یازدهمین خصیصه اصحاب و بنی هاشم در نهضت حسینی ((حضور خانوادگی)) در واقعه عاشورا است و این خصوصیت ویژه واستثنایی موجب شده است که واقعه جاودانه و ماندگار شود و این خانوا ده نیز ستاره گردند، فهم درست این خصیصه مبتنی بربیان دو نکته است؛
نکته اول؛ به پنج دلیل قرآنی زن نه تنها از نظر ((منزلت و فضیلت)) پایین تر از مردان نیست بلکه با مردان از نظر انسانیت ((صاحب منزلت و کرامت و فضلیت)) همسان است و از این جهت هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
دلیل اول؛ این است در ایه(21) سوره روم آمده است: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون: و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند».
این که در این آیه بیان شده است که «خَلَقَ … مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً» لزوما بدین معنا نیست که زن از مرد خلق شده است. این آیه درصدد بیان این نکته است که انسانها با همه کثرت و تمایزاتی که دارند، از حقیقت و ریشه واحدی برخوردارند.
معنای آیه این است که زن و مرد از یک حقیقت هستند و فرقی با هم ندارند مگر در جنسیت. این مطلب، مشابه است با آیه دیگری از قرآن که صراحت بیشتری در دلالت بر این معنا دارد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً:اى مردم! از(مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد؛ و همسر او را(نيز) از جنس او خلق كرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى(در روى زمين) منتشر ساخت».
بنابراین، این آیه درصدد بیان این امر نیست که زن از تفاله مرد خلق شده است بلکه نهیبی به جامعه مردسالار آن زمان است که زن را فروتر از مرد می دانستند. از این رو، خداوند می فرماید زن نیز از همان حقیقتی آفریده شده است که شما آفریده شده اید. از منظر اسلام، زن و مرد به صورت برابر از کرامت طبیعی[و کرامت معنوی وجزائی برخوردارند.
دلیل دوم؛ در ایه(35) سوره احزاب این چنین آمده است: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِينَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِينَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِينَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا:به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.»
اين ایه به خوبي روشن ميکند، زن و مرد در کنار يکديگر، همچون دو کفهي ترازو هستند و خداوند براي هر دو پاداشي يکسان بدون کمترين تفاوت قائل ميشود.گرچه بعضي از افراد گمان ميکنند که کفهي سنگين شخصيت براي مردان است و زنان چندان جايگاهي ندارند! ولي بدون شک هيچگونه فرقي از نظر جنبههاي انساني و مقامات معنوي بين آنها نيست، و اگر تفاوتي هست در نظام جسمي، روحي، … ميباشد واين تفاوتها براي ادامهي نظام جامعهي انساني ضروري است و آثار و پيامدهايي در بعضي از قوانين حقوقي زن و مرد ايجاد ميکند.
دلیل سوم؛ در ایه(97) سوره نحل آمده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون:هرکس از مرد و زن ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهد به او حيات پاکيزه ميبخشيم و پاداش آنها را بهتر از اعمالي که انجام دادهاند خواهيم داد.»
بر اساس این آیه، ملاک دستیابی به حیات طیبه اموری مانند تفاوت در جنسیت یا نژاد و رتبه اجتماعی نیست، بلکه تنها ملاک راستین، ايمان و عمل صالح است.، اين آيه در حقيقت بيان ميکند که کساني که براي زن مقامي پايينتر از مقام انساني مرد قائل بودند ثابت ميکند که اسلام دينی مردمحور نيست. بلکه اگر در مسير صحيح الهي قدم بردارند هر دو به طور يکسان از حيات طيبه برخوردار خواهند شد و از اجر مساوي در پيشگاه الهي بهرهمند خواهند شد.
دلیل چهارم ایه(13) سوره حجرات است که در این آیه آمده است: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ:اي مردم، ما همهي شما را از زن و مرد آفريديم و آنگاه شعبههاي بسيار و فرقههاي مختلف گردانيديم، تا بدانيد که اصل و نژاد، مايهي افتخار نيست و بزرگوارترين شما نزد خدا کسي است که با تقواتر است، خداوند به کار نيک و بد مردم آگاه است.»
در اين آيه کريمه نيز زنان و مردان هم رديف يکديگر قرار داده شده، و خداوند سبحان از نظر پاداش فرقي بين آنها نگذاشته است. بلکه قلم قرمز بر تمام امتيازات ظاهري و مادي کشيده و اصالت و واقعيت را به مسأله تقوا و پرهيزکاري ميدهد.اين آيات بيانگر اين حقيقتند که زن و مرد در ماهيت انساني و بدون در نظر گرفتن سنخيت و جنس مشترکند. يعني همانطور که مردان از استعدادهاي متنوع برخوردارند و طبعاً ميتوانند اين استعدادها را به فعليت برسانند، زنان نيز بدون هيچ کاستي داراي اين استعدادها هستند و ميتوانند اين استعدادها را به فعليت رسانند.
دلیل پنجم؛ در ایه(21) سوره روم آمده است «مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا:و از نشانه هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد.»
