شهادت حضرت علی علیه السلام
صبر و مظلومیّت آن حضرت:
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: علی جان خداوند تبارک و تعالی به من وحی فرستاده تا فضائل و مناقب ترا بازگو نمایم و من این کار را کردم و آنچه به آن امر شده بودم ابلاغ نمودم. علی جان بدان که بعد از من آنهایی که کینه ترا در دل مخفی کرده اند ظاهر خواهند ساخت که لعنت خدا و هر لعن کننده بر آنها باد. سپس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شروع کرد به گریه کردن، عرض کردند چرا اشک می ریزید؟ فرمود:
«أخبِرنی جِبرئیل علیه السلام أنَّهم یظلِمونَهُ حَقَّهُ و یُقاتِلونَهُ و یَقتُلونَ وَلَدَهُ و یَظلِمونَهُم بَعدَهُ»
جبرئیل علیه السلام به من خبر داده که این مردم به او ظلم می کنند و حقش را غصب می نمایند، او و فرزندانش را می کشند و بعد از او به فرزندانش نیز ظلم می کنند.
دیگر باره در هنگام مرگ فرمود:
«یا عَلِیُّ أَنتَ المَظلُومُ بَعدی، وَ أنَا خصمٌ لِمَن أَنتَ خَصمُهُ یَومَ القیامَهِ»
ای علی: تو مظلوم بعد از من هستی و من تا روز قیامت هرکه را تو با او دشمن هستی دشمنم.
امام هادی علیه السلام در کنار مرقد شریف مولا امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می کند:
«السّلامُ عَلیک یا وَلِیَّ اللهِ، أَشهَدُ أنَّکَ أوّلُ مَظلومٍ وَ أَوَلُ مَن غُصِبَ حَقَّهُ، صَبرتُ و احتَسَبْتُ حَتّی أتاکَ الیَقینَ» سلام و درود بر تو ای ولی خدا، شهادت می دهم که تو اول مظلوم و اوّل کسی هستی که حقت غصب شد و تا هنگامیکه مرگ به همه سختیها و مصیبتها صبر کردی.
سلیم بن قیس می گوید: علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود: همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از بعضی راههای مدینه می گذشتم، به باغی رسیدیم عرض کردم یا رسول الله، چه باغ زیبایی! فرمود: چه زیباست! در بهشت زیباتر از اینها برای توست. به باغ دیگری رسیدیم، گفتم: یا رسول الله، چه باغ زیبایی است! فرمود: چه زیباست، و زیباتر از اینها برای تو در بهشت است. تا از هفت باغ گذشتیم و همواره من می گفتم چه زیبا است، او هم می فرمود: زیباتر از اینها برای تو در بهشت است. وقتی راهمان خلوت شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا در آغوش گرفت در حال گریه ناله ای زد و فرمود: پدرم فدای شهید تنها، عرض کردم: یا رسول الله، چرا گریه می کنی؟ فرمود: از کینه هایی که در دل اقوامی است که بعد از من آن را ظاهر می کنند. کینه های جنگ بدر و پی آوردهای جنگ احد، پرسیدم: آیا دینم سلامت خواهد ماند؟ فرمود: دینت در سلامت خواهد بود.
بعد از داستان ننگین سقیفه بنی ساعده و غصب خلافت، امیرالمؤمنین علی علیه السلام خانه نشینی را برگزید و مشغول جمع آوری و ترتیب قرآن شد و از خانه خارج نشد تا آن را جمع آوری نمود، قرآنی که در اوراق، پراکنده و پاره پاره بود. همه آن را، اعم از آنچه نازل شده بود و آنچه قابل تأویل بود و ناسخ و منسوخ را جمع آوری کرد و آنها را با دست خویش نوشت.
در حالی که مردم با ابوبکر در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودند از منزل خارج شد و در جمع مردم به آواز بلند فرمود: ای مردم من بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشغول به تألیف قرآن بودم و شما می دانید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که من می روم و دو چیز گرانبها و ارزشمند در میان شما می گذارم و آن کتاب خدا و عترت و اهل بیت منند این هر دو از هم جدا نمی شوند تا روزی که در لب حوض کوثر بر من وارد شوند. اینک قرآن تألیف شده و عترت و اهل بیت او در برابر شمایند، عمر گفت برگرد و قرآن را نیز همراه خویش بردار و روانه شو و آن را از خویش جدا مکن ما احتیاجی به تو و قرآنت نداریم!
امیرالمؤمنین به خانه مراجعت نمود در محل عبادت خویش بنشست و قرآن را در دامن خود نهاد و شروع کرد به تلاوت و اشک از چشمهای نازنینش جاری بود، در این هنگام عقیل بن ابیطالب برادر حضرت وارد شد و گفت برادر چراگریه می کنی چه اتفاقی افتاده، خدا چشمانت را گریان نبیند. فرمود: می گریم به خاطر آنکه این مردم گمراه شدند، اگر از حال من سؤال کنی می گویم در حوادث روزگار صبر می کنم، خیلی برایم گران است که خود را شکسته حال و دشمنانم را شاد یابم و دوستان من در اذیت و آزار واقع گردند.
وصایا و شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
سلیم بن قیس می گوید: هنگام وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام حاضر بودم. حسین علیه السلام و محمد حنیفه و تمام فرزندان و رؤساء اهل بیتش و شیعیانش نیز حضور داشتند. حضرت کتاب و اسلحه اش را به امام حسن داد و فرمود: فرزندم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم به من دستور داده، تا ترا جانشین خود کنم و کتابها و اسلحه اش را به من داد. پیامبر به من دستور داده است، که چون مرگ تو نیز فرا رسید، آن را به برادرت حسین بدهی، سپس رو به فرزندش حسین کرد و فرمود: پیامبر به تو نیز دستور داده که آن را به فرزندت علی بن الحسین تحویل دهی، و بعد رو به علی بن الحسین کرد و به او فرمود: پیامبر به تو دستور داده که آن را به فرزندت محمد بن علی بدهی، از قول پیامبر و از قول من به او سلام برسان.
سپس رو به فرزندش امام حسن علیه السلام کرد و فرمود: پسرم، تو صاحب اختیار امور و ولی خونم هستی، اگر بخشیدی حق داری و اگر کشتی یک ضربه به جای همان یک ضربه بزن و خطا و تجاوز نکن!
سپس فرمود: بنویس:
بسم الله الرحمن الرحیم، این وصیت علی بن ابیطالب است، وصیتش این است: شهادت می دهد که خدایی جز الله وجود ندارد، یگانه است و شریک ندارد، و محمد بنده و پیامبر اوست، او را به هدایت و دین حقیقی فرستاده، آن دین را بر همه دینها برتری داده، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. نماز، عبادات، زندگی و مرگم برای خداوند، پروردگار جهان است که شریک ندارد. به این مطلب دستور داده شده ام و من از تسلیم شدگانم.
سپس وصیت می کنم ترا ای حسن و ای همه فرزندان و اهل بیتم و ای همه کسانی از مؤمنین که نوشته من به دست او می رسد: به تقوی و پرهیزکاری، و اینکه مسلمان از دنیا بروید، همگی چنگ به ریسمان خدا زنید، و متفرق نشوید، آن نعمت خدا را بیاد آورید که دشمن یکدیگر بودید و خداوند بین قلبهای شما دوستی و الفت ایجاد کرد.
از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: اصلاح بین دو نفر بهتر از بسیاری از نماز و روزه است و دشمنی دین را از بین می برد و فساد بین دو نفر است و قوتی و نیرویی جز به کمک خداوند وجود ندارد. به خویشانتان توجه داشته باشید، با آنان رفت و آمد کنید تا خداوند حساب را بر شما سبک گرداند.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید درباره یتیمان، مبادا دهانشان خالی بماند. مبادا با بودن شما از بین بروند.
از پیامبر شنیدم که می فرمود: هرکس یتیمی را سرپرستی کند تا بی نیاز گردد خداوند بهشت را بر او واجب می کند، همچنانکه آتش را برای خورنده مال یتیم واجب می کند.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید در مورد قرآن، مبادا دیگران در عمل به آن بر شما پیشی گیرند.
خدا را خدارا در نظر داشته باشید در مورد همسایه هایتان، خدا و پیامبرش درباه آنان سفارش کرده است.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید در مورد خانه پروردگارتان (کعبه) مبادا تا وقتی شما زنده هستید از شما خالی بماند، چون اگر خانه خدا ترک شود به شما مهلت داده نمی شود. کسی قصد آن را بکند، کمترین چیزی که همراه آن باز می گردد این است که گناهان گذشته اش بخشوده می شود.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید درباره نماز، نماز بهترین اعمال است، نماز عمود دین شما است.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید درباره ماه رمضان که روزه آن سپر از آتش است.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید درباره فقرا و مساکین، آنان را در زندگی خودتان شریک قرار بدهید.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید در مورد جهاد در راه خداوند به اموال و جانتان، مجاهد واقعی در راه خدا دو نفرند: یکی امام هدایت شده و دیگری مطیع او که به هدایت او اقتدا کند.
خدا را خدا را در نظر داشته باشید در مورد نسل پیامبرتان، مبادا در میان شماها مورد ظلم قرار گیرند در حالی که شما قدرت بر دفع آن داشته باشید.
خدا را خدا را مواظبت داشته باشید درباره آن دسته از اصحاب پیامبر تان که بدعتی نگذاردند و بدعت گذاری را جای ندادند (یعنی جلوی فعالیتش را گرفتند) چون پیامبرتان در مورد آنان وصیت کرده است. و بدعت گذاران از آنها و از غیرشان و کسی که بدعت گذاری را جای دهد لعنت کرده است.
با مردم سخن نیکو بگویید همانطور که خداوند به شما دستور داده است. مبادا امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید که خداوند امورتان را به دست اشرارتان می دهد آنجاست که دعا می کنید ولی مورد اجابت قرار نمی گیرد. فرزندانم، بر شما باد که با همدیگر رفت و آمد و تبادل افکار و نیکی کنید، بپرهیزید از اینکه از همدیگر قطع کرده و رو گردان باشید و پراکندگی و جدایی کنید. در نیکی و تقوی به یاری یکدیگر برخیزید. و علیه گناه و تجاوزکاری یکدیگر را یاری کنید. از خدا بترسید که عذاب خداوند دردناک است. خداوند شما اهل بیت را محفوظ بدارد و یاد پیامبر را در میانتان زنده نگاه دارد شما را به خدا می سپارم و بر شما سلام می فرستم.
علی علیه السلام شروع به گفتن لا اله الا الله کرد تا در شب اول از دهه آخر ماه رمضان، شب بیست و یکم، شب جمعه، چهل سال بعد از هجرت به مقام قرب حق نائل و شهید شد.
منبع:
سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت علی علیه السلام
تالیف کاظم ارفع.