عرشيان در سوگ فاطمه(سلام الله علیها) نالانند
فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) ناباورانه پيكر مطهر و بىجان مادر را در آغوش كشيده، معصومانه مىگريند
و با ذره ذره وجودشان از مادر مىخواهند كه بار ديگر با آنان سخن بگويد،
فاطمه(سلام الله علیها) اما مظلوم و زجر كشيده همچنان ساكت …..
غربت بقيع هم حكايتی است ز شعرهای بینشانی تو ...
میگويند دخت نبی اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) بودی و به گفته خود نبی(صلی الله علیه و آله وسلم)،سرور زنان جهانيان، میگويند نماز كه میخواندی ستاره زمين میشدی و آسمانيان درخشش وجودت را به نظاره مینشستند،میگويند مهريهات آب بوده و فدك ميراثی كه از پيامبر مهربانی برايت بر جای ماند،اما فاطمه جان، شكستن در و ميخی كه پهلويت را شكافت يعنی چه؟…
قصه هجران
دید دشمن فاطمه جان علیست بلکه با جانش ، نگهبان علیست
گفت باید جان حیدر راگرفت از علی دخت پیامبر را گرفت
امشب گل باغ علی پژمرده گشته ، ماه از خانه مرتضی هجرت كرده و ستارگان عزادارند.
امشب كهكشان ولایت ، غرق در ماتم است و در سكوت شب ، صدایی جز نوحه علی و فرزندانش شنیده نمی شود.
حرامیان در اندیشه ظلمی دیگر به خواب رفته اند، و غرق در دنیای آلوده خویشند.
در این دنیای اسرارآمیز، زمین است كه همه ارزش آن به یك شهر است، و همه بهای آن شهر، به یك خانه است……
السلام علیک یا بنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم
الا اى كوثر همواره جارى الا اى چشمه سار بیقرارى
تويى خير كثير اى مادر ما تمام هستى پيغمبر ما