18
مرداد

حكايت53

دعوت و مبارزه هود با بت‏پرستى‏

حضرت هود عليه‏السلام در ميان قوم، دعوت خود را چنين آغاز كرد:

اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، چرا كه هيچ معبودى براى شما جز خداى يكتا نيست، شما در اعتقادى كه به بتها داريد در اشتباهيد، و نسبت دروغ به خدا مى‏دهيد.

اى قوم من! من از شما پاداشى نمى‏خواهم، پاداش من فقط بر كسى است كه مرا آفريده است. آيا نمى‏فهميد؟

اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد، تا باران رحمتش را پى در پى بر شما بفرستد، و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد، روى از حق نتابيد و گناه نكنيد.

قوم هود گفتند: اى هود! تو دليلى براى ما نياورده‏اى و ما خدايان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهيم كرد، و ما اصلا به تو ايمان نمى‏آوريم، ما فقط درباره تو مى‏گوييم؛ بعضى از خدايان ما به تو زيان رسانده و عقلت را ربوده‏اند.

هود گفت: من خدا را به گواهى مى‏طلبم، شما نيز گواه باشيد كه من از آن چه شريك خدا قرار دهيد بيزارم.

من در برابر شما هستم، هر چه مى‏خواهيد در مورد من نقشه بكشيد و مرا تهديد كنيد، ولى از دست شما كارى ساخته نيست، من بر الله كه پروردگار من و شما است توكل كرده‏ام، هيچ جنبنده‏اى نيست، مگر اين كه او بر آن تسلط داشته باشد، اما سلطه‏اى بر اساس عدالت چرا كه پروردگار من بر راه راست است. من رسالتى را كه مأمور بودم به شما رساندم، پس اگر روى بگردانيد، پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما ميكند، و شما كمترين ضررى به او نميرسانيد، پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است. (127)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
18
مرداد

حكايت52

قوم سركش عاد

حدود 700 سال قبل از ميلاد حضرت مسيح عليه‏السلام در سرزمين احقاف (بين يمن و عمان، در جنوب عربستان) قومى زندگى مى‏كردند كه به آن‏ها قوم عاد مى‏گفتند. زيرا جدشان شخصى به نام عاد بن عوص بود و حضرت هود عليه‏السلام نيز از همين قوم بود و عاد بن عوص، جد سوم او به شمار مى‏آمد.(124)

قوم عاد افرادى تنومند، بلندقامت و نيرومند بودند، از اين رو به عنوان جنگاورانى برگزيده به حساب مى‏آمدند. از نظر تمدن نيز نسبت به قبايل ديگر تا حدود زيادى پيشرفته‏تر بودند و شهرهاى آباد، زمين‏هاى خرّم و سرسبز و باغ‏هاى پرطراوت داشتند.(125)

اين قوم در ناز و نعمت به سر مى‏بردند و همچون شيوه بيشتر سرمايه داران و مرفهين بى درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان براى ظلم و ستم و استعمار و استثمار ديگران سوءاستفاده مى‏كردند و از طاغوت‏ها و مستكبران عنود و سركش پيروى مى‏نمودند و در ميان انواع خرافات و بت‏پرستى و گناهان غوطه‏ور بودند.

طغيان، بى‏بند و بارى، عيش و نوش و شهوت پرستى، جهل و گمراهى، لجاجت و يكدندگى در سراپاى وجودشان ديده مى‏شد و هرگز حاضر نبودند كه از روش خود دست بكشند و در برابر حق تسليم گردند.(126)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
18
مرداد

حكايت51

- حضرت هود عليه‏السلام

يكى از پيامبرانى كه نام او در قرآن (ده بار) آمده، و يك سوره به نام او ناميده شده، حضرت هود عليه‏السلام است. سلسله نسب او را چنين ذكر نموده‏اند:

هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سم بن نوح. بنابراين نسب او با هفت واسطه به حضرت نوح عليه‏السلام مى‏رسد.

حضرت نوح عليه‏السلام هنگام رحلت، به پيروان خود چنين بشارت داد: بعد از من غيبت طولانى رخ مى‏دهد. در طول اين مدت طاغوت‏هايى بر مردم حكومت مى‏كنند و بر آن‏ها ستم مى‏نمايند، سرانجام خداوند آن‏ها را به وسيله قائم بعد از من كه نامش هود عليه‏السلام است، نجات مى‏دهد. هود عليه‏السلام رادمردى باوقار، صبور و خويشتن‏دار است.

در ظاهر و باطن به من شباهت دارد و به زودى خداوند هنگام ظهور هود عليه‏السلام، دشمنان شما را با طوفان شديد به هلاكت مى‏رساند.

بعد از رحلت حضرت نوح عليه‏السلام، مؤمنان و پيروان او همواره در انتظار حضرت هود عليه‏السلام به سر مى‏بردند، تا اين كه به اذن خدا ظاهر شد و سرانجام دشمنان لجوج حق بر اثر طوفان كوبنده و شديد، به هلاكت رسيدند.(121)

از اين رو به او هود گفته شد، كه از ضلالت قومش هدايت يافته بود و از سوى خدا براى هدايت قوم گمراهش برانگيخته شده بود.

هود عليه‏السلام در قيافه و قامت همشكل حضرت آدم عليه‏السلام بود.سر وصورتى پر مو و چهره‏اى زيبا داشت.(122)

هود عليه‏السلام دومين پيامبرى است كه در برابر بت و بت‏پرستى قيام و مبارزه كرد، كه اولى آن‏ها حضرت نوح عليه‏السلام بود.(123)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
18
مرداد

آداب32

احكام و آداب و ادعيه‏ى وضو

كيفيّت وضو گرفتن‏
در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: روزى اميرالمؤمنين (عليه السلام) با محمّد ابن حنفيّة نشسته بودند، حضرت فرمود: اى محمّد، ظرفى آب بياور تا براى نماز وضو بگيرم. محمّد آب آورد، حضرت آب را با دست چپ، بر دست راستش ريختند و سپس فرمودند:
بِسْمِ اللَّهِ، أَلْحَمْدُللَّهِ‏ِ الَّذى جَعَلَ المآءَ طَهُوراً، وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً.
- به نام خدا، سپاس خدايى را كه آب را پاكيزه و پاكيزه كننده قرار داد، و آن را نجس و آلوده قرار نداد.
سپس [به توالت رفته‏] و خود را شستشو داده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، حَصِّنْ فَرْجى وَ أَعِفَّهُ، وَاسْتُرْعَوْرَتى، وَ حَرِّمنْى عَلَى النّارِ.
- خدايا، شرمگاهم را محفوظ و پاكدامن بدار، و عورتم را بپوشان، و آن را بر آتش [جهنّم ]حرام كن.
پس از آن آب در دهان گردانيده و مضمضه نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، لَقِّنى‏ حُجَّتى يَوْمَ أَلْقاكَ، وَ أَطْلِقْ لِسانى بِذِكْرِكَ [وَ شُكْرِكَ‏].
- خداوندا، روزى كه با تو ملاقات مى‏كنم، حجّت و دليلم را به من تلقين نموده و بفهمان، و زبانم را به ياد [و شكر گزارى‏ات ]بگشاى.
سپس آب داخل بينى كرده و استنشاق نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، لاتُحَرِّمْ عَلَىَّ ريحَ الْجَنَّةِ، وَ اجْعَلْنى مِمَّنْ يَشَمُّ ريحَها وَ رَوْحَها وَ رَيْحانَها وَ طيبَها.
- خدايا، بوى بهشت را بر من حرام منما، و مرا از كسانى قرار ده كه بو و نسيم و بوى خوش و عطر بهشت را مى‏بويند.
سپس صورت خويش را شسته و فرمودند:
أَللّهُمَّ، بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجُوهُ، [و لاتُسَوِّدُ وَجْهى يَوْمَ تَبَيُّضُ فيهِ الْوُجُوهُ‏].
- خداوندا، روزى كه چهره‏ها در آن سياه مى‏گردد، روى مرا سپيد گردان، [و در روزى كه رويها سفيد مى‏گردد، مرا رو سياه مفرما].
آنگاه دست راست خويش را شسته و فرمودند:
أَللّهُمَّ، أَعْطِنى كِتابى بِيَمينى‏، وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَسارى، وَ حاسِبْنى حِساباً يَسيراً.
- خدايا، نامه‏ى عملم را به دست راستم بده، و جاودانگى در بهشتت را به دست چپم، و به صورت آسان از من حساب كشى بفرما.
سپس دست چپ خود را شستشو داده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، لاتُعْطِنى كِتابى بِشِمالى [وَ لا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى‏]، وَ لاتَجْعَلْها مَغْلُولَةً إِلى عُنُقى، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ.
- خداوندا، كتابم را به دست چپ [و از پشت سرم‏] به من مده، و آن را بسته بر گردنم قرار مده، و به تو پناه مى‏برم از جامه‏هاى بريده و مهيّا شده از آتش.
سپس سر خود را مسح نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، غَشِّنى بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ [وَ عافِيَتِكَ مِنَ الْبَلْوى.].
- خدايا، مرا غرق در رحمت و بركات و عفو و گذشت [و ايمن از بلا] خود بگردان.
پس از آن پاهاى خويش را مسح نموده و فرمودند:
أَللّهُمَّ، ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ [الْمُسْتَقيمِ‏] يَوْمَ تَزَلُّ فيهِ الاَْقْدامُ، وَاجْعَلْ سَعْيى فيما يُرْضيكَ عَنّى.84
- خداوندا، در روزى كه قدمها مى‏لغزند مرا بر صراط [مستقيم ]ثابت و استوار گردان، و سعى و كوششم را در چيزى قرار ده كه موجب خرسندى تو از من گردد.
سپس حضرت سرشان را بلند كرده و به محمّد نگاه نمود و فرمود: اى محمّد، هركس مانند من وضو بگيرد، و همانند من دعا كند، خداوند - عزّوجلّ - از هر قطره‏ى [آبى كه در وضوء استفاده نموده ]فرشته‏اى مى‏آفريند كه تقديس و تسبيح و تكبير بگويد، و خداوند ثواب آن را تا روز قيامت براى او مى‏نويسد.

ادب حضور فلاح السائل


free b2evolution skin
18
مرداد

داستانك36

هيزم ها و مقدار گناهان

محدّثين و موّرخين به نقل از امام جعفر صادق عليه السلام حكايت كرده اند:

روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله به همراه عدّه اى از اصحاب خود به بيابان كويرى بدون گياه و درخت رهسپار شدند.

هنگامى كه به آن جا رسيدند، رسول خدا به همراهان خود دستور داد هر كدام مقدارى هيزم بياوريد.

اصحاب گفتند: يا رسول اللّه ! در اين بيابان كوير كه چوب و هيزم پيدا نمى شود.

حضرت فرمود: هر يك از شما به هر مقدار كه مى تواند بايد هيزم بياورد.

امام صادق عليه السلام افزود: اصحاب حضرت رسول همه پراكنده شدند، بعد از گذشت ساعتى ، هر يك مقدارى هيزم پيدا كرده ، آوردند و در حضور حضرت ختمى مرتبت روى هم ريختند؛ و در نتيجه مقدار بسيار زيادى هيزم روى هم انباشته گرديد.

حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نگاهى نمود و اظهار داشت : بدانيد كه گناهان نيز به همين شكل زياد و روى هم انباشته مى گردد، سپس آن حضرت به عنوان موعظه و نصيحت ، خطاب به حاضرين نمود و فرمود:

مواظب حركات خويش باشيد و حتّى از گناهان كوچك نيز خود را برهانيد، (چون ذرّه ، ذرّه جمع گردد و انسان را روسياه مى گرداند).

و سپس افزود: بدانيد كه تمام حركات شما چه كوچك و چه بزرگ مورد توجّه خداوند متعال است و همه آن ها در نامه اعمال ثبت مى گردد، همان طورى كه خداوند در قرآن حكيم فرموده است : ما تمامى اعمال و كارهاى شما را محاسبه خواهيم كرد.(64)

چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم