4
شهریور

سخنانی دلنشین از امام رضا علیه السلام

سخنانی دلنشین از امام رضا علیه السلام


1- آثار گریه ی بر امام حسین علیه السلام
اگر بر حسین بگریی چندان که اشک هایت بر گونه ات جاری شود خداوند هر گناهی را که مرتکب شده ای می آمرزد. [بحارالانوار ج44 ص286]
2- اندوه در روز عاشورا
«هر کس در روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش گرداند.»[ میزان الحکمه ح13011]
3- فواید زیارت امام رضا علیه السلام
«هیچ یک از دوستان مرا با شناخت حقم زیارت نمی کند مگر این که در روز قیامت شفاعتم از او پذیرفته می شود.» [وسائل الشیعه ج10 ص433]
4- ترک دنیا
«از ما نیست آن که دنیای خود را برای دینش و دین خود را برای دنیایش ترک گوید»[بحارالانوار ج78 ص346]
5- دعا کردن بدون تلاش
«هر کس از خدا توفیق بخواهد و تلاش نکند خود را مسخره کرده است.»
6- راهکار امور
«آن که کار را از راهش بجوید نمی لغزد و اگر بلغزد راه چاره دارد» [نزهة الناظر ص137]
7- سلام نامناسب به فقیر
هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و برخلاف سلامی که بر ثروتمندان می کند او را سلام گوید روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که بر او خشمگین باشد. [عیون اخبار الرضا ج1 ص52]
8- حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
«هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام ظهور کند زمین به نور پروردگارش روشن می شود» [بحارالانوار ج52 ص321]
منبع: گنجینه مقدس(زندگینامه و سوگنامه پیشوایان اسلام) حسین مقدسی امیری

 


free b2evolution skin
4
شهریور

اقامه نماز عید توسط امام رضا علیه السلام

اقامه نماز عید توسط امام رضا علیه السلام

اقامه نماز عید
در یکى از اعیاد اسلامى مانند عید فطر یا عید قربان،مامون براى امام پیام فرستادکه امامت نماز عید را بپذیرد و نماز را برگزار فرماید.امام پاسخ داد:تو شرایطى که میان من و توستمى‏دانى،مرا از اقامه‏ى نماز معذور دار.
مامون گفت:منظورم از این کار آنست که مردم مطمئن شوند و نیز فضیلت تو رابشناسند!
فرستاده چند بار میان مامون و امام رفت و آمد کرد،و چون مامون بسیار اصرار ورزیدامام پاسخ داد:بیشتر دوست دارم مرا از این کار معاف دارى،ولى اگر نمى‏پذیرى و ناچارباید این کار را انجام دهم،من براى اقامه‏ى نماز عید مانند رسول‏خدا صلى الله علیه و آله و امیرمؤمنان على علیه السلام بیرون خواهم آمد.
مامون پذیرفت و گفت:هر طور مایل هستید بیرون بیایید،و دستور داد فرماندهان ودرباریان و عموم مردم بامداد عید جلوى خانه‏ى امام حاضر شوند.
بامداد عید پیش از طلوع آفتاب کوچه‏ها و راهها از مردم مشتاق پر شد و حتى زنان وکودکان هم آمده بودند و بیرون آمدن امام را انتظار مى‏بردند.فرماندهان بهمراه سپاهیان،سوار بر مرکبهاى خود جلوى منزل امام ایستاده بودند،آفتاب سر زد،امام غسل کرد و لباس پوشید و عمامه‏یى سپید که از پنبه بافته شده بود بر سر نهاد،و یک سرعمامه را بر سینه و سر دیگر را از پس پشت‏بر کتف افکند،خود را معطر ساخت و عصا دردست گرفت،و به همراهان خویش فرمود:آنچه انجام مى‏دهم انجام دهید.
آنگاه پاى برهنه در حالیکه شلوار و نیز دامن لباس را تا نیمه ساق پا بالا آوردهبود.براه افتاد، پس از چند گام سر به سوى آسمان بلند کرد و تکبیر گفت،همراهانش به تکبیر او تکبیرگفتند…امام به در سراى رسید و ایستاد.
فرماندهان و سپاهیان چون امام را چنان دیدند از مرکبها بر زمین جستند و پاپوشهااز پاىدر آوردند و پا برهنه بر خاک ایستادند.
امام بر در سراى تکبیر گفت و انبوه مردم با او تکبیر گفتند،صحنه چنان شور وعظمتى داشت که گویى آسمان و زمین با او تکبیر مى‏گویند،شهر مرو را سراسر گریه وفریاد فرا گرفت. «فضل بن سهل‏چون اوضاع را چنین دید به مامون خبر برد و گفت:اىامیر! اگر«رضابدینگونه به مصلاى نماز برسد فتنه و آشوب مى‏شود و ما همه بر جان خویش بیمناکیم،به او پیام بفرست که باز گردد.
مامون به امام پیام داد:ما شما را به زحمت انداختیم و دوست نداریم به شما زحمت ورنجى برسد،شما باز گردید و با مردم همان کسى که قبلا نماز مى‏خواند نماز را برگزارنماید.
امام دستور داد کفش او را بیاورند،و پوشید و سوار شد و به خانه بازگشت. و مردم بر نفاق و عوامفریبى مامون پى بردند و دریافتند آنچه در مورد امام ابراز مى‏دارد تظاهر است،و هدفى جز رسیدن به اغراض سیاسى خود ندارد

 


free b2evolution skin
4
شهریور

پاسخ امام رضا علیه السلام به چند پرسش

پاسخ امام رضا علیه السلام به چند پرسش
پرسیدند:خدا چگونه و کجاست؟
امام فرمود:اساسا این تصورى غلط است،زیرا خداوند مکان را آفرید و خود مکاننداشت،و چگونگى‏ها را خلق کرد و خود از چگونگى و ترکیب بر کنار بود،پس خدا باچگونگى و مکانشناخته نمى‏شود،و به حس در نمى‏آید،و به چیزى قیاس و تشبیه نمى‏گردد.
-چه زمانى خدا بوجود آمده است؟
امام-بگو چه زمانى نبوده تا بگویم چه وقت‏بوجود آمده است.
-چه دلیلى بر حدوث جهان یعنى اینکه جهان قبلا نبوده و مخلوق است وجود دارد؟
امام-نبودى سپس بوجود آمدى،و خود مى‏دانى که خود را نیافریده‏یى و کسى کهمانندتوست نیز ترا بوجود نیاورده است.
-ممکن است‏خدا را براى ما توصیف کنید؟
-امام-آنکه خدا را با قیاس توصیف کند همیشه در اشتباه و گمراهى است و آنچهمى‏گوید ناپسند است،من خدا را به آنچه خود تعریف و توصیف فرموده است تعریف مى‏کنمبدون آنکه از او رؤیتى یا صورتى در ذهن داشته باشم:«لا یدرک بالحواس‏خدا با حواسآفریدگان درک نمى‏شود،«و لا یقاس بالناس‏به مردم قیاس نمى‏شود،«معروف بغیرتشبیه‏بدون تشبیه شناخته مى‏شود،در عین علو مقام به همه نزدیک است،بدون آنکه بتوانهمانندى براى او معرفى کرد،به مخلوقات خود مثال زده نمى‏شود،«و لا یجور فىقضیته‏در حکم و قضاوتخود بر کسى ستم نمى‏کند…به آیات و نشانه‏ها شناختهمى‏گردد[مسند الامام الرضا ج 1 ص 47- 10]
-آیا ممکن است زمین بدون حجت و امام بماند؟
امام-اگر یک چشم بر هم زدن زمین از حجت‏خدا وامام خالى بماند همه‏ى زمینیان رافروخواهد برد.
-ممکن است در باره‏ى فرج امام عصر عج توضیح بدهید؟
امام-آیا نمى‏دانى که انتظار فرج جزو فرج است؟
-نه نمى‏دانم مگر به من بیاموزى!
امام-آرى،انتظار فرج از فرج است[مسند الامام الرضا ج 1 ص 227]
-ایمان و اسلام چیست؟
امام-حضرت باقر العلوم فرمودند:ایمان مرتبه‏یى بالاتر از اسلام،و تقوى مرتبه‏یىبرتر از ایمان و یقین مرتبه‏یى برتر از تقوى است،و چیزى کمتر از یقین میان مردمتقسیم نشده است[ مسند الامام الرضا ج 1 ص 258 ]
-یقین چیست؟
امام-توکل به خداى متعال و تسلیم در برابر اراده و خواست او،و رضایت‏به قضاىالهى،وواگذارى امور خویش به خدا و از او مصلحت‏خواستن [مسند الامام الرضا ج 1 ص 258 ]
-عجب خود بینى و خود پسندى که عمل را از بین مى‏برد چیست؟
امام-عجب درجاتى دارد،از جمله آنکه کار زشت در نظر بنده جلوه مى‏کند و آن رانیکو مى‏پندارد و از آن خشنود مى‏شود و گمان مى‏کند کار خوبى انجام داده است،و ازجمله آنکه بنده به خداى خود ایمان مى‏آورد آنگاه بر خدامنت مى‏گذارد،در حالیکه منتگذاشتن حقخداست[مسند الامام الرضا ج 1 ص 285].
-آیا حضرت ابراهیم که گفت:«و لکن لیطمئن قلبى‏در دل خود تردیدى داشت؟
امام-نه ابراهیم یقین داشت،و منظورش این بود که خدا بر یقین او بیافزاید.[مسند الامام الرضا ج 1 ص 315]
-چرا مردم از امیر مؤمنان على علیه السلام دورى کردند و به غیر او روى آوردند باآنکه سابقه‏ى فضائل آن حضرت و مقام و منزلت او نزد پیامبر صلى الله علیه و آله براىمردم معلومو آشکار بود؟
امام-چون امیر مؤمنان ع از پدران و برادران و عموها و دائى‏ها و بستگان آنانکه با خدا و رسول ص او در جنگ و ستیز بودند تعداد بسیارى کشته بود،و این باعثدشمنى و کینه‏ى آنان شد،و دوست نداشتند امیر مؤمنان ع ولى و رهبر آنان گردد ونسبت‏به غیر آن حضرت این احساس و دشمنى را نداشتند،زیرا غیر او در پیشگاه پیامبرص و جهاد با دشمن مقامامیر مؤمنان را دارا نبود بهمین جهت مردم از امیر مؤمناندور شدند و به غیر او رو آوردند.[عیون اخبار الرضا ج 2 ص 81]


free b2evolution skin
4
شهریور

مناظرات امام علیه السلام با دانشمندان دیگر مکاتب

مناظرات امام علیه السلام با دانشمندان دیگر مکاتب


مامون در سیاست مزدورانه‏ى خود علیه امام،توطئه‏هاى دیگرى نیز اندیشیده بود،او کهاز عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى‏برد مى‏کوشید با روبرو کردن دانشمندان باآن حضرت،و به بهانه‏ى بحث و مناظره‏ى علمى و استفاده از دانش امام،شکستى بر آنگرامى وارد سازد تا شاید بدین وسیله از محبوبیت او در جامعه بکاهد،و در نظر مردمامام را بیمایه و بیمقدار سازد،اما این خدعه و مکر مامون نتیجه‏یى‏جز افزایش عظمتامام و شرمسارى مامون نداشت،و آفتاب دانش الهى امام در مجالس علمى چنان مى‏درخشیدکه خفاشمزورى چون مامون را هر بار در آتش حسد کورتر مى‏ساخت.
شیخ صدوق‏فقیه و محدث بزرگوار شیعه که پیش از هزار سال پیش مى‏زیستهاست،مى‏نویسد:
مامون از متکلمان گروههاى مختلف و گمراه افرادى را دعوت مى‏کرد،و حریص بر آنبود که آنان بر امام غلبه کنند،و این بجهت رشگ و حسدى بود که نسبت‏به امام در دلداشت،اما آن حضرت با کسى به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت امام اعتراف کرد وبه استدلالامام سر فرود آورد…
نوفلى‏مى‏گوید:مامون عباسى به‏«فضل بن سهل‏فرمان داد سران مذاهب گوناگونهمچون‏«جاثلیق‏وراس الجالوت‏و بزرگان‏«صابئین‏و«هربذ اکبرو پیروانزرتشت،و«نسطاس رومى‏و متکلمان را جمع کند،» فضل‏ایشان را گردآورد…
مامون به وسیله‏ى‏«یاسرمتصدى امور امام رضا علیه السلام از امام تقاضا کرد درصورت تمایل با سران مذاهب سخن بگوید،و امام پاسخ داد فردا خواهم آمد،چون یاسربازگشت امام به من فرمود:
اى نوفلى!تو عراقى هستى و عراقى هوشیار است،از اینکه مامون مشرکان و صاحبانعقائد را گرد آورده است چه مى‏فهمى؟
گفتم:فدایت‏شوم،مى‏خواهد شما را بیازماید و میزان دانشتان را بشناسد…
فرمود:«آیا مى‏ترسى آنان دلیل مرا باطل سازند؟»
گفتم:نه به خدا سوگند،هرگز چنین بیمى ندارم،و امید مى‏دارم خدا ترا بر آنانپیروز گرداند.
فرمود:«اى نوفلى!دوست دارى بدانى مامون چه وقت پشیمان مى‏شود؟
گفتم:آرى.
فرمود:«آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان،و بر اهل انجیل با انجیلشان،و براهل زبور با زبورشان،و بر صابئین با زبان عبرى خودشان،بر هربذان با زبان پارسیشان،وبر رومیان با زبان خودشان،و بر اصحاب مقالات با لغتشان استدلال کنم،و آنگاه که هردسته‏یى را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم،و دست از عقیده و گفتار خود کشیدندو به گفتار من گراییدند، مامون در مى‏یابد مسندى که بر آن تکیه کرده است‏حق او نیستو در این هنگام مامون پشیمان مى‏گردد و بعد امام فرمود و لا حول و لا قوة الا باللهالعلى العظیم…
بامداد دیگر امام به مجلس آنان آمد…،«راس الجالوت‏عالم یهودى گفت:ما از تو بهجز از تورات و انجیل و زبور داود و صحف ابراهیم و موسى نمى‏پذیریم 54 ،آن حضرت قبول کرد،و با آنان به تورات و انجیل و زبور براى اثبات پیامبراسلام صلى الله علیه و آله به تفصیل استدلال فرمود،آن گرامى را تصدیق کردند و نیزبا دیگران بحث کرد و چون همه خاموش ماندندفرمود:«اى گروه اگر در میان شما کسى مخالفاست و پرسشى دارد بى‏شرم و بیم بگوید.
«عمران صابى‏که در بحث و علم کلام بى‏نظیر بود گفت:اى دانشمند!اگر نه این بودکه خود به پرسیدن دعوت کردى پرسشى نمى‏کردم،زیرا من به کوفه و بصره و شام و جزیرهرفتم،و بامتکلمان آن سرزمینها سخن گفتم،کسى را نیافتم که وحدانیت‏خداى را بر منثابت کند…
امام علیه السلام به تفصیل برهان اثبات خداى واحد را براى او بیان فرمود، عمران قانع شد و گفت:سرور من،دریافتم و گواهى مى‏دهم که خدا چنان است کهشما فرمودى،و محمد بنده‏ى اوست که براى هدایت و با دینى درست‏بر انگیخته شده،آنگاهبه قبله رو کرد و به سجده در افتاد و اسلام آورد.متکلمان چون سخن‏«عمران صابى‏راشنیدند دیگر چیزى نپرسیدند،و در پایان روز مامون برخاست و با امام علیه السلام بهدرون خانه رفتند،و مردم پراکنده شدند.

 


free b2evolution skin
4
شهریور

برگزاری جشن ولایتعهدی توسط مأمون

برگزاری جشن ولایتعهدی توسط مامون

برگزاری جشن ولایتعهدی توسط مأمون


از آنکه امام علیه السلام مقام ولیعهدى را بگونه‏یى که ذکر شد پذیرفت،مامون براىاعلام به مردم و بهره برداریهاى سیاسى و تظاهر به اینکه بسیار خشنود و خوشحال استجشنى بر پا کرد،و روز پنجشنبه براى درباریانش جلوس ترتیب داد و«فضل بن سهل‏بیرونرفت و مردم را از نظر مامون در باره‏ى امام رضا علیه السلام و ولیعهدى او آگاهساخت،و فرمان مامون را ابلاغ کرد که باید لباس سبز که لباس مرسوم علویان بودبپوشند وپنجشنبه‏ى دیگر براى بیعت‏با امام حاضر شوند…
در روز تعیین شده همه‏ى طبقات اعم از درباریان و فرماندهان سپاه و قاضیان ودیگران در لباس سبز حاضر شدند،مامون نشست و براى امام علیه السلام نیز جایگاهویژه‏یى ترتیب داده بودند و امام نیز با لباس سبز در حالیکه عمامه بر سر و شمشیرىبهمراه داشت نشست، مامون دستور داد فرزندش‏«عباس بن مامون‏اولین نفر باشد که باامام بیعت مى‏کند،امام دست‏خود را بلند کرد چنانکه پشت دست‏بطرف چهره‏یى خودش و کفدست‏بسوى بیعت کننده بود.
مامون گفت:دستت را براى بیعت‏بگشا.
امام فرمود:با رسول خدا ص این چنین بیعت مى‏شد.
آنگاه مردم با امام بیعت کردند و دست او همچنان بالاى دستها بود،در این مجلسکیسه‏هاى پول تقسیم شد،وسخنرانان و شاعران در باره‏ى فضائل امام و در مورد کارى کهمامون انجامداده بود داد سخن دادند…
سپس مامون به امام گفت:شما نیز خطبه بخوانید و سخن بگویید.
امام پس از حمد و ثناى الهى خطاب به حاضران فرمود:
ما بر شما حقى از ناحیه‏ى پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داریم و شما نیز بر ما حقى بخاطر پیامبرصلی الله علیه واله دارید،پس هنگامیکه شما حق ما را ادا کردید بر ما نیز لازم است‏حقتان را محترمبشماریم‏ودیگر در آن مجلس چیزى نفرمود.
مامون دستور داد درهمها را بنام‏«رضا سکه زدند.»


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم