منطق تربيتى
منطق تربيتى
يـكـى از هـمـسـران رسول خدا به نام ماريه قبطيه فرزندى به دنياآورد كه پيامبر (ص ) نام او را ابـراهـيـم نهاد.
اين پسر, مورد علاقه شديدرسول اكرم (ص ) قرار گرفت , اما هنوز هيجده ماه از عـمرش نگذشته بود كه از دنيا رفت .
پيغمبر كه كانون عاطفه و محبت بود, از اين مصيبت به شدت مـتاثر شد, اشك ريخت و فرمود: اى ابراهيم , دل مى سوزدواشك مى ريزد و ما محزونيم به خاطر تو, ولى هرگز بر خلاف رضاى خدا چيزى نمى گوييم .
تـمـام مـسـلـمانان از اين مصيبت متاثر بودند, زيرا آنها مى ديدند كه غبارى از حزن و اندوه بر دل پيغمبر(ص ) نشسته است .
آن روز تصادفاخورشيد هم گرفته بود.
با مشاهده اين وضع , مسلمانان همگى ابرازداشتند كه گرفتن خورشيد, نشانه هماهنگى عالم بالا با عالم پايين ورسول خداست و اين اتفاق جز براى فوت فرزند پيغمبر(ص ) دليل ديگرى نمى تواند داشته باشد.
الـبته اين مطلب مانعى ندارد, بلكه براى رسول اكرم (ص ) ممكن است دنيا هم زيرورو شود, اما در آن مـوقع اين اتفاق به روال طبيعى روى داده بود.
برداشت مسلمانان به گوش پيغمبر اكرم (ص ) رسـيـد.
بـه جـاى ايـن كـه آن حـضرت , از اين تعبير خوشحال شود و مثل بسيارى از سياست بازها مـوقـعـيـت را بـراى تبليغات غنيمت شمرد و حتى ازعواطف مردم به نفع اهداف تربيتى خودش اسـتـفـاده كند, نه تنهاچنين نكرد بلكه سكوت را هم جايز ندانست .
به مسجد آمد و به منبررفت و مـردم را آگاه نمود و صريحا اعلام داشت كه خورشيدگرفته است , اما هرگز به علت درگذشت فرزند من نبوده است .
صد حكايت تربيتي مرتضي بذرافشان