12
شهریور

ديدار اهل بيت علیهم السلام از شهداي کربلا در روز اربعين

سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زماني که اهل بيت حضرت سيدالشهداء عليهم السلام از شام به مدينه برمي گشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آن ها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسين عليه السلام رسيدند، جابر بن عبداللّه را با گروهي از طايفه بني هاشم و مرداني از آل پيغمبر صلي الله عليه و آله ديدند که به زيارت حضرت آمده اند. آنان شروع به عزاداري و نوحه سرايي کردند، زنان قبائل عرب نيز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداري کردند. کاروانيان سپس از آن جا به سوي مدينه کوچ کردند.

 

 

 

اسارت زن مسلمان
از مظلوميت هايي که حکايت از نقض آشکار قوانيني است که اسلام به آنها سفارش کرده، اسير گرفتن زن مسلمان است. در حادثه کربلا پس از پايان نبرد، اهل بيت امام حسين را اسير کرده و شهر به شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمايش گذاشتند. اسير گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنان که علي عليه السلام در جنگ جمل اسير کردن را روا نشمرد و عايشه را به همراه عده اي زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموي فرزندان پيامبر را مثل اسيران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسير را بر اهالي شهرها نمودند و درنهايت سنگ دلي با آنان رفتار کردند. چنان که حضرت زينب عليهاالسلام هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل بيت) فرمود:اي محمّد صلي الله عليه و آله اين دختران تو هستند که به اسارت مي روند.

 

 

اربعين حسيني و اسراي كربلا
بيستم ماه صفر در تاريخ، به عنوان اربعين حسيني مشهور شده است. در برخي از روايات به بزرگداشت اين روز اشاره شده است. در حديثي از امام حسن عسكري (علیه السلام) زيارت اربعين به عنوان يكي از نشانه هاي مؤمن شمرده شده است. «اربعين» در منابع، بيشتر به دو رويداد اشاره دارد:

1- روز مراجعت اسراي كربلا از شام به مدينه؛

2- روزي كه جابر بن عبدالله انصاري به زيارت قبر امام حسين(علیه السلام) مشرف شد.

اما در اينكه در اين روز اسراي كربلا به كربلا رسيده باشند، ترديدي جدي وجود دارد.

شيخ مفيد در «مسار الشيعه» آورده است:

«روز اربعين، روزي است كه اهل بيت امام حسين (علیه السلام)، از شام به سوي مدينه مراجعت كردند و نيز
روزي است كه جابر بن عبدالله براي زيارت امام حسين (علیه السلام) وارد كربلا شد».

در اين ميان سيد بن طاوس در «لهوف»، اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا ذكر كرده است. ايشان مي نويسد:

«وقتي اسراي كربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنماي كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. بنابراين آن ها به محل شهادت امام حسين (علیه السلام) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گريه و زاري براي اباعبدالله (علیه السلام)پرداختند …»

 

 شيخ طوسي مي نويسد:

«روز اربعين روزي است كه جابر بن عبدالله انصاري صحابي رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از مدينه براي زيارت قبر امام حسين(علیه السلام) به كربلا آمد و او اولين زائري بود كه قبر شريف آن حضرت را زيارت كرد»

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
12
شهریور

نخستين زيارت اربعین

شيخ ابوجعفر محمد بن ابي القاسم محمد بن علي طبري به سندش از عطيه ي عوفي نقل مي کند : همراه جابر بن عبدالله انصاري به قصد زيارت قبر حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام بيرون آمديم . هنگامي که به کربلا وارد شديم ، جابر خود را به کنار فرات رساند و غسل کرد . لنگ به کمر بسته و حوله را بر دوش انداخت و خود را خوشبو ساخت . هر گامي که برمي داشت ذکر خدا مي گفت ، تا آن گاه که نزديک قبر رسيد . به من گفت : دستانم را بر قبر او بگذار . چنان کردم . خود را بر قبر مطهر انداخت و بي هوش افتاد . قدري آب بر او پاشيدم . وقتي که به هوش آمد ، سه بار گفت : «يا حسين ! » ، سپس گفت : حبيب لا يجيب احبيبه ؛ آيا دوست پاسخ دوستش را نمي دهد ؟ آن گاه گفت : چگونه پاسخ دهي و حال آن که رگهاي گردنت بر پشت و شانه ات آويخته و بين بدن و سرت جدايي افتاده است ، و پس از آن ، آن حضرت را با کلماتي که نشان از کمال ايمان وي دارد ، اين گونه زيارت مي کند : فأشهد أنک ابن خاتم النبيين ، و ابن سيد المؤمنين ، و ابن حليف التقوي ، و سليل الهدي ، و خامس أصحاب الکساء ، و ابن سيد النقباء ، و ابن فاطمة سيدة النساء ، و ما لک لا تکون هکذا ، و قد غذتک کف سيد المرسلين ، و ربيت في حجر المتقين ، و رضعت من ثدي الايمان ، و فطمت بالاسلام ، فطبت حيا ، و طبت ميتا ، غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقک ، و لا شاکة في الخيرة لک ، فعليک سلام الله و رضوانه ، و أشهد أنک مضيت علي ما مضي عليه أخوک يحيي بن زکريا ؛

 

 

شهادت مي دهم که تو فرزند خاتم پيامبران و سيد مؤمنان هستي . و تو هم پيمان پرهيزکاري و نتيجه ي هدايت و پنجمين اصحاب کسايي . و تو فرزند سيد نقيبان و زاده ي فاطمه سيده ي بانواني ، و چگونه چنان نباشي و حال آن که دستان سيد مرسلان غذايت داد و در دامن پرهيزکاران پرورش يافتي و از سينه ي ايمان شير خوردي و با اسلام از آن جدا گشتي . پس خوب زيستي و خوب به لقاي الاهي رسيدي ، گر چه دلهاي مؤمنان از فراق تو آرامش نمي گيرد ، و هيچ شک و ترديدي را در انتخاب صحيح تو و آنچه که در آن خير و صلاح توست ، به خود راه نمي دهد . پس بر تو سلام و رضوان خدا باد . و گواهي مي دهم که تو بر همان راهي قرار گرفتي که برادرت يحيي ، فرزند زکريا ، بر آن قدم نهاد . آن گاه نگاهش را به اطراف قبر مطهر دوخت و خطاب به شهيدان گلدشت کربلا گفت : سلام بر شما اي ارواحي که در اطراف حسين رحل افکنديد . . . ! شهادت مي دهم که شما نماز را به پا داشتيد و زکات را پرداختيد و امر به معروف نموديد و نهي از منکر کرديد و با کافران به جنگ برخاستيد و خدا را بندگي نموديد تا آن که به حديقين رسيديد . قسم به آن کسي که محمد را به پيامبري برانگيخت ! که ما در آنچه که انجام داديد شريک هستيم .

 

 

عطيه مي گويد : به او گفتم : اي جابر ! چگونه ما با آنان شريکيم و حال آن که کاري نکرديم . نه در دشتي فرود آمديم و نه بر کوهي بالا رفتيم و نه جنگيديم و اينان بين سرها و بدنهاشان جدايي افتاد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بي سرپرست شدند ! ؟ جابر گفت : اي عطيه ، از حبيب خودم رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که فرمود : «هر کس که قومي را دوست بدارد ، با آنان محشور گردد و هر کس که کار قومي را دوست بدارد در عملشان شريک گردد . » قسم به کسي که محمد را به پيامبري برانگيخت که نيت من و ياران من ، با نيت و قصد حسين و يارانش يکي است 

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
12
شهریور

بررسي شخصيت جابر بن عبدالله الانصاري

اربعین، فقط روزی از روزهای سال نیست، بلکه آیینه ای است دربرابر چشمان میلیون ها انسان متعهد که در آن تصویری از نهضت و قیام خونین محرّم نقش می بندد. اربعین، روز باشکوهی است که از خون حسین(علیه السلام)، حیات گرفت و نقطه آغاز تبلیغ آرمان کربلا از طریق اشک شد؛ چرا که در این روز، نخستین مجلس عزاداری برای اباعبدبالله(علیه السلام) و تبلیغ آرمان آن حضرت در کنار تربتش برپا شد.

 

 

جابر بن عبدالله ، از شخصيتهاي بسيار برجسته و محترم دنياي اسلام است که از موضع گيريهاي بسيار خوب فکري و سياسي برخوردار بوده است . کشي ، چنين روايت کرده است : او از پيشتازان گرد آمده اطراف وجود اميرمؤمنان عليه السلام و جزء گروه هفتاد نفر  و آخرين افراد باقي مانده از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از پيروان اهل بيت عليهم السلام بود . او در حالي که عمامه ي سياهي بر سر داشت ، در مسجد مي نشست و صدا مي زد : اي باقر العلم !  و در حالي که تکيه بر عصايش زده بود ، در کوچه هاي مدينه مي گشت و مي گفت : علي خير البشر ؛ علي برترين بشر است .

 

 

و چون پيرمرد شده بود ، حجاج کاري به او نداشت . محدث نوري مي گويد : او از پيشتازان گرد آمده ي اطراف وجود اميرمؤمنان علي عليه السلام و حامل سلام پيامبر صلي الله عليه و آله براي امام باقر عليه السلام و نخستين زائر قبر أباعبدالله الحسين عليه السلام و روايتگر خبر لوح (دربردارنده ي نص خداوند بر امامت امامان) بود و او تنها صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله بود که آن لوح را نزد فاطمه ي زهرا عليهاالسلام ديده بود . او داراي مناقبي ديگر و فضايلي بي شمار بود . » محدث قمي مي گويد : او صحابي و يار جليل القدر پيامبر بود و پيوستگي او به اهل بيت عليهم السلام و جلالت او ، مشهورتر از آن است که ذکر شود . وي به سال 78 از دنيا رفت و رواياتي که دلالت بر فضل او نمايد ، بسيار است . . . از أسدالغابة منقول است که او هجده جنگ را در رکاب پيامبر صلي الله عليه و آله ، وجنگ صفين را در رکاب امير مؤمنان علي عليه السلام حاضر شد و در آخر عمر کور گرديد . . . آيت الله خويي مي نويسد : او جنگ بدر  و هجده غزوه را همراه پيامبر صلي الله عليه و آله حاضر شد و از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از بهترين ياران اميرمؤمنان و از جمله شرطة الخميس بود . وي از ياران امام حسن و امام حسين و امام سجاد و امام باقر عليهم السلام و جليل القدر بود . . . کليني با سند صحيح خود از امام باقر عليه السلام اين سخن را درباره ي وي روايت کرده است : هيچ گاه جابر دروغ نگفته است  .

 

 

 

در اين جا برخي فضايل و برجستگيهاي زندگي جابر بن عبدالله انصاري را برمي شماريم  : - او و پدرش هر دو از ياران رسول خدا بودند . وي از اهل بيت رضوان ، و از شاهدان شب دوم عقبه ، و از حاضران در جنگ خندق و بيعت شجره بوده است . در جريان عقبه ، او که کودکي بيش نبود ، همراه پدر در جمله ي هفتاد تني بود که در آن جا با رسول خدا صلي الله عليه و آله بيعت نمودند . - او کهنسالي است که از ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان و امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين و امام باقر عليهم السلام شمرده مي شود و به هنگام مرگ حدود 90 سال داشت .  - او از راوياني است که عده ي زيادي از وي نقل حديث نموده اند . برخي احاديث وي را تا 1540 روايت شمرده اند و از اين رو ، از وي به عنوان کسي ياد مي کنند که از جمله مکثرين در حديث و حافظان سنن بوده است . - ابن عقده وي را منقطع به اهل بيت عليهم السلام معرفي نموده و برقي او را از اصفيا مي داند . -

برجستگي علمي وي به حدي است که ذهبي او را فقيه و مفتي مدينه در زمان خود معرفي نموده و مرحوم سيد امين ، وي را از اجلاي مفسران مي داند .

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
12
شهریور

بررسي شخصيت جابر بن عبدالله الانصاري

اربعین، فقط روزی از روزهای سال نیست، بلکه آیینه ای است دربرابر چشمان میلیون ها انسان متعهد که در آن تصویری از نهضت و قیام خونین محرّم نقش می بندد. اربعین، روز باشکوهی است که از خون حسین(علیه السلام)، حیات گرفت و نقطه آغاز تبلیغ آرمان کربلا از طریق اشک شد؛ چرا که در این روز، نخستین مجلس عزاداری برای اباعبدبالله(علیه السلام) و تبلیغ آرمان آن حضرت در کنار تربتش برپا شد.

 

 

جابر بن عبدالله ، از شخصيتهاي بسيار برجسته و محترم دنياي اسلام است که از موضع گيريهاي بسيار خوب فکري و سياسي برخوردار بوده است . کشي ، چنين روايت کرده است : او از پيشتازان گرد آمده اطراف وجود اميرمؤمنان عليه السلام و جزء گروه هفتاد نفر  و آخرين کس باقي مانده از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از پيروان اهل بيت عليهم السلام بود . او در حالي که عمامه ي سياهي بر سر داشت ، در مسجد مي نشست و صدا مي زد : اي باقر العلم !  و در حالي که تکيه بر عصايش زده بود ، در کوچه هاي مدينه مي گشت و مي گفت : علي خير البشر ؛ علي برترين بشر است .

 

 

و چون پيرمرد شده بود ، حجاج کاري به او نداشت . محدث نوري مي گويد : او از پيشتازان گرد آمده ي اطراف وجود اميرمؤمنان علي عليه السلام و حامل سلام پيامبر صلي الله عليه و آله براي امام باقر عليه السلام و نخستين زائر قبر أباعبدالله الحسين عليه السلام و روايتگر خبر لوح (دربردارنده ي نص خداوند بر امامت امامان) بود و او تنها صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله بود که آن لوح را نزد فاطمه ي زهرا عليهاالسلام ديده بود . او داراي مناقبي ديگر و فضايلي بي شمار بود . » محدث قمي مي گويد : او صحابي و يار جليل القدر پيامبر بود و پيوستگي او به اهل بيت عليهم السلام و جلالت او ، مشهورتر از آن است که ذکر شود . وي به سال 78 از دنيا رفت و رواياتي که دلالت بر فضل او نمايد ، بسيار است . . . از أسدالغابة منقول است که او هجده جنگ را در رکاب پيامبر صلي الله عليه و آله ، وجنگ صفين را در رکاب امير مؤمنان علي عليه السلام حاضر شد و در آخر عمر کور گرديد . . . آيت الله خويي مي نويسد : او جنگ بدر  و هجده غزوه را همراه پيامبر صلي الله عليه و آله حاضر شد و از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از بهترين ياران اميرمؤمنان و از جمله شرطة الخميس بود . وي از ياران امام حسن و امام حسين و امام سجاد و امام باقر عليهم السلام و جليل القدر بود . . . کليني با سند صحيح خود از امام باقر عليه السلام اين سخن را درباره ي وي روايت کرده است : هيچ گاه جابر دروغ نگفته است  .

 

 

 

در اين جا برخي فضايل و برجستگيهاي زندگي جابر بن عبدالله انصاري را برمي شماريم  : - او و پدرش هر دو از ياران رسول خدا بودند . وي از اهل بيت رضوان ، و از شاهدان شب دوم عقبه ، و از حاضران در جنگ خندق و بيعت شجره بوده است . در جريان عقبه ، او که کودکي بيش نبود ، همراه پدر در جمله ي هفتاد تني بود که در آن جا با رسول خدا صلي الله عليه و آله بيعت نمودند . - او کهنسالي است که از ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان و امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين و امام باقر عليهم السلام شمرده مي شود و به هنگام مرگ حدود 90 سال داشت .  - او از راوياني است که عده ي زيادي از وي نقل حديث نموده اند . برخي احاديث وي را تا 1540 روايت شمرده اند و از اين رو ، از وي به عنوان کسي ياد مي کنند که از جمله مکثرين در حديث و حافظان سنن بوده است . - ابن عقده وي را منقطع به اهل بيت عليهم السلام معرفي نموده و برقي او را از اصفيا مي داند . -

برجستگي علمي وي به حدي است که ذهبي او را فقيه و مفتي مدينه در زمان خود معرفي نموده و مرحوم سيد امين ، وي را از اجلاي مفسران مي داند .

 

منبع اربعین حسینی / اکرمی ، رضا


free b2evolution skin
10
شهریور

تعمير قبر مطهر حضرت رقيه سلام الله علیها

قضيه اينگونه نقل شده است كه: «عالم جليل، شيخ محمد علي شامي كه ازجمله علما و محصلين نجف اشرف است به حقير فرمود: «جد امي بلاواسطه من، جناب آقا سيد ابراهيم دمشقي، كه نسبش منتهي مي شود به سيد مرتضي علم الهدي و سن شريفش از نود افزون بوده و بسيار شريف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذكور نداشتند.شبي دختر بزرگ ايشان جناب رقيه بنت الحسين عليهماالسلام را در خواب ديدكه فرمود: به پدرت بگو به والي بگويد ميان قبر و لحد من آب افتاده، و بدن من در اذيت است؛ بيايد و قبر و لحد مرا تعمير كند.دخترش به سيد عرض كرد، وسيد از ترس اهل تسنن به خواب ترتيب اثري نداد.

 

 

شب دوم، دختر وسطي سيد باز همين خواب را ديد. به پدرگفت، و او همچنان ترتيب اثري نداد. شب سوم، دختركوچكتر سيد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ايضا ترتيب اثري نداد. شب چهارم، خود سيد، مخدره را در خواب ديدكه به طريق عتاب فرمودند: «چرا والي را خبردار نكردي؟!» صبح سيد نزد والي شام رفت و خوابش را براي والي شام نقل كرد. والي امر كرد علما شام، از شيعه و سني، بروند و غسل كنند و لباسهاي نظيف دربركنند،آنگاه به دست هركس قفل درب حرم مقدس باز شد، همان كس برود و قبر مقدس او را نبش كند و جسد مطهرش را بيرون بياورد تا قبر مطهر را تعمير كنند.بزرگان شيعه و سني، در كمال آداب غسل نموده ولباس نظيف در بركردند.قفل به دست هيچ يك مگربه دست مرحوم سيد ابراهيم باز نشد. بعد هم كه به حرم مشرف شدند، هركس كلنگ برقبر مي زدكارگر نمي شد تا آنكه سيد مزبوركلنگ را گرفت و بر زمين زد و قبر كنده شد. بعد حرم را خلوت كردند و لحد را شكافتند، ديدند بدن نازنين مخدره ميان لحد قراردارد، وكفن آن مخدره مكرمه صحيح وسالم مي باشد، لكن آب زيادي ميان لحدجمع شده است.سيد بدن شريف مخدره را از ميان لحد بيرون آورده بر روي زانوي خود نهاد و سه روز همين قسم بالاي زانوي خود نگه داشت و متصل گريه مي كرد تا آنكه لحد مخدره را از بنياد تعمير كردند. اوقات نماز كه مي شد سيد بدن مخدره را بر بالاي شيء نظيفي مي گذاشت و نمازمي گزارد. بعد از فراغ باز بر مي داشت و بر زانو مي نهاد تاآنكه از تعمير قبر ولحد فارغ شدند. سيد بدن مخدره را دفن كرد و از كرامت اين مخدره در اين سه روز سيد نه محتاج به غذا شد و نه محتاج آب و نه محتاج به تجديد وضو؛ بعدكه خواست مخدره را دفن كند سيد دعاكرد خداوند پسري مسمي به سيد مصطفي به اومرحمت فرمايد. در پايان، والي تفصيل ماجرا را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت، و او هم توليت زينبيه و مرقد شريف رقيه و مرقد شريف ام كلثوم و سكينه عليهماالسلام را به سيد واگذار نمود و فعلا هم آقاي حاج سيد عباس پسر آقا سيد مصطفي پسر سيد ابراهيم سابق الذكر متصدي توليت اين اماكن شريفه است.»آيه الله حاج ميرزاهاشم خراساني سپس مي گويد:گويا اين قضيه درحدود سنه هزار ودويست و هشتاد اتفاق افتاده است.»

 

 


نكته اي كه در انتهاي اين نقل وجود دارد اينكه نويسنده كتاب در سال 1352 قمري فوت شده و اينجريان را مربوط به سال 1280ق مي داند كه نزديكي اين جريان به زمان مولف خود بر اعتبار اين قضيه مي افزايد. همين جريان در مقتل جامع مقدم نقل شده اما با توضيحات بيشتري از جمله اينكه:

«بدن مطهر را ديدند كه در پارچۀ سياهي كفن شده و يك زنجير كوچكي هم به گردن آن بانو بود، آن سيد از شدت گريه غش مي كند چون او را به هوش مي آورند، قضيه زنجير را به مردم مي گويد و مي فرمايد: ببينيد ظلم بني اميه را! صداي ضجه و ناله از مردم بلند مي شود»

تاييد اين قضيه از طريق كرامت بي بي حضرت رقيه سلام الله عليها

مرحوم آيت الله سيدهادي خراساني نيز دركتاب «معجزات وكرامات» ماجرايي را نقل مي كندكه مويد قضيه فوق است:روي پشت بام خوابيده بوديم كه ناگهان مار دست يكي از خويشان ما را گزيد. وي مدتي مداوا كرد ولي سود نبخشيد. آخرالامرجواني به نام «سيد عبدالامير» نزد ما آمد و گفت: كجاي دست او را مارگزيده است؟ چون محل مار زدگي را به او نشان داد، بلافاصله دستي به آن موضع زد و بكلي محل درد خوب شد. سپس گفت: من نه دعايي دارم و نه دوايي؛ فقط كرامتي است كه ازاجداد ما به ما رسيده است: هرسمي كه از زنبوريا عقرب يا مار باشد اگرآب دهان ياانگشت به آن بگذاريم خوب مي شود. جهتش نيزاين است كه جد ما، درشام موقعي كه آب به قبر شريف حضرت رقيه افتاد جسد حضرت رقيه سلام الله عليها را سه روز روي دست گرفت تا قبر شريف را تعميركردند و از آنجا اين اثر در خود و اولادش مانده است.


هر دو قضيه در قرون اخير رخ داده است و اگر اشكال گردد كه مستند به خواب بوده است، بله اگر تنها استناد به خواب مي بود و مقدمات آن همه حدسي مي بود آري اما آنچه مسلم است و در كتب تاريخي ذكر شده است اينكه قبر را مي شكافند و مي بينند كه قبر مطهر از آب پر شده است فلذا خود جريان حسي بوده و ديده شده و نقل به مشاهده شده است و نه صرف يك خواب.

 

منبع :شهيده 3ساله حضرت رقيه سلام الله عليها/محمدرضا شريفي


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم