1
آذر

طرح تأسیس مرکز تحقیقات اسلامی

فعالیت هایی که پس از این مرحله مورد بررسی قرار می گیرد شکلی دیگر از نگاه همه جانبه و جامع شهید بهشتی به مسایل زمان می باشد. طرح تأسیس مرکز تحقیقات اسلامی گامی است در راه شناخت همه جانبه از شرایط اجتماع و مخاطبان، خصوص نسل جوان که با هدف تبلیغ دین و حفظ بنیه اعتقادی مردم شکل گرفته است. اگر چه اساس آن بر کوششی نو در راه شناخت دقیق اسلام می باشد و عناوین کلیدی همچون روان شناسی، جامعه شناسی دینی ، اقتصاد اسلامی یا فقه اقتصادی، در آن به چشم می خورد.

اما در ضمن اهداف تحقیقاتی، در آن به مسایل تبلیغی نیز اشاره شده است. ایشان در این طرح به ساختار تبلیغی و عملکرد حوزه ها پرداخته و ضرورت تداوم تبلیغ شریعت ثابت را در هر عصر با توجه به مقتضیات زمان، بهره مندی از دستاوردهای علوم جدید، آشنایی با شیوه های تبلیغی غیر مسلمانان، شناخت مخاطبان خارج شدن از جغرافیای محدود حوزه ها می داند. در غیر این حالت چگونه می توان از پایبندی به اصول و پاسخگویی دین در هر عصری سخن گفت و در محدودیت فیزیکی زمان ها خود را محصور ننمود؟

محیط های بسته تنها می توانند جهان بینی افراد را محدود نمایند لذا فاقد صلاحیت پیام رسانی برای جهان بشریت خواهند شد. برای ورود به دنیای جدید باید زبان آن را فرا گرفت و این شیوه ای است در راستای شناسایی فرآیند برخورد سنت و تجدد.

آنچه ایشان به عنوان اهداف اساسی این طرح بیان می دارد گواه این مدعاست. شناخت حقیقت اسلام به عنوان مکتبی که عامل رفع شبهات است و پرورش دادن کارشناسان در زمینه های مختلف علوم اسلامی  هر یک جداگانه حاکی از دقت نظر شهید بهشتی پیرامون چگونگی تعامل دین با مسایل جدید بشری و ارتباط سازنده آنهاست که شکل آن را چنین می توان تدوین کرد:

فرستنده: کارشناسان و مبلغان؛

پیام: متن دین؛

گیرندگان: فرد و اجتماع؛

پارازیت ها: عدم درک صحیح نیازها، نداشتن کارشناسی لازم در اقدامات

بنابر این هر حرکت سازنده اسلامی که به منظور تعالی و ارزش آفرینی در جامعه صورت می گیرد، باید با توجه به شرایط مخاطبان ارائه گردد تا در حد امکان اثرگذار باشد.

منبع اسلام و مقتضیات زمان  از دیدگاه شهید آیت الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی/ صدیقه قاسمی؛ باهمکاری بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید دکتر بهشتی.


free b2evolution skin
30
آبان

مردم کوفه

(و من کتاب له علیه السلام ) (إلى أهل الکوفة عند مسیره من المدینة إلى البصرة).

از نامه هاى آن حضرت علیه السَّلام است باهل کوفه در بین راه هنگامی که از مدینه (براى جنگ با طلحه و زبیر و پیروانشان) ببصره مى رفت (چون به ماء العذیب رسید این نامه را براى اهل کوفه نوشت و آنان را از سبب کشته شدن عثمان آگاه ساخته بکمک و یارى خود طلبید و آنرا بوسیله حضرت امام حسن و عمّار ابن یاسر فرستاد).

مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ جَبْهَةِ الْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ الْعَرَبِ.

از بنده خدا علىّ امیر المؤمنین بسوى اهل کوفه که یارى کنندگان بزرگوار و از مهتران عرب مى باشند.

أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى یَکُونَ سَمْعُهُ کَعِیَانِهِ إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَیْهِ فَکُنْتُ رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِینَ أُکْثِرُ اسْتِعْبَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ وَ کَانَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ أَهْوَنُ سَیْرِهِمَا فِیهِ الْوَجِیفُ وَ أَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِیفُ وَ کَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِیهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ.

پس از حمد خدا و درود بر پیغمبر اکرم، من شما را از کار عثمان (و سبب کشته شدن او) آگاه مى سازم بطوری که شنیدن آن مانند دیدن باشد (تا کسانى از اهل کوفه که در آن واقعه نبودند مانند آنان باشند که بودند و دیدند) مردم بعثمان (بر اثر کارهاى ناشایسته) زشتیهایش را نموده ناسزا گفتند و من مردى از هجرت کنندگان بودم که (با پیغمبر اکرم از مکّه به مدینه براى صلح و آسایش آمده و از فتنه و فساد و خونریزى بیزار بوده دورى مى جستم، و) بسیار خواستار خوشنودى مردم از او بوده، و کمتر او را سرزنش مى نمودم (همواره او را پند و اندرز داده و بتغییر کردار دعوت مى کردم) و (لکن) آسانترین روش طلحه و زبیر در باره او تند روى و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود (هرگز او را نصیحت نکرده، بلکه همیشه درصدد بر پا نمودن فتنه و تباهکارى بودند، از اینرو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده به کشتن او ترغیب مى نمودند، چنانکه زبیر مى گفت: او را بکشید که دین شما را تغییر داده، و عثمان هنگام محصور بودن در خانه خود مى گفت: واى بر طلحه که او را چنین و چنان رعایت نمودم و اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است) و ناگهان عائشه بى تأمّل و اندیشه در باره او خشمناک گردید (براى اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص داد بر آشفت و مردم را به کشتنش وادار نمود و گفت: اقتلوا نعثلا، قتل اللَّه نعثلا یعنى شیخ احمق و پیر بى خرد را بکشید خدا او را بکشد، و نعثل نام یهودىّ دراز ریشى بوده در مدینه که عثمان را باو تشبیه نموده، روایت شده روزى عثمان بالاى منبر رفته و مسجد پر از جمعیّت بود، عائشه از پس پرده دست بیرون آورد و نعلین و پیراهن پیغمبر اکرم را بمردم نمود و گفت: این کفش و پیراهن رسول خدا است که هنوز کهنه نگشته و تو دین و سنّت او را تغییر دادى، و سخنان درشت بیکدیگر گفتند).

 

 

فَأُتِیحَ لَهُ قَوْمٌ قَتَلُوهُ وَ بَایَعَنِی النَّاسُ غَیْرَ مُسْتَکْرَهِینَ وَ لَا مُجْبَرِینَ بَلْ طَائِعِینَ مُخَیَّرِینَ.

پس (طلحه و زبیر و عائشه مردم را به کشتن او ترغیب نمودند، و) گروهى براى کشتنش آماده شده او را کشتند (بنا بر این باید از ایشان خونخواهى نمود، نه آنکه آنان در صدد خونخواهى بر آیند) و مردم بدون اکراه و اجبار از روى میل و اختیار با من بیعت نمودند (پس سبب مخالفت طلحه و زبیر و پیروانشان با من و بر پا نمودن فتنه و آشوب چیست).

وَ اعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا وَ جَاشَتْ جَیْشَ الْمِرْجَلِ وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِیرِکُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ .

و بدانید (بر اثر فتنه انگیزى طلحه و زبیر و عائشه) سراى هجرت (مدینه) از اهلش خالى گشته، و اهلش از آن دور شدند (من ناچار از آنجا خارج شدم) و مانند جوشیدن دیگ به جوش و خروش آمده (بسبب هرج و مرج آرامش و آسایش آن از بین رفت) بر مدار (دین یعنى امام علیه السَّلام) تباهکارى رو آورد، پس بسوى سردار و پیشواى خود شتاب کنید (او را کمک و یارى نمائید) و براى جنگ با دشمنتان (طلحه و زبیر و پیروانشان) بکوشید اگر خدا بخواهد. 

منبع نهج البلاغه نامه شماره ۱


free b2evolution skin
30
آبان

درباره شکیبائی

وَ قَالَ ( علیه السلام ) : الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ.

امام علیه السلام فرموده است: شکیبائی دو جور است: (یکی) شکیبائی بر آنچه نمی پسندی (که این نوع از شکیبائی از شجاعت و دلاوری است) و (دیگر) شکیبائی از آنچه دوست داری (که این نوع از صبر از عفت و پاکدامنی است). 

منبع نهج البلاغه حکمت شماره ۵۲


free b2evolution skin
30
آبان

درباره پاره ای از صفات

وَ قَالَ ( علیه السلام ) : لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ.

امام علیه السلام فرموده است: نیست بی نیازی مانند خرد (زیرا خرد راه به دست آوردن سعادت و نیکبختی دنیا و آخرت را نشان می دهد) و نیست بی چیزی مانند نادانی (زیرا نادان در به دست آوردن هر چیز به پرسش از دیگری نیازمند است) و نیست میراثی مانند ادب (آنچه که شخص را از ناپسندیده ها باز می دارد، زیرا آنچه از مرده بی مشقت و رنج می رسد از دست رفتنی است ولی ادب همیشه همراه است) و نیست پشتیبانی مانند مشورت و کنگاش (زیرا از مشورت اندیشه درست به دست می آید).

منبع نهج البلاغه حکمت شماره ۵۱


free b2evolution skin
30
آبان

معنی جود

وَ قَالَ ( علیه السلام ) : السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ.

امام علیه السلام فرموده است: جود و بخشش (همراهی کردن به آنکه سزاوار است) آن است که بی درخواست باشد، و اما آنچه از روی درخواست شرمندگی و رهیدن از سرزنش است (از خواهنده یا از مردم).

منبع نهج البلاغه حکمت شماره ۵۰


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم