استاد مطهری از همان اول یا حضرت امام(ره)هماهنگ و هم صدا بودند و روابط ایشان با حضرت امام برقرار بود و کارهای سری می کردند.وقتی امام در نجف بودند با ایشان روابط داشتند. وقتی هم امام در پاریس بودند ایشان به دیدن حضرت امام می رفتند.در پانزده خرداد 42 وقتی امام را بازداشت کردند ایشان هم از کسانی بودند که بازداشت شدند.
برخی از افراد که در مورد انقلاب اسلامی ایران مخصوصاً درباره شخصیت های مهم انقلاب ایجاد شبه و تردید می نمایند به شهید مرتضی مطهری هم رحم نمی کنند و درباره او هم دست به اعمال زشت می زنند.از جمله این ها،ایجاد تشکیک در مورد نقش استاد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی باشد.برخی افراد ناجوانمرد می گویند استاد در قبل از پیروزی انقلاب نقشی در آن نداشت و حتی با رهبر انقلاب حضرت امام خمینی در ارتباط نبود.در این نوشتار می خواهیم به رد این شبه بپردازیم از طریق خاطرات افراد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی ایران.
در این رابطه مر حوم آیت ا…مشکینی می گویند:استاد مطهری از همان اول یا حضرت امام(ره)هماهنگ و هم صدا بودند و روابط ایشان با حضرت امام برقرار بود و کارهای سری می کردند.وقتی امام در نجف بودند با ایشان روابط داشتند. وقتی هم امام در پاریس بودند ایشان به دیدن حضرت امام می رفتند.در پانزده خرداد 42 وقتی امام را بازداشت کردند ایشان هم از کسانی بودند که بازداشت شدند.[1]
استاد شهید مطهری تأثیر گسترده ای در پیدایش انقلاب اسلامی داشتند.از آنچه از مرور خاطرات آن شهید و همرزمان او به دست می آید،می توان به عمق تأثیر وی بر وقوع انقلاب اسلامی پی برد.همچنین ما می توانیم محورهای زیر را برای نشان دادن نقش آن بزرگوار در نظر بگیریم:
الف)نقش شهید مطهری در رهبری نهضت مردم
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایده ها و دستورات حضرت امام تبعیت می کردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند.در این مورد آیت ا… طاهری خرم آبادی می گوید؛اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید اما شروع کرد اما آن رونقی که باید می گرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع می شد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.این ها یکسری مسائلی را تداعی می کرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام.چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند.ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت.
و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسه ای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
امام هم فرموده بود که رفتن شما مانعی ندارد و اجازه داده بودند[2] نکته دیگر در این رابطه علاقمندی استاد به حضرت امام است.یکی از نزدیکان بیت حضرت امام در نجف اشرف می گوید: بسیاری از افرادی که در رابطه با مسایل ایران و عراق و یا جهان اسلام می خواستند با امام ملاقات و گفتگو کنند و از دیدار ایشان در نجف اشرف واهمه و هراس داشتند- چون شایع بود که منزل امام و رفت و آمده ای افراد به آنجا تحت مراقبت و کنترل عوامل سفارت ایران و رژیم بعث عراق قرار دارد- مها
با استفاده از شلوغی و سهل الوصول بودن ملاقات با ایشان در کربلا ترجیح می دادند در کربلا با امام دیدار کنند،مثلا اولین ملاقات و گفتگوی شهید مطهری با معظم له در کربلا بود.البته مرحوم مطهری در نجف اشرف مکرر را با امام به گفتگو مینشست و حتی جلوس و دید و بازدید خود را با موافقت حضرت امام انجام می داد.مسئله ای که صرفا در مورد شهید مطهری اتفاق افتاد و نشان دهنده عمق علاقه مندی و احترامی بود که امام نسبت به مرحوم مطهری ابراز می داشتند.[3]
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود.در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی می گویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آن ها بودند که پیغام ها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران می رساندند پیام ها معمولا در قم گرفته می شد،اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند.ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار می کردند افراد می رفتند و پیام ها را شفاهی از امام می گرفتند و می آمدند و عمل می کردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام می شد اما در واقع این ارتباط وجود داشت.بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال 57 و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر(روحی نه الفداء)بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم می دانستند و می شناختند که این ها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیام ها را می گرفتند و عمل می کردند.[4]
ب)شهید مطهری در جریان مبارزات سیاسی
استاد شهید مطهری در مبارزات سسیاسی دوران انقلاب تأثیرات عمیق و بنیانی داشتند.ایشان به مبارزات مردم و انقلابیون نظارت مستمر داشتند.به مبارزات انسجام می بخشیدند همچنین موجب انسجام و تقویت مبارزان می شدند.
ایشان ارتباط دهی به مبارزه را بر عهده داشتند و با سخنرانی ها و مقالات و حتی با کتاب های خود افکار مردم را آماده می کردند و شبکه ای را ایجاد می کردند که به هنگم نیاز بتوانند از آن استفاده کنند.علاوه بر این استاد هدایت عرصه مبارزه را بر عهده داشتند، مخصوصا در تحصن دانشگاه تهران قبل از ورود حضرت امام(ره) به کشور ایشان نقش اساسی داشتند.در این مورد آیت ا…محمد یزدی می گوید برخی از طلاب و جوانانی که از دوستان دوران مبارزه ما هستند در حال حاضر هم ارتباط خود را با انقلاب و نظام قطع نکره اند.تعدادی از آن ها در مجمع نمایندگان طلاب مشغول فعالیت هستند.یک بار هم به خاطر دارم که جمعی را در مدرسه فیضیه راجع به مسایل مربوط به مجلس شورای اسلامی تشکیل دادیم.در این برنامه که هر هفته جمعه تربیت می یافت عده ای از همان دوستان قدیمی دوران مبارزه به طور مرتب شرکت می کردند. محور اصلی همه تشکل ها در تهران بود و زیر نظر بزرگانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی اداره می شد که در حال حاضر بازماندگان آن ها در جامعه روحانیت مبارز را عهدهدار هستند.[5]
ج)شهید مطهری و تأثیر ایشان در اداره و ایمان مبارزان شهید
شهید مطهری بدون شک یکی از ارکان مبارزه در هنگام اوج گیری آن در تهان بود و یکی از دو- سه نفر افرادی که امام نهایت اطمینان و اعتماد را در اداره قضایای ایران و تهران- که مرکز همه مسایل بود- به ایشان داشتند.(مقام معظم رهبری)
علاوه بر این که شهید مطهری از ارکان مبارزه بود.تشویق ها و مساعدت های فکری و رفع ابهامات مبارزان از دیگر تاثیرات استاد مطهری بود.شهید مرتضی مطهری نسبت به ابعاد مبارزه نامل و ژرف نگری داشتند و تصمیمات مبارزاتی را با قاطعیت اتخاذ می کردند.در جلسات روحانیت مبارز مثلا پیرامون سخنرانی برنامه ریزی و صحبت می شد.از جمله از سال 56
به بعد زمانی که شور انقلابی پیدا شد و شهادت آقا مصطفی پیش آمد و جلسات هفتم و چهلم گرفته شد و راهپیمایی در شهرهای مختلف انجا شد،در جلسه ها بحث و مذاکره صورت می گرفت و سرانجام به یک جمع بندی می رسیدند.کسی که معمولا در تصمیمات حرف آخر را می گفت معمولا شهید مطهری یا شهید بهشتی بود.[6]
د)شهید مطهری در همه میدان های مبارزه
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است.از پخش اطلاعیه ها تا شرکت در قیام ها صحنه گردان میدان بود.استاد ابتدا در پخش اطلاعیه ها تا شرکت در قیام سال 42 نقش فعال داشتند.بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند.اختلافات بین روحانیون را از بین می برد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه می شد.استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العاده ای ایفا کردند.جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
حضرت امام(ره)با عنایت خاصی موضوع ارتباط خود و حوزه ها را با محیط های علمی،فرهنگی،دانشگاهی و نسل جوان در دستور کار قرار دادند و با ارسال نامه و پیام برای نشست ها،کنفرانس ها و اجتماعات آنان در اروپا،آمریکا و هندوستان و تکثیر و ارسال آن به داخل کشور و توزیع در دانشگاه های داخل عملا حوزه و روحانیت را با نسل جوان و طبقه روشنفکر و شهید پیوند زدند و آنان را درگیر مسائل فرهنگی،سیاسی و اجتماعی این نسل نو و پرقدرت نمودند. دانشگاهیان نیز وقتی جذبه و کشش ندای حضرت امام را از قلب حوزه های علوم اسلامی با تمام وجود و عواطف خود، احساس کردند به این کانون نور و آسمانی متمایل شده و روی آوردند.در این میان نقش شاگردان ارزشمند و پرورش یافت گان مکتب امام همچون آیات بزرگوار:مطهری،مفتح،بهشتی، موسی صدر،سعیدی،هاشمینژاد و…در میان دانشگاه ها و محافل روشن فکری و نسل جوان بر کسی پوشیده نیست. آنان در کنار حرکت فراگیر امام پاسخگوی سوالات و نیازهای فکری،سیاسی و اعتقادی این قشر بودند.[7]
پی نوشت ها:
[1] حمید رضا سید ناصری و امیر؟؟؟،پاره ای از خورشید،ذکر تهران، 1378،ص 432
[2] محمد رضا احمدی،خاطرات آیت ا…طاهری خرم آبادی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،تهران 1377،ج 1،ص 305
[3] علی اکبر محتشمی،خاطرات سید علی اکبر محتشمی،سازمان تبلیغات اسلامی،تهران،1376،ص 121
[4] علی پناهی،خاطرات مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،تهران 1381،ص 115
[5] محمد یزدی،خاطرات آیت الله محمد یزدی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،تهران،1380،ص 207
[6] علی اکبر محتشمی،پیشین،ص 202
[7] علی اکبر محتشمی،پیشین،ص141
منبع : پایگاه جامع شهید مطهری , کمال جو، رضا ؛