خداوند متعال در اين ایه، آفرینش زنان را که مایه آرامش بخشی به زندگی است را از نشانه های خود معرفی میکند. به راستي وجود همسران با اين ويژگيها، براي انسانها که مايهي آرامش زندگي است يکي از مواهب بزرگ الهي محسوب ميشود و اگر کسي تفکر و تعلق کند متوجه ميشود که اين دو جنس مکمل يکديگرند و مايهي شکوفايي و نشاط و پرورش يکديگر ميباشند و زن است که کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه ميدارد و باعث رشد و کمال انسان ميشود، آري خداوند متعال همسر بودن زن را آيهي خويش خوانده و اثر وجودي او را سکون دانسته. و اين خود دلالت بر ويژگي ممتازي دارد که در زن وجود دارد.
نکته دوم؛ واقعه عاشوراء تفسیر صحیح از منزلت زن است که در این ایات آنان را همسان بامردان دانسته است، چراکه واقعه عاشورا ((مذکر)) نبود که سنگینی واقعه عاشورا روی دوش مردان سنگینی کرده باشد و تنهامردان دید شوند، واقعه ((مؤنث)) نبود که تنها زنان نقش آفرین در واقعه باشند وآنان دیده شوند و مردان در حاشیه قرار گرفته باشند بلکه ((مذنث)) و کاملا ((خانوادگی)) بوده است، زنان با فضلیت و صاحب کرامت دوشادوش مردان در واقعه حضور پیدا کرده اند که با جهاد اصغر و کبیر خود ((علت حادثه)) و هم ((علت)) واقعه شوند، چراکه:
اولا: زنان می دانستند همسران وم ردان به شهادت می رسند و آنان به اسارت خواهند رفت نه تنها نگران امنیت خود نشدند بهانه جویی نکردند و از مردان نخواستند آنان را از واقعه خارج کنند بلکه نگران سلامت جان امام علیه السلام بودند از همین رو در گزارش آمده است ((شب عاشورا نگرانی زینب(س) نسبت به عدم وفای یاران امام حسین(ع) و تنها گذاشتن حضرت به اوج رسیده بود. امام حسین(ع) که نگرانی ایشان را متوجه شده بودند، وارد خیمه زینب(س) شدند. نافع بن هلال در مقابل خیمه در انتظار امام ایستاد، شنید زینب به برادر میگوید: آیا اصحاب خود را امتحان کردهای؟ من ترس آن دارم که هنگام خطر تو را تنها بگذارند. امام فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم دیدم همه آماده و استوار هستند و مانند اشتیاق کودک به سینه مادرش، اشتیاق به مرگ دارند».
ثانیا: این زنان با فضلیت و صاحب منزلت در متن واقعه و کارزار حضور پیدا کرده و مردان را ترغیب به جهاد و شهادت می نموده و دشمن را با شجاعت خویش متحیر می نمودند از همین در گزارش آمده است:
((عبدالله بن عمیر کلبی تصمیم گرفت در کربلا به امام حسین (علیهالسّلام) بپیوندد و وقتی این امر را به همسرش گفت ام وهب همسر او گفت: چه فکر خوبی کردی مرا هم با خود ببر. زن و مرد شبانه از کوفه بیرون آمدند و شب هفتم محرم وارد کربلا شدام وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی پس از شهادت شوهرش خود را به معرکه رساند و به پاک کردن خون از چهره او پرداخت. شمر غلام خود را فرستاد آن غلام با گرزی که بر سر آن بانوی رشید کوبید او را شهید کرد، ام وهب تنها زن شهید در حادثه کربلا بود.، ام وهب فرزند خویش را نیز تشویق به جانبازی و فداکاری در راه حسین (علیهالسّلام) کرد. «قم یا بنی فانصر ابن بنت نبیک محمد (صلیاللهعلیهوسلم)» او پس از مقداری جنگیدن نزد مادرش برگشت و گفت: آیا راضی شدی. ام وهب گفت: . «لا ما رضیت حتی تقتل بین یدی مولاک الحسین» وقتی از تو راضی میشوم که در رکاب حسین (علیهالسّلام) شهادت برسی او دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید)).
ثالثا: با جهاد تبیین و روشنگری زنان به ویژه خطبه های آتشین حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه و شام بوده است که از دل شکست ظاهری پیروزی همیشگی بیرون آمد و خاندان بنی امیه را به شکست همیشگی کشاند و بیانیه رسمی پیروزی برای همیشه تاریخ را در مقابل چشمان بخون گرفته یزید خواند و خطاب به وی فرمود: ((فَکِدْ کَیْدَکَ، وَ اسْعَ سَعْیَکَ، وَ ناصِبْ جُهْدَکَ، فَوَاللهِ لا تَمْحُو ذِکْرَنا، وَ لا تُمِیتُ وَحْیَنا، وَ لا تُدْرِکُ اَمَدَنا، وَ لا تَرْحَضُ عَنْکَ عارَها،، وَ هَلْ رَایُکَ اِلاّ فَنَدٌ، وَ اَیّامُکَ اِلاّ عَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ اِلاّ بَدَدٌ:هر چه نيرنگ دارى به كار بند و نهايت تلاشت را بكن و هر كوششى كه دارى به كار گير؛ امّا به خدا سوگند [با همه اين تلاش ها] ياد ما را [از خاطره ها] محو نخواهى كرد و [چراغ] وحى ما را خاموش نتوانى نمود و به موقعيت و جايگاه ما آسيب نخواهى رساند. هرگز لكّه ننگ اين كار، از تو پاك نخواهد شد. رأى و نظرت سست و زمان دولت تو اندك است)).
منبع: پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| شرح و تفسیر دوازده خصیصه اهل بیت و اصحاب امام حسین علیه السلام