درگاه الهى نيست . و مى ترسم به همين سبب اعمال و راز و نيازهاى من مورد پذيرش خداى منان قرار نگيرد.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin