قرآن فرمان دهنده است و باز دارنده خاموشى است و گوینده حجت خداستبر آفریدگانش كه بدان پیمان گرفته است از ایشان، و همگان را نهاده است در گرو آن، نور (هدایت) خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به كمال رساند، و جان پیامبر خویش را هنگامى ستاند كه از رساندن احكامى كه موجب رستگارى آفریدگان است، فارغ ماند .
1- «ظاهر قرآن زیباست، باطن آن ژرف ناپیداست. عجایب آن سپرى نگردد، غرایب آن به پایان نرسد، و تاریكى هاجز بدان زدوده نشود.» (1)
2 - «كتاب پروردگار در دسترس شماست، حلال و حرام آن پیداست واجب و مستحب آن هویداست، ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت آن معین، خاص و عامش معلوم، پند و مثلهایش مفهوم، مطلق و مقیدش پدیدار، محكم و متشابهش آشكار، مجمل آن تفسیر شده، و نامفهومش تعبیر شده، از حكمى كه بدانند و انجام دادنى است، و آنچه ندانند و واگذردنى است، حكمى است وجوب آن در قرآن معین، و نسخ آن در سنت مبرهن» (2)
3 - «قرآن را بیاموزید كه نیكوترین گفتار است، و آن را نیك بفهمید كه دلها را بهترین بهار است، و به روشنائى آن بهبودى خواهید، كه شفاى سینههاى بیمار است، و آن را نیكو تلاوت كنید كه سودمندترین بیان و تذكار است» (3)
4 - «كتاب خدا در دسترس شماست، زبان آن كند نیست، گویاست ، خانهاى است كه پایههایش ویران نشود، و صاحب عزتى است تا یارانش را هزعیت نبود» (4)
5 - پس از من بر شما روزگارى آید كه چیزى از حق پنهانتر نباشد، و از باطل آشكارتر. و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر. و نزد مردم آن زمان كالائى زیانمندتر از قرآن نیست اگر آن چنانكه باید بخوانند و نه پر سودتر از قرآن، اگر معنى كلماتش را برگردانند و در شهرها چیزى از معروف ناشناختهتر نباشد، و شناختهتر از منكر. حاملان كتاب خدا آن را واگذارند و حافظانش آن را به فراموشى بسپارند. پس در آن روزگار قرآن و قرآنیان از جمع مردم دورند.» (5)
«كتاب پروردگار در دسترس شماست، حلال و حرام آن پیداست واجب و مستحب آن هویداست، ناسخ و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت آن معین، خاص و عامش معلوم، پند و مثلهایش مفهوم، مطلق و مقیدش پدیدار، محكم و متشابهش آشكار، مجمل آن تفسیر شده، و نامفهومش تعبیر شده، از حكمى كه بدانند و انجام دادنى است، و آنچه ندانند و واگذردنى است، حكمى است وجوب آن در قرآن معین، و نسخ آن در سنت مبرهن»
6 - «بر شما باد به كتاب خدا كه ریسمان استوار است و نور آشكار است و درمانى استسوددهنده، و تشنگى را فرونشاننده، چنگ در زننده را نگهدارند، و در آویزنده را نجات بخشنده. نه كجشود، تا راستش گردانند، و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند. كهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن سیار. راست گفت كه سخن گفت از روى قرآن، و آن كه بدان رفتار كرد پیش افتاد (6)
7 - «قرآن علم آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن كارتان در آن است» (7)
8 - قرآن فرمان دهنده است و باز دارنده خاموشى است و گوینده حجتخداستبر آفریدگانش كه بدان پیمان گرفته است از ایشان، و همگان را نهاده است در گرو آن، نور (هدایت) خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به كمال رساند، و جان پیامبر خویش را هنگامى ستاند كه از رساندن احكامى كه موجب رستگارى آفریدگان است، فارغ ماند» (8)
9 - پس فرو فرستاد بر او قرآن را، نورى كه چراغهاى آن فرو نمیرد، و چراغى كه افروختگى اش كاهش نپذیرد، و دریایى كه ژرفاى آن كس نداند، و راهى كه پیمودنش رهرو را به گمراهى نكشاند. و پرتوى كه فروغ تیرگى نگیرد، و فرقانى كه نور برهانش خاموش نشود، و تبیانى كه اركانش ویرانى نپذیرد، و بهبودیى كه در آن بیم بیمارى نباشد، و ارجمندیى كه یارانش را شكست و ناپایدارى نباشد، و حقى كه یاورانش را زیان و خوارى نباشد.
پس از من بر شما روزگارى ید كه چیزى از حق پنهانتر نباشد، و از باطل شكارتر. و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر. و نزد مردم ن زمان كالائى زیانمندتر از قرن نیست اگر ن چنانكه باید بخوانند و نه پر سودتر از قرن، اگر معنى كلماتش را برگردانند و در شهرها چیزى از معروف ناشناختهتر نباشد، و شناخته تر از منكر. حاملان كتاب خدا ن را واگذارند و حافظانش ن را به فراموشى بسپارند. پس در ن روزگار قرن و قرنیان از جمع مردم دورند.
پس قرآن معدن ایمان است و میانجاى آن، و چشمه ساردانش است و دریاهاى آن، و باغستان دادست و آبگیرهاى آن، و بنیاد اسلام است و بنیاد استوار آن. وادیهاى حقیقت است و سبزهزارهاى آن، و دریایى است كه بردارندگان آب آن را خشك نگردانند، و چشمه سارهاست كه آب كشندگان، آب آن را به ته نرسانند، و آبشخورهاست كه در آیندگان آب آن را كم نكنند، و منزلگاههاست كه مسافران راهش را گم نكنند، و نشانههاست كه روندگان از نظرش دور ندارند، و پشتههاست كه روى آورندگان از آن نگذرنند و آن را نگذارند. خدایش مایه سیرابى دانشمندان كرده است، و بهار دلهاى فقیهان و مقصد راههاى پارسایان، و دارویى كه از پس آن بیمارى نیست و نورى كه با آن تارى نیست، و ریسمانى كه گرفتنگاه آن استوار است و پناهگاهى كه قله آن پناهنده را نگاهدارست، و ارجمندى هر كه با او دوستى ورزد و امان آن كس كه بدان در شود، و راهنماى هر كه بدان اقتدا كند، و عذرخواه آن كه آن را هر كه در مخاصمت پشتیبان خویشش شمارد، و پیروزى آن كس كه بدان حجت آرد، و راهبر آن كه آن را به كار دارد و برنده آن كه آن را كار فرماید، و نشان آن كس كه در آن بنگرد چنانكه باید، و نگاهدار كسى كه خود را بدان از آسیب پاید، و دانش كسى كه آن را نیك به خاطر سپارد، و حدیث كسى كه از آن روایت كند، و حكم آن كس كه خواهد حكم دهد. (9)
پىنوشتها:
1)نهج البلاغه، خطبه، 18
2)همان خطبه، 1
3)همان خطبه، 110
4)همان خطبه، 133
5)همان خطبه، 147
6)همان خطبه، 156
7)همان خطبه، 158
8)همان خطبه، 183
9)نهج البلاغه خطبه 198
منبع : پایگاه امام علی علیه السلام