10
مهر

حداقل حمل كودك

حداقل حمل كودك
زنى تنها شش ماه پس از ازدواج , كودكى به دنيا آورد.
خليفه دوم گفت : لابد اين زن , سه ماه قبل از ازدواج , زنا كرده است و اين كودك ,مولود آن است .
پس بايد بر اين زن , حد زنا جارى شود.
عـلى (ع ) كه از اين ماجرا خبردار شد, به نزد خليفه دوم آمد و فرمود:اين نوزاد حلال زاده است و به شوهر قانونى و شرعى زن تعلق دارد.
عمر با ناباورى پرسيد: يا اباالحسن , به چه دليل اين حرف رامى زنيد؟ حضرت فرمود: خداوند در كتابش , مدت حمل و دوران شيرخوارگى كودك را دو سال و نيم يعنى سـى مـاه مـعـيـن كـرده اسـت وازطـرفـى مـى فـرمـايـد: مادران به كودكانشان دو سال كامل (حولين كاملين ) شير بدهند, پس معلوم مى شود كه حداقل حمل مى تواندشش ماه باشد.
خليفه دوم كه ديگر در برابر اين استدلال محكم و پولادين , حرفى براى گفتن نداشت , دستور داد زن بـى گـنـاه را آزاد كـنـنـد.
آن گـاه براى چندمين بار گفت : اگر على (ع ) نبود, عمر هلاك مى گشت .

صد حكايت تربيتي مرتضي بذرافشان


free b2evolution skin
10
مهر

كودك حاضر جواب

كودك حاضر جواب
امير اسماعيل سامانى را پسر خوانده اى بود.
وقتى آبله درآورد,لطافت بشره صورتش از بين رفت .

روزى كـه در بـرابر امير اسماعيل ايستاده بود, امير از تغيير چهره آن پسر تعجب كرد كه آن حسن وزيبايى چگونه به اين زشتى تبديل گرديده است .
قاضى بن منصوردرآن جا حاضر بود و اين آيه را خواند كه : ما به بهترين وجه انسان راآفريديم , سپس او را به اسفل السافلين برگردانديم .
قـاضـى خواست با خواندن اين آيه , طعنه اى به آن پسر زده باشد, امااز آن جايى كه خود قاضى نيز آدم بـدشـكـلـى بـود, پسر در جواب اين آيه را خواند: براى ما مثالى مى آورد و حال آن كه خلقت خودش رافراموش كرده است .
قاضى از حاضر جوابى پسرى كم سن و سال در مقابل امير وهمراهانش شرمنده شد.

صد حكايت تربيتي مرتضي بذرافشان


free b2evolution skin
10
مهر

اثر توكل به خدا در كودك

اثر توكل به خدا در كودك
وقتى حضرت محمد(ص ) سه ساله بود, روزى به دايه اش حليمه گفت :
مادر! روزها برادرانم كجا مى روند؟ عزيزم آنها گوسفندان را به صحرا مى برند.
مادر, چرا مرا با خود نمى برند؟ آيا مايلى بروى ؟ بله مادر.
حليمه روز بعد محمد(ص ) را شستشو داد و موهايش را روغن زدو به چشمانش سرمه كشيد و يك مـهره يمانى كه به نخ كشيده بود, براى محافظت او به گردنش آويخت .
آن طفل سه ساله كه اين عمل را خرافى مى دانست , مهره را با آزردگى از گردن درآورد و گفت : مادر, خدابهترين حافظ براى من است .

صد حكايت تربيتي مرتضي بذرافشان


free b2evolution skin
10
مهر

اثر تربيت در كودك

اثر تربيت در كودك

آن مـرد بـزرگ  چـنـدين بار به محضر امام زمان (ع ) شرفياب شده بود.
آن گاه كه كودكى بـيش نبود, روزى در مجلسى نشسته بود.
ازهر موضوعى سخنى به ميان آمد تا اين كه به غيبت از بعضى افرادكشيده شد.
آن كـودك خداترس نتوانست طاقت بياورد و در آن جا گوش به غيبت بسپارد.
مى دانست اگر او آنـهـا را از غـيبت باز دارد, به جهت كمى سن , از او نخواهند پذيرفت .
گريه كنان از مجلس گناه بـيـرون آمد.
گريه او همه را به تعجب واداشت .
كسانى كه او را نمى شناختند, فكركردند گريه او هـمـچـون گـريـه ديـگـر كودكان زود رنج است .
وقتى از اوعلت گريه را پرسيدند, كودك نگاه مـعـنـادارى بـه آنـها كرد و گفت : چگونه در مجلسى بنشينم كه در آن آشكارا گناه و نافرمانى خدامى شود.

صد حكايت تربيتي مرتضي بذرافشان


free b2evolution skin
10
مهر

اثر ايمان در كودك

اثر ايمان در كودك
هنگامى كه حضرت يوسف را در بازار مصر در معرض فروش قرار دادند, مردى با ديدن چهره پاك و مـعـصـومـانـه آن حـضرت متاثر شدو رو به مردمى كه براى خريد و فروش برده جمع شده بودند گفت :به اين كودك غريب و بى گناه رحم كنيد و با او مهربان باشيد.
حـضـرت يوسف كه با وجود سن كم , از ايمان و اعتماد به نفس كاملى برخوردار بود, به آن مرد رو كرد و گفت : آن كس كه خدا را دارد,گرفتار غربت و تنهايى نمى شود.

صد حكايت تربيتي مرتضي بذر افشان


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم